کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو




آخرین مطالب
 



  • مادی بودن تعلیمی محسوس به جهت اقتضای ذات آن باشد ،[۷۷]

 

این فرض نادرست است زیرا اگر ماهیت تعلیمی محسوس با مجرد مطابق است ، باید اقتضای ذات در هر دو یکسان باشد و معنا ندارد یکی مادی و یکی مجرد باشد.

 

  • مادی بودن تعلیمی محسوس به جهت امر عارضی باشد.[۷۸]

 

یعنی ماهیت تعلیمی مجرد به جهت امر عارضی مجرد شده و ماهیت تعلیمی محسوس به جهت امر عارضی مادی شده و این امور عارض به گونه ای است که اگر آن امر عارضی تعلیمی مجرد عارض تعلیمی محسوس می شد ، آن را مجرد می ساخت و برعکس اگر عارض تعلیمی مادی ، عارض تعلیمی مجرد می شد آن را مادی می ساخت،[۷۹]
بطلان این فرض نیز بدیهی است زیرا پیامد آن انقلاب در ذات است که امری محال است ، افزون بر این،[۸۰] تعلیمی محسوس که به سبب عارض مادی شده است یا احتیاج به تعلیمی مفارق دارد یا احتیاج به آن دارد، فرض احتیاج داشتنی، دارای سه صورت است که هر سه باطل است.

 

  • احتیاج تعلیمی مادی به موجود مفارق برخاسته از ذات آن باشد ، محذور این فرض این است که با توجه به اینکه از جهت طبیعت ، تعلیمی محسوس و مجرد یکسان اند و تفاوت به خاطر امر عارض است ، احتیاج تعلیمی محسوس باید به مفارقی غیر از این مفارقی باشد که مثال آن فرض شده است و همین امر در مفارق بعدی نیز هست و سلسله ادامه می یابد که امری محال است.[۸۱]

 

  • احتیاج به موجود مفارق به خاطر امر عارض بر تعلیمی محسوس باشد ، هر چند در این فرض محذور تسلسل پیش نمی آید لیکن محذور دیگری دارد و آن اینکه ، امر عارض سبب احتیاج تعلیمی محسوس است ، به گونه ای که اگر امر عارضی نبود نیاز به تعلیمی مجرد نبود ، در نتیجه پیدایش امر مفارق باید به خاطر ، امر عارض بر تعلیمی محسوس باشد و این امری محال است که عرض منشا پیدایش جوهر گردد و افزون بر این ، طبق ادعای قائلین به تعلیمیات و ایده مثل اینها چون حقایق و جواهری مدبرند ، باید قبل از ممثل ها موجود باشند ، و از طرفی دیگر امر عارض که منشا پیدایش اینها گردیده است باید مقدم بر مثل باشد و چون مفروض این است که ایجاد ممثل متاخر است ، باید متاخر باشد که بطلان آن بدیهی است.[۸۲]

 

چنانچه در برابر فرض پیشین گفته شود که تعلیمی محسوس نیازی به تعلیمی مجرد ندارد.[۸۳] یا باید بپذیرید که برای تعلیمیات ، تعلیمی مجردی نیست که همین مطلوب است ، یا باید پذیرفت که در عین اینکه تعلیمی محسوس ، احتیاج به تعلیمی مجرد ندارد ، تعلیمی مجرد وجود دارد ، بدون تردید این رائی نادرست و پیامد آن معطل ماندن موجود تعلیمی مجرد در نظام آفرینش است ، زیرا تعلیمی مجردی که فرض شده بود موجودی مدبر است ، اینک انسانی ساده و بدون تاثیر است و در مقابل آن تعلیمی محسوس انسانی زنده ، کامل و دارای آثار است«و کم الفرق بین شکل انسانی ساذج و بین شکل انسانی حی کامل»[۸۴]
پایان نامه - مقاله - پروژه
چکیده استدلال ابن سینا این است که هر گونه تصویری از رابطه طولی دو فرد از نوع واحد گرفتار محذور است ، زیرا طبیعت واحد اقتضای واحد دارد و امکان ندارد که طبیعت واحد مقتضی صفات متقابل باشد، فردی علت و فردی معلول، فردی ازلی و فردی فاسد شدنی، فردی دارای تقدم بالذات و فردی دارای تاخر بالذات باشد، و چنانکه پیش از این بیان شد هر چند محور استدلال در نفی مبدا بودن تعلیمی مجرد برای تعلیمی محسوس لیکن مفاد استدلال به روشنی هرگونه مبدا بودن فرد مجرد برای فرد مادی، که هردو از یک نوع باشند، نفی می کند.
۲.۱.۳- اتحاد فرد مجرد و مادی در ماهیت
در تبیین مطلب باید گفت اگر چنانچه کسی اشکال بگیرد که اگر اختلاف تنها در بعضی عوارض است یعنی در ماهیت اتحاد دارند پس چگونه است که یکی مجرد است و دیگری مادی، ما در پاسخ می گوییم این امر برمی گردد به چگونگی تعریف از یک مفهوم همانطوری که ما به کرّات بیان کردیم چگونگی یک تعریف از یک مفهوم بسیار دارای اهمیت است چه بسا اگر چیزی از یک تعریف فروگذار شود مشکل دو چندان می شود که ما باید بدنبال یک تعریف مطلقا درست باشیم که این امری است به غایت دشوار ، ولی آنچه که در تعریف باید بدان اهمیت داده شود از دیدگاه گروهی همین است که ذاتیات بگونه ای بیان شود که موجب امتیاز یک نوع از انواع دیگر شود و آن چیزی نیست جز «فصل منطقی» لذا در ادامه مطلب همانطوری که یادآوری نمودیم هر چیزی در پرتو مبدا و منتها باید تبیین شود یعنی تعریف شود هر نوعی الزاما دارای یک مبدا و منتهاست که مبدا آن همان قوه صرف است که عاری از هر گونه فعلیتی است و منتهای آن فعلیت محض است بدین معنی که عاری از هر قوه ای است اصولا دو مفهوم قوه و فعل هر دو از مفاهیم اعتباری اند و وجودی مستقل در خارج ندارند بدین معنی که هر موجود خارجی منحصراً یا مجرد است یا مادی یا از جهتی هم مجرد و هم مادی ، در حالیکه دو مفهوم قوه و فعل وجودی منحاز و مستقل ندارند در ادامه مطلب هم باید گفت از مفاهیم سلبی هم نمی توان در تعریف بهره جست چون اموری اعتباری اند اگر چنانچه ما اصالت وجود را بپذیریم شاید مشکل ما بخوبی حل شود چون ما یک رب النوع داریم که در نهایت فعلیت خودش است و ظرفیت وجودی او از آن بالاتر نمی تواند باشد که آن منتهای نوع است و یک مبدئی داریم که بین افراد آن تنها اختلاف در شدت و ضعف هست یعنی تشکیک ، که مفهوم انسان بر همه افراد آن صدق می نماید یعنی در ذاتیات مشترکند ولی همراه با تفاوت در شدت و ضعف ، و قبلا هم بیان نمودیم که ماده داخل در ذات نمی باشد لذا اتحاد در ماهیت دارند و بین افراد یک نوع تفاوت در شدت و ضعف است که این تفاوت زیانی به ذاتیات تعریف یک نوع وارد نمی سازد نتیجه سخن اینکه ، رب النوع تمام کمالات مربوط به یک انسان را دارد ولی افراد دیگر این ماهیت اگر تمام یا بعضی از این کمالات را نداشته باشند حداقل قوه و استعداد آن کمالات را دارند پس در ذاتیات مشترکند چون اگر فاقد یکی از این ذاتیات باشند دیگر از تعریف مفهوم انسان خارج می شوند و دیگر فردی از این نوع نمی توانند باشند چون آن موقع اختلاف آنها به بعضی ذات یا تمام ذات است به عنوان مثال اگر شجاع بودن یکی از ذاتیات یک رب النوع باشد حداقل انسان جزئی ترسو ، قوه و استعداد شجاعت را دارد لذا اشکال اساسی در تعریف است چون مصداق با توجه به مفهوم شناخته می شود.
در ادامه مطلب ابن سینا چنین می گوید که مضمون آن بدین صورت است.که اگر چنانچه تعلیمیات مفارق(مجرد) در حد و ماهیت با محسوسات مادی یکی هستند از دو حال خارج نمی - باشد.یا اینکه چنین است که این تعلیمیات محسوس طبیعت شان اقتضای این امر را کرده است که محسوس و مادی باشند یا اینکه ذاتی نمی باشند بلکه امری است که عارض بر آنها شده است لذا اگر چنانچه طبیعت اقتضا کرده پس این مفارق(مجرد) چگونه توانسته است که از افراد محسوس و مادی جدا شود؟ و حال آنکه محسوس و مادی بودن آن مقتضای ذات آن افراد محسوس و مادی است و با توجه به اینکه قاعده ای است که می گوید « الذاتی لا یختلف و لا یتخلف» و اگر چنانچه به سبب یک امر عارضی باشد ، که البته منظور از امر عارضی امر خارجی و سبب خارجی است.که در این صورت آن طبیعت و ذات در معرض آن امر خارجی قرار می - گیرد و ماهیت و ذاتش هم مانع از الحاق آن امر خارجی نمی باشد و این تالی فاسد را به دنبال دارد که شان آن مفارقات(مجردات) است که مادی شوند و شان این مادیات(محسوسات) است که مفارق(مجرد) شوند.بدین معنی که چه مانعی دارد جای این دو تا عوض شود یعنی اگر چنین باشد یک ترتیب طبیعی بین این دو نیست.در حالی که خلاف فرض است چونکه مفارقات(مجردات) اصیل اند و علت اند و جاویدند و افراد محسوس معلول هستند و محال است که یکی به دیگری تبدیل شود و این امر هم بصورت صدفه و اتفاق نیست.
ما در پاسخ به ابن سینا اینگونه بیان می داریم که بعضی از مقدمات برهان را نمی پذیریم که می گوید ، حال آنکه مادی بودن مقتضای ذات آنها است چونکه اثبات نمودیم مادی بودن مقتضای ذات آنها نیست ، چون ذاتی آن چیزی است که هیچگاه از موضوع جدا نمی شود.البته به غیر از اعراض لازم و وجود ، که بحث ما در اینجا تحلیل ذهنی است و نه خارجی ، به عنوان مثال ، اگر قضیه ای داشته باشیم «انسان ناطق است» ، «ناطق بودن» جزء ذات است و مقتضای ذات انسان که هرگز از مفهوم انسان ، منفک نمی شود وگرنه انسان از معنی می افتد بنابراین با توجه به این مطلب این عبارت که ابن سینا می گوید مادی بودن جزء ذات انسان است درست نمی باشد و این قضیه کاذب است «مادی بودن ، ذاتی فرد انسان است» لذا میان ذات انسان و مادی ، هیچیک از نسبت های چهارگانه وجود ندارد به این دلیل که مفهوم کلی«انسان» که اعتباری است نوع حقیقی یا نوع الانواع است ولی ماده نوع حقیقی نمی باشد که حکم نماییم نسبتی بین آندو وجود دارد.و خود ماده و طبیعت متعلق علم نمی باشد چون مجرد نمی باشد ما فقط با توجه به اعراض پی به جوهر بودن جسم یا ماده می بریم. و ما مفروض گرفتیم که واجب الوجود بالذات و ماده خارج از مثل اند. و انسان مادی در اثر سیر تکاملی نفس و پس از فعلیت یافتن از ماده مجرد می شود .اگر چنانچه ما تعبیر انسان مادی و محسوس را بکار می بریم بخاطر ضیق واژه هاست وگرنه ، انسان مادی به معنی حقیقی نداریم.
حتی ابن سینا در بعضی از آثارش اشاره به این مورد نموده است که حقیقت انسان جسم نمی باشد لذا چگونه می توان ، ماده را در تعریف انسان قید نمود که این تاویل ابن سینا از گفتار افلاطون حکیم با منظور خود افلاطون فاصله بسیار دارد.مگر اینکه ابن سینا این مادی بودن که از دیدگاه وی آنرا در تعریف انسان آورده است ، در تاویل سخن افلاطون مفروض بگیرد و اینگونه بیان نماید اگر از دیدگاه افلاطون مفهوم ماده ، جزء ذات انسان باشد آنگاه دارای محذور است.بنابراین اگر غیر از این باشد تعبیر درستی نیست.چون اساسا با مبانی افلاطون سازگار نیست.همانطوری که ماده برای نفس ، بدون واسطه ابزاری است و ماده علت معدّ است و علت حقیقی نمی باشد و رب النوع با واسطه نفس در ماده دخل و تصرف می نماید. و چون نفس در ابتدا در مرتبه وجودی انسان بالقوه است لذا بوسیله همین ماده ، نفس را آماده می نماید که صورت ها را از جوهر مجرد(مفارق) دریافت نماید و به فعلیت برسد.چونکه متعلق علم موجود مادی نیست بلکه موجود مجرد است و نفس در نهایت از ماده مجرد می شود آنگاه در افعال خودش دیگر نیاز به ماده ندارد.اگر چه بر عالم ماده احاطه دارد. ولیکن نفوس که از ماده مجرد نمی شوند در افعال محتاج به ماده هستند.ولی هر چه هست ماده داخل در حقیقت و ذات انسان نمی باشد.حال می خواهیم بیان نماییم که ماده داخل در حقیقت و ذات انسان نیست چون اگر چنانچه چنین باشد محذوراتی بدنبال دارد.اگر چنانچه مادی بودن ذاتی انسان باشد لذا باید حکم نماییم که ما انسان غیر مادی نداریم ، مگر نه این است که مفهوم باید بر مصداق صدق نماید.این یک اصل است که کسی را یارای انکار این مطلب نمی باشد پس با توجه به این دیدگاه انسان باید همواره مادی باشد و هرگز جدای از ماده نباشد و از آن منفک نباشد در حالیکه خود ابن سینا برهانی آورده است تحت عنوان «انسان معلق در فضا» یعنی اینکه نفس خود را تعقل می نماید بدون ماده ، یعنی اینکه جسم مورد غفلت می تواند واقع شود در حالیکه اگر ماده ذاتی انسان بود بایستی هرگز مورد غفلت واقع نشود.
البته ابن سینا در جائی دیگر برهانی برای تجرد نفس آورده است ، که در این عبارت اینگونه برداشت می شود که حقیقت انسان غیر از ماده و طبیعت محسوس است.
«صور معقول برهنه از أین ، وضع و به طور کلی ماده و لواحق ماده اند.هم اکنون پرسش این است که این صور معقول که مجردند ، آیا به لحاظ مقایسه با شیء خارجی (مأخوذ) مجردند و یا به لحاظ اینکه در نفس مجردند؟ و به تعبیر دیگر ، تجرد این صورت معقول یا به لحاظ وجود خارجی آن است یا به لحاظ وجود متصوری است که در نزد جوهر عاقل دارد.بدون تردید وجود خارجی آن همراه با ماده و لواحق ماده است ، بنابراین تجرد آن به لحاظ وجود آن نزد جوهر عاقل است ، در نتیجه عاقلی که پذیرای این صورت است باید مجرد باشد چنانکه پیداست از راه تجرد صورت معقول اثبات شد ، نفس که گیرنده و قابل صورت است باید مجرد باشد».[۸۵]
ابن سینا در ادامه مطلب اینگونه بیان می دارد[۸۶] ، ماده ای که همراه با عوارض است از دو حال خارج نمی باشد یا اینکه محتاج به مفارق(مجرد) است یا محتاج نیست.اگر چنانچه محتاج به مفارق (مجرد) باشد یا اینکه لذاتها است و به واسطه ماهیت مشترکه است که در این صورت باید آن مفارقات احتیاج به مفارقات دیگری دارند و در ادامه اگر به آن مفارقات که علت و حقیقت اینها هستند نیازمند به سبب عوارض خود این مادیات ، یعنی منشا احتیاج اینها به آن علل این عوارض هستند و این عوارض اینقدر قدرت دارند که آنها را محتاج آن علت ها کرده اند که اگر این عوارض نبودند آن مفارقات وجود نداشتند آنگاه تالی فاسد این دیدگاه چنین است که لازم می آید شیء در ماقبل خودش اثر کرده باشد و عارض شیء در حالیکه عارض است علت را ایجاب نماید و حال آنکه عارض معلول شیء است و اگر این عوارض منشا آن مفارقات(مجردات) باشد لازمه این امر آن است که آن مفارقات مادیات باشند و مفارقات که تقدم بر ماده داشت و علت بود ، وجود خودشان را از این عوارض گرفته باشد.
۳.۱.۳- تداخل متباینات
ما در بررسی این دیدگاه ابن سینا می گوییم چون طبق گفته خود ابن سینا ، کسانی که قائل به اعداد هستند ، مفهوم و معنی عبارتشان این است که اقلّ در اکثر موجود است و ابن سینا انتقادی که بر آنها وارد می سازد چنین است که دو شی متباین بگونه ای باشد که یکی تحت دیگری که مافوق اوست قرار گیرد یعنی چون انسان دارای مرتبه بالاتری است لذا باید حقیقت ذاتیات یک شیء داخل در ماهیت دیگری باشد.که از دیدگاه ابن سینا این مطلب پذیرفته نیست.به این دلیل که از این امر لازم می آید که بعضی متباینات تحت بعضی دیگر متباینات قرار گیرد.یعنی دو ذات متباین در همدیگر اجتماع پیدا نمایند که ابن سینا می گوید این خلاف فرض است یعنی بر این اساس همواره حیوانات در انسان موجود است.البته خود ابن سینا می گوید برای اینکه دو نوع از همدیگر جدا شوند ، باید هر کدام دارای فصلی باشد که آن نوع را از انواع دیگر جدا سازد.یعنی اختلاف غیر از اعراض یک اختلاف ذاتی هم باید داشته باشد که آن اختلاف ذاتی همان فصل است البته این دیدگاه ابن سینا مقداری پذیرفتنی است و آن اینکه اختلاف بین دو عدد به بعض ذات است(فصل) ولی منحصر نمودن اختلاف بین دو شی را فقط به فصل و عوارض لازم یا دیگر اعراض درست نیست.ممکن است دو شی با همدیگر اختلاف ذاتی داشته باشند و عامل اختلاف چیز دیگری باشد.مثلا اختلاف دو شیء به شدت و ضعف باشد مانند حرارت شدید و حرارت ضعیف ، چون حرارت شدید ذاتی است که شدید است و حرارت ضعیف ذاتی است که ضعیف است.البته نباید اینگونه قضاوت و داوری شود که ما از اصالت ماهیت طرفداری می نماییم.چونکه دو شیء در وجود آتش مشترکند و تفاوت در شدت و ضعف است.یعنی ما به الامتیاز به الاشتراک بر می گردد و تفاوت در مراتب است و در ادامه باید گفت اگر چنانچه تنها اختلاف به بعض ذات(فصل) باشد.لذا باید هنگامی که پرسشی از ماهیت این دو ، یعنی حرارت شدید و حرارت ضعیف می شود باید پاسخ متفاوت گردد چون مفروض این است که دو ماهیت هستند در حالی که چنین نیست و پاسخ از پرسش ماهوی هر یک از دو حرارت یکسان است.بنابراین می توان گفت اختلاف دو حرارت به کمال و نقص است و نقص و کمال خارج از ذات حرارت نمی باشد.لازم به یادآوری است که زنجیره و سلسله ای که در میان است مسئله کمال و نقص به یک اعتباری نسبی است. مثلا رب النوع انسان ، مصداق مجرد آن مطلق است چون تمامی کمالات آن بالفعل است .یا هر انسان جزئی که به نهایت کمالات انسانی خود برسد.اما بین انسان جزئی که بالقوه است با آن رب النوع انسان ، که مطلق است مقایسه ای حاصل شود ، آنگاه بحث تشکیک به میان کشیده می شود.بنابراین اگر ما خوب به مسئله بنگریم دو قسم تشکیک داریم که ضرورتی در ادامه بحث آن نمی باشد.
در ادامه مطلب باید گفت ، که ما می بینیم بین انسان جزئی و حیوانی مانند اسب جزئی هم اتحاد وجود دارد و هم اختلاف ، حال می خواهیم بطور اجمالی بررسی نماییم که در چه مواردی اختلاف دارند.نخست آنکه می بینیم در اعراض ، چه عرض لازم و چه بعضی از اعراض دیگر ،دوم آنکه در مراتب وجود با همدیگر اختلاف دارند.یعنی تشکیک ، و اختلاف های دیگر مانند اختلاف به بعضی ذات و یا به اعتباری تمام ذات ، که به اعتبار نوع است.
در ادامه باید اذعان نماییم که وحدت و کثرتی در عالم هستی وجود دارد.یعنی اگر چنانچه کثرتی نبود موجودات چگونه از همدیگر ممتاز می شدند لذا عامل کثرت ماهیات هستند و اگر وجود نبود چگونه میان موجودات همانندی و وحدتی حاصل می شد.
حال می خواهیم بررسی نماییم که چگونه می شود یک وجود اقل در اکثر موجود باشد.
«نام احمد نام جمله انبیاست چونکه صد آمد نود هم پیش ماست»[۸۷]
خود ابن سینا در عباراتی که مضمون آن چنین است اینگونه بیان می دارد:
« ابن سینا جهان را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر می داند بدین معنا که در بدن انسان تمام عناصر طبیعت به بهترین وجهی امتزاج یافته و تمام مراتب هستی به نحو اجمال در نفس او به هم پیوند خورده است.هر اندازه نفس آدمی به کمالات بیشتری آراسته شود و از طریق تزکیه و تهذیب به مراتب بالاتری از تجرد ارتقا یابد تناسب او با عالم هستی آشکارتر می شود.اطاعت از احکام شریعت و انجام فرایض و عبادات و مراعات زهد و ریاضت انسان را با نظام جهان بیشتر مانوس می سازد و او را برای کسب فیوضات عالم بالا آماده تر می کند.ابن سینا منشا کرامات و معجزات را نیز قوت نفس انسان می داند.نفس به مرتبه ای می رسد که بر طبق قوانین و نوامیس جهان می تواند در آن تصرف کند و مثلا وقتی که انسان پاکدلی برای نزول باران دعا می کند ، اجابت دعای او حاصل اتصال دل او با مبادی هستی است.پیامبران نیز چنین اند نفس قدسی و ملکوتی آنها به حدی با نظام جهان مرتبط است که بدون کتاب و معلم ، علم به اشیا حاصل می کنند و در نفوس آدمیان تصرف کرده و آنها را به سوی غایت هستی هدایت می -نمایند.
بنابراین نوعی یگانگی بین انسان و جهان برقرار است.رابطه انسان و جهان رابطه خصمانه نیست، انسان برای نابودی جهان خلق نشده است و غایت خلقت او قهر و غلبه و استیلا بر جهان نیست.بلکه انسان و جهان همدم و هم راز یکدیگرند.»[۸۸]
« پس به صورت عالم اصغر تویی پس به معنی عالم اکبر تویی»[۸۹]
ترس ابن سینا که چنین بیان می دارد که اگر چنین باشد ، دخول بعضی از متباینات تحت بعضی دیگر است و آن خلاف فرض است قولی فاسد است ، که این نگرانی ناشی از گم شدن ماهیات است.که لازم می آید یک نوع در حالیکه یک نوع است چندین نوع باشد لیکن اگر کسی طرفدار اصالت وجود باشد و وجود را اصیل بداند و ماهیت را اعتباری دیگر آنچه موجب امتیاز می شود مثلا فصل منطقی نمی باشد و علت امتیاز را بعضی ذات یعنی فصل نمی داند و دو چیز می توانند در عین حال که دارای کثرت باشند یعنی از همدیگر متمایز باشند و اختلاف آنها به شدت و ضعف باشد.البته نه بدین معنا که یکی ذاتی باشد شدید و دیگر ذاتی باشد ضعیف ، لذا در اینجا تشکیک همچنان باقی است.
« چون زبانه شمع پیش آفتاب نیست باشد هست باشد در حساب »[۹۰]
چون جهان طبیعت جای تزاحم و تضاد است اینگونه مسائل وجود دارد مثلا رنگ آبی و قرمز بین آنها تضاد وجود دارد و موضوع آندو ماده است ولی در عالم مجردات تزاحم و تضادی وجود ندارد مگر اینکه اعتباری باشد و لذا حقیقی نیست بیشترین کثرت در عالم ماده است و هر چقدر سیر صعودی آغاز گردد کثرت کمتر می شود تا به یک وحدت ناب در نهایت منتهی می -شود.
این بحث مقداری مربوط به قواعد شناخت است که مشائیون طراحی نموده اند که سهروردی انتقادهایی بر آن وارد نموده است که ذکر آن در اینجا ضرورتی ندارد.
اگر چنانچه کسی طرفدار اصالت ماهیت باشد ، این مسئله را که ابن سینا بیان می دارد که هر عددی مستقل است و هیچ عددی داخل در عدد دیگری نیست آنگاه درست است ولی اگر ما طرفدار اصالت وجود باشیم این مسئله خللی به بحث ما وارد نمی سازد در حالیکه خود ابن -سینا آنگونه که از عبارات او برمی آید خود طرفدار اصالت وجود است.لذا اگر چنانچه ما عبارات او را درست ادراک کرده باشیم دچار نوعی تناقض است.ابن سینا در ادامه بحث عباراتی را ذکر نموده است[۹۱] که مضمون آن چنین است که ، آیا وحدت ها با همدیگر مساوی هستند یا خیر ؟ جماعتی بیان داشته اند که وحدت ها با همدیگر مساوی اند و جماعتی دیگر گفته اند که وحدت ها با یکدیگر مساوی نمی باشند اگر چنانچه وحدت ها با یکدیگر مساوی نباشند در حقیقت وحدتی نیست و عدم تساوی است و اگر چنانچه این عدم تساوی به خود عدد و ذات وحدت برگردد پس این وحدت ها تنها با یکدیگر اشتراک لفظی دارند.لیکن اگر این اختلاف ها به حد نباشد بلکه در حد مشترک باشند و اختلاف در زیادی و کمی باشد خود دو صورت دارد :یا اینکه اختلاف به امری بالقوه است همانند مقدار ، که در این صورت وحدت مقدار می شود درحالیکه مفروض این بود که وحدت مبدا مقدار است.یا اینکه به امر بالفعل مانند اعداد است که در اینصورت وحدت ، کثرت است.خلاصه سخن اینکه اگر چنانچه وحدت ها را مساوی بدانند نمی شود از وحدت های مساوی اشیاء غیر مساوی بوجود آید.
در توضیح این مطلب ما می گوییم ما قائل به تشکیک وجود هستیم.یعنی آنچه که در خارج حقیقت دارد وجود است.به عنوان مثال وجود علم یک موضوع می خواهد مثلا ماده را عالِم نمی -گوییم چون قابلیت و استعداد عالم بودن را ندارد و ما این را مفروض می گیریم که اگر چنانچه ماده استعداد عالم شدن را نداشته باشد ، اگر چه با توجه به مبانی صدرالمتالهین هر موجودی که در خارج موجود است چونکه از وجود بهرهای برده است لذا متناسب با ظرفیت خود بهرهای از وجود را برده است.یعنی بصورت تشکیک ولی مساوات و لا مساوات از عوارض ماده و جسم اند و از عوارض مجردات نمی باشند و اتصال و انفصال همینطور است که اگر چنانچه در جایی اتصال وجود نداشته باشد آنوقت انفصال هم نمی تواند وجود داشته باشد و یا هنگامی که یک شیء مساوات نداشته باشد ضرورتا لامساوات هم نمی تواند داشته باشد.به این دلیل که اینها دو مفهوم متضایف اند و دو مفهوم متضایف چه در ذهن و چه در خارج از یکدیگر جدا نمی شوند و با هم تصور می شوند.در اینگونه مسائل ما باید الزاما بین مفاهیم حقیقی و اعتباری فرق بگذاریم و حکم یکی را بر دیگری جاری نکنیم به عنوان مثال بین دو مفهوم متباین می توان انواع وحدت ها را بدست آورد.آندسته که معتقدند مفهوم وحدت مشترک معنوی است یعنی بر هر موجودی که عمل می شود تنها دارای یک معنی می باشد.برای تفهیم بهتر مطلب نمونه ای را بیان می نماییم. دو نوع از موجودات ممکن الوجود که در خارج موجودند مانند انسان و اسب ، بر فرض مثال در بعضی از چیزها وحدت دارند.اگر چه مصادیق دو کلی هستند که بعضی از جهات وحدت عبارتند از :۱- جسم داشتن ۲- در مصداق بودن ، که هر یک مصداق یک کلی است مثلا اسب جزئی که در خارج موجود است مصداق ، مفهوم اسب است و مثلا زید هم مصداق مفهوم انسان است. یعنی در مصداق واقع شدن متحدند.۳- در اعراض داشتن ۴- در معلول بودن ۵- در وجود داشتن و خیلی از چیزهای دیگر ، لیکن در بعضی از چیزهای دیگر اختلاف دارند که ضرورتی در بیان آنها نیست.
چنانکه ابن سینا بیان داشته است و از عبارات او چنین برمی آید که منظور ایشان مفهوم وحدت هاست.بدون هیچگونه شکی مفهوم وحدت و کثرت هم دو مفهوم متضایف اند یعنی هر وحدتی مستلزم کثرت است و هر کثرتی هم ذاتا مستلزم وحدت است.همانطوری که در علم منطق آمده است ، یعنی بحث نسب اربع از کلیات خمس بین دو مفهوم کلی ضرورتا یکی از نسبت ها وجود دارد که یکی از آنها «تساوی» است و هم در حمل اولی ذاتی است که موضوع و محمول هر دو اعتباری اند و حقیقی نمی باشند یعنی تغایر آندو اعتباری است.بنابراین اگر چنانچه دو مفهوم را داشته باشیم می توانند با حفظ وحدت تغایر آنها اعتباری و غیر حقیقی باشد ولی در خارج مغایر همدیگر نباشند . و همانطوری که بیان نمودیم ابن سینا در عبارتی که گفته است ، اگر چنانچه وحدت را مساوی بدانند نمی شود از وحدت های مساوی اشیاء غیرمساوی بوجود آید.لذا باید گفت این دو مفهوم همانطوری که بیان نمودیم تقابل بین آندو یعنی وحدت و کثرت تضایف است.در حالیکه ذاتا کثرت هست و در پایان اینکه وجود چونکه روشن ترین مفهوم است هرگز ادراک نمی شود اگر چنانچه ما وجود را ادراک می کنیم ماهیاتی هستند که لباس وجود بر تن کرده اند و ما در همان حد و اندازه وجود را ادراک می نماییم.
« تو آن واحد که عین کثرت آمد تو آن جمعی که عین وحدت آمد
در این مشهد یکی شد جمع و افراد چو واحد ساری اندر عین اعداد
کسی این سر شناسد کو گذر کرد ز جزوی سوی کلی یک سفر کرد»[۹۲]
۴.۱.۳- تشکیک بین فرد مادی و فرد مجرد
لذا آنچه که در تعریف دارای اهمیت است پیدا کردن مرتبه یک موجود با توجه به مراتب پایین و بالا است در این معنی که پیدا نمودن جنبه های اشتراک و اختلاف آن مرتبه با مراتب دیگر است و مرتبه ای که تمام ذاتیات در آن مشترکند آن سلسله الزاما افراد همان نوع می -باشند که هر سلسله ای از افراد دارای یک نوع مجرد است که آن نوع مجرد در اعلی ترین مرتبه تشکیک قرار گرفته است که در راس آن افراد است که آن همان رب النوع است که افراد آن نوع به کمال و نقص یعنی بصورت تشکیک با آن رب النوع فاصله دارند لذا باید اینگونه داوری شود که ما الزاما دو قسم تشکیک داریم یک قسم تشکیک آن است که نسبت یک مرتبه با موجود خاص و جزئی با اعلی ترین درجه وجود مقایسه شود که آن واجب الوجود بالذات است.و یک قسم دیگر نسبت یک موجود خاص و جزئی است که با عالی ترین درجه آن نوع که همان رب النوع است مقایسه می شود.در قسم اول که با واجب الوجود بالذات مقایسه می شود یعنی اگر رب النوع با واجب الوجود بالذات مقایسه شود نسبت هموار ه ثابت است و محال است که تغییر یابد ولی در قسم دیگر که یک فرد خارجی خاص و جزئی با رب النوع مقایسه می شود آن فرد جزئی می تواند در این تشکیک صعود نماید یعنی از قوه صرف به فعلیت صرف منتهی شود.چون در این عبارات هدف ما تبیین تعریف نوع است لذا از تعریف امور دیگر پرهیز می نماییم.اگرچه باید گفت هر موجودی دارای تعریف است و اگر چنانچه عده ای تصور نمایند که بعضی مفاهیم دارای تعریف نیستند ما هم در پاسخ می گوییم اگر چنانچه مفهومی فاقد تعریف باشد آنگاه در خارج یعنی تشکیک و کثرت و یا در تحلیل های ذهنی چگونه از یکدیگر متمایز می شوند در حالیکه ما اصولی داریم به نام وحدت و کثرت و یا تشکیک در وجود و یا غیره بنابراین چاره ای نیست جز اینکه بگوییم هر چیزی الزاما دارای تعریف است و در این مسئله استثنایی وجود ندارد و تعریف چیزی نیست جز همان روگرفت و تصدیق کردن ، چونکه در تعریف معرفت جدیدی حاصل می شود. و بدین معنی که نقاط اشتراک و اختلاف به تمامه ذکر می شود،اما در یک عبارت اجمالی ، و این از کارکردهای ذهن است.که مرتبه هر موجود را بطور کلی از میان دیگر مراتب متمایز می سازد و اگر چنین شود صعوبت کار از میان بر -می خیزد و آنگاه امر شناخت آسانتر می شود. البته چنین به نظر می رسد که غالب فلاسفه به بحث مثل افلاطونی بصورت اجمالی و ناقص پرداخته اند و آن هم در لابلای آثار خود مبحثی را بدین امر اختصاص داده است ولیکن این کار شایسته امر مهمی همانند (مثل) نمی باشد.بلکه باید بطور تخصصی این مسئله واکاوی شود که ما برآنیم که تعریفی از مثل و مثال و نوع با توجه به عبارت های فوق ارائه دهیم.
آنچه که در عبارات صدرالمتألهین در این برهان مشاهده می شود بحث فاعل و قابل است که ما مقداری آن را بسط می دهیم و تا حدودی که مقصود تقریبا حاصل شود.منظور از فاعل یک امر مجرد است . یعنی ارباب انواع ، و منظور از قابل ماده است و از یک جهت هم نفس است.
حال پس از اینکه ماده انحصارا قابل است لذا باید الزاما فاقد هر فعلیتی باشد و فقط فعلیتش در ماده بودن است و صرفا ماده قابلیت پذیرش آثار را دارد و با توجه به عباراتی که بیان شد ذاتا فاقد آثار است. بدین معنی که این آثار ذاتی برای ماده نمی باشند ولی باید فراموش نشود که انفکاک ماده از مجرد همانطوری که گفتیم امری محال است و ما برای این مسئله برهان اقامه نمودیم.لذا ما باید این مجموعه آثار را به خود ماده نسبت ندهیم بلکه این آثار عارض بر ماده می شوند البته لازم به تذکر است که اصل سنخیت را باید مسلم بگیریم. بنابراین اگر اثبات شود که ماده فاقد این آثار است آنگاه الزاما باید بپذیریم که آن آثار و اثربخشی کار یک جوهر مجرد است.حال در ادامه مطلب بدین امر می پردازیم که یک سلسله آثاری در عالم طبیعت هستند که متعلق ادراک ما هستند.آثاری همانند : رنگ ها ، بوها ، مزه ها یا صداها و یا چیزهای دیگری از این قبیل که باید بگوییم پس از آنکه ما وجود این آثار را مسلم گرفتیم آنگاه می گوییم بطور انحصاری از دو حال خارج نیست.یا این امور مجردند یا مادی و قسم دیگری متصور نیست.اگر چنانچه بگوییم این مجموعه آثار مادی هستند آنگاه محذوراتی پیش می آید.که از جمله آنها عبارتند از اینکه مفهوم ماده بر آنها صدق نمی نماید.به عنوان مثال ، اینکه ماده دارای قابلیت و استعداد است مثلا به مساوات و لامساوات تقسیم می شود و یا اینکه ماده قابل اشاره است یا دارای وضع و غیره است در حالیکه این امور چنین نیستند البته ناگفته نماند که بالعرض قابل مساوات و لامساوات و یا اشاره و چیزهای دیگر هستند ولی بالذات این قابلیت ها را ندارند و اگر چنانچه این امور به عنوان مثال مساوات و لامساوات را می پذیرند با واسطه ماده هستند یعنی بالذات به ماده نسبت داده می شود و بالعرض به آن امور نسبت داده می شود.و اگر چنانچه صورت مثالی که مجرد از ماده است هم فرض شود چون آن صورت مثالی مجرد است آنگاه مساوات و لامساوات با یک صورت مثالی سازگار نیست چونکه مجرد فعلیت دارد لذا دارای قوه و قابلیت نمی باشد بنابراین چاره ای نیست جز اینکه بگوییم این امور مجردند و مادی نیستند بدین معنی که دارای وجود عینی و خارجی اند بنابراین مطلب را باید واکاوی نمائیم که این امور مجرد در چه مرتبه ای از وجود قرار دارند و چه ارتباطی با مافوق و مادون خود دارند.حال باید بررسی شود که اموری مانند رنگ سفیدی آیا جوهر است یا عرض ، اگر جوهر است جزو کدامیک از جواهر است و اگر چنانچه عرض است جزء کدام دسته از اعراض است این مورد، سوال سختی است که یافتن پاسخ آن به غایت دشوار است.اگر بگوییم جوهر است مفاهیم جوهر بر آن صدق نمی نماید اگر بگوییم عرض است آنهم عرض مادی این محذور رخ می نماید که باید در عالم مثال چیزی به نام سفیدی یا رنگ های دیگر نداشته باشیم آنگاه باید بسیاری از چیزها را در عالم مثال منکر شویم ، مثلا ترکیب در عالم ماده است ولی مجردات بسیط اند.اگر چنانچه بپذیریم مثلا سفیدی در عالم ماده عرض است و صورتی هم در عالم مثال دارد که مجرد است آنگاه یعنی جوهر ، آنگاه چگونه ممکن است چیزی تحت دو مقوله قرار گیرد.اگر چنانچه بگوییم به عنوان مثال رنگ سفید یا چیزهای دیگر از این قبیل نوعی از انواع مجردند یعنی همان رب النوع آنگاه باید نوعی مانند سفیدی در عالی ترین درجه از وجود سفیدی باشد اگر چه سفیدی یک مثالی در عالم مثال دارد ولی نوع نیست چون مفهوم نوع بر آن صدق نمی نماید و می بینیم استکمال فقط با توجه به موجودی مطرح است که دارای نفس باشد لذا سفیدی دارای نفس هم نمی باشد و از طرفی هم بیان داشتیم اینها اموری مادی نیستند چونکه منزه از قابلیت هستند لذا اموری مجردند ولی نه اینکه هر قسم نوعی داشته باشدولذا این دسته اموری هستند مجرد مثالی ولی داخل در مثل افلاطونی نیستند و ضمنا اصیل و جاودانه اند که مرتبه ای از مراتب وجود می باشند که حد فاصل میان عالم طبیعت و ارباب انواع اند. که باید پیرامون آنها بطور مستقل به بحث و بررسی پرداخت.از طرفی هم اشاره ای نمودیم که این امور صوری هستند بدون ماده ، که دارای وجود عینی و خارجی هستند چون قبلا چنین اثبات نمودیم که در خارج انفکاک ماده از صورت محال است ولی انفکاک صورت از ماده محال نیست . و همانطوری که فلاسفه گفته اند این مرتبه از وجود که حد فاصل بین عالم طبیعت و ارباب انواع هستند همان «مثال اعظم» است و آن صورت هایی که در ذهن است«مثال اصغر» است که اموری حقیقی نیستند بلکه اموری اعتباری اند و چنین صورت هایی قائم به ذهن هستند و بدین دلیل اعتباری اند که این مجموعه صور ، روگرفتی از مثال اکبرند چون صورت هایی که در مثال اکبرند صورت های حقیقی و عینی اند که در خارج دارای عینیت هستند.
و یکی از اختلاف های این دو این است که آنچه در مثال اکبر است صورت هایی هستند که دارای حقیقت خارجی هستند و قائم به خودند ولی آنچه که در ذهن است(مثال اصغر) صورت های حقیقی نیستند و دارای وجود خارجی نمی باشند لذا این صورت قائم به مثال اکبر هستند.
بنابراین صورت هایی همانند رنگ ها ، بسیط و مجردند که جایگاه حقیقی آنها تنها در عالم مثال است و آن صورت هایی هستند که یک جوهر مجرد آنرا بر ماده می پوشانند و ماده قابلیت پذیرش این صور را دارد و فاعل هم همانطوری که ذکر نمودیم رب النوع است که آنها هم سلسله عرضی از عقول هستند.صدرالمتألهین عباراتی را که در این برهان ذکر نموده است به اجمال سخن گفته است ، و همانطوری که ذکر نمودیم نحوه ارتباط چیزهایی مانند ، رنگ ها ، بوها و مزه ها و یا سایر چیزهای دیگر را با ارباب انواع تبیین ننموده است.در حالیکه باید چنین مطالبی را بیان می نمود. و اصولا این دسته مسائل باید بگونه ای بررسی و تحقیق شوند که با اصول بنیادین فلسفه تعارضی نداشته باشند.به عنوان مثال اگر چنانچه بگوییم جواهر بر پنج قسم اند یعنی ، نفس ، صورت ، ماده و جسم و آنگاه بگوییم مثلا سفید ، عرض است آنگاه با این مشکلات قطعا مواجه می شویم ، که اگر چنانچه رنگ سفید عرض است آنگاه این عرض وابسته به جوهری باشد ، حال آن جوهر چیست ؟ و یا آن جوهر مجرد است یا مادی ، اگر چنانچه جوهر مجرد باشد آنگاه ترکیب پیش می آید.چونکه مفروض این است که مجردات بسیط اند.ولی اگر خوب دقت شود این مجموعه آثار مجردند.چون مبنای ما ، «اصالت وجود» است در تشکیک باید خوب توجه شود که «تشکیک» با توجه به ماهیات معنی می یابد نه اینکه تشکیک در ماهیت است و منظور ما از این عبارت این است ادراک مفهومی به نام تشکیک فقط با توجه به ماهیات است.به عنوان مثال اگر به واجب الوجود بالذات با قطع نظر هر ماهیتی نظر بیافکنیم می بینیم که تشکیک معنی پیدا نمی کند.حال اگر چنانچه ارباب انواع هم مورد ملاحظه قرار گیرند از یک جهتی فاقد تشکیک هستند.از آن جهت که اعلی ترین کمالات نوع -اند و بالاتر از آن تصور نمی شود و با قطع نظر از افرادش تشکیک در مورد رب النوع معنی پیدا نمی کنند ولی اگر از جهتی با افراد خودش مقایسه گردد مثلا از جهت قرب و بعد با آن رب النوع ، آنوقت تشکیک معنی پیدا می نماید و الا یک رب النوع اگر چنانچه با مبدا فاعلی خود مقایسه گردد آنوقت است که تشکیک هم در مورد آن صدق می نماید.
این عباراتی که ما بیان نمودیم نسبت به چیزهایی که مانند رنگ ها و بوها و مزه ها و چیزهایی از این قبیل بود ولیکن در موارد دیگر هم مصداق دارد.ما برای عباراتی که ذکر نمودیم از قرآن آیاتی را بعنوان نمونه ذکر می نماییم . بعنوان مثال چیزی به نام تلخی در عالم مثال وجود دارد که اشیا مادی با توجه به اصل سنخیت می توانند بهره ای را از آن ببرند.ولی صورت مثالی تلخی دارای وجود خارجی و عینی است که بالاتر از آن متصور نمی شود و در خود آن صورت مثالی تلخی که در اعلی مراتب است تشکیک وجود ندارد .اما در چیزهای که هر کدام بهره ای از تلخی را دارند اگر با آن صورت مثالی مقایسه شوند تشکیک وجود دارد.شاید در قرآن مجید منظور از «زقوم» که در اعلی مراتب تلخی است قطع نظر از تلخی معنوی ، همان صورت مثالی باشد و بقیه موارد هم چنین است.
أَذلِکَ خَیرٌ نُّزلاً أَم شَجرهُ الَّزقُومِ«۶۲» إنّا جَعَلنها فِتنَهً لِّلظَّلمینَ«۶۳» انها شجرهٌ تَخرجُ فِی اصلِ الجحیمِ«۶۴»
آیا این مقام عالی بهتر است یا درخت زقوم در جهنم؟(۶۲) که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیم(۶۳) آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید.(۶۴)[۹۳]
لاَکلونَ من شَجرٍ مِن زَقومٍ«۵۲» فَمالِوُنَ مِنها البُطونَ«۵۳»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 06:20:00 ب.ظ ]




 

هدفهای رفتاری

 

۱: دانش آموز سال اول ابتدایی عقب مانده ذهنی در پایان این درس مواد غذایی مقوی را بداند.
۲: دانش آموز سال اول ابتدایی عقب مانده ذهنی در پایان این درس کارهایی را که به سالم ماندن و قوی ماندن ما کمک می کند، بداند.
۳: دانش آموز سال اول ابتدایی عقب مانده ذهنی در پایان درس بتواند چند غذای مقوی و فعالیتهایی که به سالم در قوی ماندن ما کمک می کند، را نام ببرد.
۴: دانش آموز سال اول ابتدایی عقب مانده ذهنی در پایان درس بتواند تشخیص دهد که کدام مواد غذایی و فعالیتها برای بدن مفید و کدام یک برای بدن ضرر دارد.
پایان نامه

 

 

 

مواد و وسایل کمک آموزشی

 

استفاده از وسایلی مانند توپ، مسواک، ناخن گیر و مواد غذایی مثل شیر، پنیر، پفک و …

 

 

 

رفتار ورودی

 

دانش آموز سال اول ابتدایی عقب مانده ذهنی تعدادی از فعالیتها و مواد غذایی که برای سالم و قوی ماندن ما مفید است، می شناسد.

 

 

 

ایجاد انگیزه

 

آوردن وسایل مختلف و استفاده از تصاویر و عکس در کلاس

 

 

 

روش تدریس

 

روش داستانی، گروهی، روش مشاهده ای

 

 

 

شیوه ارزشیابی

 

پرسش و پاسخ، کتبی و شفاهی (بیشتر به صورت شفاهی است)

 

 

 

گزارش تدریس علوم:
روش به کار گرفته شده در تدریس:
از روش پرسش و پاسخ، روش توضیحی، روش سخنرانی، نمایشی و روش اکتشافی برای توضیح درس استفاده کردم.
مهارت به کار گرفته شده:
مهارت در ایجاد جو عاطفی در کلاس، مهارت در ایجاد انگیزه در کلاس
ابزار کمک آموزشی در کلاس:
حیوانات مصنوعی، بعضی از مواد غذایی و خوراکی مثل شیر، پنیر، عسل، گوشت و … و کارتهای تصویر دار.
موضوع درسفایده جانوران
مقطع تحصیلیاول ابتدایی
مدت جلسه۴۵ دقیقه
ساعت ورود به کلاس۹:۲۰ دقیه
تاریخ۹/۱۰/۸۵
(من به عنوان کارورز) همراه خانم آیین افروز وارد کلاس شدم، بچه ها ایستادند، بعد از سلام و احوال پرسی خانم آیین افروز به بچه ها گفت امروز قرار است خانم سعیدی درس جدید را به شما بدهد. خوب گوش بدهید و هر چه ایشان گفتند جواب دهید، سپس خودشان آخر کلاس رفتند و پیش نیما نشستند.
خانم آیین افروز جلسه قبل به من گفته بودند که امروز چه درسی باید بدهم و من با خودم وسایل مورد نیاز را برای تدریس آورده بودم. در وهله اول به سلام و احوال پرسی و ایجاد ارتباط عاطفی پرداختم. سپس حضور و غیاب کردم. علیرضا صحرایی غایب بود. بچه ها کسی از او خبری ندارد؟ و علی گفت: خانم اجازه مریض است. گفتم: ان شاء الله ه هر چه زودتر خوب بشه و پیش شما دوستای خوبش بیاد، بچه ها وقتی برگشت، تو درساش بهش کمک کنید باشه، و همه گفتند: باشه خانم. بعد پرسیدم که بچه ها درس جلسه قبل یادتون هست؟ امیر وعلی می گویند: بله خانم در مورد این بود که چه غذایی بخوریم و چه کارهایی انجام دهیم که سالم و قوی بمانیم. آفرین پسرای گلم علی گوشت و شیر برای بدن مفید بودند یا نه؟ علی گفت مفید هستند خانم. آفرین پسرم. نیما حالا تو بگو ورزش خوبه یا نه؟ نیما جواب نداد و عادل جای اون گفت ورزش خوبه خانم. بعد پرسیدم که بچه ها برای اینکه بدنمان سالم بمونه چی کار باید بکنیم؟ علی می گوید: خانم باید شیر و ماست و گوشت بخوریم، مسواک بزنیم و ورزش کنیم. آفرین پسر عزیزم، سپس چند تصویر به آنها نشان دادم (تصویر پفک، چیپس، ناخن بلند، ورزش کردن و مسواک زدن) و پرسیدم که کدوم یک از اینا برای سلامتی مفید هستند؟ همه با هم گفتند: ورزش کردن و مسواک زدن و گفتم آفرین پسرای گلم و همه شما درس جلسه قبل را بلد هستید درس امروز درباره فایده جانوران است. بچه ها کی می تواند برای من چند تا حیوان را نام ببرد که ما از آنها غذا تهیه می کنیم؟ علی گفت: گاو، مرغ و ماهی، گفتم آفرین علی جون بعد از نیما پرسیدم که آیا تا حالا حیوان دیدی؟ نیما با سر تکان دادن گفت بله. گفتم چه حیوانی و گفت ماهی. گفتم آفرین. می دونی ماهی کجا زندگی می کنه؟ و نیما گفت تو آب و من برای نیما این شعر را خواندم که:
ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه
و بعد عروسک و تصویر چند حیوان را که شامل گاو، مرغ، ماهی، پروانه و زنبور بود به او دادم و گفتم که از بین اینها ماهی رو به من بده و نیما ماهی را به من داد و من او را تشویق کردم و گفتم آفرین پسر گلم تو خیلی باهوش هستی. و بعد گفتم بچه ها کی می دونه وقتی حیوانات گرسنه می شن چی می خورند؟ امیر گفت علف، گوشت، دانه می خورن خانم، گفتم آفرین امیر جان.
حالا از بین این حیوانات که شامل گاو و مرغ و ماهی بود گفتم کدومشان علف می خوره؟ و امیر گاو را به من نشان داد گفتم آفرین.
کی می تونه بگه صدای گاو چیه و همه گفتند: ما ما… آفرین بچه ها خیلی زرنگ هستید. بچه ها حالا کی می دونه که کدوم حیوانات اهلی هستند و کدوم وحشی؟ کسی جواب نداد و خودم توضیح دادم که حیوانات آرام اهلی هستند مثل مرغ و شیر وحشی است. علی حالا می توانی از بین این حیوانات مرغ را به من بدهی؟ و بگویی غذای آن چی؟ علی مرغ را به من داد و گفت مرغ دانه می خورد. آفرین علی جون، درسته.
سپس من تصاویری از غذاهای مختلف را به بچه ها نشان دادم و گفتم که کی می دونی بر کدام از این غذا از کدام حیوانات بدست می آید.
تصویر گوشت و شیر را به علیرضا نشان دادم و او گفت که از گاو به دست می آید گفت آفرین و بعد پرسیدم علی ما صبحها صبحانه چیا می خوریم؟ و علی گفت شیر، کره، پنیر و خامه و عسل و نان. آفرین و می دونی کره و خامه از چی درست می شوند؟ و علی گفت از شیر گاو. گفتم آفرین.
و بعد تصویر ماهی را نشان دادن و گفتم که کی می دونه روی بدن ماهی چی هست؟ بچه ها کمی مکث کردند و بعد گفتند پولک. آفرین پسرای گلم. کاملاً درسته. حالا روی بدن مرغ چی هست؟ و امیر گفت پر. آفرین امیر جون درسته.
بعد به بچه ها گفتم که کی می دونه ما عسل را از چه بدست می آوریم؟
عادل گفت از زنبور عسل و بعد از عادل خواستم که عکس زنبور عسل را به من بدهد؟ عادل عکس زنبور عسل را به من نشان داد آفرین عادل جان حالا کی می تواند بگوید زنبورعسل چی می خوره؟ نیما گفت گل می خوره. گفتم نیما جان شهد گل را می خورد بعد از آن خودم با بهره گرفتن از تصاویر داخل کتاب (تصاویر گاو، زنبورعسل، مرغ، ماهی) فایده هر یک از آنها و غذایی که می خورند را توضیح دادم:
بچه ها این گاو است. که ماما می کند، روی بدنش پوست است و علف می خورد ما از گوشت گاو و شیر گاو استفاده می کنیم که خیلی مقوی هستند و از شیر هم کره، پنیر، خامه، ماست درست می کنیم. و اسم بچه آن گوساله است. و بعد از داستان حسنی و پدرش را از روی تصاویر کتاب تعریف کردم که حسنی به باباش در دوشیدن شیر کمک می کند و بعد مادر حسنی شیر را می جوشاند که شیر خراب نباشد و بعد مادر حسنی شیر را برای حسنی می جوشاند و در داخل لیوان می ریزد و به او می دهد تا بخورد تا قوی و سالم باشد و به بچه ها متذکر شوم که شیر را اگر مدتی بماند حتماً باید بجوشانیم. و بعد تصویر مرغ را نشان دادم و گفتم که بچه ها این مرغ است یک حیوان اهلی که قُدقُد می کند و دانه می خورد و روی بدنش پر است و ما از گوشت و تخم مرغ آن استفاده می کنیم واسم بچه مرغ، جوجه است و بعد از فرزاد خواستم که از میان تصاویر عکس جوجه را به من بدهد، و بعد فرزاد عکس جوجه را به من داد تشویق شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ب.ظ ]




جامعه عبارت است هر مجموعه معینی از افراد یا چیزهایی که دست کم دارای یک صفت مشترک باشند، جامعه گفته می­ شود (هومن، ۱۰:۱۳۸۵). جامعه‌ آماری تحقیق حاضر زوجین شهرستان آران و بیدگل را تشکیل می‌دهند که در مجموع ۸۱۴۵۹ نفر می‌باشند (مرکز آمار ایران، ۱۳۹۲).
۴- ۵- حجم نمونه و روش نمونه گیری
در پیمایش جمعیت جامعه را مد نظر قرار داده و سپس درصدی از آن را به عنوان نمونه انتخاب می‌کنیم. جمعیت نمونه باید معرف جامعه مورد نظر باشد (لهسایی زاده، ۴۶:۱۳۸۵). نمونه باید معرف جامعه آماری باشد تا بتوان پارامتر جامعه را از طریق ارزش نمونه ­ای برآورد کرد (ساعی، ۲۷:۱۳۸۶).
تعداد افراد مورد نظر در این تحقیق، بر اساس فرمول کوکران (رفیع پور، ۳۸۳:۱۳۸۳)، برابر با ۳۸۲ نفر شده است.

شکل ۴-۱: فرمول کوکران جهت تخمین حجم نمونه
طبق نتیجه بدست آمده از به کارگیری فرمول کوکران حجم نمونه در این تحقیق حدود ۳۸۲ نفر است.
۴- ۶- ابزار جمع آوری داده ­ها
جمع­آوری اطلاعات در این تحقیق از طریق مراجعه مستقیم پژوهشگر به پاسخگویان و تکمیل پرسشنامه انجام می­گیرد. در علوم اجتماعی از دو نوع پرسشنامه استفاده می­ شود. بعضی از پرسشنامه‌ها دارای مجموعه ­ای از سؤالات استاندارد شده یا بسته هستند که فقط یک دسته پاسخ­های معینی به آن­ها می­توان داد و بعضی دیگر از پرسشنامه ­ها دارای سؤالات باز می­باشند که به پاسخگویان فرصت می­دهد که نظرات خود را با عبارات خودشان بیان کنند (گیدنز، ۲۷۴:۱۳۸۷-۲۷۱).
پرسشنامه از تعدادی پرسش یا سؤال تشکیل می­ شود که ماهیت و ویژگی سؤالات می ­تواند متفاوت باشد. گاهی محتوای سؤال درباره اطلاع فرد در مورد مطلبی است، یعنی می­خواهد بداند آیا فرد مورد بررسی راجع به فنون موضوع اطلاعی دارد یا نه؛ مثلا نظر شما در مورد این جمله چیست؟ زمانی نیز سؤال در پی بدست آوردن اطلاعات شما درباره کارها یا رفتاری است که فرد انجام می­دهد. طیف لیکرت، یک مقیاس تجمعی متشکل از یک رشته گویه است. پاسخگویان موافقت یا مخالفت خود را با هر گویه بر روی مقیاس فشرده مشخص می­ کنند. تکنیک لیکرت مقیاس ترتیبی به بار می ­آورد که عموما مستلزم آمار غیر پارامتری است. این مقیاس هنگامی که به ترتیب خاصی از مردم سؤال می­ شود پایایی بالایی دارد. نمره مقیاس شامل اندازه گیری شدت نگرش ابراز شده در تمام گویه­هاست (میلر، ۲۰۸:۱۳۸۰).
۴- ۷- روش تجزیه و تحلیل داده ­ها
پس از تکمیل پرسشنامه و گردآوری داده ­ها، مرحله تازه­ای از تحقیق تحت عنوان استخراج و تحلیل داده ­ها آغاز می­ شود. داده ­های پراکنده باید در مجموعه­های معنادار گرد هم آیند، تا کار تحلیل تسهیل شود. در مرحله بعد کد گذاری داده ­ها را آغاز می­ شود و بدین وسیله کار ما در استفاده از پاسخ­ها از طریق جمع­آوری پاسخ­های مشابه و از نظر محتوی یکسان در گروه ­های کوچک­تر برای تحلیل ساده می­ شود (ساروخانی، ۱۳۸۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
انتخاب روش تحلیل به پیچیدگی مسئله تحقیق وابسته است. اگر تحقیق فقط شامل یک متغیر باشد از روش تحلیل مناسب، تحلیل یک متغیره استفاده می­ شود و اگر شامل دو متغیر است از روش تحلیل دو متغیره و… و در هر سطحی از تحلیل دامنه­ای از روش­های تحلیل موجود ست و در انتخاب این روش­ها تا حدی سطح سنجش متغیرها (اسمی-ترتیبی-فاصله­ای-نسبی) تعیین­کننده است. پاره­ای از روش­های تحلیل فقط برای متغیرهایی با سطح سنجش خاص (مثلاً فاصله­ای) مناسب­اند، بعد از تعیین روش تحلیل مناسب، انتخاب آماره‌هایی برای آن روش خاص هم از خود روش تحلیل تاثیر می‌گیرد (دواس، ۱۳۶:۱۳۸۱).
در تحقیق حاضر از نرم­افزار بسته آماری برای علوم اجتماعی[۲۱] برای تجزیه و تحلیل داده ­ها در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده خواهیم نمود. در قسمت آمار توصیفی هدف، خلاصه کردن پاسخ‌ها و کشف الگوها و فرآیندها است و در قسمت آمار استنباطی به دنبال بیان این مطلب خواهیم بود که آیا الگوهای کشف شده در نمونه، در جمعیت هم کاربرد دارد یا خیر.
۴- ۷- ۱- آمار توصیفی[۲۲]
طبق تعاریف فوق در این قسمت محقق به دنبال کشف الگوها و فرایندهای حاکم بر پاسخ­های افراد مورد مطالعه می­باشد، قبل از اینکه محقق به سراغ تجزیه و تحلیل­های آماری نظیر رگرسیون، مقایسه میانگین­ها و… برود مفیدتر آن است که توصیف جامعی از ویژگی­های جمعیت مورد مطالعه نظیر سن، میزان تحصیلات، درآمد، شغل و… را ارائه دهد و از یک سری آماره­ های توصیفی نظیر توزیع فراوانی، انحراف معیار[۲۳]، میانگین[۲۴] برای این کار استفاده گردد. در حقیقت توزیع فراوانی داده ­های کمی، خلاصه انبوه بزرگی از مشاهدات است (میلر، ۹۳:۱۳۸۰).
در قسمت توصیفی این تحقیق، به کمک جداولی که در برگیرنده فراوانی، میانگین برخی صفات است سعی بر آن شده است که تا حد امکان بتوانیم توصیفی عمیق­تر، روشن­تر و قابل فهم­تر از تمامی متغیرهای تحقیق به عمل آوریم، برای این کار با توجه به نوع متغیرها (اسمی، ترتیبی، فاصله­ای، نسبی) از آماره­ های متفاوتی استفاده شده است.
۴- ۷- ۲- آمار استنباطی[۲۵]
آمار استنباطی برای استنتاج الگوهای جمعیت از الگوهای نمونه ­ای است که از آن جمعیت بر گرفته شده است (دواس،۱۵۳:۱۳۸۱). همانطور که گفته شد در آمار استنباطی بر پایه احتمالات، ویژگی­های یک جامعه آماری از روی ویژگی­های نمونه آماری استنباط می­ شود. به عبارت دیگر به کمک آمار استنباطی به دنبال پاسخ­گویی به این سؤال هستیم که آیا می­توانیم با اطمینان، نتایج به دست آمده از نمونه آماری را به کل جامعه آماری تعمیم دهیم یا خیر؟ پس کار آمار استنباطی نتیجه ­گیری از شواهد و تعمیم دادن اطلاعات است (گودرزی، ۱۸:۱۳۸۸).
در واقع هدف تحقیق پیمایشی، رسیدن به استنباط علّی از طریق مقایسه دقیق ویژگی­های مختلف متغیرهای مورد مطالعه است. در این تحقیق نیز برای سنجش متغیرها و تایید یا رد فرضیات موجود با توجه به نوع متغیرها از آماره­هایی همچون تکنیک­های مرتبط با بررسی تفاوت­ میانگین­ها و تکنیک‌های بررسی رابطه و همبستگی، استفاده به عمل آمده که در ذیل به آن­ها می­پردازیم.
۴- ۸- تکنیک­های بررسی رابطه بین متغیرها
در پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین متغیرها از یکسری تکنیک­های آماری نظیر رگرسیون[۲۶]، ضریب همبستگی پیرسون[۲۷] استفاده شده است. برای پی بردن و کشف رابطه میان متغیرها علاوه بر این دو مورد از یکسری تکنیک­های دیگری نیز استفاده می­ شود مانند کشف رابطه بین دو متغیر (همبستگی)، پیش بینی نمرات برای یک متغیر بر اساس نمرات متغیر دیگر (رگرسیون دو متغیره) و پیش بینی نمرات متغیر وابسته بر حسب نمرات تعدادی از متغیرهای مستقل مثل رگرسیون چند متغیره قابل استفاده­اند. برای استفاده از هر کدام از این تکنیک­ها بایستی شرایطی موجود باشد، به طور مثال زمانی از تحلیل یکطرفه واریانس استفاده می‌کنیم که متغیر وابسته ما فاصله­ای و متغیر مستقل ما از نوع اسمی یا ترتیبی چند طبقه­ای باشد. در مورد استفاده از رگرسیون خطی باید بیان کرد که در این جا هم متغیر وابسته و هم متغیرهای مستقل بایستی فاصله­ای باشند و در ضمن توزیع متغیرها نرمال بوده و رابطه بین متغیرها هم خطی باشد، در این مورد می­توان جایگاه افراد را بر روی یک نمودار نقطه­گذاری شده مشخص نمودکه آن را نمودار پراکنش[۲۸] می­نامند، در ذیل به یکسری از این تکنیک­های آماری می­پردازیم.
۴- ۹- واحد تحلیل
موضوعی که متغیرهای تحقیق صفت آن باشد واحد تحلیل را معین می کند. واحد تحلیل تابع مسئله و فرضیه ­های تحقیق است. واحد تحلیل ممکن است فرد، خانواده، کشور، استان­های کشور، دوره­ های تاریخی، گزاره و جز آن باشد (ساعی، ۹۳:۱۳۸۶). در اکثر تحقیقات پرسشنامه­ای، واحد تحلیل فرد پاسخگو می­باشد. در این پژوهش، هر کدام از زوجین شهرستان آران و بیدگل، واحد تحلیل آماری در جامعه مورد بررسی محسوب می­شوند.
۴- ۱۰- اعتبار[۲۹]
اعتبار با این سؤال که “آیا واقعا، فرد چیزی را که فکر می­ کند اندازه می­گیرد، اندازه ­گیری می­ کند یا نه؟” سروکار دارد. برخلاف پایایی، که عمدتا یک مسئله کمی و قابل اندازه ­گیری است، اعتبار یا روایی مسئله­ای عمدتا کیفی است. یکی از شیوه­ هایی که به منظور سنجش اعتبار به کار می­رود، اعتبار محتوا[۳۰] می­باشد. اعتبار محتوا روشی برای سنجش میزان اعتبار اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازه‌گیری می­باشد که معمولا توسط افراد متخصص در موضوع مورد مطالعه انجام می­گیرد. از این رو اعتبار محتوا به قضاوت داوران بستگی دارد. وفاق داوران در مورد بررسی شاخص ­ها، دلیلی بر اعتبار آن­ها است (ساروخانی ۱۳۹:۱۳۸۱). زمانی آزمون دارای روایی محتواست که سؤالات آزمون، محتوای آزمون، محتوای کامل صفتی را که آزمون برای اندازه ­گیری آن ساخته شده است در برگیرد، یعنی همان مفهومی را که قصد سنجش آن را داریم، بسنجد. در تایید اعتبار محتوایی (ظاهری) ابزار اندازه‌گیری این پژوهش باید گفت که در طراحی سوالات پرسشنامه، جهت سنجش متغیرها، از نظر کارشناسان و متخصصان استفاده شده و مورد تایید استاد راهنمای تحقیق قرار گرفته است.
۴- ۱۱- پایایی[۳۱]
منظور از پایایی آزمون، دقت اندازه ­گیری و ثبات آن می­باشد. پایایی مسئله­ای کمی و تکنیکی است و بیشتر ناظر به این سؤال است که ابزار اندازه ­گیری با چه دقت و صحتی پدیده یا صفت مورد نظر را اندازه ­گیری می کند. از این رو، شاخصی است دال بر این که تا چه حد سنجه[۳۲] (وسیله اندازه ­گیری) دارای خطاهای تغییر پذیری[۳۳] است. منظور از خطاهای اندازه ­گیری این است که وسیله اندازه ­گیری نتواند به درستی واقعیتی را در زمان­های مختلف و واقعیات مشابه را در یک زمان به درستی بشناسد و دگرگونی­های آن را اندازه ­گیری کند (ساروخانی، ۱۴۷:۱۳۸۱). به منظور سنجش سازگاری درونی گویه ­ها می­توان از ضریب آلفای کرونباخ[۳۴] استفاده کرد. هر اندازه مقدار ضریب آلفا به یک نزدیک­تر باشد، حاکی از آن است که گویه ­ها انسجام درونی بیشتری باهم دارند. هرچه این مقدار به یک نزدیک‌تر باشد، قابلیت اعتبار مقیاس هم بیشتر است. آلفای کرونباخ باید حداقل ۷۰/۰ باشد (البته برخی هم این مقدار را ۵۰/۰ گفته­اند) تا قابلیت اعتماد گویه ­ها کافی باشد (گودرزی، ۳۳:۱۳۸۸). در ادامه آزمون آلفای کرانباخ برای گویه ­ها و متغیرهای تحقیق ارائه می­ شود.
جدول ۴-۱: ضرایب آلفای کرونباخ شاخص ­ها

 

شاخص تعداد گویه ضریب آلفای کرونباخ
میزان برابری در تصمیم ­گیری زوجین ۴ ۶۰۶/۰
ارزش­های دینی ۳ ۷۰۱/۰
نگرش نسبت به داشتن فرزند ۴ ۷۰۳/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ب.ظ ]




در اینجا،  می‌تواند به چگونگی و کیفیت کل اقتصاد بستگی داشته باشد.
حال اگر در این مدل متغیر تصمیم، یعنی تعداد بچه‌های هرخانواده،  ، ثابت باشد. در نتیجه با دوبرابر کردن جمعیت، تعداد کل زاد و ولد ها هم دوبرابر می‌شود و این همان معنای خطی بودن رابطه‌ی باروری است.
اما خطی بودن در این مدل به چه معناست؟
مقایسه این معادله با معادله‌ی دیفرانسیل خطی کلیدی در دیگر نظریه‌های رشد را در نظر بگیرید:
مدل ریبلو[۵۲]
مدل لوکاس
مدل رومر
مدل باروری[۵۳]
هر کدام از مدل‌های مذکور، دارای فرض  است .
اما فرض  ، که در مدل‌های رومر، لوکاس و مدل ریبلو (AK) بیان شده است، از دیدگاه جونز نمی‌تواند یک توجیه ذاتی داشته باشد و تنها در مدل باروزی درون‌زا است که این فرض، دارای توجیه ذاتی است و یک فرض کمکی و اضافی نیست که به اجبار بر مدل تحمیل شده باشد. چون در مدل باروری انسان ها به نسبت تعداد خودشان بازتولید می‌شوند، با دوبرابر شدن  ،  دو برابر می‌شود و در نتیجه در این مدل،  .
تولید فرزندان که به صورت درون‌زا تعیین می‌شود، ابتدا طبق این رابطه بیان می‌شود که  در آن یک پارامتر است.

، تعداد فرزندانی که هر خانواده انتخاب می‌کند، داشته باشد.  ، حداکثر تعداد فرزندانی که هر خانواده در هر دوره معین می‌تواند داشته باشد،  ، کسری از هر واحد فراغت که فرد به تولید فرزند اختصاص می‌دهد و  ، کشش عامل تولیدی  است.
طبق این رابطه، برای این که رشد جمعیت مثبت وجود داشته باشد، تنها کافی است که  به اندازه کافی بزرگ باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در ادامه بحث مدل، نشان داده می‌شود که در حالتی که  ، درون‌زا باشد، در معادله  ،  است. با این توضیح که در این جا که  به صورت متغیر درون‌زا در نظر گرفته شود، ملاحظه شد که پیشرفت های فن‌آوری،  را افزایش می‌دهد. در حالت درون‌زا بودن باروری و زادوولد، برای به دست آمدن رشد جمعیت پایدار (یعنی جمعیت به نسبت خودش طوری افزایش یابد که رشدش پایدار بماند) باید از حالتی مثل  با  جلوگیری شود. یعنی اگر  باشد، با افزایش  (مثلا با دو برابر شدن آن)  کاهش می‌یابد. اما این موضوع نمی‌تواند توجیه منطقی داشته باشد. به عبارت دیگر، دلیلی وجود ندارد که در حالی جمعیت بزرگ‌تر می‌شود، تعداد فرزندانی که خانواده می‌تواند تولید کند، باید کاهش یابد. به همین دلیل،  را به طور منطقی می‌توان مساوی ۰ در نظر گرفت. که در این صورت،  دیگر پارامتر نیست و متغیر است، برای داشتن رشد جمعیت مثبت، فقط کافی است که  با افزایش جمعیت(  ) کاهش نیابد.
برابر بودن  با صفر، دوباره منجر به خطی بودن رابطه رشد جمعیت می‌گردد. یعنی دوباره مشاهده می‌گردد که حتی در این حالت که باروری درون‌زا در نظر گرفته شد، قانون رشد خطی برای جمعیت (قانون ازدیاد و تکثیر استاندارد) صادق است. در نتیجه، تابع تولید اولاد، دارای بازدهی ثابت نسبت به مقیاس است.
این بازدهی ثابت نسبت به مقیاس در تابع تولید اولاد، منجر به این می‌شود که با داشتن یک  (جمعیت مفروض خود جمعیت به صورت درون‌زا یک بار باز تولید شود(بازدهی ثابت در تولید اولاد). رشد جمعیت به صورت خطی، باعث می‌شود که بازدهی فزاینده در تابع تولید محصول کل (همان  که در تابع تولید کل نشان دهنده‌ی بازدهی فزاینده بود) رشد درون‌زا در مقیاس کل را، به رشد درون‌زا به متغیرهای سرانه (تولید سرانه) تبدیل کند. چون ستاده با بازدهی فزاینده نسبت به مقیاس رشد می‎کند و جمعیت با بازدهی ثابت نسبت به مقیاس خودش و این باعث می‌شود محصول سرانه با بازدهی فزاینده نسبت به مقیاس رشد کند.
بنابراین طبق مدل جونز نشان داده شد که در هر اقتصادی، با هر سطح جمعیتی، تعداد افراد به نسبت معینی افزایش می‌یابد؛ یعنی طبق قانون طبیعی تکثیر استاندارد و طبیعی، نرخ رشد جمعیت مشخصی دارد. علاوه بر این، اقتصاد مذکور، که جمعیت آن با بازدهی ثابت بازتولید می‌شود و تولید کل آن با درجه بازدهی فزاینده رشد کند، رشد پایداری را در درآمد سرانه و دیگر متغیرهای سرانه خویش تجربه کند.

۲-۶) پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق

با توجه به این‌که اندازه جمعیت و تغییرات آن تاثیر بسیار مهمی بر رشد و توسعه اقتصادی دارد، بسیاری از مطالعات انجام گرفته در علم اقتصاد به نوعی بر این موضوع متمرکز شده‌اند. از این رو در ادامه مباحث این فصل به برخی از مهم‌ترین مطالعات موافق و مخالف داخلی و خارجی صورت گرفته در این رابطه پرداخته خواهد شد.

۲-۶-۱) مطالعات داخلی

بخشی دستجردی و همکاران (۱۳۹۰) در مقاله‌ای تحت عنوان ” رابطه‌ی بین جمعیت و رشد اقتصادی در ایران با تاکید بر مدل‌های رشد (برون‌زا و درون‌زا) با بهره گرفتن از تکنیک VECM به مقایسه تطبیقی بین نتایج آزمون الگوی رشد برون‌زا و الگوی رشد درون‌زا در اقتصاد ایران طی دوره ۸۶-۱۳۵۶ پرداختند. نتایج نشان می‌دهد که در بلندمدت رابطه‌ی متقابل مثبتی بین جمعیت و درآمد سرانه واقعی برقرار است. با این وجود، بر اساس تابع واکنش به ضربه، می‌توان ارزیابی نمود که در کوتاه‌مدت رابطه‌ی معکوسی بین جمعیت و درآمد سرانه واقعی حاکم است. به رغم آنکه این نتایج نشان می‌دهد رشد جمعیت در کوتاه‌مدت باعث بالا رفتن هزینه‌های اجتماعی می‌شود، ولی در بلندمدت نوعی پس‌انداز ملی بوده و موجد ظرفیت اضافی در اقتصاد خواهد شد، به گونه‌ای که بر پایه‌ی آن، بخش عرضه اقتصاد قادر است بنای رشد اقتصادی پایدار خود را در بلندمدت با تاکید بر مازاد ظرفیت به وجود آمده در بخش تقاضا، دوام و استحکام بیشتری ببخشد.
بخشی دستجردی و خاکی نجف‌آبادی (۱۳۸۹) در مقاله‌ای تحت عنوان “بررسی تاثیر جمعیت در چارچوب الگوی رشد بهینه در اقتصاد ایران (۱۳۸۶-۱۳۵۰) با کاربرد الگوریتم ژنتیک” با استنتاج از الگوی رشد بهینه که یک نوع برنامه‌ریزی پویا و غیرخطی تلقی می‌شود، به بررسی تاثیر جمعیت بر رشد اقتصادی در ایران پرداخته‌اند. برای حل این الگو از روش‌های کلاسیک استفاده می‌شود، اما در این مطالعه برای اولین بار از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. براساس یافته‌های این پژوهش، به نظر می‌رسد رشد جمعیت در سال‌های (۱۳۵۰-۱۳۸۶) سهم عمده‌ای از رشد سرمایه سرانه و محصول سرانه را در اقتصاد ایران توضیح می‌دهد. همچنین بر مبنای نتایج حاصل از الگو، نرخ رشد جمعیت صفر برای سال‌های آینده در اقتصاد ایران توصیه نمی‌شود.
رالف وانگ[۵۴]، دلالی اصفهانی و ترکی (۱۳۸۵) در مقاله‌ای تحت عنوان “رشد بهینه‌ی جمعیت با ترجیحات CIES[55] در مدل رمزی[۵۶] با افق نامحدود” کوشیده‌اند که رشد بهینه‌ی جمعیت را وقتی ترجیحات مصرف بین دوره‌ای از نوع کشش جانشینی ثابت بین دوره‌ای و در فضای مرسوم رمزی باشد، بررسی نمایند. ویژگی ترجیحات CIES نقش کلیدی در مدل بسیار ساده شده‌ی رمزی با افق نامحدود بازی می‌کند. در این مقاله مصرف به طور خطی بر پایه‌ی کشش جانشینی بین دوره‌ای کاهش یا افزایش می‌یابد. در این مدل لازم است که مقدار بهینه منابع تخصیص یافته به گسترش سرمایه، دقیقا متناسب با ذخیره‌ی سرانه‌ی موجودی باشد، بنابراین نرخ رشد بهینه جمعیت ثابت که دقیقا برابر با نرخ تنزیل[۵۷] است، می‌تواند با تصمیمات پس‌انداز مناسب حتی تحت عدم مداخله‌ی دولت در کار (بازرگانی) مردم تامین شود.
آهنگر زنوزی (۱۳۸۵) در پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد خود با عنوان ” بررسی نظرات اثرات متقابل جمعیت و رشد اقتصادی با تاکید بر تحولات باروری و مرگ و میر در ایران” تعامل جمعیت و رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار داده است. وی در این پژوهش سه مدل رشد اقتصادی بر پایه‌ی رشد بارو- بکر، رمزی و اوزجان را استفاده نموده است. مدل بارو- بکر به روش ARDL برای ایران برآورد شده و قابلیت پیش بینی آن برای ایران شبیه سازی شده است. مدل دوم بر پایه‌ی مدل رمزی می‌باشد و مدل آخر بر پایه‌ی مدل اوزجان به بررسی اثر نرخ مرگ و میر بر رشد اقتصادی با بهره گرفتن از شبیه سازی برای داده‌های ۱۲۳ کشور می‌پردازد. نتیجه‌ی برآورد مدل ارائه شده‌ بر پایه‌ی بارو- بکر بیان‌گر اثر مستقیم یارانه‌های دولتی بابت حق اولاد بر تعداد ازدواج‌ها و اثر معکوس درآمد سرانه، نرخ بهره، پرداختی‌های تامین اجتماعی جهت دوران بازنشستگی بر نرخ باروری است. با بهره گرفتن از مدل دوم نیز نرخ بهینه‌ی مصرف سرانه و نرخ باروری درون‌زا استخراج شده است. همچنین بر اساس شبیه سازی مدل مبتنی بر مدل اوزجان (۲۰۰۳) برای داده‌های ۱۲۳ کشور، کاهش نرخ مرگ و میر باعث افزایش رشد اقتصادی می‌شود.
سوری و کیانی حکمت (۱۳۸۳) در مقاله‌ای تحت عنوان “متغیرهای جمعیتی، اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران” عنوان می‌کنند همواره اندازه مطلوب دخالت دولت در فعالیت‌های اقتصادی، مورد توجه اقتصاددانان بوده است. بنابراین با وارد کردن متغیرهای جمعیتی، تاثیر اندازه دولت بر نرخ رشد اقتصادی را بررسی کرده و ثابت می‌کنند که نه تنها متغیرهای جمعیتی بر رشد اقتصادی تاثیر گذار است، بلکه اندازه دولت را نیز مشخص می‌کند. بار تکفل سنین پیر و جوان با اندازه دولت رابطه مثبت دارد. علاوه بر این هنگامی که متغیرهای جمعیتی وارد معادلات رشد می‌شوند، تاثیر اندازه دولت بر نرخ رشد اقتصادی به طور معنی داری منفی می‌شود. هم‌چنین بیان می‌کنند این نتیجه‌گیری که رشد جمعیت همیشه تاثیر مثبتی بر رشد و توسعه اقتصادی دارد، منطقی نیست. اگر گسترش بیش از حد جمعیت به افزایش درآمد و توسعه فناوری لطمه وارد کند و تلاش در زمینه آموزش و پرورش را بی اثر سازد، امکان بروز اثرهای منفی بر تقسیم کار و بهره وری، بسیار امکان پذیر می‌شود. از طرف دیگر، امکانات زیربنایی نه تنها به هزینه سرانه جمعیت بلکه به توانایی‌های مربوط به قبول این هزینه‌ها هم بستگی دارد. این مطلب به این معنی است که به دلیل رشد جمعیت یک اثر منفی درآمدی می‌تواند مانعی بر سر راه بهبود زیربناهای اقتصادی باشد.

۲-۶-۲) مطالعات خارجی

مین کوانگ دائو[۵۸] (۲۰۱۲) اثرات اقتصادی انتقالات جمعیتی در کشورهای توسعه یافته را با تکنیک حداقل مربعات در یک رگرسیون خطی چند متغیره[۵۹] تخمین زد. همچنین، اثر غیر خطی رشد جمعیت بر رشد اقتصادی را نیز آزمون نمود و ملاحظه کرد که نرخ رشد سرانه GDP سرانه، به طور خطی وابسته به رشد جمعیت است.
پستیاو و پونتیر (۲۰۱۱) در مقاله خود با عنوان “باروری (زاد و ولد) بهینه در طول دوران زندگی"، الگوی سنی زاد و ولد بهینه را در یک اقتصاد نسل‌های همپوشان OLG چهار دوره‌ای با انباشت سرمایه فیزیکی یافتند. آن‌ها پویایی‌ها و بهینه اجتماعی را در قالب دو اقتصاد با الگوی باروری متفاوت مطالعه کردند و نشان دادند که قضیه خوش اقبالی ساموئلسون برقرار است. هم‌چنین آن‌ها دریافتند که قضیه خوش اقبالی در محیط جمعیتی گسترده برقرار است.
حسن[۶۰] (۲۰۱۰)، در مقاله‌ای تحت عنوان ” رابطه بلندمدت بین جمعیت و رشد درآمد سرانه در چین ” با بهره گرفتن از روش آزمون همجمعی و علیت گرینجر رابطه‌ی بین جمعیت و رشد اقتصادی برای کشور چین را مورد مطالعه قرار داد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که یک روند بلند مدت و تصادفی بین جمعیت و محصول ملی وجود دارد. همچنین نتایج مدل رشد برون‌زا در این مطالعه نشان می‌دهد که افزایش جمعیت باعث افزایش درآمد ملی در کشور چین شده است. اما نتایج مدل رشد درون‌زا در کشور چین، یک رابطه‌ی منفی را بین این دو متغییر نشان می‌دهد.
فومیتاکا فوروئوکا[۶۱] (۲۰۰۹) از طریق به کارگیری آزمون کرانه‌ها، به تحلیل رابطه بلندمدت بین رشد جمعیت و توسعه اقتصادی در کشور تایلند پرداخت. طبق یافته‌های این پژوهش، یک رابطه علّی بلندمدت بین رشد جمعیت و توسعه اقتصادی مشاهده گردید. همچنین یافته‌ها حاکی از رابطه‌ی علّی یک سویه از رشد جمعیت به توسعه اقتصادی است. این رابطه به این معنی است که رشد جمعیت در تایلند، اثر مثبتی بر کارایی اقتصادی داشته است.
لاکرویکس[۶۲] و همکاران (۲۰۰۹) در مقاله ای با عنوان “جمعیت چه قدر قدرتمند است؟ بازنگری قضیه خوش‌اقبالی” بیان می‌کنند که قضیه خوش‌اقبالی ساموئلسون که اقتصاد رقابتی به یک وضعیت یکنواخت بهینه همگرا می‌شود، رشد بهینه جمعیت را تحمیل می‌کنند. این مقاله به کشف شرایط قضیه خوش اقبالی در اقتصادی با طول زندگی پرمخاطره می‌ماند. در این پژوهش نشان داده می‌شود که تحت شرایط عمومی شامل بازار حقوق سالیانه کامل با بازگشت نسبتا خوب آماری، نرخ باروری بهینه و نرخ بهنیه زنده ماندن (زندگی)، منجر به اقتصاد رقابتی با وضعیت یکنواخت بهینه می‌شود.
لی[۶۳] (۲۰۰۹) در مقاله ای تحت عنوان ” دیدگاه‌های جدید در رشد جمعیت و توسعه اقتصادی” بیان می‌کند از مطالعات نئوکلاسیک به اشتباه چنین استفاده می‌شود که جمعیت بالاتر، به معنای درآمد سرانه پایین تر است، درحالی که در دیدگاه دوم احتمال بروز اثرات مثبت در نتیجه افزایش جمعیت مطرح گردید. در این دیدگاه، بروز اقتصاد مقیاس، شتاب بیشتر رشد فناوری، تغییرات نهادی پیش رونده، ارتباطات و حمل و نقل ارزان‌تر و توسعه آسان‌تر سرمایه‌های اجتماعی به عنوان برخی نتایج مثبت افزایش جمعیت مطرح شدند.
کوهل[۶۴] و جاگر[۶۵] (۲۰۰۹) در مقاله‌ای تحت عنوان ” مطالعه‌ی مجدد نرخ رشد بهینه جمعیت” بدنبال یافتن شرایط عمومی دقیقی جهت به دست آوردن نرخ بهینه جمعیت در قالب مدل [۶۶]OLG نئوکلاسیکی هستند. آنان این مساله را در دو بخش مجزا بررسی نمودند. در بخش اول یک روش کلی را برای مساله جمعیت بهینه در مدل دیاموند[۶۷] بدون وجود بدهی دولت توسعه داده و در قسمت دوم دولتی با بدهی را وارد مدل نمودند. نتایجی که به دست آوردند حاکی از این مطلب است که اقتصادی که نرخ رشد جمعیت آن بالاست (پایین است) به سمت مسیر رشدی کارا (ناکارا) هدایت می‌شود که در آن همواره نرخ رشد بهینه‌ای برای جمعیت وجود دارد. آنان همچنین بیان داشتند که قضیه خوش اقبالی[۶۸] در یک اقتصاد با وجود بدهی دولت اتفاق نمی‌افتد. علاوه بر این نرخ رشد جمعیتی که به یک اقتصاد با بدهی هدایت شده به سمت تخصیص قانون طلایی منجر می‌شود، هرگز نمی‌تواند بهینه باشد.
اررو[۶۹] و همکاران (۲۰۰۳) در مقاله ای به عنوان ” معیار پس‌اندازهای اصیل و ارزش جمعیت ” به تحلیل ارزش اقتصادی جمعیت پرداخته ‌اند. آنها با طرح مفهوم پس‌اندازهای اصیل[۷۰]، رهیافت نحوه‌ی تاثیرگذاری انواع سیاست‌ها بر رفاه کلی با معیار پس‌اندازهای اصیل را در پیش گرفتند. آنها در مقاله مذکور تحلیلی از نقش جمعیت در معیار پس‌انداز اصیل به عنوان شاخصی برای تغییرات رفاهی کل ارائه نمودند. در این تحلیل جمعیت به عنوان شکل دیگری از سرمایه، به عنوان یک متغیر وضعیت وارد الگو شده است. بدین ترتیب شرایطی که ارزش این عامل منفی باشد نیز در مدل لحاظ می‌شود. در مدل مذکور، تابع مطلوبیت تنزیل شده کل اقتصاد با توجه به قید تابع سرمایه (تغییرات حجم سرمایه) حداکثرسازی شده است. نتایج الگوی مذکور نشان دهنده‌ی مثبت بودن قیمت حسابداری و ارزش افزایش جمعیت است. بدین جهت تحت شرایط عمومی، افزایش جمعیت موجب افزایش پس‌اندازهای اصیل و در نتیجه افزایش رفاه کل خواهد شد.
بکر[۷۱] و همکاران (۱۹۹۹) مدل ساده‌ای را در نظر گرفته و به تحلبل اثر جمعیت پرداخته‌اند و این‌گونه بیان می‌کنند که اثر جمعیت را می‌توان از طریق تولید کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای شناسایی کرد. به این ترتیب که با رشد جمعیت ممکن است تولید کالاهای مصرفی با نزولی بودن منافع مواجه شود و از طرفی جمعیت بیشتر از طریق تخصص‌گرایی می‌تواند موجب افزایش تولید و سرریز تولید از مصرف شود. افزایش جمعیت ابتدا موجب بهره‌وری بخش شهری می‌شود، چرا که در بخش شهری هیچ نیرویی باعث نزولی شدن منافع نمی‌شود. زیرا دانش، سرمایه انسانی و دیگر کالاهایی که در آنجا تولید می‌شود به منابع طبیعی وابستگی زیادی ندارند.
بارو[۷۲] (۱۹۹۷)، تعیین کننده‌های سطح و وضعیت یکنواخت درآمد سرانه را در اقتصادی که به سمت وضعیت یکنواخت حرکت می‎کند، تحلیل کرد. وی نتیجه گرفت که رشد جمعیت و تراکم جمعیت، هر دو، سرعت همگرایی و سطح وضعیت یکنواخت را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
جونز (۱۹۹۵) در مقاله‌ای با عنوان مدل‌های رشد R&D محور، استدلال می‌کند که پیش بینی اثرات مقیاسی که در بسیاری از مدل‌های رشد R&D محور وجود دارد، با داده های سری زمانی اقتصادهای صنعتی ناسازکار است. و در این پژوهش با بسط و تعدیل مدل رشدی از نوع رومری، نشان می‌دهد که هرچند رشد به طور درون‌زا از فعالیت‌های R&D به دست می‌آید، اما نرخ رشد بلندمدت، تنها به پارامتر نرخ رشد جمعیت بستگی دارد که معمولا به صورت برون‌زا در نظر گرفته می‌شوند.

۲-۷) خلاصه فصل

در این فصل، در ابتدا برخی از مهم‌ترین مفاهیم مربوط به موضوع پژوهش هم‌چون نرخ بهره حیاتی، قضیه خوش‌اقبالی و اثر اندازه بازار معرفی گردیده است. سپس در بخش دوم تاریخچه‌ای از نظریه‌ها و اندیشه‌های مرتبط با موضوع جمعیت عنوان شد. در ادامه و در بخشی مجزا، آنچه از گذشته تا به امروز در مورد نرخ بهینه جمعیت مطرح شد، بیان گردید. در بخش چهارم و در قالب دو زیر بخش بعضی از مدل‌های رشد اقتصادی با لحاظ متغییر جمعیت مورد بیان قرار گرفت که زیر بخش ابتدایی شامل مدل‌هایی است که در آن‌ها جمعیت به صورت برون‌زا در نظر گرفته شده و در زیر بخش دوم به مدل‌هایی با لحاظ درون‌زای متغیر جمعیت پرداخته شد و بیان گردید که در مدل‌های رشد درون‌زا، اندازه و نرخ رشد جمعیت و باروری، همگی بر رشد اقتصادی تاثیرگذار هستند. در بخش پنجم به نسل جدیدی از مدل‌های رشد اقتصادی اشاره می‌شود که انسان و دانش او در آن‌ها نقش محوری ایفا می‌کند. و در نهایت مهم‌ترین پیشینه مطالعات صورت گرفته داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش مطرح می‌گردد. در مقالات ارائه شده تاثیر جمعیت بر رشد اقتصادی کشورهای مختلف و ایران با بهره گرفتن از الگوهای مختلف بررسی شده است که در اکثر آن‌ها شاهد تاثیر مثبت جمعیت بر رشد اقتصادی در بلند مدت می‌باشیم.
فصل سوم
روش پژوهش

۳-۱) مقدمه

در فصل دوم، مروری بر ادبیات موضوعی مساله پژوهش در ادبیات اقتصادی صورت گرفت و هم‌چنین مطالعات انجام گرفته در این زمینه معرفی گردید. در ادامه، در این فصل ابتدا روش پژوهش و ارزیابی و پاسخ‌گویی به سوال‌های پژوهش تشریح می‌شود و سپس، مدل‌های مورد استفاده در پژوهش به طور کامل ارائه می‌شوند.

۳-۲) روش پژوهش

پژوهش حاضر، دو محور و هدف کلی دارد. یکی تحلیل نظریه‌ها و اندیشه‌های مربوط به نرخ بهینه جمعیت در چارچوب مدل پل ساموئلسون و تحلیل امکان وجود مقدار بهینه برای این نرخ در اقتصاد است. هم‌چنین ضمن این بررسی، مدل مذکور مورد نقد و تحلیل قرار خواهد گرفت و سپس قضیه خوش‌اقبالی مطرح می‌گردد. محور دیگر تحلیل تاثیر رشد جمعیت بر رشد اقتصادی است. به عبارتی، پژوهش بر آن است که نوع اثر رشد جمعیت بر رشد و توسعه اقتصادی را مشخص نماید.
برای پاسخ گویی به سوال اول پژوهش، ابتدا مدل چرخه زندگی، وام خالص مصرفی از ساموئلسون (۱۹۵۸) و مدل وی برای تعیین نرخ بهینه برای رشد جمعیت (۱۹۷۵) معرفی گشته و بسط داده می‌شوند. سپس از طریق نقد نظریات ساموئلسون در مدل‌های مذکور، به تحلیل نظریه رشد بهینه برای جمعیت پرداخته می‌شود.
هم‌چنین، برای پاسخ‌گویی به سوال دوم، این پژوهش بر نوع جدیدی از مدل‌های رشد اقتصادی تکیه می کند که در آن‌ها نوآوری، دانش و تحولات فن‌آوری محور اصلی رشد اقتصادی قرار می‌گیرد. برای دست‌یابی به هدف مذکور، ابتدا با بسط مدل اثر مقیاس، تاثیر جمعیت بزرگتر بر فرایند کشف ایده‌های جدید در یک اقتصاد نشان داده خواهد شد و در ادامه با تبیین مدل اثر اندازه بازار، تاثیر جمعیت بزرگتر بر گسترش فن‌آوری‌ها و شتاب گرفتن تغییرات فن‌آوری و رشد اقتصادی تحلیل می‌گردد.
سوال سوم پژوهش نیز با ارائه دو تحلیل از جنبه ریاضی و اقتصادی پاسخ داده می‌شود. در این راستا، از نظر ریاضی این قضیه مورد تحلیل قرار می‌گیرد که حداقل و حداکثر مقدار برای نرخ رشد جمعیت چه قدر است. به عبارت دیگر، این موضوع تحلیل می‌گردد که حد نرخ رشد جمعیت، از جهت افزایشی و کاهشی چه مقدار است، تا از این طریق به نقد نظریه نرخ بهینه برای جمعیت پرداخته شود. از جنبه اقتصادی نیز، نقد نظریه نرخ بهینه برای رشد جمعیت، با نقد قضیه خوش اقبالی که توسط ساموئلسون(۱۹۷۵) مطرح شده است، انجام می‌گیرد.

۳-۳) تبیین مدل‌های پژوهش

نظریه شناخته شده از جمعیت بهینه که بر فضای ثابت از جمعیت تمرکز کرده بود، با توجه به محدودیت‌های افزایش زمین و اقتصاد مقیاس، تولید و مصرف سرانه را حداکثر می‌کرد. در مدل‌های متعارف کینزی و نئوکلاسیکی رشد سرمایه از جمله مدل‌های هارود، رابینسون و سولو، منابع طبیعی محدود فرض نشده است و بازده ثابت به مقیاس حفظ می‌شود، با این نتیجه که سطح جمعیت بی‌تفاوت است. در مدل‌های رشد معمول، نرخ پایین‌تر رشد نمایی جمعیت می‌تواند سریع‌تر به سطح مصرف پایدارتری برسد.
در نظریه هارود رشد جمعیت مسبب رشد طبیعی برای اقتصاد است. بر اساس نظریه مذکور سیاست‌گذار اقتصادی باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که نرخ‌های رشد واقعی با نرخ رشد طبیعی تنظیم شود. از نظر هارود در نظام اقتصادی بازار امکان تعادل بازار تقریبا منتفی است. زیرا سه نرخ طبیعی، واقعی و تضمینی تعیین کننده‌های متفاوتی دارند و هریک جداگانه حساب می‌شوند، لذا امکان برابر شدن این سه نرخ رشد در اقتصاد بازار بسیار بعید است. بنابراین ممکن است رشد جمعیت به صورت مازاد ظرفیت بروز کند، زیرا معمولا نرخ رشد واقعی، پایین‌تر از نرخ رشد طبیعی قرار می‌گیرد. البته نمی‌توان نتیجه گرفت که برای از بین بردن شکاف بین رشد طبیعی (ناشی از جمعیت ) و رشد واقعی، باید نرخ رشد طبیعی (نرخ رشد جمعیت) را کاهش داد.
در نظریه رشد نئوکلاسیک نیز تاثیر رشد جمعیت بر رشد اقتصادی تایید می‌گردد. در نظریه سولو، وجود یک نرخ رشد مثبت برای جمعیت، به منظور توضیح فرایند رشد اقتصادی ضروری است، اما یک‌بار که سیستم اقتصادی براساس یک نرخ برون‌زای رشد جمعیت مسیر رشد خود را مشخص کرد، هر افزایشی در نرخ رشد جمعیت نسبت به نرخ رشد قبلی، ذخیره سرمایه سرانه و تولید سرانه کمتری را برای اقتصاد رقم خواهد زد(سولو، ۱۹۷۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]




Structuring fuzzy decision matrixviadedesicion-making team
Assignin criteria weights viadecision-making teams

 

 

 

Stage 2

 

 

Determining the final rank
Computing scores of alternativeswith fuzzy TOPSIS

 

 

 

Stage 3
Evaluation result
شکل ۲-۱۴ : مراحل سیستم پشتیبانی از تصمیم
برای انجام محاسبات ۳۴ معیار مختلف برای ارزیابی هوش سازمانی انتخاب شده و پنج سیستم سازمانی فرضی نیز با عنوان گزینه های پیشنهادی مطرح شده است.نویسندگان این مقاله با تاکید بر منطقی و مفید بودن روش تاپسیس فازی استفاده از دیگر روش هایMCDM در محیط فازی را به عنوان کارهای آینده پیشنهاد کردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلمنیس و همکارانش]۴۲[ در سال ۲۰۱۱ در طی مقاله ای با عنوان ” انتخاب مدیر با کمک تاپسیس فازی” سعی در انتخاب مناسب ترین و شایسته ترین مدیر برای بخش های مختلف سازمان داشتند.آنان اعتقاد داشتند که هر مدیر باید دارای توانایی ها و ویژگی هایی برای ورود سازمان خود به محیط رقابتی بازار باشد تا بتواند نتایج مثبت ومفیدی را برای سازمان خود به عمل آورد.از این رو مدیران نقش بسیار مهمی را برای رسیدن سازمان به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود ایفا میکنند.باتوجه به اهمیت و پیچدگی این موضوع آنان از روش های تصمیم گیری چند معیاره گروهی بر پایه منطق فازی استفاده کردند. از میان این روش ها روش تاپسیس فازی انتخاب و ارائه شد.
در این مقاله سه مبحث اصلی مورد توجه قرار گرفت :
۱- میزانارتباطوتصمیمگیرندهباهرمعیار
۲- درجه شباهت میان تصمیم گیرندگان
۳- آستانه مخالفت
دراین مقاله از سه تصمیم گیرنده ،دوازده معیار و سه گزینه جایگزین استفاده شده است.
این مقاله این چنین نتیجه گیری کرده که مواجهه و تقابل با عدم قطعیت و ابهام در تصمیم گیری های سازمانی به خصوص در انتخاب مدیران سازمانی بکارگیری منطق فازی را اجتناب ناپذیر کردهاست.همچنین استفاده از متدهایی از جمله ӀӀӀ ELECTREو ӀӀ PROMETHEEبه عنوان کارهای آینده پیشنهاد شده است.
ترفی و همکارانش ] ۴۳[در سال ۲۰۱۰ با ارائه ی پژوهشی در زمینه پردازش نرم اقدام به استفاده از دو روش تاپسیس فازی و AHP فازی برای حل یک نمونه از مسائل MCDM نمودند.از این رو با کمک روش AHP فازی اقدام به تعیین مقدار وزن معیارها و گزینه ها پرداختند.سپس با بهره گرفتن از روش تاپسیس فازی رتبه بندی نهایی گزینه ها انجام شد. نویسنده در نتیجه گیری مقاله خود استفاده از منطق فازی در محیط هایی که مملو از عدم قطعییت و ابهام ناشی از تصمیم گیری های انسانی است را مورد تاکید قرار می دهد.در این مقاله از ده گزینه جایگزین، دو معیار اصلی به همراه پنج زیر معیار استفاده شده است.
تاسدمیر و همکارانش]۴۴[ در سال ۲۰۱۱ اقدام به چاپ مقاله ای با عنوان کاربرد شبکه عصبی مصنوعی وسیستم خبره فازی برای پیش بینی میزان پارامترهای آلاینده وپیش بینی عملکرد موتورهای گازوئیلی کردند. در این مقاله سرعت موتور و میزان باز بودن دریچه پیشران به عنوان ورودی سیستم خبره فازی و پنج فاکتور گشتاور، میزان خروجی هیدرو کربن ، قدرت موتور ومیزان مصرف سوخت بعنوان خروجی در نظر گرفته شده است.محققان اطلاعات خروجی ونهایی کسب شده از سیستم خبره فازی شبکه عصبی مصنوعی را با خروجی کسب شده از روش های آزمایشگاهی تجربی توسط نرم افزار SPSS وتحلیل ضریب رگرسیون در نرم افزار MATLAB مقایسه و تحلیل کردند.نتایج این مقایسه حاکی از نزدیکی و تطابق نسبی بین این دو گروه از داده ها نشان می داد که به این ترتیب می توان نتیجه گرفت استفاده از روش های پیشرفته ای از جمله FES و ANN می تواند در پروژه های واقعی و صنعت خودرو سازی بازده بسیار مطلوب و خوبی را داشته باشد .این در حالی است که این دو روش جدید دارای مزایای بسیار مهمی نسبت به روش های قدیمی تر و تجربی می باشند از جمله : سرعت در محاسبات ، آسان بودن محاسبات ، توانایی یادگیری ماشین ، کاهش استرس ناشی از پیچدگی و….
امروزه دانش مدیریت برای ارتقاء سطح رقابتی یک کارخانه یا یک شرکت تجاری نقش بسیار مهمی ایفا می کند.همچنین وجود یک استراتژی انعطاف پذیر و پایدار نیز باعث پیشرفت صنعت مورد نظر در سطح بازار رقابت می شود. آراندا وهمکارانش ]۴۵[طی مقاله ای در سال ۲۰۱۰ با عنوان یک سیستم خبره فازی برای مدیریت تجارت برایند همین موضوع پرداختند.آنان با بهره گرفتن از یک سیستم خبره در محیط فازی سعی در اتخاذ دقیق ترین و کارامد ترین تصمیمات گام برداشتند.
به گفته آنان مهم ترین مزیت این سیستم جامع بودن و قابلیت انطباق با محیط ها وسناریو های مختلف می باشند.تحقیقات آنان منجر به ایجاد یک برنامه کاربردی به نام ESROM شد.این برنامه ی کاربردی به استفاده کنندگان این اجازه را میدهد در هر زمان که مایل بودند اقدام به هرگونه تغییرات در پایگاه قواعد این سیستم کنند. از این رو این سیستم ، قابلیت انعطاف بسیار بالایی از خود نشان می دهد. در انتهای این مقاله از روش هایی همچون الگوریتم ژنتیک و سیستم عصب فازی برای اضافه کردن بخش یادگیری ماشین به منظور کارهای آینده یاد شده است.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
امروزه خرید کالای مورد نظر به دلیل تنوع بسیار زیاد و حجم بالای محصولات گوناگون که روزبه روز رو به افزایش می باشند تبدیل به مشکلی برای اکثر خریداران شده است [۲۷]. داشتن اطلاعات کافی و سپس تصمیم گیری درست به ما کمک می کند در این بازار و محیط رقابتی عظیم و پیچیده که شرکت ها روزبه روز با مدل ها و محصولات گوناگون ورود پیدا می کنند با بینش و دیدی درست خواسته ها و نیاز خود را بشناسیم و اقدام به خرید کنیم. البته با وجود بسترهایی مثل شبکه اینترنت این امر آسان تر شده است اما به دلیل عدم آگاهی لازم خریدار از محصول مورد نظر خود فرایند تصمیم گیری را مشکل می کند و در نتیجه ممکن است باعث خرید محصول نامناسب و تحمل ضررهای اقتصادی برای خریدار شود [۳۲] و به این ترتیب ریسک بالایی را بوجود می آورد. با اتخاذ تصمیم های منطقی می توانیم از ضررهای مربوط به اجناس ناکارامد که مرتفع کننده نیازهای ما نیستند جلوگیری کنیم و از طرف دیگر کارخانه جات تولیدی هم با فروش راحت تر محصولات خود رضایت مشتریان را برای خود به ارمغان می آورند و نرخ بهره وری و تولید خود را افزایش می دهند.
بنابراین ما در این تحقیقسیستمی با نام SPP[58]برای کمک به این گونه تصمیمات طراحی کرده ایم تا هم از ضررهای خریدار جلوگیری کند و هم شرکت تولید کننده محصولات خود را به مشتریان به درستی معرفی کرده و زمینه ساز شرایط برد-برد [۵۹]شود. در این معماری جدید که با استفاده ازمتد هایFEDSS[60]و FTOPSIS[61]از بین انبوه محصولات و امکانات مختلف در بازار بهترین و مناسب ترین محصول را از جهت معیارهای مختلف با همکاری خبرگان به ما پیشنهاد می‌کند. این معماری به دلیل استفاده از منطق فازی از عدم قطعیت و ابهام که در تعاملات انسانی وجود دارد پشتیبانی می‌کند و باعث ایجاد نتایج روشن ومنطقی می‌شود که در محیط‌های پیچیده با تعداد زیادی از معیارها[۶۲] و گزینه های[۶۳] مختلف پاسخ‌های راضی کننده ای ارائه می‌دهد.
از این رو استفاده از سیستم های کمک به تصمیم برای پشتیبانی از تصمیمات مشتریان ضروری به نظر می رسد. ما در این تحقیق به دلیل وجود تنوع بسیار بالا و تغییرات قیمتی بسیار سریع در صنعت الکترونیک به سراغ محصولات High-tech رفتیم وخرید لپ تاپ را به عنوان مورد آزمایشی خود برگزیدیم. در انتها با بررسی نتایج حاصله توسط خبرگان معلوم گشت که خروجی های سیستم SPPکاملا رضایت بخش است.
۳-۲ معماری پیشنهادی
براساس مصاحبه های انجام گرفته با خبرگان صنعت الکترونیک به خصوص فعالان اقتصادی در بازارلپ تاپ و نظرسنجی از کاربران متعدد معماری ای به نام SPPارایه کردیم که شامل بر سه مولفه اصلی است: ۱) واحد FEDSS۲) واحد پایگاه داده برخط[۶۴] و۳) واحد FTOPSIS. شکل ۳-۱ این معماری را نمایش می دهد.
شکل ۳-۱ : معماری SPP
به منظور عملی ساختن ایده‌ی پیشنهادیمان واحد FEDSSرا تحت استانداردهای GUIتوسعه دادیم تا سهولت استفاده و امکان تطابق پذیری با داده های مختلف را دارا باشد. این GUIدر بستر نرم افزار MATLAB 7.13 R2011Bو با کمک جعبه ابزار فازی این نرم افزار ساخته شد. سیستم فازی ایجاد شده با بهره گرفتن از اطلاعات اکتسابی از خبرگان[۶۵] و یا هر منبع اطلاعاتی دیگر به شبیه سازی موقعیت های ممکنه و اصلاح متغیرهای ورودی و خروجی می‌پردازد.
به طور خلاصه کاربر برای دادن ورودی به سیستم ما سه ویژگی [۶۶]مهم لپ تاپرا وارد می کند که شامل FA[67]و BS[68]و ASS[69]است. FAمبین عملکرد محصول و میزان قدرت فاکتورهای موجود در لپ تاپ مانند RAM ,CPU,Hard driveو … می باشد.BSمیزان محبوبیت و توانایی رقابت یک برند را در بازار نشان می دهد. ASSنمایان گر سطح خدمات پس از فروش آن شرکت است. این سه ویژگی به عنوان ورودی واحد FEDSSعمل خواهند کرد. در این قسمت ما از جعبه ابزار فازی استفاده کردیم و یک سیستم فازی ممدانی را به وجود آوردیم. همان طور که در فصل دوم اشاره شد این سه ویژگی فازی سازی شدند. شکل ۳-۲ نشان دهنده متغیرهای زبانی و توابع عضویت ورودی و خروجی سیستم فازی ممدانی ما می باشد. در این راستا ما از تابع عضویت گاوسی به دلیل مزیت انعطاف پذیری بالا استفاده کردیم. این توابع عضویت توسط خبرگان امر پیشنهاد شده اند.برای تشکیل توابع عضویت پرسش نامه ای تهیه و به خبرگان امر داده شد تا بتوان سیستمی دانش محور را پایه گذاری کرد]پیوست . [پایگاه قواعد سیستم کمک به تصمیم ممدانی در شکل ۳-۳ نشان داده شده است. شکل ۳-۴ نمایان گر ارتباط بین ویژگی‌های SPPمی باشد.
شکل۳-۲ : توابع عضویت SPP
در توسعه یک سیستم دانش محور[۷۰] انتخاب و گزینش دانش از بین انبوه اطلاعات موجود از خبرگان متعدد مشکل است به خصوص در کاربردهایی که دامنه ی استفاده ی آن ها نیاز به بازه های زمانی و پارامترهای متنوع دارد. برای مقابله با این مشکل متد فازی دلفی[۷۱] استفاده شد که مقیاس های زمانی و خبرگی خبرگان متعدد را در محیط هایی مملو از عدم قطعیت و ابهام برمی‌گزیند.
در ابتدا قاعده به کارگرفته شد. هر یک از قواعد مشتمل بر سه ورودی و هر ورودی مشتمل بر پنج متغیر زبانی اعم ازlowest,low,medium,high,highestمی باشند و متغیر قیمت[۷۲] به عنوان قسمت نتیجه هر قاعده یا خروجی سیستم ممدانی در نظر گرفته شد. مسلما به دلیل تعداد بالای قواعد ما مجبور به انتخاب قواعدی با درجه اهمیت بالا هستیم. این تعداد قواعد بالا نمی‌تواند ضرورتا متضمن سرعت و دقت سیستم خبره باشد. پس با توجه به خروجی متد دلفی فازی٬خبرگان به ما پیشنهاد کردند که قواعدی با درجه اهمیت بالای هفت را انتخاب کنیم که باعث کاهش تعداد قواعد از ۱۲۵ به ۶۸ شد.
شکل ۳-۳ : پایگاه قواعد SPP
سرانجام قیمت به عنوان خروجی لپ تاپ هایی که حدود ۷۰۰ دلار می باشند به عنوان خروجی از سیستم خبره فازی به واحد دوم یعنی پایگاه داده برخط انتقال یافت. این پایگاه داده شامل یک جدولی با نام لپ تاپ است. ستون های این جدول ریزفاکتورهایی از ویژگی FAو قیمت می باشد که به عبارت دیگر هر رکورد از این جدول یک لپ تاپ و قیمتش را نشان می‌دهد. این پایگاه داده به دلیل تغییرات بسیار زیاد قیمت ها در بازار الکترونیک و لپ تاپ همواره در حال به روز رسانی است. با توجه به دامنه وسیع قیمت گذاری در صنعت لپ تاپ ، خبرگان امر بازه ی ۵±دلار را به عنوان دامنه تغییرات قیمت برگزیدند تا در این واحد سه رکورداز پایگاه داده ی لپ تاپ ها انتخاب شود که شامل ۱) Dell inspiron I14Z۲) ASUS A53E۳) Sony VAIO EJ2 می باشد.لازم به ذکر است که قیمت واقعی این لپ تاپ ها در بازار تقریبا برابر با خروجی واحد اول در آن بازه زمانیمی باشد که این خود مبین کارکرد مطلوب این سیستم می باشد. قیمت لپ تاپها از سایت Amazon.comدر تاریخ ۲۱آگوست ۲۰۱۳ گرفته شد. این لپ تاپها گزینه هایی هستند که به واحد سوم فرستاده شدند.
شکل ۳-۴ : ارتباط بین ویژگی های SPP
فصل چهارم
محاسبات و یافته های تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]