مدل ونگ-شولتز [۲۳]

مدل ونگ شولتز[۶]
تفاوت مدل ونگ شولتز نسبت به سایر مدل ها در موارد زیر خلاصه شده است:
استفاده از پایگاه اطلاعاتی شفاف در زمینه مشتری به منظور تقسیم بازار در چهار بعد:
رفتار مخاطب در طبقه محصول
پشینه خرید
اطلاعات روانشناختی
ویژگی های جمعیت شناختی
با توجه به اینکه هسته اساسی مدل IMC همان تقسیم بازار می باشد اینجا اطلاعات به عنوان پایه و اساس این مدل مطرح شده است.
تقسیم بندی مشتریان هدف به سه گروه(نوسان دار، رقابتی و وفادار)
به کار گیری روش های کارآمد برای هر گروه از مخاطبین
پایان نامه
داشتن تفکر چرخه عمرحیات به محصولات و حتی مشتریان
ایجاد یک آمیخته ( معجون) مناسب برای هر مخاطب در جهت افزایش بهره وری آمیخته
داشتن مزیت رقابتی
ونگ-شولتز مدل برنامه ریزی ارتباطات یکپارچه بازاریابی را به ۶ مرحله تقسیم کردند:
مرحله اول: به تقسیم بندی مشتریان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی، روان شناختی، میزان خرید و چگونگی رفتار مشتریان می پردازد و آن را در پایگاه های اطلاعاتی حفظ می کنند.
مرحله دوم: به تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مشتریان و آگاهی از نحوه نگرش و چگونگی رفتار خرید آنها می پردازد.
مرحله سوم: برنامه ریزان به تعیین اهداف بازاریابی بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات مشتریان می پردازند.
مرحله چهارم: بازاریابان مشخص می کنند که مشتریان در بازار به خرید کدام نام و نشان تمایل بیشتری دارند و چگونه و با چه ابزاری می توان عقاید و نگرش های آنان را تغییر داد.
مرحله پنجم: اهداف و استراتژی های ارتباط با مشتریان تدوین می شود تا به کمک آنها بر نگرش ها ، عقاید و رفتار خرید آنان اثر گذارد.
مرحله ششم: از سایر عناصر آمیخته بازاریابی(محصول، قیمت، توزیع) نیز در جهت تقویت تاثیر بر مشتریان بهره گرفته می شود.
مدل Belch & Belch
یک مدل برنامه ریزی ارتباطات منسجم بازاریابی که توسط آرتور بلچ جی. و ام. بلچ ارائه شده و به مدل Belch & Belch معروف است، گامهای زیر را توصیه می کند:
مطالعه دقیق برنامه بازاریابی: تحلیل و سنجش کلی برنامه و اهداف، تحلیل رقبا و نقش تبلیغات و ترفیع به عنوان عناصر کلیدی آمیخته بازاریابی در IMC.
تحلیل وضعیت برنامه های ترفیع محصول: تحلیل داخلی و خارجی.
تحلیل فرایند ارتباطات: تعیین اهداف ارتباط، کانالهای ارتباطی و آنالیز فرایند پاسخ به پیام در مخاطبان.

مدلBelch & Belch [22]
تعیین بودجه: محاسبه بودجه موردنیاز و تخصیص آن.
توسعه فرایند: IMC تعیین عناصر مورد نیاز از ارتباطات بازاریابی از قبیل تبلیغات، بازاریابی مستقیم، بازاریابی اینترنتی، فروش شخصی و…
یکپارچه سازی و اجرای استراتژی های ارتباطات: پیاده سازی عناصر انتخاب شده در گام قبل و انجام اقداماتی از قبیل ساخت بنر، خرید فضاهای تبلیغاتی، خریدtime از رسانه ها و پخش پیام یا چاپ آنها پایش، ارزیابی و کنترل برنامه های یکپارچه شده ی بازاریابی: کنترل و تنظیم استراتژی های ترفیعی با بهره گرفتن از معیارهای تعریف شده.
مدل Duncan
گامهای مدل Duncan عبارتند از:
شناسایی مشتریان هدف و مخاطبان اصلی فروشگاه های زنجیره ای
تحلیل SWOT بر روی فروشگاه های زنجیره ای و بررسی نقاط ضعف و قوت و فرصت ها و تهدید های هر فروشگاه
تعیین اهداف ارتباطات بازاریابی در فروشگاه های زنجیره ای
ایجاد و توسعه استراتژی ها و تاکتیک ها
تعیین بودجه و تخصیص و ارزیابی آن
ارزیابی برنامه های IMC
این روش به شرکت ها کمک می کند، مناسب ترین و موثر ترین روش های ارتباط و تماس با مشتریان و دیگر ذینفعان همانند کارکنان، سرمایه گذاران ، عرضه کنندگان را تشخیص دهند.
تام دونکان و سندرا موریارتی معتقدند[۲۴] ارتباطات بازاریابی یکپارچه یکی از روش های بازاریابی نسل جدید می باشد که شرکت ها برای تمرکز بهتر تلاش هایشان در جذب، حفظ و توسعه روابطه شان با مشتریان استفاده می کنند. این دو یک مدل بازاریابی رابطه محور ایجاد کرده اند که تاکید بر اهمیت مدیریت همه ارتباطات نام تجاری شرکت می کند و همه این ها مجموعاً می تواند باعث ایجاد، حفظ یا ضعف در روابط با مشتری شود. پیام ها می توانند در ۳ سطح ایجاد شوند: شرکت، بازاریابی و ارتباطات بازاریابی. چراکه تمامی فعالیت های یک شرکت ، آمیخته بازاریابی و ارتباطات بازاریابی در جذب و حفظ مشتریان موثر هستند. در سطح شرکت، جنبه های مختلف کارهای تجاری، فرهنگ ورسالت شرکت در ارتباط با مشتریان موثر هستند.
در سطح بازاریابی همانطور که گفته شد، شرکت ها برای مشتریانشان نه فقط از طریق ترویج بلکه بوسیله تمامی جنبه های آمیخته بازاریابی پیام می فرستند. مشتریان درباره یک محصول براساس عناصری مثل طرح ، ظاهر،کارکرد، قیمت، خدمات پس از فروش و نحوه توزیع آن قضاوت می کنند. برای مثال، قیمت بالا که ممکن است به معنی کیفیت بالا برای مشتریان باشد یا همینطور شکل یا طرح کالا، بسته بندی، نام تجاری یا تصویر فروشگاهی که کالا درآن فروخته می شود این معنی را تداعی می کند.
در سطح ارتباطات بازاریابی، دونکان و موریارتی معتقدند تمامی پیام ها باید با هدف ایجاد تلقی واحد در مشتری به صورت منسجم منتقل و دریافت شود. این امر نیاز به یکپارچگی پیام ها وکارکردهای متنوع ارتباط بازاریابی و تسهیل کننده های ترویجی مثل شرکت های تبلیغاتی، شرکت های روابط عمومی، متخصصین پیشبرد فروش و پاسخ مستقیم، شرکت های طراح بسته بندی و شرکت هایی که با هم در تعاملند، دارد.
هدف، انتقال یک تصویر و صدای واحد بوسیله تمامی کارکرد های ارتباطات بازاریابی برای جایگاه سازی شرکت به روش  منسجم می باشد. . اما قطعا به هریک از این ۲ روش ایرادهایی وارد است:
به عنوان مثال در مدل بلچ جایگاه بودجه بندی به درستی قرار نگرفته است و قطعا بودجه بندی باید قبل از اجرای استراتژی ها و تاکتیک ها دیده شود.
همچنین در هیچ یک از مدل های بلچ و دانکن جایگاه STP مشخص نیست، در صورتیکه بدون STP اجرای برنامه IMC امکان پذیر نمی باشد. بنابراین باید مدلی پیشنهاد داد تا این اشکالات را مرتفع سازد،‌ مدل پیشنهادی بنده که در برگیرنده تمامی موارد است به صورت زیر پیشنهاد می گردد:
عموما خروجی چنین مدلی، جدولی به شکل زیر می باشد که واحد بازاریابی سازمان می تواند نقشه راه خود را مشخص کند. بخش روابط عمومی به عنوان نمونه پر شده است.
تدوین برنامه های تبلیغاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...