■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
شخصیتهای قصه دو برادر هستند یکی عاقل و دیگری دیوانه. در قصهی ۹۶ هم با همین مضمون روبهرو بودیم. در این قصه، برادر دیوانه رفتاری خصمانه با بردارش دارد و داراییاش را در راه قمار از دست میدهد. در واقع میتوان چنین گفت که این فرد به واقع دیوانه نبوده؛ اما رفتاری چنین در میان مردم دیوانگی تلقی میشده است و در پایان هم به میان دیوان میروند. برادر عاقل در این قصه در واقع قربانی رفتارهای دیوانهوار برادرش میشود. قصه، قصهای پندآموز و اخلاقی است که به طور ضمنی رفتارهای برادر دیوانه را نکوهش کرده است.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
______________________
■ عناصر روانشناسی
_____________
■ باورهای عامیانه وخرافی
________________
■ سایر عناصر
_________
۳-۱۰۰-برزگر و خرس
* خلاصهی قصه
پیرمردی بود که قطعه زمینی داشت. یک روز پیرمرد مشغول شخم زدن زمینش بود، خرسی از راه رسید. به پیرمرد گفت:« مرا در زمینت شریک کن». پیرمرد هم از ترسش قبول کرد. موقع برداشت گندم پیرمرد با کمک دخترانش گندم را جمع کرد. در همین موقع خرس آمد و گفت: «گندم که تل کوچکی است برای من و کاه که تل خیلی بزرگتری است، برای تو». پیرمرد ترسید و حرفی نزد. پیرمرد غمگین روی زمین نشست. روباهی علت ناراحتی پیرمرد را پرسید. پیرمرد همهی ماجرا را شرح داد. روباه به پیرمرد کمک کرد تا خرس را تنبیه کنند، وقتی خرس را زدند. روباه گفت:« عمو! حالا سهم خرس را به من بده». پیرمرد که خیلی ناراحت بود، لحظهای فکر کرد و گلویش را با انگشتهایش فشرد و ناگهان بادی از دهانش خارج شد. روباه پرسید: « این صدای چه بود؟» مرد کشاورز گفت:« سگهای آبادی هستند که دارند به این طرف میآیند». روباه ترسید و طوری فرار کرد که باد هم به او نمیرسید.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
_________________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها.
این قصه، به شیوهی تمثیلی بیانگر ظلمی است که بر کشاورزان و طبقهی فرودست جامعه میرفته است. پیرمرد کشاورز، نمونهای از کشاورزان این سرزمین که سالها تحت سیطرهی خانان و اربابان ظالم بوده است. خرس و روباه نمادی از انسانهای زورگو که بدون هیچ حقی، سهم کشاورزان را غصب میکردند، در صورتیکه کشاورزان در فقر به سر میبردند. در این قصه، مراحل کار کشاورزی شامل بذرپاشیدن، آبیاری کردن، وجین کردن، درو کردن و باد دادن محصول را نشان میدهد.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_________________
■ عناصر روانشناسی
در این قصه یکی از آرزوهای مردم؛ یعنی مقابله با زورگویان و ظالمان بیان شده است. در پایان قصه، پیرمرد کشاورز نه تنها از دست خرس رها میشود، بلکه روباه را نیز از سر راه خود برمیدارد و تمام محصول را از آن خود میکند. این امر تنها در قصهها امکان وقوع داشته، چرا که در نظام ارباب و رعیتی که سابقاً در ایران رواج داشته، بیشتر محصول کشاورز به اربابان تعلق میگرفته است.
■ باورهای عامیانه و خرافی
_______________
■ سایر عناصر
_________
۳-۱۰۱-برگ ظلمات
* خلاصهی قصه
پادشاهی نابینا بود. پزشکان دوای درد پادشاه را برگ ظلمات گفته بودند. پادشاه سه پسرش را با مقداری پول به دنبال برگ ظلمات فرستاد. شب اول، پسر بزرگ و وسطی هر چه پول داشتند در قمار باختند؛ اما پسر کوچکتر راه افتاد تا برگ ظلمات را بیابد. در راه به قلعهای رسید که دیوی در آنجا زندگی میکرد. دیو و پسر با هم کشتی گرفتند. دیو زمین خورد و قبول کرد که غلام پسر باشد. دیو دو برادر دیگر هم داشت که پسر آنها را هم شکست داد. پس از آن دیوها، راه رفتن به ظلمات را به پسر نشان دادند. پسر به ظلمات رفت و برگ ظلمات را چید. در راه بازگشت به خانهای رسید که دختر زیبایی آنجا بود. جوان بوسهای از گونه راست او برداشت و گونهی چپش را گاز گرفت و بیرون آمد. به نزد برادرانش رفت. برادران از شدت حسادت، جوان را در چاه انداختند و برگ ظلمات را به قصر بردند. بعد از مدتی، جوان با کمک مسافری از چاه بیرون آمد و به شهر برگشت؛ اما خود را به پادشاه نشان نداد. روزی دختر آمد و پسری را که برگ ظلمات را چیده بود، خواست. پسر بزرگ و پسرمیانی رفتند؛ اما نتوانستند نشانیهای آنجا را بگویند. دختر لشکری آماده کرد تا با شاه بجنگد. پسر کوچکتر خود را نشان داد و به نزد دختر رفت و همهی قضایا را تعریف کرد. دختر از او خواست شوهرش بشود، شاهزاده قبول کرد و شاه دستور داد جشن گرفتند. دو برادر دیگر را هم دار زدند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
______________
¨ کنشهای اساطیری
-سفر به ظلمات
سفر یکی از کهن الگوهای اساطیری است که قهرمان طی آن به هدفی خاص میرسد. در میان همهی این سفرها، رفتن به ظلمات برای یافتن آب حیات که جاودانگی میبخشد و یا گیاه ظلمات که خاصیت درمانگری و شفابخشی دارد، در واقع رفتن به سرآغاز جهان است(رجوع شود به قصهی ۱).
در این قصه، قهرمان برای یافتن برگ ظلمات که درمان نابینایی است، راهی سفری طولانی میشود. در بین راه با دیوان میجنگد و بعد از یافتن برگ ظلمات، دختری زیبارو را میبیند که در پایان قصه با او ازدواج میکند.
-اظهار عشق از سوی دختر
اظهار عشق از سوی دختر یکی از کنشهای اسطورهای است که به دوران مادر سالاری بازمیگردد (رجوع شود به قصهی۶۶). در این قصه، دختر به پسر اظهار عشق میکند و پسرهم که قبل از دختر را پسندیده بود، با وی ازدواج میکند.
-غلبه بردیوان
در این قصه، اولین بار شاهد این هستیم که قهرمان دیوان را نمیکشد، بلکه آنها را تحت فرمان خود در میآورد. دیوان هم چند تار موی خود را به قهرمان میدهند تا موقع گرفتاری با آتش زدن آنها، به کمک قهرمان آیند. این مطلب در دیگر قصهها در مورد سیمرغ گفته شده است.
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-دیو
(رجوع شود به قصهی ۱۲)
-برگ ظلمات(گیاهان مقدس)
یکی از ویژگی گیاهان در اساطیر خاصیت شفابخشی آنان است(رجوع شود به قصهی ۲۸).
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 11:08:00 ب.ظ ]
|