کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



۴-۳-۱).آمار توصیفی مدل های نهایی
جدول(۴-۲) آمار توصیفی مربوط به متغیرهای[۸۶] مدل های پژوهش را نشان می دهد که بیانگر پارامترهای توصیفی برای هر متغیر به صورت مجزا می باشد. این پارامترها عمدتاً شامل اطلاعات مربوط به شاخص های مرکزی، نظیر بیشینه، کمینه، میانگین و میانه و همچنین اطلاعات مربوط به شاخص های پراکندگی نظیر واریانس، چولگی و کشیدگی است. در این جدول تعداد مشاهدات برای هر متغیر برابر۵۰۰ مشاهد است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مهمترین شاخص مرکزی میانگین است که نشان دهنده نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع است و شاخص مناسبی برای نشان دادن مرکزیت داده هاست. برای مثال میانگین متغیر بازده حقوق صاحبان سهام(SR) برابر با۳۱ /۰ می باشد، که نشان می دهد بیشتر داده های مربوط به این متغیر حول این نقطه تمرکز یافته اند. میانه یکی از شاخص های مرکزی است که وضعیت جامعه را نشان می دهد. همانگونه که در جدول(۴-۲) مشاهده می شود میانه متغیرتوانایی مدیریت(Ability)برابر با ۰۸/۰می باشد که نشان می دهد نیمی از داده ها کمتر از این مقدار و نیمی دیگر بیشتر از این مقدار هستند.
پارامترهای پراکندگی، به طور کلی معیاری برای تعیین میزان پراکندگی داده ها از یکدیگر یا میزان پراکندگی آنها نسبت به میانگین است. از جمله مهمترین پارامترهای پراکندگی انحراف معیار است. مقدار این پارامتر برای متغیراندازه شرکت(size) برابر۴/۱و برای متغیر بدهی بلندمدت به کل دارایی(LD) برابر۰۸/۰ است که نشان می دهد در بین متغیرهای پژوهش، اندازه شرکت(size)و بدهی بلندمدت به کل دارایی(LD) به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان پراکندگی می باشند.
میزان عدم تقارن منحنی فراوانی را چولگی می نامند. اگر ضریب چولگی صفر باشد، جامعه کاملاً متقارن است و چنانچه ضریب مثبت باشد، چولگی به راست و اگر منفی باشد، چولگی به چپ وجود خواهد داشت. به عنوان مثال ضریب چولگی متغیر کل بدهی به کل دارایی(TD)برابر با ۴۸/۰- می باشد، یعنی این متغیر چولگی به چپ دارد و به این اندازه از مرکز تقارن انحراف دارد. متغیرتوانایی مدیریت(Ability)بیشترین و متغیرارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (MB)کمترین عدم تقارن را نسبت به توزیع نرمال دارد.
میزان کشیدگی منحنی فراونی نسبت به منحنی نرمال استاندارد را برجستگی یا کشیدگی می نامند. اگر کشیدگی حدود صفر باشد، منحنی فراوانی از لحاظ کشیدگی وضعیت متعادل و نرمال خواهد داشت، اگر این مقدار مثبت باشد منحنی برجسته و اگر منفی باشد منحنی پهن می باشد. کشیدگی تمامی متغیر های این مدل مثبت است. متغیرتوانایی مدیریت(Ability) بیشترین برجستگی و متغیر سطح تحصیلات (EL)کمترین برجستگی را نسبت به منحنی نرمال دارد.

 

مقدار بیشینه و کمینه متغیرهای جدول (۴-۲) به همراه نام شرکت و سال مورد نظر در پیوست شماره ۲ در انتهای پایان نامه نشان داده شده است.
جدول (۴-۲) :آمارتوصیفی مدل های پژوهش
متغیر
آماره
بازده حقوق صاحبان سهام توانایی مدیریت کل بدهی به کل دارایی بدهی بلندمدت به کل دارایی اندازه شرکت (لگارتیم طبیعی فروش خالص) ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام سطح تحصیلات (متغیر مجازی)
SR Ability TD LD Size MB EL
میانگین ۳۰۹/۰ ۳۵۵/۰ ۵۷/۰ ۰۷۷/۰ ۳۱/۱۳ ۵۰۲/۷ ۵۴/۰
میانه ۳۰۵/۰ ۰۸۹/۰ ۵۹/۰ ۰۴۷/۰ ۲۶/۱۳ ۵۲۵/۷ ۰۰/۱
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 07:01:00 ب.ظ ]




نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، نادیده انگاشتن کارهای مثبت خود و یا دیگران، یکی از عواملی است که باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود. زیرا ناامیدی و نداشتن نگرش مثبت و امیدوارانه، ضمن از بین بردن تلاش های هدفمند آدمی، باعث تضعیف سلامت روان انسان می شود و همواره ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر را به دنبال دارد.
پس از بررسی این تحریف شناختی درباره نادیده انگاشتن کارهای مثبت خود و یا دیگران و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که نادیده انگاشتن کارهای مثبت خود و یا دیگران در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با این دیدگاه، در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند(به عنوان مثال، درمانگر شناختی، با تشخیص و شناسایی خودانکاری ها و خود تحقیر کردن های مراجع، باید بتواند یک خط مشی کلی، برای درمان این گونه بیماری ها، پیدا کند[۴۸۶]). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند؛ و توجه به اصول اعتقادی دین اسلام و آموزه های رفتاری قرآن کریم، به زدودن روح ناامیدی در آدمی منتهی می گردد. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۲-۶٫ تحریف شناختی شماره شش: تعمیم افراطی
یکی دیگر از تحریف های شناختی،"تعمیم افراطی"است؛ یعنی فرد بر پایه یک حادثه، الگوهای کلی منفی را استنباط کند. این افراد معتقد هستند که چون قبلاً اتفاق بدی برای آن ها افتاده، پس تا آخر عمر باید به همان شیوه فکری زندگی کنند .به عنوان مثال: من در همه کارهایم شکست می خورم.[۴۸۷]
۳-۲-۶-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
بک معتقد است که شخص تحت تاثیر طرز تلقی های اشتباه، به ناگزیر نتیجه گیری های مطلق، مبالغه آمیز و بی تناسب را می پذیرد. به عبارت دیگر، این اشخاص به طور دائم فرضیه سازی می کنند و بر اساس آن نتیجه می گیرند و تمایل دارند که استنباط خود را واقعیت بدانند و فرضیه را به عنوان واقعیت بپذیرند. به عنوان مثال، اگر بیماری بر این عقیده باشد که"دوستانم به من زنگ نزدند، معلوم می شود که من دوست داشتنی و با ارزش نیستم. بعد نتیجه گیری خود را تعمیم می دهد: چون بی ارزش هستم، کسی مرا دوست نخواهد داشت. و بعد نتیجه گیری دیگری عاید او می شود: بدون عشق، زندگی ارزش زیستن ندارد، بنابراین، دلیلی برای ادامه زندگی من نیست. لذا فرد باید با کمک روان درمانگر در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار گیرد؛ و و روان درمانگر می تواند با بهره گرفتن از شیوه های شخصی، درباره درست بودن یا نبودن نتیجه گیری های بیمار نظر دهد.[۴۸۸]
لازم به ذکر است که این تحریف شناختی رابطه تنگاتنگی با یکی از باورهای غیر عقلانی(اعتقاد فرد مبنی بر این که گذشته فرد همیشه مهم است؛ و چون چیزی از قبل بر زندگی فرد تاثیر گذاشته، پس گذشته می تواند احساسات و رفتار فرد را تحت تاثیر قرار دهد) که الیس مطرح می کند، دارد؛ که در باور غیر عقلانی شماره هشت مورد نقد و بررسی تطبیقی قرار گرفت..
۳-۲-۶-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
مساله مهم در زندگى انسان، این است که واقعیات را آن چنان که هست درک کند، و در برابر آن موضع‏گیرى صریح داشته باشد؛ پندارها، پیشداوریها و تمایلات انحرافى، حب و بغضها، مانع از درک و دید واقعیات آن چنان که هست نگردد. قرآن کریم می فرماید:
“قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً"(۱۰۴) “الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً"(۱۰۵)(سوره کهف،آیه ۱۰۴- ۱۰۵)؛ بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند. آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده با این حال، مى‏پندارند کار نیک انجام مى‏دهند!
“علامه طباطبایی” در بیان آیه می فرمایند: “آدمى در زندگى دنیا جز سعى براى سعادت خود کارى نمى‏کند، و جز کوشش براى رسیدن به چنین هدفى همى ندارد، و این انسان اگر طریق حق را بپیماید و به غرض خود نائل شود و سعادتمند بشود که هیچ، و اگر راه خطا را برود و نفهمد که دارد خطا مى‏رود خاسر است، لیکن همین خاسر خسرانش قابل زوال است و امید نجات دارد. اما اگر راه خطا رفت و به غیر حق اصابت کرد و همان باطل را پذیرفت تا آنجا که وقتى هم که حق برایش جلوه کرد از آن اعراض نمود، و دلباخته استکبار و تعصب جاهلانه خود بود، چنین کسى از هر خاسرى خاسرتر است و عملش از عمل هر کس دیگرى بى‏نتیجه‏تر، زیرا این خسرانى است که زایل نمى‏شود، و امید نمى‏رود که روزى مبدل به سعادت شود و به همین جهت است که خداى تعالى مى‏فرماید:” الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً". و اینکه کسى با روشن شدن بطلان اعمالش، باز هم آن را حق بپندارد از این جهت است که دلش مجذوب زینت‏هاى دنیا و زخارف آن شده، و در شهوات غوطه‏ور گشته؛ لذا همین انجذاب به مادیت او را از میل به پیروى حق و شنیدن داعى آن و پذیرفتن نداى منادى فطرت باز مى‏دارد، هم چنان که در جاى دیگر قرآن آمده:"وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ"(سوره نمل آیه ۱۴) (حق را انکار کردند در حالى که دلهایشان بدان یقین داشت) و نیز آمده: “وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ"( سوره بقره آیه ۲۰۶)( و چون به او گفته شود از خدا بترس غرورش او را به گناه و لجبازى وا مى‏دارد)
پس پیروى هواى نفس و از در عناد و استکبار و عشق به شهوات نفس به اعراض از حق ادامه دادن، همان خشنودى از باطل خویش بودن و آن را نیکو پنداشتن است.”[۴۸۹]
بنابراین،کسانى که اعتقادات صحیحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پیروى مى‏کنند، تنها در یک عمل خسارت نمى‏کنند، بلکه در همه‏ى برنامه‏ها زیان مى‏بینند. زیرا معیار ارزش هر کارى، انگیزه‏ى درست آن است؛ و قرآن نیز با تعابیرى همچون: «أَ حَسِبَ، یَحْسَبُونَ، لا یَحْسَبَنَّ، أَ فَحَسِبْتُمْ» و … از حسابگرى‏هاى متّکى به خیال و پندار بى‏اساس، انتقاد کرده است؛ و ریشه‏ى بسیارى از انحرافات را، پندارهاى موهوم معرفی می کند.[۴۹۰] از جمله قرآن در آیه ۲۱ سوره جاثیه می فرماید:
“أَمْ حَسِبَ الَّذینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُون"(سوره جاثیه، آیه ۲۱)؛ آیا کسانى که مرتکب بدیها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانى قرار مى‏دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده ‏اند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داورى مى‏کنند.
قرآن کریم، داورى بر اساس خیال و پندار را محکوم می کند. [۴۹۱] و بیان می فرماید که در عقاید، پندار و گمان، بى‏ارزش است؛ عقاید باید بر اساس علم باشد؛ از جمله در آیه ۳۶ سوره اسراء میفرماید:
“وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ…."(سوره اسراء، آیه ۳۶)؛ آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن.
بنابراین، عدم تعقل، تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد.[۴۹۲] قرآن کریم می فرماید:
“وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً …” (سوره یونس، آیه۳۶)؛ و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بى‏اساس)، پیروى نمى‏کنند (در حالى که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بى‏نیاز نمى‏سازد (و به حق نمى‏رساند).
قرآن کریم همچنین در آیه ۳۲ سوره جاثیه می فرماید: “وَ إِذَا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَهُ لَا رَیْبَ فِیهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِى مَا السَّاعَهُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ مَا نحَنُ بِمُسْتَیْقِنِین"(سوره جاثیه،آیه ۳۲)؛ و هنگامى که گفته مى‏شد: «وعده خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّى نیست»، شما مى‏گفتید: «ما نمى‏دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین نداریم.
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، ریشه‏ى بسیارى از انحرافات، پندارهاى موهوم است، که باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود. زیرا عدم تعقل، تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد که همواره ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر را به دنبال دارد.
پس از بررسی این تحریف شناختی درباره تعمیم افراطی و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید تعمیم افراطی(و به عبارتی پندارهای موهوم) در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با پندارهاى موهوم در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند(به عنوان مثال، بیمار با کمک روان درمانگر در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار می گیرد؛ و و روان درمانگر می تواند با بهره گرفتن از شیوه های شخصی، درباره درست بودن یا نبودن نتیجه گیری های بیمار نظر دهد[۴۹۳]). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است که نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۲-۷٫ تحریف شناختی شماره هفت: تفکر دو قطبی
یکی دیگر از تحریف های شناختی، تفکر دو مقوله ای است. به عبارت دیگر، به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه کردن. این گونه افراد فکر می کنند که امور یا باید دقیقاً مطابق میل آن ها باشد یا شکست خورده اند؛ مانند این فکرکه همه وقتم تلف شد یا این فکر که هیچ کس مرا دوست ندارد.[۴۹۴]
۳-۲-۷-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
بک معتقد است که بیمار روان پریش در برخورد با موقعیت هایی که با زمینه های احساسی او برخورد دارد، جانب افراط را می گیرد. جانب افراط گرفتن ممکن است تنها به چند زمینه محدود شود؛ حوادث، سیاه یا سفید، خوب یا بد، عالی یا وحشتناک ارزیانی می شوند. این ویژگی را تفکر دوسویه یا تفکر دوقطبی نامیده اند و مبنای اصلی تشکیل دهنده این طرز تفکر را واژه هایی چون همیشه یا هرگز تشکیل می دهد. بنابراین، درمانگر شناختی، با شناسایی خطاهای شناختی، تشخیص و شناسایی خودانکاری ها و خود تحقیر کردن های مراجع، باید بتواند یک خط مشی کلی، برای درمان این گونه بیماری ها، پیدا کند و بیمار را در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار دهد.[۴۹۵]
لازم به ذکر است که این تحریف شناختی رابطه تنگاتنگی با یکی از باورهای غیر عقلانی الیس(اعتقاد فرد مبنی بر وحشتناک بودن و فاجعه دانستن امور به خاطر عدم مطابقت با خواسته و میل او) که همان باید اندیشی است دارد. که در باور غیر عقلانی شماره دو، مورد نقد و بررسی تطبیقی قرار گرفت.
۳-۲-۷-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
سرشت خاکی و جنبه مادی انسان، همواره وی را به طرف خاک و ارزش های فانی سوق میدهد و بُعد ملکوتی، او را به سوی جنبه های روحی و ارزش های معنوی و عالم ملکوت می خواند. بنا براین، در انسان هم کشش به سوی غذا، شهوت رانی و آرامش مادی که مربوط به جنبه خاکی آدمی است، وجود دارد و هم گرایش به حق و و عشق به کمال و علم دوستی و …. حضور دارد. در واقع، انسان مجموعه ای از این سائقه ها و کشش ها و جاذبه هاست؛ هم کشش ها و تمایلات غریزی مادی و طبیعی، و هم گرایش های فطری و معنوی و روحانی. عمده ترین رسالت تعلیم و تربیت قرآنی، مربوط به نحوه هدایت کردن و جهت دادن و متعادل نمودن این کشش ها و گرایش هاست. بنابراین، از دید گاه قرآن، برای انسان یک روند تکاملی ترسیم شده است؛ سیری که از ماده آغاز می شود و به تدریج، همراه و همزمان با برخورداری از عواطف و احساسات و نیازمندی های طبیعی، مبارزه ای پی گیر در جهت جذب و و یا دفع وابستگی های مادی و علایق شهوانی و نفسانی در پیش رو دارد، به طوری که اگر جنبه های عقلانی بر هواهای نفسانی غلبه یابد و انسان، راه تزکیه و فلاح را بپیماید، به اعلی علیین صعود می کند و به لقاء الله راه می یابد و اگر جنبه های نفسانی و شیطانی انسان قوت یابد و عقل و جنبه های روحی تحت الشعاع آن قرار گیرد، انسان راه انحراف و فساد را می پیماید و به اسفل السافلین سقوط می کند. قرآن کریم می فرماید:
“یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه"(سوره انشقاق، آیه ۶)؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى کرد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرمایند: “بنا بر گفته راغب، کلمه” کدح” به معناى تلاش کردن، و خسته شدن است.[۴۹۶] پس در این کلمه معنى سیر است. و از آن جایی که این کلمه با کلمه” الى” متعدى شده، پس معلوم مى‏شود که در کلمه” کدح” در هر حال، معناى سیر خوابیده است. و جمله” فملاقیه” عطف است بر کلمه” کادح"، و با این عطف بیان کرده که هدف نهایى این سیر و سعى و تلاش، خداى سبحان است.”[۴۹۷]
قرآن کریم همچنین در آیه ۱۹ سوره انشقاق می فرماید:
” لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ"؛ که همه شما پیوسته از حالى به حال دیگر منتقل مى‏شوید (تا به کمال برسید)
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: ” براى این آیه تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده‏اند؛ که از آن جمله گفته اند، منظور حالات گوناگونى است که انسان در طریق پر رنج و مشقت خود، به سوى خداوند و کمال مطلق پیدا مى‏کند، نخست عالم دنیا، بعد جهان برزخ و سپس رستاخیز و حالات مختلف آن (توجه داشته باشید که” طبق” از ماده"مطابقه” به معنى قرار دادن چیزى فوق چیز دیگر است، و به معنى منازلى که انسان در سیر صعودى خود طى مى‏کند نیز آمده است). البته جمع میان این تفسیرها مانعى ندارد و ممکن است آیه ناظر به همه این دگرگونیها و تحولات و مراحلى باشد که انسان در مسیر زندگى خود آن را مى‏پیماید. به هر حال حدوث این حالات، و عدم استقرار آدمى بر یک حالت، از یک سو دلیل مخلوق بودن او، و نیاز به خالق داشتن است، چرا که هر متغیرى حادث، و هر حادثى خالقى مى‏خواهد، و از سوى دیگر دلیلى است بر عدم پایدارى این جهان، و از سوى سوم نشانه‏اى است بر حرکت مستمر انسان به سوى ذات پروردگار و مساله معاد، همانگونه که در آیات قبل آمده بود “یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه".[۴۹۸]
از سوی دیگر در بینش قرآن، ملاک خیر و شر، آسانى و سختى و یا تمایلات شخصى نیست؛ بلکه مصالح واقعى ملاک است و نباید به پیشداورى خود تکیه کنیم؛ زیرا کراهت و محبّت نفسانى، نشانه‏ى خیر و شرّ واقعى نیست.[۴۹۹] قرآن کریم در این باره می فرماید:
“…وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"(سوره بقره، آیه ۲۱۶)؛ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: “آیه از یک قانون کلى و عمومى پرده بر مى‏دارد، و تمام مرارتها و سختیهاى اطاعت فرمان خدا را براى انسان سهل و گوارا مى‏سازد، زیرا به مقتضاى"وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ” که خداوند آگاه از همه چیز و رحمان و رحیم نسبت به بندگانش است و در هر یک از دستوراتش، مصالحى دیده است که مایه نجات و سعادت بندگان است، و به این ترتیب بندگان مؤمن همه این دستورات را مانند داروهاى شفابخش مى‏نگرند و با جان و دل آن را پذیرا مى‏باشند.”[۵۰۰]
بنابراین، پیروزى و شکست ظاهرى ملاک نیست است. برترى به خاطر عقاید صحیح و تفکّر سالم، اصل است.[۵۰۱] لذا در بینش الهى، عامل پیروزى، ایمان است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
“وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین"(سوره آل عمران، آیه ۱۳۹)؛ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، تفکر دو قطبی و یا به عبارتی تفکر همه یا هیچ، باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود؛ و همواره ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر را به دنبال دارد. زیرا انسان در مسیر زندگى خود با سیری تدریجی تکاملی، تلاش می کند تا به کمال الهی برسد و ایمان دارد که کراهت و محبّت نفسانى اش، نشانه‏ى خیر و شرّ واقعى او نیست؛ بلکه مصالح خداوند رحمان و رحیم ملاک است.
پس از بررسی این تحریف شناختی درباره تفکر دو قطبی(تفکر دو سویه) و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید تفکر دو قطبی و یا تفکر همه یا هیچ در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با افکار دو سویه(افکار همه یا هیچ) در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند(درمانگر شناختی، با شناسایی خطاهای شناختی، تشخیص و شناسایی خودانکاری ها و خود تحقیر کردن های مراجع، باید بتواند یک خط مشی کلی، برای درمان این گونه بیماری ها، پیدا کند و بیمار را در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار دهد و درباره درست بودن یا نبودن نتیجه گیری های بیمار نظر دهد[۵۰۲]). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۲-۸٫ تحریف شناختی شماره هشت: شخصی سازی (استدلال هیجانی)
یکی دیگر از تحریف های شناختی، نسبت دادن بروز حوادث به خود است. به عبارت بهتر، رویدادی که ربطی به فرد ندارد، به خودش ربط دهد و از از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده کند. مانند این فکر که چون دلم شور می زند، پس اتفاق ناگواری رخ می دهد.[۵۰۳]
۳-۲-۸-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
بک معتقد است که در این تحریف شناختی، افراد نمی توانند درباره حوادث بیرونی و یا حتی درباره خود، قضاوت های عینی کنند و معنی خصوصی یک حادثه را از خصوصیات عینی آن جدا نمایند. برچسب هایی از نوع “شخصی سازی” یا “خود رجوعی” از آن رو انتخاب شده اند که میل انسان را به تفسیر حوادث با توجه به معنای شخصی آن ها نشان می دهند. بنابراین، در بسیاری از اختلالات روانی و از جمله در اضطراب، افسردگی، حالات بدگمانی و…. ، خطای شناختی اصلی، ناشی از شخصی سازی است. به عبارت دیگر بیمار، بسیاری از حوادث بی ارتباط را به خود ارتباط می دهد. به عنوان مثال، شخصی که به هم خوردن برنامه پیک نیک، در اثر بارش باران را، تقصیر خود بداند.
لذا درمانگر شناختی، با مفاهیمی نظیر تمیز قائل شدن، آزمودن واقعیت، اثبات درستی و معتبر دانستن نتیجه گیری ها، به بیمار در اصلاح خطاهای شناختی اش کمک می کند.[۵۰۴]
۳-۲-۸-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
از دیدگاه قرآن کریم، منافقان، چنان تو خالى و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که هر فریادى از هر جا بلند شود آن را بر ضد خود مى‏پندارند و ترس و وحشتى عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکمفرما است، و یک حالت سوء ظن و بدبینى جانکاه، سرتاسر روح آنها را فرا گرفته، و به حکم"الخائن خائف” از همه چیز، حتى از سایه خود مى‏ترسند.[۵۰۵] قرآن کریم درباره آنان می فرماید:
“…یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِم…"(سوره منافقون، آیه ۴)؛ (منافقان)هر فریادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مى‏پندارند.
لذا آنان به خاطر عنادشان، سخن حقّ را در نمى‏یابند؛ قرآن کریم، درباره آنان می فرماید:
” …وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً"(سوره نساء، آیه ۷۸)؛ و اگر به آنها [منافقان‏] حسنه (و پیروزى) برسد، مى‏گویند: «این، از ناحیه خداست.» و اگر سیّئه (و شکستى) برسد، مى‏گویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنى را درک کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




همانطور که از نتایج آزمون مشخص است تعداد ( درصد) افرادی را که در گروه یک قرار می­گیرند و توسط تابع تشخیص درست پیش بینی شده است برابر با ۱۰۷ نفر ( ۳/۸۶ درصد) می­باشد و برای گروه دوم برابر با ۸۹ نفر (۶/ ۷۳ درصد) و به همین ترتیب برای گروه سوم ۱۳۱ نفر برابر با ۶/ ۹۳ درصد می­باشد. بنابراین توابع تشخیص در ابتدا افراد گروه سوم، سپس گروه اول و بعد از آن افراد گروه دوم را بهتر پیش بینی می­ کند.
دانلود پروژه

 

        1. آزمون­های تکمیلی

            1. آزمون مناسب بودن تابع تشخیص[۱۸۳]

           

           

       

       

 

نتایج آزمون مناسب بودن توابع تشخیص در جدول ۴-۲۲٫ نشان داده شده است.
جدول ۴- ۲۲٫ نتایج آزمون مناسب بودن تابع تشخیص

 

توابع تشخیص (پیش بینی کننده) Wilks λ ۲χ درجه آزادی Sig نتیجه آزمون
تابع ۱ ۱۶۱/۰ ۴۴۰/۶۹۱ ۱۸ ۰۰۰/۰ تأئید
تابع ۲ ۶۴۰/۰ ۵۰۱/۱۶۸ ۸ ۰۰۰/۰ تأئید

همان‌طور که در جدول ۲۱٫۴٫ دیده می­ شود با انجام آزمون در سطح اطمینان ۹۵ درصد، مقدار Sig = 0.000 به دست آمد. چون مقدار ۰۵/۰p< می‌باشد، لذا توابع تشخیص پیش بینی کننده (برآوردی) توابع مناسبی می­باشند.
.
فصل پنجم
« نتیجه گیری، ارائه راهکارها و پیشنهادات»

مقدمه

فصل پنجم یکی از مهمترین و کاربردی ترین فصول هر پایان نامه­ای بشمار می­رود، زیرا پس از تجزیه و تحلیل داده ­ها و آزمون فرضها و همچنین تحلیل یافته ­های تحقیق در فصل چهارم در این فصل در ابتدا نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته­ ها بصورت خلاصه ارائه شده و سپس مقایسه­ ای با سایر مطالعات منتشر شده در این زمینه انجام گرفته است و در پایان پیشنهاداتی جهت انجام تحقیقات بعدی در این زمینه در آینده و همچنین محدودیتهای موجود در مطالعه حاضر آورد شده است.
هدف اصلی در تحقیق حاضر این بود که رابطه متغیر­های زمینه­ای جنسیت، سن، سطح تحصیلات ، میزان درآمد و شغل بر تمایل به خرید سبز مشتریان کالاهای مصرفی در ایران مورد آزمون قرار گیرد. بهمین منظور براساس مطالعات گذشته و با بهره گرفتن از پرسشنامه استاندارد تهیه شده، تمایل به خرید سبز مشتریان به وسیله نه فاکتور کلی که در فصل چهارم بطور کامل مورد اشاره قرار گرفته است و شامل مولفه های رفتار خرید دوست دار محیط زیست، فعالیت های زیست محیطی، دانش زیست محیطی، باور مشتری به اثربخشی، حفاظت از محیط زیست، توجه به بازیافت، عوامل اقتصادی، نگرانی­ های زیست محیطی و بدبینی نسبت به ادعاهای زیست محیطی سنجیده شده است. همچنین در فصل چهارم طبقه بندی مشتریان با بهره گرفتن از این ویژگی­های زیست محیطی و متغیر­های زمینه ای با بهره گرفتن از آزمون تحلیل خوشه ای در سه خوشه مختلف انجام گرفت که این خوشه بندی شرکتهای تولیدی و بازاریابان را یاری می­دهد تا براساس بازار هدف و استراتژیهای بازاریابی خود ویژگیهای مشتریان خود را به درستی شناسایی کرده و بر اساس آن تصمیم گیری نمایند.

۵-۱- خلاصه تحقیق

این تحقیق با عنوان “تقسیم بندی مشتریان بر اساس تمایل به خرید کالای سبز در بازار مصرفی ایران” بصورت مطالعه مقطعی برای خوشه بندی مشتریان بر اساس سن، جنس، شغل، میزان درآمد و سطح تحصیلات مورد بررسی قرار گرفته است.
نمونه آماری این مطالعه شامل ۳۸۵ مشتری بالای ۱۸ سال فروشگاه های زنجیره ای در شهر تهران بودند که بصورت تصادفی ساده طی یک روز عادی و یک روز تعطیل هفته برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند.
در این پرسشنامه پنج متغیر زمینه ای و سی و نه پرسش مربوط به نه عامل دانش زیست محیطی، رفتار خرید دوستدار محیط زیست، نگرانی های زیست محیطی، مسایل مربوط به بازیافت، بدبینی نسبت به ادعاهای زیست محیطی و عوامل اقتصادی وجود داشت (روایی و پایایی این پرسشنامه بر اساس مطالعات گذشته، نظرات و راهنمایی های اساتید مربوطه مورد سنجش قرار گرفت).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




انجمن آذربایجان درصدد اجرای نقشه ترور شاه بود. این فرصت در ۲۵ محرم ۱۳۲۶ﻫ . ق. فراهم شد. (وزارت امورخارجه روسیه، ۱۳۶۶،ج ۱ ،۱۰۷) شاه در بعد از ظهر آن روز عازم دوشان تپه بود و در حالیکه در کالسکه نشسته و اتومبیل مخصوص او پیشاپیش کالسکه حرکت می‌کرد، از کاخ گلستان بیرون آمد و از خیابان پستخانه گذشت، در سه راهی که به سمت تکیه بربری‌ها و پارک ظل‌السلطان امتداد داشت، مأموران انجمن آذربایجان که منتظر اجرای مأموریت خود بودند به تصور آنکه شاه درون اتومبیل می‌باشد، از پشت‌بام یک عکاسخانه دو بمب به سوی اتومبیل شاه پرتاب کردند. صدای انفجار بمب همه محل را وحشت زده کرد و اتومبیل متلاشی گردید و راننده هم زخمی شد. در آن حال کالسکه شاه ایستاد، شاه از کالسکه بیرون آمد، چند گلوله هم از اطراف شلیک شد و چند عابر و سرباز را مقتول یا مجروح کرد. افراد گارد شاه خواستند تیراندازی کنند ولی شاه اجازه نداد و همراهان، شاه را به خانه ای در همان نزدیکی بردند. (صفایی،۱۳۸۱: ۲۹۷)
به هرحال در اینجا دو سوال مطرح می‌گردد، چگونه تروریست‌ها متوجه کالسکه پشت سر اتومبیل شاه نشدند و چرا شاه به افراد گارد محافظ اجازه تیراندازی نداد؟ به نظر می رسد که شاه از قبل مسأله ترور را می دانسته و حتی شاید خود برنامه‌ی این ترور را طرح ریزی کرده بود. به همین دلیل به جای اتومبیل سوار کالسکه شد و همچنین به گارد محافظ دستور داد تا به تروریست ها تیر اندازی نکنند، چرا که تروریست‌ها هم از گماشتگان خود شاه بودند. شاه با این اقدام می‌توانست با یک تیر سه نشان بزند: یعنی با این کار می‌توانست انجمن‌های مخفی مثل انجمن آذربایجان، عمویش شاهزاده ظل‌السلطان و نمایندگان مجلس شورای ملی را در این قضیه متهم نماید.
از نکات قابل توجه در این قضیه این است که در همان روز حادثه‌یک نفر در جلوی مجلس شورای ملی روی سکویی می‌رود و فریاد ‌زد: «ایران جمهوری است و ظل‌السلطان رئیس جمهور است». (آجودانی،۱۳۸۵: ۱۰۶) این خود بر بدگمانی شاه نسبت به شاهزاده افزود. برخی به شاه پیشنهاد اعزام شاهزاده به خارج را می دادند. (افشاری،۱۳۸۳: ۹۸) شاه، ناظم‌الدوله، کشیک‌چی باشی خود را به نزد شاهزاده فرستاد با این دست خط «چون شما جهت تداوی (مداوا) چشم‌تان خیال مسافرت فرنگ را داشتید خوب است حالا با شاهزاده‌ها تشریف ببرید» اما شاهزاده با تندی زیاد به قاصد گفت: «بلی خیال داشتم … ولی حالا چند کاری در جلو دارم، نمی‌توانم بروم». (انجمن مقدس،۶ذی‌الحجه۱۳۲۵،سال دوم،ش۶: ۶)
دول روس و انگلیس شاهزاده را از خیال سلطنت باز داشتند و گفتند از شاه فعلی یعنی محمدعلی شاه در برابر شاهزاده حمایت خواهند کرد. (وزارت خارجه انگلیس:۱۳۶۲،ج۱: ۹۰ و وزارت امور خارجه روسیه،۱۳۶۶،ج۱: ۶۴) پس از قضایای باغ شاه و خبر لشکرکشی شاه به آنجا، شاه دستور قطع خطوط تلگراف را داده بود، هرچند باز هم خبرهای پراکنده‌ای به اصفهان می‌رسید به گونه‌ای که آقانورالله در جلسه‌ی در انجمن ولایتی اعلام کرد: «باز چنانکه از تلگراف تهران استنباط می‌کنم که اعلیحضرت شاه، بوی نفاق و خلاف استشمام می‌شود. کما آنکه از جاهای دیگر هم خبر رسیده، ولی هنوز رسمانه نیست.» (انجمن مقدس،۲۰جمادی‌الثانی۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۷: ۳)
اهالی اصفهان به محض شنیدن اخبار تهران، بازارها را تعطیل کردند و به طرف محل جلسات انجمن در چهل ستون رفتند و شعارهایی در حمایت از مشروطیت سر دادند و تعدادی هم به طرف اسلحه‌خانه‌ی اصفهان رفتند و آنجا را به تصرف خود درآوردند. علاءالدوله حاکم اصفهان توقیف شد. علاءالدوله هم قول همکاری به مشروطه خواهان داد و تلگرافی به تهران فرستاد. (انجمن مقدس،۲۰جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۷: ۶-۵)
روز ۱۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ﻫ . ق. یک روز استثنایی در اصفهان بود. در این روز برای نخستین بار موضوع تعیین نایب‌السلطنه به جای محمدعلی شاه مطرح گردید. «رهبر این تبلیغات عبارت بودند از معتمد [نماینده] روحانیت اصفهان در مجلس [شورای ملی] یحیی حاجی سیداسماعیل [ریزی] و مجتهد معروف آقانورالله» (وزارت امورخارجه روسیه،۱۳۶۶،ج۱: ۱۱۵) و در روز بعد فرزندان شاهزاده‌ یعنی شاهزاده محمودمیرزا، شاهزاده تیمورمیرزا، شاهزاده مرادمیرزا، شاهزاده فیروزمیرزا و شاهزاده همایون میرزا به همراه رکن الملک و آغاباشی و سایر اجزا و کارگزاران سابق شاهزاده با دویست و پنجاه سوار و پیاده مسلح وارد محل انجمن شدند. در آنجا چادر زدند و اظهار وفاداری به انجمن و مردم نمودند. (انجمن مقدس،۲۰جمادی الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۷: ۸) «سخنان اردشیرمیرزا پسر ظل‌السلطان در برابر گروهی فراوان، حرف ها و شایعات زیادی را برانگیخت. وی اعلام کرده بود که همه در تهران خواهان آنند که پدرش را در سمت نایب السلطنه در زمان طفولیت و خردسالی ولیعهد ببینند. شاهزاده [اردشیرمیرزا] اضافه کرده بود چنانچه اروپاییان بخواهند با این طرح مخالفت کنند، همه‌ی آن ها در یک شب کشته خواهند شد» (وزارت امورخارجه روسیه،۱۳۶۶،ج۱: ۱۱۵)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
البته این حضور فرزندان شاهزاده با دستگیری و تبعید جلال ‌الدوله ظاهراً ارتباط دارد. (کسروی:۱۳۵۹،ج۱: ۴۰۹) گفته شد شاهزاده هم در همان زمان تلگرافی را به محمدعلی شاه زد، تفرشی اینگونه نگاشته است: «از قراری که می‌گویند این تلگراف را ظل‌السلطان از شیراز به شاه نموده است. راست و دروغش معلوم نیست اگر راست بود و حقیقت داشت فَبِها و الا قلم گرفته می‌شود. سواد این است: «شنیده می شود برای به هم زدن ملیت و قومیت ایران هرزگی داری. امید است، ننگ دودمان قاجاریه نشوی به شمشیر مسعود قاجار تسویه شود. اگر دستگیری حضرات راست باشد نه خسرو گذارم نه خسرو پرست». (تفرشی،۱۳۵۱: ۹۳-۹۲) و در ادامه می‌نویسد: «بعد روی سواد تلگراف را خط زده و بالای آن نوشته است: این تلگراف را شیخ علی زرگر به دروغ نشر داده بود و گرفتند او را محبوسش نمودند. این اقدام از طرف ملت است». (تفرشی،۱۳۵۱: ۹۳) کسروی هم این متن را با کمی تغییر اینگونه می‌نگارد: «در همراهی ملت و خلاصی علاءالدوله و جلال‌الدوله اگر مصامحه شود، نه خسرو بماند نه خسرو پرست- ظل‌السلطان.» (کسروی،۱۳۵۹،ج۲: ۴۰۹)
همراه با ورود فرزندان شاهزاده به باغ چهلستون و همراهی آنان با مشروطه خواهان «حضرت آیت‌الله [آقانجفی] و آقای ثقه‌الاسلام [آقانورالله]» به اتفاق تمامی اعضای انجمن و علما و بزرگان اصفهان به چادر شاهزادگان رفته و لایحه‌‌ای از طرف ملت اصفهان مبنی بر سپاسگذاری از این اقدام آن ها را می خوانند. (انجمن مقدس،۲۰جمادی‌الاول ۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۷: ۸)
در اواخر ۱۴ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ﻫ . ق.، آقا نورالله این تلگراف را از طرف انجمن خطاب به مجلس فرستاد: «فقط رفع تمام ماده فساد و آسایش ملت، خصوصاً تهران، به تعیین نایب‌السلطنه است. شماها آسوده شوید و سایر ولایات طرف می‌شود و فوری تمام قوای ملت تسلیم و مساعد نایب‌السلطنه خواهد شد. چون مراتب مشروطه طلبی و عقل و خیرخواهی ملت را در جود مبارک حضرت اقدس والا ظل‌السلطان به اعلی درجه احساس کرده‌ایم. چنانچه مجلس مقدس تصویب فرمائید، حضرت والا ظل‌السلطان نایب السلطنه ایران باشند. عموم ملت اصفهان بلکه ایران، کمال رضایت و تشکر را خواهند داشت و عین سعادت و خوشبختی ملت ایران است». (انجمن مقدس،۲۰جمادی‌الاول ۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۸)
فردای آن روز (۱۵جمادی‌الاول) از طرف انجمن اصفهان تلگراف هایی شبیه همین به شهرهای دیگر ارسال داشتند و انجمن ولایتی رشت که از کانون‌های مشروطه خواهی بود، در پاسخ گفت: «تعیین و انتخاب نیابت سلطنت را که موجب رفع اشکالات و دفع مخاطرات از وطن مقدس است، جداً از حجج‌اسلام و اولیای مجلس مقدس خواهانیم». (انجمن مقدس،۲۷جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۴) و تبریز هم گفت: «دیگر محال است ملت آذربایجان زیر بار سلطنت این شخص ملت فروش خائن مختل‌الشعور برود. تلگراف جدید، در تعیین نایب‌السلطنه جدید رسمی به شورای کبری شده تا دم آخر ایستادگی خواهد شد. مطمئن باشید انجمن ایالتی» (انجمن مقدس،۲۷جمادی الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۴) از شهرهای مشهد، بارفروش [بابُل]، سبزوار، شیراز، همدان و کرمان نیز تلگرافاتی در حمایت از پیشنهاد انجمن اصفهان نمودند. (انجمن مقدس،۲۷جمادی الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۴)
در ۲۲ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ﻫ . ق. مردم به تصرف مراکز دولتی و نظامی اصفهان پرداختند و به شدت در حمایت از شاهزاده و مخالفت با محمدعلی شاه پرداختند. روزنامه‌ی انجمن مقدس ضمن انتقاد شدید از شاه و خیانت‌های او نوشت: «نایب السلطنه‌ای که لایق باشد، به تصویب مجلس مقدس، جداً باید منصوب شود. دیگر این لیاقت بسته به وجدان ملت است… نظر فرمایید ،کی تأمین بلاد می‌دهد؟ توجه فرمایید، کی خود را فدایی و فرزندانش را خانه‌زاد مجلس دانسته؟ کی از فارس تلگراف می‌کند که گرفتن جلال‌الدوله در این راه سهل است من خودم پای هستی خود را در این راه ایستادم ». (انجمن مقدس،۲۷جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۲) و در ادامه نوشت: «حضرت والا ظل‌السلطان امروز اول شخص سیاسی و اول با مایه و اول خادم این مشروع است … نظم و نسق ایالت فارس و پسرهای قوام‌الملک که سِمَت سلطنت مستقله در آن حدود داشتند، امر شوخی نبود. باید خود ملت در این مقامات فکر کنند ما راست که عقیده خود را بنگاریم». (انجمن مقدس،۲۷جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۳)
اما به هر حال از این پیشنهاد در تهران استقبالی نشد و انجمن بار دیگر به تهران تلگراف زد: «هر قدر به شماها و سایر برادران سایر بلاد تلگراف می‌کنیم که از راه کار داخل شوند، نمی‌شود مملکت بی پرستار وارد و بی سر کرده و جنگ بی‌سردار محال است … به مجلس مقدس فشار بدهید که‌یک نفر شخص کافی کاردان مشروطه‌دان مشروطه خواه به سمت نایب‌السلطنه‌گی معین فرمائید». (انجمن مقدس،۲۷جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۳)
حتّی انجمن ولایتی به علمای عتبات تلگراف زد که دیگر محمدعلی شاه را به سلطنت نمی‌شناسیم و شاهزاده را به نیابت سلطنت برقرار بدانید. (انجمن مقدس،۲۷جمادی‌الاول۱۳۲۶،سال دوم،ش۲۸: ۳)
دول روس و انگلیس تحت هیچ شرایطی تمایل نداشته‌اند که محمدعلی شاه معزول گردد این موضوع در تلگراف‌هایی که بین یکدیگر رد و بدل کرده‌اند به خوبی مشهود است. (معاصر،۱۳۵۳: ۵۴۵-۵۴۳)
۴-۲-از استبداد صغیر ۱۳۲۶تا وفات شاهزاده ظل السلطان ۱۳۳۶ ﻫ . ق.
۴-۲-۱-از استبداد صغیر تا تبعید شاهزاده ظل السلطان
محمدعلی شاه که توان مقابله با مجلس را نداشت، از دولت روسیه درخواست کمک کرد. بر طبق گفته‌ی کسروی آنچه شاه را به جهت مقابله‌ی مستقیم با مشروطه مصمم ساخت، جمع شدن تعدادی از شاهزادگان در خانه‌ی عضدالملک رئیس ایل قاجار بود. «در روز شنبه نهم خرداد (۲۹ ربیع الاخری) نشست بزرگی در خانه‌ی عضد الملک، امیراعظم، علاءالدوله، معین‌الدوله، سردار منصور، جلال الدوله [پسر شاهزاده] بوده چنین می‌گفتند: این گرفتاری‌ها که از درون و بیرون به ایران رو آورده تا شاه دل با مجلس نگرداند و با توده همدست نگردد چاره نخواهد پذیرفت، و از آن سوی هم کسانی در دربار بدخواه مشروطه‌اند و آنان شاه را نمی‌گذارند که با مجلس دل پاک گرداند می‌گفتند باید کاری کرد که شاه آن چند تن را از دربار دور گرداند و تا این نتیجه بدست نیامد ما نباید از اینجا پراکنده گردیم از این رو فردا نیز همان نشست را می‌داشتند و در این میان انجمن‌ها نیز پا به میان انجمن‌ها گذاردند و نمایندگانی از خود به آنجا فرستادند و کار بزرگتر گردید. از آن سوی محمدعلی میرزا چون این داستان را شنید آن را برانگیخته ظل‌السلطان شمرد و بسیار بیمناک شد، زیرا چنانچه گفته شد ظل‌السلطان در شصت و پنج سالگی خواهان تاج و تخت می‌بود و این هنگام اگرچه به والگیری فارس رفته از تهران دور می‌زیست لیکن کسانش همچنان می‌کوشیدند و چون پسرش در این نشست‌ها یکی از سر جنبانان شمرده می‌شد، این محمدعلی میرزا را بدگمان می‌گردانید». (کسروی،۱۳۵۹،ج۲: ۵۶۳) و «چنین پیداست که از دهه دوم خرداد ۱۲۷۸ (جمادی‌الثانی ۱۳۲۶ ﻫ . ق.) این گفتگو در میان محمدعلی میرزا با سفارت روس و رئیس بریگارد قزاق (کلنل لیاخوف) آغاز یافته است، و آنچه محمدعلی میرزا را دراین باره پا فشارتر گردانیده پیشامد خانه عضدالملک بوده … می‌توان پنداشت که روسیان برای پیشرفت خواست خود، این بدگمانی را در دل او پدید آورده بودند». (کسروی،۱۳۵۹،ج۲: ۵۷۸)
سرانجام محمدعلی شاه در ۲۳ جمادی‌الثانی ۱۳۲۶ ﻫ . ق. تصمیم خود را مبنی بر حمله به ساختمان مجلس آغاز نمود و افسران قزاق به فرماندهی کلنل لیاخوف به طرف مجلس شورای ملی حرکت کردند. مشروطه خواهان که احساس خطر کرده بودند حدود ششصد نفر تفنگ‌دار را آماده و در بالای ساختمان مجلس، مسجد، مناره‌های مسجد، خانه‌های شاهزاده و حتی در منازل بانوعظمی مستقر کردند، در این نبرد اکثر این ساختمان ها به شدت آسیب دیدند. (کسروی،۱۳۵۹،ج۲: ۶۳۲ و ۶۲۷ و ۶۳۸)
«از قرار صحیح چهل و دو نفر قزاق زخمی و هجده نفر قزاق کشته شده‌اند» (تفرشی،۱۳۵۱: ۱۱۴) تقریباًٌ دو سه کرور ضرر و غارت شده، خانه‌ی ظل‌السلطان و ظهیر الدوله و بانوی عظمی که غارت بشود و سه بار مردم را لخت نماید و دو سه خانه‌ی دیگر هم هست» (تفرشی،۱۳۵۱: ۱۱۴)
ظاهراً در همین زمان محمدعلی شاه نامه‌ای خطاب به شاهزاده نوشت که: «عموجان، قصری که در آن سودای شاهی می‌پختی و لانه آشوب گران و دزدان شده بود با خاک یکسان گردید» و شاهزاده ظل‌السلطان در جوابش نوشت:
«از این رباط دو در چون ضرورتست رحیل رواق طاق معیشت چه سر بلند و چه پست
به بال و پر مَرو از ره که تیر پرتابی هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست» (رکوعی،۱۳۸۰: ۲۰۵)
شاهزاده هم از حکومت فارس عزل گردید و پس از عزل او، شیراز دچار هرج و مرج و شلوغی شد. «از قرار اخبار بعد از آن که ظل‌السلطان عزل خود را و به کار و به امور نرسیدن را رسماً به اهالی فارس اخطار کرده است و گفته است که من خواهم رفت اهالی گفته‌اند ما غیر از تو کسی را به حکومت نخواهیم پذیرفت».(تفرشی،۱۳۵۱« ۱۴۷)
شاهزاده به تهران احضار و ناچاراً به همراه دو پسر خود یعنی شاهزاده بهرام میرزا سردارمسعود و شاهزاده اکبرمیرزا صارم‌الدوله به اروپاتبعید شد. شاه هم که با چیدن بساط مشروطه، از پیروزی خود دلخوش بود، آزادی خواهان را تعقیب و دستگیر کرد و اقبال‌الدوله کاشی را به حکومت اصفهان فرستاد. (صفایی،۱۳۸۱: ۵۲۹)
حاکم جدید سریع به اعمال قدرت و گرفتن زهر چشم از مردم پرداخت و به شدت مراتب کارگزاران شاهزاده، فوج جلالی، اعضای انجمن مخصوصاً آقانورالله نجفی بود تا از تبانی آن ها جلوگیری نماید. محمدعلی شاه جهت کنترل قدرت آقانجفی و آقانورالله، شروع به پرورش طبقه‌ای از روحانیون در مقابل این دو کرد و لقب آیت‌الله و ثقه‌الاسلام که مدت‌ها منحصر این آقایان نجفی بود را به دیگران هم اعطا نمود، میرمحمدتقی محله نویی را آیت‌الله و میرزا ابراهیم چهار سوقی را ثقه‌الاسلام لقب داد. (عسکرانی،۱۳۸۴: ۲۴۶)
پس از این خفقان، آقانورالله محرمانه به تشکیل گارد ملی و خرید جنگ افزار پرداخت و بزودی جمعی از جوانان در حوزه‌ی مخفی انجمن برای عضویت در گارد ملی ثبت نام کردند. در بیرون شهر در نقطه ای دور دست در نزدیک سده به این جوانان تعلیمات جنگی و مشق تیراندازی داده شد و اکثر اوقات خود آقانورالله و دیگر اعضا در تمرینات حضور یافتند و افراد گارد ملی را تشویق کردند. در همین اوقات سرداراسعد از اروپا به اصفهان آمد و در چهارمحال با سران بختیاری گفتگوهای محرمانه ای انجام داد و در اصفهان با آقانجفی و آقانورالله ملاقات کرد و بر سر نجات مشروطه به توافق رسیدند و سرداراسعد سریعاً به اروپا برگشت تا مقدمات کار را فراهم نماید و همچنین سران انجمن به علت ضعف نیروهای گارد ملی برای درگیری با افواج سده، جلالی و ملایری که در اختیار حاکم اصفهان بودند تصمیم گرفتند تا از نجفقلی خان صمصام السلطنه که به علت برکناری از ایلخانی بختیاری از دولت ناراضی بود را برای همکاری و تصرف اصفهان دعوت نمایند. پس از توافق نیروهای بختیاری در هفتم ذی حجه ۱۳۲۶ ﻫ . ق. به سمت اصفهان حرکت کرده و دو روز بعد اصفهان به تصرف آنان در آمد. (نگاه کنید به: صفایی،۱۳۸۱: ۵۳۱-۵۳۰ جهت اطلاع بیشتر نگاه کنید به: دانشور علوی،۱۳۷۷: همه صفحات) و سپس سواران بختیاری به طرف تهران حرکت کردند و تهران توسط مشروطه خواهان فتح شد.
ادوارد براون در مورد فتح تهران می‌نویسد: «باری از خبر دخول قهرمان های ملی به تهران و خلع فرعون [محمدعلی شاه] و خروج از بلوامین [ایران] این قدر خوشحال شدم که در کلام نگنجد و حالا امیدوار جای ناامیدی ثابت شده است دیگر گمان دارم که ظل‌‌السلطان یا یکی از پسرانش از آن طرف و سالار‌الدوله از این طرف که در پاریس می‌باشند در صدد آن هستند که گربه‌ها [در این قضایا و استفاده از مشروعه] را برقصانند» (براون،۱۳۷۱: ۲۳-۲۲)
۴-۲-۲-دوران تبعید در اروپا
شاهزاده در ۲۳ رجب ۱۳۲۶ﻫ . ق. به اتفاق دو پسرش شاهزاده اکبر میرزا صارم‌الدوله و شاهزاده بهرام میرزا سردارمسعود راهی اروپا گردید. پس از مدتی که شاهزاده در اروپا به سر برد، تصمیم به بازگشت گرفت (معاصر، ۱۳۵۳: ۱۱۷۳) صفایی معتقد است که محمدعلی شاه که پس از سقوط اصفهان، گیلان و آذربایجان و حضور نیروهای روس، برای اصلاح کارها از شاهزاده دعوت نمود تا از پاریس به تهران بیاید، به هرحال او در میان رجال عصر قاجاریه به کفایت و کاردانی شهرت داشت. «از او خواست برای پاس سلطنت لرزان قاجاریه به ایران بازگردد». (صفایی،۱۳۸۱: ۳۳۶)
شاهزاده با آنکه از محمدعلی شاه دلخوشی نداشت ولی چون برچیدن سلطنت را از قاجاریه، ضربه‌ای بزرگ به دودمان خود می‌دانست و از اقامت در اروپا هم رضایت نداشت، دعوت محمدعلی شاه را پذیرفت و چند هفته پس از دریافت دعوت نامه از پاریس رهسپار اتریش شد تا از طریق روسیه به ایران بازگردد، او در وین پایتخت اتریش با صارم‌الدوله و باقرخان پیشکار خود در وین در هتل امپریال اقامت نمود.
دولت انگلیس و روس که پنهان برای طرد محمدعلی شاه از سلطنت ایران توافق کرده بودند، هنگامی که از دعوت شاه برای بازگشت شاهزاده به ایران آگاهی ‌یافتند، به سفیران خود در وین دستور دادند که با ظل‌السلطان ملاقات کنند و او را از بازگشت به ایران در آن هنگام باز دارند. سفیر روس، انگلیس و مصطفی‌خان صفا ‌الممالک وزیر مختار ایران در اتریش در هتل امپریال دیدار کردند و او را متوجه خطرات احتمالی این سفر کردند. (صفایی،۱۳۸۱: ۳۳۸)
شاهزاده اذعان کرد که در اجرای اوامر شاه است چون شاه به او تلگراف زده که به ایران باز گردد و در صدد رفع وخامت اوضاع است و شاید بتواند دودمان قاجاریه را نجات دهد. «وی احساس می‌کند که باید از فرمان مزبور اطاعت کند. ایران لحظات خطرناکی را طی می‌کند و ممکن است تمامیت آن به خطر بیفتد و شاید برای نجات استقلال کشورش کاری از دست او برآید». در ضمن اضافه کرد که «او قصد ندارد به عاملین هرج و مرج ملحق گردد و صرفاً قصد او حفظ مالکیت دولت مرکزی است زیرا در غیر اینصورت ایران قطعه قطعه خواهد شد و اگر در این موقع آشفته شخص توانایی برای هدایت آن نباشد از بین خواهد رفت. (صفایی،۱۳۸۱: ۳۳۸) ضمناً اعلام کرد که در دوران پدرش همیشه وفادار بوده و در هنگام به تخت رسیدن برادرش به هیچگونه واکنشی علیه او دست نزد و اگر قصدش شرارت بود هرگز از مسیر وین، سن‌ پطرزبورگ حرکت نمی‌کرد، بلکه به طور محرمانه از راه قسطنطنیه و بغداد خود را به جنوب ایران می‌رساند که طرفداران بیشماری در آنجا دارد و حتّی از او خواسته‌‌‌اند تا رهبری آن ها را بپذیرد. شاهزاده «با کمال آرامش روانی و وقار تمام صحبت می‌کرد و به شدت اصرار داشت اجازه داده شود به سفر خود ادامه دهد. سفرا به او توضیح دادند که «دولتین معظم انگلستان و روسیه» هیچ خصومتی به شخص او ندارند و حتّی قصد تهدید او را ندارند، بلکه به صلاح و خیر شاهزاده است که در اوضاع کنونی برای بازگشت به ایران شتاب نکند و اگر بدون موافقت انگلستان و روسیه به ایران وارد شود خود را در وضعی ابهام‌آمیز و خطرناک خواهد یافت «زیرا شخصیت او بالاتر از این است که در وضع فعلی وجودش در تهران پنهان بماند. از این رو به زودی ناگزیر خواهد شد که‌یک طرف را برگزیند، یا طرف پادشاه باشد یا علیه او، و حتّی امکان دارد که انقلابیون او را به رهبری خود برگزینند تا او را بر تخت سلطنت بنشانند در آن صورت او ممکن است خود را در وضعی مخالف دو دولت [روس و انگلیس] قرار دهد و از این رو به نظر می‌‌رسد که اگر حمایت بریتانیای کبیر و روسیه را از دست بدهد پشت پا به موقعیت خود خواهد زد. به مراتب صلاح او است که او با حفظ آرامش و وقار خود در اروپا باقی بماند تا اوضاع کشورش قدری روشن بشود». پس از مذاکرات مفصل سرانجام شاهزاده موافقت کرد تا آخر هفته در وین بماند و به نمایندگان روس و انگلیس فرصت دهد تا با کشور متبوع خود مذاکره و کسب تکلیف نمایند. (صفایی،۱۳۸۱: ۳۳۹)
بعد از مدتی به خاطر بحران های ایالت فارس، اجازه دادند تا وی به ایران بازگردد: «دولت روسیه به اینجانب [سفیر انگلیس در ایران] اطلاع داده است که نسبت به بازگشت ظل‌السلطان به شیراز، که برای آرامش فارس مقید می باشد، با دولت اعلیحضرت پادشاهی هم عقیده است و با بازگشت شاهزاده از راه بوشهر موافق می‌باشد». (معاصر، ۱۳۵۳: ۱۱۷۵). شاهزاده حتّی نامه‌ای هم به ستارخان نوشت و به او اطلاع داد که به ایران بر می‌گردد و ستارخان هم با بازگشت او مخالفتی نکرد. (سهیلی خوانساری، ۱۳۴۳: ۳۰)
مهم‌ترین عامل نزدیکی مجدد شاهزاده و محمدعلی شاه، ازدواج دختر جلال‌الدوله ‌یعنی نوه شاهزاده با پسر کامران میرزا نایب‌السلطنه بود. این عروسی در تاریخ ۱۵ رمضان ۱۳۲۶ﻫ . ق. در عمارت مسعودیه تهران برگزار شد و شاهزاده هم پیام تبریکی از پاریس برای آنان فرستاد ضمناً دختر دیگر جلال‌الدوله را برای شاهزاده احمدمیرزا ولیعهد، نامزد کردند. (رجایی،۱۳۸۴: ۵۶-۵۵)
شاهزاده در ۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ﻫ . ق. وارد انزلی گردید. برخی بر این باورند که دلیل اصلی آنکه شاهزاده در این موقع بحرانی یعنی هنگام تصرف گیلان و اصفهان بدست مجاهدین مشروطه خواه وارد ایران شد این بود که بعد از آنکه محمدعلی شاه عزل شد، به مقام نایب‌السلطنگی یا سلطنت برسد. مجاهدین شاهزاده را دستگیر نمودند و او را از منجیل به رشت منتقل کردند. (صفایی،۱۳۸۱: ۳۴۰ و ملک‌زاده،۱۳۸۳،ج۳: ۱۲۸۸)
در طی این مدت تلگراف‌های زیادی بین شاهزاده و مجاهدین رد و بدل شد. (نگاه کنید به: ایرج افشار،مرداد، ۱۳۵۶،ش۳۴۹: ۴۰۴-۳۹۶ و ایرج افشار،آبان۱۳۵۶،ش۳۵۰: ۴۷۹-۴۷۲) بالأخره مجاهدین شاهزاده را مبلغ سیصدهزار تومان جریمه کردند. تهیه این مبلغ برای شاهزاده بسیار مشکل بود، شاهزاده اکبرمیرزا صارم‌الدوله در تهران برای آزادی پدرش به سفارت انگلیس و روس متوسل شده و آن دو سفارت در ۴ شعبان ۱۳۲۷ ﻫ . ق. نامه ای به دولت ایران نوشتند که شاهزاده دارای نشان های عالی از دولت روس و دولت انگلیس می‌باشد و باید هرچه زودتر آزاد شود. سردار اسعد با آنکه پدرش حسینقلی‌خان به دستور ناصرالدین‌شاه و بدست شاهزاده کشته شده بود، کینه‌‌توزی نکرد و شاید هم می‌دانست که شاهزاده واقعاً تقصیری در قتل پدرش نداشته است. سرانجام شاهزاده، با توصیه دو سفارت و پرداخت یکصدهزار تومان نقد و دویست هزار تومان برات به سمت اروپا بازگشت (صفایی،۱۳۸۱: ۳۴۱-۳۴۰) شرط آن بود که اگر پرداخت نگردید از محصول املاک شاهزاده در اصفهان برداشت گردد. به این ترتیب تلگرافی از وزارت داخله به نایب‌الحکومه‌ی اصفهان رسید بدین قرار «چون حضرت والا ظل‌السلطان از بابت دویست هزار تومان وجه اعانه که به ملت باید بدهند سندی سپرده و در ضمن شرط کرده‌‌اند که اگر موعد سند منتفی شود و این وجه را نرسانند کارگزاران دولت مختار باشند که در عوض از املاک شخصی حضرت معظم الیه مأخوذ دارند». پس از درآمد املاک او این مبلغ را گرفته به تهران ارسال دارند. (انجمن مقدس،۶محرم۱۳۲۸،سال سوم،ش۴۱: ۴) اما ظاهراً انجمن ولایتی اصفهان به این دلیل که املاک مذکور به فرزندان شاهزاده واگذار شده و هم اکنون هم در اجاره دیگران می‌باشند، نتوانست مبلغ مذکور را به تهران حواله کند. همین موضوع موجب شد روزنامه‌های اصفهان به خصوص روزنامه زاینده‌رود، مقالات مفصلی در حمایت شاهزاده درج نماید. (نگاه کنید به رجایی،۱۳۸۳،ش۲۸و۲۷: ۸۷-۷۸).
شاهزاده در اروپا زندگی بسیار سختی می‌گذراند. تا اینکه اوضاع فارس به هم ریخت و حملات ترکان قشقایی، قتل و غارت آنان، اولیای امور را به ‌یاد اقتدار و امنیت دوران شاهزاده انداخت و از او درخواست کردند تا به ایران برگردد، اما شاهزاده این کار را قبول نکرد. (رجایی،۱۳۸۵: ۳۶۴)
در سال ۱۳۳۰ ﻫ . ق. آقانجفی به بیماری «استسقاء» مبتلا شد و مدت دو سال در بستر بیماری افتاد اما همچنان به فعالیت های سیاسی خود ادامه می داد و سرانجام در شعبان ۱۳۳۲ ﻫ . ق. درگذشت.
۴-۲-۳-وفات شاهزاده ظل السلطان
در تاریخ اول جمادی‌الثانی ۱۳۳۴ ﻫ . ق. شاهزاده بهرام میرزا سردارمسعود که جوان بسیار برازنده‌ و خوش سیرتی بود کشته شد، وی سوار یک کشتی انگلیسی به نام سوسکس بود که این کشتی توسط ناوگان دریایی آلمان ها غرق گردید، مرگ شاهزاده بهرام میرزا، فشار روحی فوق‌العاده‌ای را به شاهزاده وارد آورد. (اعتمادالسلطنه،۱۳۶۸،ج۲: ۴۳۶) و این رخداد شاهزاده را مصمم به بازگشت کرد. به محض ورود به ایران از طرف احمدشاه به حکومت اصفهان منصوب شد. (سپهر،۱۳۶۲: ۳۶۱) اما شاهزاده دیگر آن مرد قدرتمند، با جذبه و مقتدرسابق نبود، او حالا یک پیرمرد افسرده و بیمار بود. او سرانجام در ۲۲ ماه رمضان ۱۳۳۶ﻫ . ق. بر اثر عارضه‌ی قلبی دارفانی را وداع گفت. (اعتماد السلطنه:۱۳۶۸،ج۲: ۴۳۶) جسد وی پس از تشییع به مشهد مقدس در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در رواق دارالحفاظ (ورودی قسمت مردانه ضریح) در کنار مقبره شاهزاده عباس ‌میرزا نایب السلطنه به خاک سپرده شد، هر چند مقبره‌ی هر دو از نظر زُوار مخفی است.
به هنگام تقسیم ارث شاهزاده از آخوند گزی دعوت شد تا به این کار بپردازد. ایشان با پشتکاری در مدّتی حدود ۲۰ روز در باغ نو با دقّت تمام بر طبق وصیّت او مال را تقسیم کرد. در روز آخر شاهزاده صارم‌‌الدوله از طرف عموم ورثه قباله‌ی ملک یکی از دهات را برای تشکر و حق‌الزحمه به ایشان می‌دهد ولی آخوند گزی قبول نمی‌کند و «در عوض حواله‌ی ۵۰۰۰ تن[۱۶] [؟] گندم را صادر کنید چرا که امسال قطعی شده و مردم در قحطی به سر می‌برند و اگر این کار را بکنید من همه را بین فقرا تقسیم خواهم کرد.» ورثه با کمال متانت و بزرگی قبول می‌کنند و این مقدار گندم بین مردم تقسیم می‌شود و مردم اصفهان از گرسنگی نجات می‌یابند. (ریاحی،۱۳۸۵: ۲۸۲)
نتیجه گیری
پژوهش و بررسی روابط شاهزاده ظل السلطان و علمای اصفهان، از مسائل بسیار مهمی است که در روند تاریخ اصفهان و حتی ایران، تأثیرات مهم و شگرفی برجای گذاشت که در این پژوهش سعی شد تا به ارتباط بین آن ها پرداخته شود.
علما از دوران صفویه دارای جایگاه مستحکمی شدند، در دوران قاجاریه هم این جایگاه خود را حفظ کرده و شاهان قاجار را در بسیاری از مسائل به چالش کشیدند. شاهزاده از این قاعده مستثنی نبود، به همین خاطر جهت مهار قدرت آن ها دست به اقدامات بسیاری زد که همه ی آن ها در راستای یک هدف عمده قرار داشتند:
«حفظ ثبات موقعیت و منافع خودش»
روند روابط شاهزاده با علما را می توان اینگونه بیان کرد:

 

  1. روابطی مبتنی بر حفظ احترام ظاهری با علما
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




-سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار مرا میبیند؟ ۳ بار ۱۳۱
« سرم روی میز میافتد وخفه میشوم انگار ….»
«سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار …. دیگر هیچ صدایی نمیشنوم ….سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار …. چند لحظه؟ چند دقیقه؟ نمیدانم. آرمیتا چه میکند؟ نمیدانم؟ مرا میبیند و میایستد؟ مرا میبیند و میرود؟ مرا میبیند؟ »
تعداد صفحه
-باید با آرمیتا حرف بزنم ۹بار ۱۵۹، ۱۷۲، ۱۸۵(۲بار)، ۱۸۷، ۲۵۴، ۲۵۵و ۲۶۱(۲بار)
این هم یکی ازجملاتی است که به کرّات به آن برمیخوریم. تردید، دودلی، هم زبان نبودن، هم فکر نبودن، همه اینها دست به دست هم میدهد تا ارمیا مدام این جمله را با خود تکرار کند. جملهای که نشان دهنده اوج درگیریهای ارمیاست با خودش برای گرفتن تصمیمی مهم.
پایان نامه
-روی زمین دست و پا میزنند ۲بار ۲۳۶
« سکه ها، جیرینگ، جیرینگ جلوی پای ارمیا به زمین میافتند و ارمیا آرام به حرکتآنها نگاه میکند که چه گونه روی کفگرانیت سالن سر میخورند و میغلتند و روی زمین دست و پا میزنند. بالا و پایین میپرند و روی زمین دست و پا میزنند» (برای توصیف دقیق و تصویری کردن)
-آخر بچهی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟
این عبارتی است، که ارمیا بارها از خود میپرسد؛ وقتی در اوج ناباوری خود را درمیان مردم و جامعهای میبیند که هیچ سنخیتی با آنها ندارد. درصفحه۲۵۳ ، این عبارت۴ بار تکرار میشود تا درماندگی او را بیشتر تصویر کند.
-زنک فال گیر چادر به کمر ۹بار ۳۰۷(۲بار)، ۳۸۸، ۴۵۰(۲بار)، ۴۵۱(۳بار)و۴۵۲
-شبانگاه زار زار میگرید ۲ ۴۲۳
تکرار یک بند یا صفحه (با تغییر اندک یا بدون آن)
«چشمهایش را روی هم میگذارد. آیا حرمت دیدن مدونا غلیظتر است یا شنیدن صدایش؟ گوش را که نمیتوان بست، اما لااقل چشم را که میتواند.» ۳بار ص۲۵۵،۲۵۸و۲۵۹
« ارمیا گیجاویج توی خیابان پنجم سکندری میخورد. میافتد و بلند میشود و میدود. با خودش میگوید: “ آخر بچهی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟ ” میدود و فریاد میکشد: “ آخر بچه ی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟” » ۲بار ص۲۵۳
عبارت صفحهی آغازین کتاب۸ عیناً درآخر فصل ۶ تکرار میشود. (۴۰۴-۴۰۳)، فقط یک تغییر در آن دیده میشود، عبارتی که در پایان صفحهی۸ باچند نقطه، نیمه کاره رها شده بود اینجا تمام وکامل میشود.
…….
« هر روز دهها بار این ماجرا در همه جای آمریکا تکرار میشود. دهها بار را که در۲۵ سنت ضرب کنیم، میفهمیم که چندان چیز دندانگیری هم جمع نمیشود، اما دهها بار را اگر در نگاه کودکان ضرب کنیم، میفهمیم که …» ص۸
« میفهمیم که بغض گلوگیر در حنجرهی نسلهای بعدی بهصورتی ژنتیکی لانه کرده است …»
ص۴۰۴
تناسب
- ترکش، خمسه-خمسه، خمپاره، کاتیوشا، جبهه، شهید
۳۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۴۰
۳۳۵
۳۷۱
۳۷۳
۳۷۵
۴۱۴
۴۱۴
۴۱۴
۴۳۴
۴۷۴
- صبح، ظهر، مغرب
- جنگ، کشتن، کشته شدن، مرگ، عراقیها
- قطره، آب
حقارت، شناعت، پول
- کف، سوت، نقل، سکه انداختن
- بریده اند، بریدن، پیوندزدن
- مرگ، درد، کفن، شهید، اشک
- خامه، عسل، مربا
- شب، لحاف، متکا، روانداز
- فریب، نیرنگ
- سبز، آبی
- خرس، گوزن، راکون، جنگل
- پیر، فرتوت، مادربزرگ
«انواع جناس(تام-مختلف الاول … )»
- کول ، کول ( جناس تام) ۲۵
باحالCool کتف
- تاشیکا، ماشیکا، یاشیکا ۳۰
- شرع، شارع / شرع، مشروع ۳۰
- شرع، شرغ ۳۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم