کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۲- که سه چهارم مطالبات رادراختیار داشته باشند.
باید توجه داشت که هر دو اکثریت باید در کنار هم باشد، لذا اگر نصف به علاوه یک طلبکارها محقق شود اما این افراد، سه چهارم مطالبات را در اختیار نداشته باشند و یا مطالبات به سه چهارم برسد اما نصفِ به علاوه یکِ طلبکارها تشکیل نشود،قراردادارفاقی منعقد نمیشود.بلکه باید افراد اضافه شوند تا به مرز سه چهارم مطالبات برسد یا در حالی که به سه چهارم رسیده، افراد اضافه شوند تا اکثریتِ نصفِ به علاوه یک تکمیل گردد مواد ۴۸۰ و ۴۸۱ ق.ت.
۱-۲-۴-۲- آثار قرارداد ارفاقی
تاجر ورشکسته ملزم به اجرای قرارداد ارفاقی خواهد بود و باید به مفاد آن عمل کند.اما مهمترین اثر قرارداد مزبور نسبت به تاجر،این است که وضعیت ممنوعیت تاجر در مداخله ی اموالش که با صدور حکم ورشکستگی به وجود آمده از بین می رود.یعنی ماموریت مدیر تصفیه خاتمه یافته و تاجر می تواند در اموال خود دخالت نماید. بنابراین دارایی که دراختیار مدیر تصفیه بوده در اختیارخود تاجر قرار می گیرد م ۴۹۱ ق.ت.
پایان نامه
۱-۲-۴-۳- ابطال قرارداد ارفاقی
قانونگذار در دو مورد قراردار ارفاقی را قابل ابطال دانسته:
۱- در صورتی که ورشکستگی به تقلب باشد.
۲-درصورتی که درمیزان دارایی وقروض تاجر،حیله ای به کار رفته باشد. م ۴۹۲ ق.ت.
از بین دو مورد مزبور، ورشکستگی به تقلب مربوط به قبل از صدور حکم ورشکستگی و به کار بردن حیله در میزان دارایی و قروض تاجر،مربوط به بعد از صدور حکم ورشکستگی می باشد.
حقوقدانان نسبت به ماده ۵۰۰ ق. ت. نظرات مختلفی را ارائه دادهاند.برخی معتقدند این اصل که بطلان اثر قهقرایی دارد به هیچ وجه قابل انصراف نیست و نمیشود با یک حکم قانونی آن را کنار گذاشت و لذا حکم ماده ۵۰۰ قابل اجرا نمیباشد.
گروهی دیگر از حقوقدانان معتقدند ماده ۵۰۰ به طور خاص و استثناء در مورد تاجر ورشکسته قابل اجراست و استثنائاً در مورد ماده ۵۰۰، بطلان اثر قهقرایی ندارد.
البته ماده ۵۰۰ راجع به فسخ هم می باشد و چون فسخ اثر قهقرایی ندارد این مسئله هم با ماده ۵۰۰ زیر سوال میرود.
۱-۳- تعهدات طبیعی در آیینه رویه قضایی
تلاش فراوان ما برای یافتن رد پایی از تعهدات طبیعی در رویه قضایی نتیجهای در بر نداشت؛ زیرا هر چند این رویه قضایی است که باید تعهدهای طبیعی را بر مبنای اخلاق و عادات عمومی شناسایی کند و بر آن مهر تأیید زند اما رویه قضایی ما دراین باره دست به ابتکاری نزده راه عملی وادار ساختن رویه قضایی به تحرک این است که دعاوی حقوقی در این زمینه مطرح شود و وکلای دادگستری و مشاوران حقوقی ازآنان قضاوت درباره وجود تعهدات طبیعی بخواهند (کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۵۲۳). با این وجود، نباید از تأثیر فقدان قاعده مرور زمان مسقط در حقوق ایران بر تهی بودن رویه قضایی از تحلیلهای پیرامون تعهدات طبیعی غافل ماند.به هر حال چشمانداز این تعهدات در رویه قضایی، در دو بخش شکلی و ماهوی بررسی وتبیین میشود.
۱-۳-۱- دادگاه صالح در دعوای استرداد
اصولاً دعاوی مربوط تعهدات طبیعی هنگامی مطرح میشود که مدیون، استرداد دین ادا شده را از دادگاه خواستار شود چون با توجه به ماده ۲ ق. آ.د.م. هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی را برابر قانون درخواست نموده باشد.و در ضمن تشخیص صلاحیت با دادگاهی است که دعوا در آنجا مطرح شده است که اگر دارای صلاحیت باشد به دعوی رسیدگی می نماید و اگر فاقد صلاحیت باشد با صدور قرار عدم صلا حیت پرونده را به دادگاه صلاحیت دار ارسال می کند در بیشتر این موارد موضوع دین، وجه نقد است؛ بنابراین با توجه به مقررات ماده۱۳ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ و ماده۲۰ ق م مصوب۱۳۰۷ ورأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور (رای وحدت رویه شماره ۹ بتاریخ ۲۶/۳/۱۳۵۹ صادره از هیات عمومی دیوان عالی کشور حکم مقرر در ماده ۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی راجع به مراجعه خواهان به دادگاه محل وقوع عقد یا قرارداد و یا محل انجام تعهد قاعده عمومی صلاحیت نسبی دادگاه محل اقامت خوانده را که در ماده ۲۱ قانون مزبور پیش بینی شده نفی نکرده است بلکه انتخاب بین سه دادگاه در اختیار خواهان گذاشته شده است) (باختر، ۱۳۸۷، ص ۸۹) ، خواهانِ متقاضی استرداد،در تعیین دادگاه صالح اختیار دارد، تا هریک از محاکم محل اقامت خوانده،محل وقوع عقد و یا محل اجرای تعهد را برگزیند؛ زیرا این گونه دعاوی از جمله دعاوی راجع به اموال منقول است که از عقود وقراردادها ناشی میشود.همچنین دعوای استرداد،از جمله دعاوی مالی است؛از این رو اجرا و رعایت تشریفات شکلی آیین دادرسی، مانند لزوم تقویم خواسته و ابطال تمبر هزینه دادرسی مطابق تعرفه دعوی مالی، در طرح آن ضروری است.
۱-۳-۲- ارکان دعوای استرداد
چنانچه دادرس پس از رسیدگی، متوجه ایفای داوطلبانه تعهد طبیعی توسط مدیون شود،در دعوای استرداد حکم بر بی حقی خواهان صادر خواهد نمود. براین اساس، درمقام تبیین ارکان دعوای استرداد باید گفت که اولاً، پرداخت باید در مقام ایفای تعهد باشد ونه در مقام هبه و مانند آن؛ و ثالثاً، مدیون به اراده خود تعهد را ایفا نموده باشد و نه از روی اکراه واجبار.
باید توجه داشت که عبارت دعوای استرداد او مسموع نخواهد بودموضوع قسمت اخیر ماده ۲۶۶ قانون مدنی، مجوز صدور قرارعدم استماع دعوا پس از رسیدگی ماهوی نیست؛ بلکه دادرس حسب مورد بر محکومیت خوانده و یا بی حقی خواهان حکم مینماید؛زیرا، قرار عدم استماع دعوا موضوع ماده۲ قانون آیین دادرسی دادگاه عمومی وانقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، قراری شکلی و ناظر بر مواردی است که طی آن رسیدگی برابر قانون در خواست نشده و یا خواهان ذینفع نباشد.
۱-۴- تحلیل اقتصادی تعهدات طبیعی
در ابتدا مفاهیم اولیه ی حقوق و اقتصاد، به عنوان یکی از نوین ترین مطالعات بین رشته ای به نحو اجمالی بررسی و سپس با بهره گیری از اصول آن، تعهدات طبیعی از منظر اقتصادی تحلیل می شود.
۱-۴-۱- مقدمه‌ای بر رابطه حقوق و اقتصاد
آنگونه که از این تاریخ عملاً رشته ی مطالعاتی جدیدی با عنوان تحلیل اقتصادی حقوق یا حقوق و اقتصاد ایجاد شد(یادی پور،۱۳۸۹، ص۱۱۸) به رغم آن که توجه حقوقدانان به مسایل اقتصادی و نقش حقوق در روابط اقتصادی و توجه اقتصاد دانان نسبت به پدیده ی حقوق و نقش آن در سازمان و روابط اقتصادی، پیشینه ای دیرین دارد، اما حقوق و اقتصاد به معنای جدید آن بیش از پنجاه سال در آمریکا و بیش از دو دهه در کشورهای پیشرفته ی دیگر قدمت ندارد (بابایی،۱۳۸۶، ص ۱۵).
تا همین توجه به رابطه حقوق و اقتصاد از دو قرن پیش مورد توجه و مطالعه ی دانشمندان علم اقتصاد قرار گرفته است؛ این مطالعات با تحولات عمده ای مواجه شده است. به ویژه مطالعه ی حقوق و اقتصاد از دهه ۱۹۶۰ میلادی با انتشار مقاله یرونالد کاوز وارد مرحله ی جدیدی شده است. اواخر، حقوق استفاده خود از اقتصاد را فقط به موضوعات مربوط به قوانین ضد تر است، تنظیم مقررات مربوط به صنایع، مالیات و تعیین خسارت های پولی محدود کرده بود.
علم حقوق برای پاسخ دادن به برخی پرسش های مطرح در این خصوص، به اقتصاد نیاز داشت.
به تدریج این تأثیر محدود متقابل حقوق و اقتصاد،به نحوی شگرف تغییر یافت؛این حرکت تقریباً از دهه ی ۱۹۶۰ میلادی و از هنگامی آغاز شد که تحلیل اقتصادی حقوق در بیشتر رشته های قدیمی حقوق، مانند حقوق اموال، قراردادها، شبه جرم، حقوق جزا و آیین دادرسی و حقوق اساسی توسعه یافت. علم اقتصاد، ماهیت یک تئوری علمی برای پیش بینی آثار ضمانت اجراهای قانونی بر روی رفتار انسان ها را مطرح نموده است. برای اقتصاد دانان، ضمانت اجراها مانند قیمت کالاها است؛ احتمالاً همان اندازه که مردم به تغییر قیمت ها واکنش نشان می دهند، به ضمانت اجراها نیز واکنش نشان می دهند. مردم نسبت به قیمت های گزاف، از طریق خرید و مصرف کمتر چنین کالاهایی واکنش نشان می دهند؛ بر این اساس، احتمالاً مردم به اعمال و افعال دارای ضمانت اجرای سنگین تر، با ارتکاب کمتر آن افعال، واکنش نشان می دهند. علم اقتصاد دارای تئوری های دقیقی چون تئوری قیمت و تئوری بازی و روش های کاملاً تجربی مانند آمار و اقتصاد سنجی در مورد تحلیل آثار قیمت ها بر رفتار افراد است
موج جدید پیوند اقتصاد و حقوق به شعبه ی دوم این سنتز یعنی تحلیل اقتصادی حقوق مربوط می گردد آنگونه که پیوند این دو رشته بیشتر در این شعبه نمود می یابد؛ در واقع مقصود از این گرایش، تحلیل موضوعات حقوقی با کمک ابزارها، تئوری ها و تکنیک های اقتصادی است.
امروزه تعاریف متعددی از تحلیل اقتصادی حقوقو یا حقوق و اقتصاد ارائه می شود. به عنوان نمونه گفته شده است حقوق و اقتصاد به علمی اطلاق می شود که در آن تئوری اقتصادی)اساساً اقتصاد خرد (برای شکلگیری، ساختار، روال و آثار اقتصادی حقوق و نهادهای حقوقی اعمال می شود) (بابایی، ۱۳۸۶، ص ۱۸) و یا در تعریف دیگری آمده است تحلیل اقتصادی حقوق عبارت است از به کارگیری نظریه های علم اقتصاد، خاصه کارآیی به عنوان مبنای قواعد حقوقی به منظور ارزیابی این قواعد و عنداللزوم اصلاح آن ها (کاویانی، ۱۳۸۶، ص۷۲). شاید بهترین تعریف از این علم نوین را بتوان با بهره گرفتن از مثال های مذکور در کتاب حقوق و اقتصاد، ارائه نمود؛ جایی که با ارائه ی دو هدف، مفهوم واقعی تحلیل اقتصادی حقوق و فایده ی آن روشن می شود که عبارتند از بررسی آثار قوانین و قواعد و احکام حقوقی بر رفتار آحاد مردم (ایجاد قاعده‌ی رفتاری)، شناسایی قواعد غیرکارآمد و پیشنهاد قوانین کارآمد.
۱-۴-۲- جایگاه کارآیی و عدالت در تحلیل اقتصادی حقوق
در پاسخ به این پرسش که در تحلیل های اقتصادی حقوق، کدام یک از کارآیی یا عدالت هدف اصلی است، سه دیدگاه کلی وجود دارد؛ مکتب حقوق و اقتصاد شیکاگو، لوازم کارآیی همچون کاهش هزینه های اجتماعی را به عنوان هدف تحلیل اقتصادی حقوق مطرح و به مفهوم عدالت در تحلیل های سنتی حقوق خرده می گیرد؛ در مقابل، حقوقدانان و اقتصاد دانان نهادگرا کارآیی و قواعد آن را ابزاری برای نیل به عدالت می دانند. گروهی نیز معتقدند که عدالت و کارآیی در سنتز اقتصادِ حقوق مفاهیم منطبق و واحدی هستند (دادگر،۱۳۸۹،ص ۱۵۹).
به نظر می رسد هیچ یک از نظریات بیان شده نتوانسته به طور کامل، جایگاه کارآیی را در حقوق و اقتصاد تبیین کند؛ چرا که در خصوص جایگاه کارآیی باید قائل به تفکیک شد؛ بدین توضیح که تحلیل اقتصادی حقوق، در واقع به دنبال تحلیل اقتصادی موضوعات حقوقی است، این موضوعات بر دو گونه اند؛ برخی بازاری اند؛ مانند پول، بورس، حقوق بانکی و گروهی غیربازاری اند؛ مانند حقوق خانواده، مسؤولیت مدنی و قراردادها. آن جا که حقوق و اقتصاد به دنبال تحلیل اقتصادی موضوعات بازاری حقوق است، می توان عدالت را بر کارآیی منطبق و نزدیک دانست؛ چرا که تحلیل اقتصادی، خود در حوزه و محدوده ای بازاری و اقتصادی در حال بررسی وتحلیل است. اما هنگامی که سنتز حقوق و اقتصاد، موضوعات غیربازاری حقوق را تحلیل میکند، کارآیی در بالاترین سطح ارزش خود، تنها می تواند به عنوان ابزاری در خدمت هدف غایی عدالت و حق باشد. غایت مطلوب هر دادرسی حق گزاری و رسیدن به حقیقت است نه فصلخصومت. چه بهتر که به جای زرنگتر و کارآمدتر، صاحب حق برنده شود (کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص۵۸۲).
گاهی نیز عدالت و کارآیی در تقابل هم قرار می گیرند؛ آ نگونه که قانونگذار ناگزیر از انتخاب مقادیری از هر دو می باشد. مقررات مربوط به مرور زمان و مهلت های قانونی اعتراض و تجدیدنظرخواهی)نوعاً قوانین شکلی(از اینگونه اند؛ زیرا قانون گاهی از دادرس می خواهد بدون آنکه حتی خوانده را ملاقات کرده باشد، وی رامحکوم و پس از انقضای مواعد قانونی اعتراض، حکم را به مرحله ی اجرا درآورد.
هرچند حق و عدالت چیز دیگری باشد.همچنین آدام اسمیت)از بزرگان علم اقتصاد(، برای نیل به توسعه ی اقتصادی، سه اصل استقرار صلح، بهره مندی افراد از ثروت به نسبت استحقاق شان و تضمین این امر از سوی دستگاه قضایی کارآمد را ضروری دانسته است .با مداقه در اصل دوم در می یابیم که این اصل، به نوعی ترجمان قاعده ی منع دارا شدن بلاجهت است. می توان گفت قوای تقنینی و قضایی کشور هنگامی در مسیر تضمینی اصل اساسی مذکور قرار می گیرند که قانونگذار از ادای حقیقی دیون مدنی حمایت کرده و مدیون را مستحق استرداد چنین دیونی نداند و دادگاه ها نیز از این مقرره پیروی کنند. در مقام تحلیل اقتصادی نهادهای حقوقی می توان گفت کاهش هزینه های اجتماعی، که مشتمل بر هزینه های اداری و هزینه ی اشتباهات است، از کارا بودن آن نهاد حقوقی حکایت دارد.
از منظر تحلیل اقتصادی جریان دادرسی نیز قاعده ی ماده ی ۲۶۶ کارآمد است؛ چنانچه با لحاظ تأثیر قواعد حقوقی در رفتار اشخاص و ایجاد قواعد رفتاری ناشی از آن، هزینه ی اداری به عنوان معیاری در میزان اقامه ی دعاوی باشد، مسموع نبودن دعوای استرداد دین طبیعی پرداخت شده، عدم طرح دعوا از سوی متعهد واقعی را در پی دارد. این امر کاهش دعاوی و صرفه جویی در فرصت طرفین و قضات را موجب شده و کاهش مخارج اجرایی و اداری را در پی خواهد داشت. همچنین کاهش هزینه های عادی اداری، مانند هزینه ی خرید کاغذ و دیگر ملزومات و مخارج نیروی انسانی مانند حقوق مأموران قضایی و اداری، از دیگر آثار مثبت اقتصادی پذیرش این قاعده ی حقوقی است.
۱-۵- چگونگی نفوذ تعهدات طبیعی به جهان حقوق
علاوه بر طلبکار و بدهکار و دین معین که از جمله ارکان تحقق هر تعهدی اعم از مدنی یا طبیعی است، وجود شرایط دیگری جهت رخنه تعهد طبیعی در میان تعهدات مدنی لازم است که قبل از بیان آنها، یادآوری این نکته ضروری است که رکنضمانت اجرااز نظر پیروان مکتب کلاسیک، از جمله عناصر سازنده تعهد است، حال آنکه عقیده معاصرین، خلاف این است زیرا در تمام مواردی که متعهد طوعأ وفای به عهد میکند و نیازی به الزام وی(ضمانت اجرا)پیدا نمیشود، باز هم تعهد، محقق و با ایفا، زایل شده است و نمی توان در چنین شرایطی،منکر وجودتعهدشد.از این استدلال، طرفداران مکاتب اخلاقی برای اثبات وجود تعهد طبیعی(که بدون ضمانت اجرای قانونی است)و تسهیل ورود آنها به دنیای حقوقی استفاده میکنند.(کاتوزیان، ۱۳۷۰، ص ۴۷) در هر حال، در نظریه های کلاسیک، حصول شرایط زیر برای پذیرفته شدن تعهد طبیعی در جرگه تعهدات مدنی ضروری است:
اولوجود یک تعهد حقوقی قبلی که به دلیلی ناقص(عقیم یا تغییرماهیت یافته)شده،زیرا بدون وجود یک سبب حقوقی نمی‌توان رابطه ای راتعهدنامید.
دومبا وجودی کهوظیفه اخلاقیمبنای تعهد طبیعی نیست ولی مدیون باید تکلیف ادای دین را در وجدان خود احساس کند، هر چند که قانون، وی را مجبور به اجرای آن نکند.
سومعدم امکان الزام حقوقی مدیون: به این معنا که هر چندسببدر هر دو نوع تعهد (مدنی و طبیعی) حقوقیاست ولی مدیون باید مختار در انجام یا عدم انجام دین طبیعی باشد.به همین دلیل نیز مواد قانونی مربوط به این نوع تعهدات، ایفاء بهمیلآگاهانه و با اختیار مدیون را شرط تحقق آن اعلام کردهاند. بنابراین، تعهد طبیعی وقتی قدم به دنیای حقوقی میگذارد که تعهد مدنی قبلی به دلیلی، ضمانت اجرای خود را از دست داده یا از ابتدا از آن محروم مانده و مدیون، علی رغم فقدان التزام قانونی، با میل و با علم به عدم اجبار مبادرت به اجرای آن می نماید.در این لحظه، تعهد طبیعیتبدیلبه تعهد حقوقی شده و در شمار این تعهدات به حساب میآید،اما در اثر ایفاء، بلافاصله ساقط میگردد و آنچه باقی میماند خصوصیت عدم امکان استردادآن چیزی است که ادا گردیده، زیرا عمل واقع شده، ادای دین است نه بخشش یا هر نوع عمل رایگان دیگر و یاایفاء ناروا. و همچنین از نظر، نظریه مکتب اخلاقی و ارادی، عواملی چند باید جمع گردد تا تعهدات طبیعی بتوانند به جرگه تعهدات مدنی بپیوندند، از آن جمله است:
اولوجود یک تکلیف اخلاقی: این وظیفه اخلاقی در وجدان مدیون وجود دارد.اما تنها در لحظهای که این حس درونی به اوج غلیان خود می رسد و مدیون را وادار به ایفاء تکلیف اخلاقی خود مینماید،تعهد طبیعی زاده می شود.بنابراین آنچه در این مرحله به ظهور می رسد فقط حاصل فشار وجدان متعهد است، پس نمی توان تعهد طبیعی را ته نشین تعهد مدنی سابق دانست که ضمانت اجرای خود را از دست داده است.دراین مکتب،امکان تجزیه تعهد و حق، به دو رکندینوالتزام به تأدیهپذیرفته نشده است و تعهد بدون ضمانت اجرا، تعهد شمرده نمی شود.
دوماعلام اراده مدیون:پذیرش وظیفه اخلاقی توسط مدیون و ابراز آن از طریق اقدام به ایفاء تعهد و یا وعده به اجرای آن، شرط دوم تحقق این تعهدات است، پس تا قبل از اعلام صریح یا ضمنی اراده وی هیچ چیز وجود ندارد نه رابطه حقوقی و نه تعهد؛آنچه موجود است تکلیف اخلاقی است که هنوز راه به دنیای حقوق باز نکرده است و این تنها اراده متعهد است که وظیفه اخلاقی مسکوت را زنده کرده و به آن اثر حقوقی می بخشد.اوست که باید با علم به اینکه هیچ چیز نمی تواند وی را مجبور به انجام تعهد کند، تصمیم به اجرا بگیرد.
سومتأیید وجدان اجتماعی و افکار عمومی:هر تعهد طبیعی نمی تواند تبدیل به تعهد مدنی شود.بنابراین، اراده مدیون به تنهایی کافی برای پذیرفته شدن تکلیف اخلاقی در میان قواعد حقوقی نیست بلکه، این اراده باید با مصالح و منافع عمومی موافق بوده و وجدان اجتماعی نیز وظیفه اخلاقی را پذیرا باشددر هر حال، وظیفه انطباق اراده مدیون با مصالح عمومی، همان طور که قبلا گفته شد، به عهده دادرس است.
فصل دوم
مبنای نظری تعهدات طبیعی و مقایسه آن با تعهدات مدنی و اخلاقی
۲-۱- مبنای حقوقی تعهدات طبیعی
پیش از تبیین مبنای حقوقی تعهدات طبیعی، از بررسی متون و مختلف فقهی چنین نتیجه میشود که در این متون، پیشینه صریح ومستقیمی ازموضوع تعهدات طبیعی نمیتوان یافت؛با این وجود، چه بسا از برخی عناوین مشابه چون پرداخت دین از ناحیه غیرمدیون بدون داشتن اذن در پرداخت (سنهوری، ۱۲۶۳، ص ۱۲؛ مکی عاملی، ۱۳۸۳، ص ۲۶۷)، بتوان تعهدات طبیعی راتحلیل نمود؛ هرچند این مباحث درمبانی، ارکان و نتایج تفاوتی آشکار با تعهدات طبیعی دارند؛افزون براین، در برخی کتب فقهی مثال هایی آورده شده که در عین شباهت های مختصر به تعهدات طبیعی، نمی‌توان آن را ذیل این تعهدات بحث نمود.به عنوان نمونه گفته شده است.
اگرحربی مسلمان شود در حالی که ذمه او مشغول به مهریه زوجهاش است و زوجه مسلمان نباشد، ذمه او باقی است، اما حق مطالبه از زوج را ندارد… (نجفی، ۱۳۶۹، ص ۵۵۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 07:16:00 ب.ظ ]




۴- اگرمشخص شود که یک هدف نظامی نبوده و یا تحت حمایت قرار دارد و یا این که امکان دارد میزان خسارت جانی به غیر نظامیان یا مجروح شدن آنها و یا آسیب رساندن به اموال غیر نظامی و یا مجموعهای از آنها نسبت به مزیتهای نظامی عینی و مستقیمی که انتظار میرود بیش از حد باشد حمله لغو یا به حالت تعلیق در میآید. در مورد حملاتی که ممکن است به سکنه غیر نظامی لطمه بزند اخطار قبلی موثر داده خواهد شد مگر آن که اوضاع و احوال آن را ایجاب نکند.”[۳۹۲]
به هر حال اطلاع رسانی ارتش از حمله قریب و الوقوع به معنای ایفای کامل تعهدات بین المللی اسرائیل در قبال حقوق بین الملل نمیباشد زیرا تاثیر این اطلاع رسانی روشن نیست با توجه به این حقیقت که غزه منطقه مسدودی است و مرزهای آن توسط دولت متخاصم بسته شده و غیر نظامیان راه فراری ندارند انتشار این اعلامیهها فقط رفع تکلیف میباشد ارتش اسرائیل به خوبی آگاه بود که مردم غزه راه به جایی نداشتند و حتی شاهد آن بودهایم کسانی که مدارس سازمان ملل متحد پناه برده بودند، نیز در امان نبودهاند کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در مورد این ادعای اسرائیل به این نتیجه رسیده است که عوامل متعددی وجود داشت که هشدارهای صادره را تا حد زیادی بی اثر ساخته است. از جمله این عوامل می توان به عام بودن هشدارها در بسیاری از پیامهای تلفنی ضبط شده و اعلامیهها و به تبع آن نامشخص بودن مصادیق آنها اشاره کرد. مضاف بر اینکه هشدارهایی که درباره انتقال به مرکز شهرها برای حفظ سلامت صادر شده بود به علت آنکه مراکز شهرها نیز هدف حملات هوایی و عملیات نظامی قرار داشت غیر قابل پذیرش بود. کمیته همچنین اقدامات مربوط به انفجار بمبهایی که به آنها سقف کوب لقب داده شده است روی ساختمانها را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که این روش به عنوان یک هشدار تاثیری نداشت و یکی از انواع تهاجمات به غیر نظامیان ساکن در منازل تلقی میشود. مساله دیگر مورد تاکید کمیته این است که صدور هشدار فرماندهان و افراد تحت امر آنان را از مسئولیت اتخاذ تدابیر لازم برای متمایز ساختن میان غیر نظامیان و مبارزان مبرا نمیسازد.[۳۹۳] علاوه بر آن فرض امکان فرار غیر نظامیان اطلاع رسانی قبلی به غیر نظامیان منطقه مسدودی چون غزه را از افراد حمایت شده حقوق بین الملل بشر دوستانه پاکسازی نمیکند و یک هدف نظامی قانونی برای حمله ایجاد نمیکند. چون ارتش متخاصم از این که آیا غیر نظامیان به موقع آگاه شده و منطقه را تخلیه کردهاند مطمئن نمیباشد. در مواردی که ارتش متخاصم میداند یا اینکه شواهد و قرائن نشانگر آن است که ارتش متخاصم بتواند تشخیص دهد که غیر نظامیان هنوز در منطقه حضور دارند، ارتش متخاصم موظف است که طبق بند (ب) ماده فوق حمله را لغو یا به حالت تعلیق درآورد. در حالی که اسرائیل بلافاصله مبادرت به حمله نمود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ما شاهد هستیم که علیرغم این پیش آگهی مردم در خانه های خود باقی ماندند زیرا غزه دارای پناه گاه های ضد بمب نمیباشد و حتی کسانی که خانه های خود را ترک کردند بدون دفاع با حملات دشمن روبرو شدند. شرایط ایمنی مکانهایی که این افراد به آنجا پناه میبردند هم بسیار ضعیف بود. مقارن پایان جنگ غزه دفتر هماهنگی امور بشر دوستانه سازمان ملل متحد[۳۹۴] گزارش کرد که ۵۰۸۹۶ نفر به ۵۰ پناهگاه آژانس کار و کمک به پناهندگان فلسطینی به سازمان ملل متحد پناه بردهاند. از آنجائی که آژانس قادر به خدمات رسانی به چنین تعداد زیادی از پناهندگان نبود، پناهگاهها به طرز جدی دچار کمبود امکانات اولیه مانند غذا، آب و وسایل خواب و دارو بودند.[۳۹۵]
همانطور که قبلا در سطور بالا نوشته شده است در برخی موارد ارتش اسرائیل مکانهایی که غیر نظامیان به آن پناه برده بودند را نیز مورد هدف گلوله قرار داد. براساس گزارش بت سلم در چهارم ژانویه ۲۰۰۹، ارتش به مدرسه ابتدائی اسما در اردوگاه پناهندگان شاتی آتش گشود، در این مدرسه ۴۵۰ نفر پناهجو سکونت داشتند که سه نفر از آنها کشته شدند.[۳۹۶] در ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ ارتش اسرائیل به انبارهای آژانس کار و کمک به پناهندگان فلسطینی حمله کرد. در این انبارها ۷۰۰ نفر پناه گرفته بودند که در نتیجه این حمله سه نفر مجروح شدند. در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۹ ارتش به تاسیسات آژانس آتش گشود. دو کودک ۵ و ۷ ساله در این حمله کشته شدند.
بر طبق مدارک جمع آوری شده بت سلم، نه تنها ارتش اسرائیل از اتخاذ اقدامات احتیاطی برای حمایت غیر نظامیان غزه خودداری کرده بلکه در برخی موارد ارتش اسرائیل زندگی غیر نظامیان را به خطر انداخته است. ارتش اسرائیل از غیر نظامیان فلسطینی به عنوان سپر انسانی استفاده کرد. طبق گزارش این سازمان حقوق بشری اسرائیل سربازان به غیر نظامیان فلسطینی دستور دادند که وارد ساختمانها بشوند زمانی که مطمئن شوندکه دامی برای سربازان اسرائیلی در آنجا نباشد اجازه خروج مردم را از آن مکانها میدهند. سربازان غیر نظامیان فلسطینی را به عنوان سپر انسانی در مقابل سربازان قرار میدهند که مانع شلیک فلسطینیها به سربازان اسرائیلی شوند.
استفاده از سپر انسانی در حقوق مخاصمات مسلحانه و حتی حقوق داخلی اسرائیل مطلقا ممنوع است. بت سلم اضافه میکند که ارتش اسرائیل در طی انتفاضه دوم و بخصوص در عملیات سپر دفاعی در آوریل ۲۰۰۲ در حد وسیعی از فلسطینیها به همین طریق استفاده کرد. در اکتبر ۲۰۰۵ به دنبال دادخواستی که هشت سازمان حقوق بشری اسرائیل به دیوان عالی دادگستری اسرائیل دادند، دیوان هرگونه استفاده از غیر نظامیان را به عنوان سپر انسانی به طور مطلق ممنوع اعلام کرد.[۳۹۷] که مجددا در جنگ اخیر نیز شاهد چنین اعمالی بودهایم.
سازمان ملل به دلیل آنکه نیروهای تحت فرمان سازمان در نوار غزه مورد حمله اسرائیل قرار گرفتهاند. عملیات کمکرسانی خود را در این منطقه معلق کرد. کمیته بین المللی صلیب سرخ، ارتش اسرائیل را متهم کرد که عمداً موجب تاخیر حرکت آمبولانسها شده و در کار کمک رسانی به مجروحان اخلال کرده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۸ ژانویه ۲۰۰۹ با صدور قطعنامهای خواستار آتش بس فوری و پایدار شد. اسرائیل از پذیرش این قطعنامه سرباز زد.[۳۹۸]
بند ششم: هدف گیری مظاهر دولت
در طی این عملیات ارتش اسرائیل اهداف غیر نظامی را هدف حمله قرار داد. در میان این اهداف ساختمان پلیس، شورای قانونگذاری و وزارت خانه های دولتی شامل وزارت دادگستری، دارائی، امور خارجه، کار و ساختمان نیز هدف آتش ارتش اسرائیل قرار گرفتند.
در اولین روز جنگ، ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ نیروی هوایی مرکز اصلی پلیس نوار غزه را بمباران کرد در اثر این بمباران ۴۲ دانشجوی افسری که برای مراسم صبحگاه ایستاده بودند، کشته شدند. یکی از دانشجویان افسری که ناظر این حمله بود به بت سلم اظهار داشت که در دوره آموزش آنها کمکهای اولیه، روش های کنترل جمعیت، برقراری نظم و اموری از این دست را آموزش میدیدند. وظیفه این نیروها ایجاد نظم در بخشهای مختلف غیر نظامی نوار غزه بود.[۳۹۹]
در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۸ به دنبال حمله اسرائیل به مجتمع دولتی شهر غزه سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام داشت که نیروهای نظامی اسرائیل سه ساختمان در این مجتمع را هدف قرار دادهاند. این ساختمانها مرکز فعالیتهای دولتی بوده و عهدهدار امور مالی برنامه ریزی و مقابله با عملیات تروریستی بودند. سخنگوی ارتش اسرائیل اضافه کرد که حمله به این اهداف دولتی استراتژیک به دنبال حمله موشکی گروه تروریستی حماس به قلمرو اسرائیل و در چهارچوب فعالیت ارتش اسرائیل به ساختار دولتی و شاخه نظامی صورت پذیرفت.[۴۰۰] در این بیانیه اسرائیل ادعا کرد که حماس از این ساختمانها استفاده نظامی علیه اسرائیل میکند. لذا همین بیانیه نشانگر آن است که هدف ارتش اسرائیل از این حمالات نحوه استفاده از این ساختمانها نبوده بلکه هدف حمله به ساختار دولتی، حماس که طی انتخابات دموکراتیک زیر نظر سازمانهای بین المللی انتخاب شده است، میباشد. این بیانیه و سایر بیانیههای مشابه ارتش اسرائیل مبین این سیاست اسرائیل است که هرچند به حماس مربوط باشد، ولو آن که از آن استفاده نظامی علیه اسرائیل نشده باشد، یک هدف قانونی برای حمله نظامی به آن است. سخنگوی ارتش اسرائیل، اویتال لایبویچ، در مصاحبه با واشنگتن پست اظهار داشت اهداف نظامی خود را در مقایسه با عملیات گذشته گسترش داده است. او استدلال کرد که حماس از فعالیتهای غیر نظامی استفاده میکند. تا عملیات نظامی خود را پوشش دهد و در نهایت نتیجهگیری کرد که هر چه به حماس مربوط باشد، یک هدف قانونی است.[۴۰۱] یک مقام عالیرتبه ارتش اسرائیل اعلام کرد که:
هر چیزی که به دولت حماس مربوط باشد ساختمانهای دولتی، کارخانجات تولیدی، بخشهای امنیتی و غیره از نظر ما هدف نظامی است. ما از حماس مسئولیتهای یک دولت را خواستاریم و هیچ گونه تمایزی میان بخشهای مختلف این دولت قائل نیستیم. در پایان این عملیات هیچ ساختمانی از حماس نباید سالم باقی بماند.[۴۰۲]
در حالی که کمیته حقیقت یاب ادعای اسرائیل را رد میکند، زیرا هیچ دلیلی به دست نیامده است که نشان دهد از ساختمان مجلس قانونگذاری و زندان اصلی نوار غزه برای عملیات نظامی استفاده شده باشد.[۴۰۳]
روشن است که حماس به عنوان مقام دولتی در نوار غزه مسئول زندگی روزمره مردم این منطقه است. باید نظام زندگی غیر نظامی مردم و خدمات مربوط به آن حفظ شود. حماس مسئول خدمات رفاهی عمومی، خانه سازی، قانون و در کنار این بخشها نظم عمومی غزه میباشد. و برای استقرار نظم در غزه نیاز به نیروی پلیس دارد بنابراین اگر حماس به صورت یک پارچه متخاصم محسوب شود آن گونه که مقامات اسرائیلی اعلام کردهاند، این بدان معنا نیست که هر عملی که حماس انجام میدهد با قصد ضربه به اسرائیل باشد و هر دولتی نیاز به وزارت خانه، ساختمان دولتی و پلیس محلی دارد و هیچ یک از این مکانها هدف نظامی نمیباشند. نحوه استدلال اسرائیل در مورد برخورد با حماس در حدی که در پایان عملیات حتی یک ساختمان دولتی سالم باقی نماند اعمال اسرائیل را توجیه نمیکند. اما کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد به این نتیجه رسیده است که حملات انجام شده به مراکز پلیس در روز اول حمله اسرائیل به نوار غزه با ادعای نظامی بودن این مراکز وکشتار این تعداد از افراد پلیس و شماری افراد غیر نظامی که احتمالا در اطراف محل حضور داشتهاند به بهانه وجود شماری عناصر مسلح در میان آنها همخوانی ندارد. بر همین اساس این حمله نقض قوانین بین المللی حقوق بشر به شمار میرود.[۴۰۴] بدیهی است که چنین تصمیمی به معنای هدف قرار دادن تعداد زیادی غیر نظامی عضو دولت حماس یا کارمندان دولت حماس است. چنین استدلالی نقض مسلم حقوق بشر دوستانه میباشد. زیرا طبق این حقوق باید اهداف نظامی کاملا مشخص باشند و حمله به آنها باید برای ارتش متخاصم فایده نظامی داشته باشد. کشتن غیر نظامیان دولتی حماس، پلیس حماس و یا تخریب ساختمانهای دولتی حماس، اهداف نظامی نبوده و موجب امتیاز نظامی برای ارتش اسرائیل در این جنگ نمیباشد. بررسی اظهارات مقامات نظامی اسرائیل مشخص میکند که برای ارتش اسرائیل نیز در این که این ساختمانها اهداف نظامی هستند، تردید وجود دارد. طبق حقوق بین المللی بشر دوستانه در صورتی که تردیدی در نظامی بودن هدف وجود دارد عملیات باید متوقف شود و تداوم این گونه عملیات نقض مسلم حقوق بشر دوستانه میباشد.
بند هفتم: ممانعت از خروج مجروحان و حمله به تیم پزشکی
طی گزارش بت سلم در طی عملیات ارتش اسرائیل مانع شد تا آمبولانس به کمک مجروحان بروند و آنان را به بیمارستان برسانند. براساس این گزارش پس از ورود نیروی زمینی اسرائیل به نوار غزه در مناطق اشغال شده، ارتش اجازه نداد تا ساکنین غزه که در پشت پیشروی ارتش قرار داشتند و از خانواده خود جدا نگه داری شده بودند، برای کمک به مجروحان یا تدفین کشته شدگان به این مناطق وارد شوند.[۴۰۵]
نظامیان اسرائیلی به صورت مستقیم و عمدی بیمارستان قدس واقع در شهر غزه و مرکز خودروهای امدادی را که در مجاورت آن قرار داشت با گلولههای فسفر سفید هدف حمله قرار دادند که بر اثر آن آتش سوزی گستردهای در محل رخ داد که خاموش کردن آن یک روز کامل طول کشید و بیماران و مجروحان را وحشت زده کرد و بر اثر این حمله، مسئولان مجبور به تخلیه بیماران و مجروحان از محل شدند.[۴۰۶]
در برخی موارد کسانی که برای کمک به مجروحان آمده بودند هدف گلوله سربازان اسرائیلی قرار گرفتند. مواردی مشاهده شده است که مجروحان از شدت خونریزی کشته شدند در حالی که اگر امداد پزشکی به موقع به آنها میرسید این افراد می توانستند نجات یابند. حرکت تیم پزشکی تقریبا غیر ممکن شده بود، هیچ گونه دسترسی به بیمارستانها که در بخش مرکزی نوار غزه بود برای این افراد وجود نداشت. سازمانهای حقوق بشری اسرائیل، هلال احمر فلسطین و کمیته بین المللی صلیب سرخ سعی داشتند تا دسترسی به مجروحان و کمک به آنها را تسهیل کنند ولی در موارد متعددی آنها قادر به انجام ماموریت خود نبودند، در برخی موارد حتی پس از آن که هماهنگیهایی از قبل برای این امر مهم برای ارتش اسرائیل صورت پذیرفته بود. سربازان به آمبولانسها آتش گشودند. براساس اطلاعات وزارت بهداشت فلسطین حداقل ۱۶ نفر از تیم پزشکی و کمک رسانی در این عملیات کشته شدند.
کمیته بین المللی صلیب سرخ برخلاف روش عادی خود، چندین اعلامیه عمومی در مورد صدمه به مجروحین و تیم پزشکی صادر کرد. در یک اطلاعیه که در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۰۹ پس از آنکه کمیته بین المللی صلیب سرخ بالاخره موفق شد تا از نیروهای نظامی اسرائیل اجازه خارج کردن مجروحان از محله زیتون شهر غزه را بگیرد، صادر کرد، اعلان کرد که اسرائیل حقوق بین الملل بشر دوستانه را در مورد نحوه رسیدگی به مجروحان وخارج کردن آنها از میدان نبرد نقض کرده است و اضافه کردند که تاخیر در خارج کردن مجروحان از صحنه نبرد غیر قابل قبول است. در ۶ ژانویه ۲۰۰۹ هشت سازمان حقوق بشری اسرائیل در مناطق اشغالی از ارتش اسرائیل نسبت به عدم اجازه تیم پزشکی برای حضور در میدان نبرد و خروج مجروحان و کمک رسانی شکایت کردند و خواستار آن شدند تا در امر کمک رسانی تسهیلاتی حاصل شود. دیوان عالی دادگستری رای داد که به سربازان دستورات صریحی دال بر خودداری از حمله به تیم پزشکی و آمبولانسها داده شده است و ساکنان این مناطق که مجروح شدهاند باید خدمات پزشکی دریافت کرده و از صحنه نبرد خارج شوند.[۴۰۷]به هر حال پس از این رای ارتش اسرائیل این بیانیه را صادر کرد:
“طبق گزارش سربازان داخل صحنه نبرد، مشاهدات عینی پستهای بازرسی و اطلاعات امنیتی مسئولان بیانگر آن است که فعالیتهای تروریستی با بهره گرفتن از آمبولانسها صورت میپذیرد و تروریستها با لباس تیم پزشکی به صحنه نبرد وارد میشوند طبق گزارش امنیتی ارتش اسرائیل نیروهای حماس از آمبولانسها برای حمل موشک استفاده میکنند.”[۴۰۸]
ارتش اسرائیل با این ادعاها که منابع کسب خبر همگی مجهول و غیر مشخص میباشند، نقض تعهدات بین المللی خود را توجیه میکند. این گونه اظهارات در گذشته هم توسط اسرائیل فقط و فقط به قصد توجیه کردن لطماتی که مانع عملکرد به موقع و موثر پزشکی شد، میباشد و هیچ گونه مدرکی برای صحت ادعاهای بی اساس خود ارائه نمیکند. در حالی که حمایتی که حقوق بین الملل بشر دوستانه به تیم پزشکی و مجروحان داده است یک حمایت موسع و فراگیر میباشد. ماده ۱۸ کنوانسیون چهارم ژنو مقرر میدارد:
“بیمارستانهای کشوری که برای پرستاری مجروحان، بیماران، معلولین، و زنان تازهزا تشکیل میشود در هیچ موردی نباید طرف حمله قرار گیرند بلکه در هر زمان باید توسط دولت متخاصم محترم شمرده و حمایت شوند.”[۴۰۹]
همچنین ماده ۲ این کنوانسیون مقرر میدارد:
“کارکنانی که منظماً و منحصراً مامور امور و اداری بیمارستانهای کشوری میشوند به انضمام کسانی که مامور جستجو و برداشتن و حمل و معالجه مجروحان و بیماران کشوری، معلولین و زنان تازهزا میباشند. محترم شمرده و حمایت خواهند شد.”[۴۱۰]
و در نهایت ماده ۱۶ کنوانسیون مقرر میدارد:
“هر دولت داخل در جنگ در اقدامات مربوط به جستجوی مقتولین مجروحان و کمک به غریقان و سایر اشخاصی که در معرض خطر مهمی هستند و همچنین در اقدامات مربوط به حفظ آنان از غارت و بدرفتاری تسهیل خواهند کرد.”[۴۱۱]
ماده ۱۹ استثناء وارد بر حمایت از بیمارستانها را بیان میدارد:
“حمایت از بیمارستانها نباید قطع شود مگر در صورتی که از حمایت مزبور گذشته از مقاصد نوع پرورانه برای ارتکاب اعمالی که جهت دشمن مضر باشد، استفاده شود. معهذا این حمایت قطع نخواهد شد مگر پس از آن که اخطاری یا ضرب الاجل در کلیه موارد مقتضی داده شده باشد و به آن ترتیب اثر نداده باشند.”[۴۱۲]
حقوق حتی در چنین استثنائی، تاخیر در کمک رسانی را حداقل ممکن می داند و عدم حمایت نیز به شرط اخطار و ضرب الاجل قبلی و در صورت که به اخطار ترتیب اثر داده نشود، عملی شود. رژیم اسرائیل از چنین استثناء خاصی با حذف شرایط آن استفاده کرده و ممانعت از کمک رسانی و جمع آوری مجروحان را توجیه میکند. این استثناء برای شرایط در حد افراط غیر قابل پیش بینی مقرر شده است و نباید اساس خط مشی برخورد ارتش با مجروحان نیروهای دشمن قرار گیرد.این استدلال که فلسطینیها از آمبولانس جهت عملیات نظامی استفاده میکنند، چندین بار توسط اسرائیل از انتفاضه دوم به بعد ادعا شده است و هربار اسرائیل هیچ گونه مدرکی جهت اثبات ادعای خود ارائه نکرده است.[۴۱۳]
چنین استفاده از آمبولانس در حقوق بین الملل بشر دوستانه اکیداً ممنوع است. ولی حتی با فرض این که چنین ادعایی صحت داشته چنین حقی به ارتش اسرائیل داده نمیشود تا به آمبولانسهایی که مطابق قانون به وظیفه خود عمل میکنند و مجروحان را حمل میکنند، شلیک شود. ارتش اسرائیل در پاسخ به این عمل خود که مانع انتقال مجروحان میشود، مدعی است که این عمل به علت وجود جنگ در لحظه بوده و تاخیر در انتقال مجروحان عمدی نبوده است. به هر حال تاخیر در انتقال مجروحان آن هم برای چند روز به هیج وجه از نظر حقوق بین الملل بشر دوستانه قابل پذیرش نمیباشد. بخصوص در مناطقی که عملا جنگ خاتمه یافته و حتی خود سربازان اسرائیلی میتوانستند در نقل و انتقال مجروحان کمک کنند. ارتش اسرائیل مانع نقل و انتقال مجروحان شد و در تبلیغات خود حماس را مسئول این اعمال معرفی کرد. اسرائیل مانع حرکت آمبولانس در نوار غزه حتی در مناطقی که جنگ خاتمه یافته بود شد و حاضر به ایجاد مکانیزم همکاری برای نقل و انتقال مجروحان نشد و در نتیجه این اعمال آنقدر خود از تعدادی از مجروحان رفت تا کشته شدند. سازمانهای حقوقی بشری ژورنالیستها و نهادهای بین المللی در مورد این شرایط گزارش کردند. شبکه های خبری جهان این اخبار را منعکس کردند و لذا این اخبار به اطلاع مقامات دولتی اسرائیل نیز رسید.
ولی با این وجود هیچ دستوری دال بر تغییر روش و عمل به مقررات حقوق بشر دوستانه عرفی و قرار دادی ندادند. در نتیجه اصرار به این که اینگونه لطمات نتیجه جانبی شرایط واقعا موجود میباشد تنها معصوم نمایی، جعلی و دروغی بزرگ است و بس.
بند هشتم: جنایت علیه بشریت و نسل کشی
اسرائیل با حمله به غیر نظامیها و کشتار کودکان مرتکب جنایت علیه بشریت ونسل کشی شده است. مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر میدارد که دولتهای عضو این اعلامیه متعهد شدهاند که احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل باشد و با توجه به مواد ۲، ۷، ۸ و ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادیها و حقوق ذکر شده در اعلامیه را از آن تمامی مردم جهان به دور از هرگونه تبعیض میداند، اعمال اسرائیل صلح و امنیت جهانی را به مخاطره انداخته است. حمله به غیر نظامیان جنایت علیه بشریت است.
حوادث نشان میدهد که دستورات صادره از سوی نیروهای مسلح اسرائیل که به غزه یورش بردند، بر استفاده آزادانه از آتش سنگین علیه غیر نظامیان دلالت دارد کمیته حقیقت یاب با توجه به اظهارات نظامیان اسرائیلی که در دو مجموعه گردآوری شده است به دلالت محکمی دست مییابد که این نظریه را تایید میکند. کمیته همچنین یک حادثه دیگر را که در آن یکی از مساجد در هنگام نماز مغرب با گلوله توپ هدف قرار گرفت بررسی کرده است در این حادثه پانزده نفر کشته شدند. همچنین حادثه حملهای را که در آن از مهمات کشنده علیه یک خانواده که به همراه همسایگان خود در چادر عزاداری حضور داشتند. و به کشته شدن ۵ نفر انجامید بررسی کرده است. از نظر کمیته هر دو مرحله تجاوز عمدی به ساکنان غیر نظامی و اهداف غیر نظامی محسوب میشود.[۴۱۴]
ماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی به تعریف واژه نسل کشی پرداخته است. به طور کلی این ماده انجام یکسری از اعمال را با وجود ۳ عنصر اساسی، نسل کشی میداند. عنصر اول، داشتن قصد جنایی است. دومین عنصر، قصد نابودی تمام یا بخشی از جمعیت یا گروه مورد حمایت است و عنصر سوم، گروه های مورد حمایت است که اهم آنها عبارت از گروه ملی، نژادی، قومی و مذهبی میباشند.
۱- جنایات واقع شده در این بخش عمدتا بر مبنای تعریفی است که در مواد ۲و۳ کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت ژنو سید مورخ ۹ دسامبر ۱۹۴۸ ارائه شده است.
قتل اعضای یک گروه اتفاقی که هر لحظه شاهد آن بودیم و بند ۲ قطعنامه شورای حقوق بشر (مورخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹) به آن اشاره کرده و همچنین این موضوع در گزارش اجلاسیه ویژه اضطراری ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ مجمع عمومی مورد تاکید واقع شده و در آن گزارش آمده است بیش از هزار نفر کشته شدهاند که از این تعداد ۳/۱ آنها کودک بودهاند.[۴۱۵]
۲- ایراد صدمه شدید به سلامت جسمی یا روحی یک گروه در جای جای گزارش اجلاسیه ویژه اضطراری مجمع عمومی در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ و قطعنامه شورای حقوق بشر ایراد صدمات جسمی مشهود است قرار دادن عمومی گروه در معرض وضعیت نامناسب که منتهی به زوال قوای جسمی کلی یا جزیی آنها باشد از محاصره طولانی مدت که در نوار غزه واقع شد می توان به خوبی به این مساله پی برد. ضمناً در گزارش اجلاسیه ویژه اضطراری ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ مجمع عمومی (پاراگراف چهار از صفحه اول) این موضوع چنین مورد تاکید قرار گرفته است این حقیقت دارد که مردم غزه زندانی شدهاند و نمیتوانند آن منطقه را ترک کرده و یا حتی فرار کنند و هیچ جایی برای پنهان شدن در برابر حملات ندارند. موارد مذکور باید همراه با قصد و نیت باشد که از سخنرانیها و موضع گیری های مقامات اسرائیلی به راحتی میتوان به قصد نابود کردن گروه خاص در غزه پی برد. لازم به ذکر است که بر اساس رای قضیه جلیسیک[۴۱۶] در دیوان کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق حمله به شهر زمانی که نظامیان و غیر نظامیان در آن مستقرند و غیر نظامیان در خانه های خود پناه گرفتهاند میتواند دلیلی بر وجود قصد خاص ژنوسید باشد.[۴۱۷]
۱- در ماده ۸ کنوانسیون نسل کشی تصریح شده است که هر یک از متعاهدین میتواند از مراجع صلاحیت دار سازمان ملل بخواهد که بر طبق منشور ملل متحد برای جلوگیری از نسل کشی و مجازات آن اقدامات لازم را به عمل آورد.[۴۱۸] دیوان کیفری بین المللی برای رسیدگی به جنایت نسل کشی صلاحیت ذاتی دارد،[۴۱۹] لذا هر یک از کشورهای متعاهد از طریق اداره قضایی بین المللی کنوانسیون مذکور[۴۲۰] می تواند علیه نسل کشی غزه نزد دیوان کیفری بین المللی اقامه دعوی کند. اصول پیشنهادی موسسه حقوقی بین المللی اقدام به آواره سازی در برخی از شرایط را نیز علاوه بر اعمال مندرج در ماده مذکور، نسل کشی به شمار میآورد. البته در صورتی که اقدام به آواره سازی به قصد نابود کردن کل یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی و یا مذهبی و مانند آن انجام گیرد.[۴۲۱]
رفتار نیروهای مسلح اسرائیلی نقض اشکار توافق نامه چهارم ژنو بوده و حوادث قتل عمد و ایجاد مشکلات شدید برای افراد پناه گرفته به صورت عمدی از جمله این موارد است. از این رو اتهام جنایی برای تک تک افراد ایجاد میکند. این کمیته همچنین نتیجه گرفته است که هدف قرار دادن مستقیم و کشتار وحشیانه غیر نظامیان فلسطینی نقض حق زندگی محسوب میشود.[۴۲۲]
میبایستی برای عمل این را به صدای بلند و شفاف گفت، که توطئه نیمه علنی و نیمه پنهان محو ملت فلسطین سریعا در دست اجراست و باید مقاومت در مقابل آن را همانطور که هست، بدون مکث و بطور دائمی به رسمیت شناخت.
بند نهم: فروپاشی زیر ساختهای غیر نظامی و خدمات عمومی
در طی عملیات حمله به غزه زیر ساختهای غیر نظامی و خدمات عمومی در غزه کاملا از بین رفت. آتش بسهای کوتاه مدت چند روز آخر جنگ برای رفع نیازهای مردم غزه ناکافی بود. دانشگاه غزه تقریبا به طور کامل نابود شد. صدها خانه مسکونی متعلق به غزه نظامیان، مدرسه مراکز بهداشتی، ایستگاه لیس و ساختمانهای دولتی ویران شدند. زیر ساختهای اصلی غزه نیروگاه برق سیستم آبرسانی جادهها و وسایل ارتباطی غزه نیز به طور جدی صدمه دید. یک بحران بشر دوستانه در غزه پدید آمد.[۴۲۳]
در ابتدای عملیات نیروگاه غزه که یک سوم برق نوار غزه را تولید میکند. به علت اتمام سوخت تعطیل شد. تعداد بسیاری از خطوط انتقال انرژی از اسرائیل و مصر به غزه تخریب شد. در نتیجه ساکنین غزه تنها ۲۵ درصد الکتریسیته مورد نیاز خود را دریافت میکردند. صدمات اساسی به سیستم تولید برق موجب خراب شدن سیستم شبکه آب رسانی و فاضلاب شد. در اوج درگیری بیش از ۸۰۰٫۰۰۰ نفر در غزه آب نداشتند. فاضلاب شهر غزه به مزارع ریخته میشد. در بیت الحم فاضلاب در سطح خیابانها جاری شد. بیمارستانها که احتیاج مبرمی به الکتریسیته دارند، ناچار شدند به ژنراتورهای برق تکیه کنند. ضمن آنکه با کمبود جدی دارو لوازم پزشکی و پزشک متخصص روبرو بودند.[۴۲۴] اهالی غزه دچار کمبود غذا و کالاهای اساسی شدند. بسیاری از نانواییها به علت نداشتن سوخت، برق و آرد بسته شدند. نهادهای بین المللی قادر به حرکت در نوار غزه و توزیع غذا نبودند. این کسری قیمت مواد غذایی را چند برابر کرد. حماس به صورت دموکراتیک در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ با آراء مردم تحت نظارت سازمانهای بین المللی انتخاب شد و در همان تاریخ این انتخابات توسط دولت آمریکا پذیرفته شد.[۴۲۵]
از ژوئن ۲۰۰۷ اسرائیل غزه را مورد محاصره اقتصادی قرار داده و فقط کالاهایی که به زعم اسرائیل بشر دوستانه تلقی میشدند اجازه ورود به غزه را داشتند. این کالاها عبارت از: آرد، شکر، روغن و برنج و نمک بودند و ورود سوخت، تجهیزات پزشکی و لوازم جانبی آن در حد بسیار محدودی مجاز بود. لذا این بحران با توجه به محاصره اقتصادی طولانی مدت غزه قابل پیش بینی بود. در نتیجه این محاصره اقتصادی کسانی که قبلا میتوانستند کار کنند و خانواده خود را تامین کنند وابسته به کمکهای بین المللی بشر دوستانه شدند. از نوامبر ۲۰۰۸ اسرائیل اجازه نداد که روزنامه نگاران خارجی وارد غزه شوند. این عمل مانع گزارش وخامت اوضاع بشر دوستانه غزه به خارج شد.
اسرائیل بی باکانه و بی پروا مبادرت به تنبیه دسته جمعی تمام مردم فلسطین کرده است. محاصره اخیر نوار غزه یک مثال زنده و موثر از این عمل میباشد و بر طبق گزارش پزشکان وابسته به حقوق بشر، محاصره مدتدار غزه توسط رژیم اسرائیل و بستن مرزها و سیاست مسدود کردن مرزهای غزه برای مردم غزه وعدم اجازه آنها برای دسترسی به امکانات پزشکی و کمبود فاحش دارو و سایر امکانات پزشکی به طرز وخیمی به نظام بهداشت فلسطین صدمه زده و زندگی و سلامت مردم این منطقه را به خطر انداخته است. صلیب سرخ اعلام کرده است که زندگی در غزه برای ساکنان آن به یک کابوس بیشتر شباهت دارد و اضافه میکند که از نظر اقتصادی تمامی نوار غزه دچار کمبود جدی امکانات اولیه زندگی شامل سوخت و برق میباشد.[۴۲۶] در گزارش پیتر هانسن کمسیاریای عالی آژانس کار و کمک سازمان ملل متحد به پناهندگان فلسطینی[۴۲۷] به کنفرانس اعضای عالیرتبه کنوانسیون چهارم ژنو شرایط مناطق اشغالی فلسطین بحران انسانی نگران کنندهای تعریف شد.[۴۲۸]
۸۰ درصد از جمعیت ۵/۱ میلیونی غزه وابسته به کمکهای بین المللی از لحاظ نیازهای اولیه زندگی مانند غذا، پوشاک و دارو هستند. در یک گزارش که دفتر هماهنگی حقوق بشر دوستانه سازمان ملل متحد[۴۲۹] دو هفته قبل از جنگ غزه منتشر کرده است، از بحران جدی به علت محاصره غزه اظهار نگرانی کرده است. براساس این گزارش تمامی مردم غزه به طور روزانه درگیر مسائل اولیه و حیاتی زندگی هستند. کمبود آب، سوخت و دارو زندگی مردم را به خطر انداخته است و این افراد به صورت فیزیکی، عاطفی و روانی محبوس شدهاند. این گزارش اضافه میکند که خسارت جدی به ساختار زیر بنایی غزه به علت انسداد غزه ایجاد شده است.[۴۳۰]
۸۰ درصد آب آشامیدنی غزه از استانداردهای سازمان بهداشت جهانی برخوردار نیست، اسرائیل ورود کلر برای تصفیه آب غزه را محدود کرده و این عمل موجب شده است که خطر شیوع بیماریهای واگیر دار غزه را تهدید کند. نگهداری سیستم فاضلاب، آب و الکتریسیته غزه به علت ممانعت اسرائیل از ورود کالاهای ساختمانی و مواد جایگزین بسیار ضعیف است.
طبق گزارش دفتر هماهنگی حقوق بشر دوستانه سازمان ملل متحد شرایط اقتصادی مردم غزه وضعیت اسفباری دارد در فصل دوم سال ۲۰۰۸ نرخ بیکاری در غزه به ۵۰ درصد رسید. در سال ۲۰۰۷، ۷۹ درصد از خانواده های غزه زیر خط فقر زندگی میکردند که ۷۰درصد این افراد در فقر بسیار شدید به سر میبرند. آمار انجمن فلسطین بیانگر آن است که قبل از تحریم ۳۹۰۰ کارخانه در غزه کار میکرده اند و پس از تحریم و پیش از جنگ غزه تنها ۲۳ کارخانه فعال بودند و ۳۴۰۰۰ نفر کارگر کارخانه شدند. و ۴۰۰۰۰ کارگر موقت هم که در بخشهای ماهیگیری و کشاورزی کار میکردند شغل خود را از دست دادند.[۴۳۱]بیمارستانها و مراکز پزشکی با کمترین امکانات به کار خود ادامه دادند به دلیل قطع برق ناچار به اتکا به نیروی ژنراتور بودند. کمبود لوازم یدکی و مواد اولیه موجب شد که این تاسیسات در شرایط بسیار ضعیف و ناکارامدی به کار خود ادامه دهند. محاصره غزه همچنین موجب شد که پرسنل متخصص کادر پزشکی در غزه به حداقل برسند زیرا کادر پزشکی اجازه نداشتند که برای آموزش به خارج از غزه سفر کنند تا دانش خود را بهبود بخشیده و به روز برسانند. سازمان عفو بین الملل محاصره غزه را به عنوان یک شکل از تنبیه دسته جمعی محکوم کرد و اظهار داشت که این عمل نقض کنوانسیون چهارم ژنو و از جنایات جنگی میباشد.[۴۳۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:16:00 ب.ظ ]




روش گرد آوری این پژوهش کتابخانه ای است.
۱-۹روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
ابتدا حکمت در حیطه هنر اسلامی را مورد مطالعه قرار می دهیم، سپس به نشانه‌ها و نمادها در تزئینات و ساختار مسجد شیخ لطف الله پرداخته خواهد شد. در ادامه معانی نمادهای مذکور را با توجه به تعالیم و آموزه های دین اسلام بررسی کرده و در پایان به ارتباط تزیینات مسجد شیخ لطف الله با حروف ابجد، می‌پردازیم.
فصل دوم
حکمت و معماری اسلامی
۲-۱حکمت
تعاریفی که از حکمت در دیدگاه متفکران و فلاسفه وجود دارد، حاکی از آن است که معنای حقیقی و باطنی حکمت به مسائل ماوراءالطبیعه و آشنایی با مباحث فوق‌حسی و متعالی بر‌می‌گردد. در واقع اصل و جوهرش انتقال و نمایاندن پیام الهی است که در بستر راز‌ها و اسرار خفته است. «در اسلام، گفتمان حکمت در دین، فلسفه و عرفان از شخص پیامبر اکرم (ص) آغاز می‌شود که از حکمت به‌سان رازی که گشودن آن پایان سردرگمی‌ها و حیرانی‌هاست سخن می‌گوید: «حکمت گمشده مؤمن است»(رهنورد،۱۳۸۸،ص۱۱) و قرآن ضمن اشارات مکرر به حکمت به صورت واژه‌ای کلیدی که در زبان‌شناسی قرآن دارای بار معنایی خاصی است، حکمت را یکی از واپسین محصولات ابلاغ و مرحله نهایی پس از گشوده شدن چشم بر آیات الهی و تزکیه، و تعلیم کتاب آسمانی و حتی افزون بر آن تلقی می‌کند:
« خداوند از میان مردم، رسولی برانگیخت تا نشانه‌های او را بر آنان برخواند و پاک و خالصشان کند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.» (آل عمران،آیه۱۶۴)
«حکمت در لغت به معنای نوعی محکم‌کاری است که در آن رخنه‌ای راه ندارد و در معلومات عقلی که ابداً قابل بطلان و کذب نیست به کار می‌رود.»(طباطبایی،۱۳۶۶، ص ۵۵۳ )«حکمت به معنای دانایی، علم، دانش، دانشمندی و عرفان نیز معنا شده است. (دهخدا،۱۳۷۴، ذیل حکمت ) و همچنین در جایی دیگر، حکمت « علم، دانش، کلام موافق حق و علم به حقایق مابعدالطبیعه» نیز معنی شده است.(عمید،۱۳۷۴، ذیل حکمت)
تعابیر بسیاری از حکمت وجود دارد که هر کدام اشاره به ساحاتی مختلف دارد. اما هنراسلامی تعبیری که از حکمت دارد به قلمرو متعال و مقدس تعلق دارد و در پی بیان امور فوق حسی و استعلایی است. تعبیر بوعلی سینا از حکمت به این‌گونه است: «وی حکمت را عمدتاً روشی برای فهمیدن حقیقت واقع‌ها تلقی می‌کند و معتقد است حکمت صناعتی است که توسط آن انسان هر آنچه را که عالم، در واقع و نفس‌الامر وجود دارد دریافت می‌کند و یا آن را از نوع افعالی که برای تعالی و شرافت انسان ضروری است فراگیرد، می‌شمارد.» (ابن سینا[۱]، بی‌تا،ص۳۰)تعبیر بوعلی‌سینا از حکمت متناسب با این عالم تعقل‌پذیر است که با دیدگاه هنر اسلامی که تماماً در پی امور فوق‌حسی است کمی متفاوت است. محیی‌الدین عربی[۲] که بنیان‌گذار عرفان نظری است، به نهایت حکمت نظر دارد و معتقد است «حکمت، تکامل نفس است از راه شناخت حقایق موجودات همان‌طوری که هستند و نیز حکمت، حکم کردن به وجود آن حقایق است که از روی تحقیق است از روی تحقیق و استناد و برهان» (عربی،۱۹۶۹، ص۴) ملاصدرا [۳]فیلسوف آشتی عقل و عشق، «حکمت را روش خاصی می‌داند که نفس انسان را به آن وجه از تعالی واصل می‌کند که به بالاترین درجات سعادت نایل گردد.» (شیرازی، ۱۳۶۲،ص۳)دیدگاه ملاصدرا درباره حکمت دقیقاً همان رسالت حکمت در هنر اسلامی است. در واقع هنر اسلامی نیز به‌گونه‌ای است که فراتر از از ماده است و روح انسان، در پی کشف اسرار و رموز الهی در هنر اسلامی، به دیدار حق دعوت می‌شود. سهروردى[۴]« فلسفه و حکمت را ارمغانى الهى می‌داند که توسط انبیا به انسان ارزانى شده است؛ گوهرى جاودانى و خمیره‌اى ازلى که اصل آن هرگز از جهان منقطع نمی‌شود و به قوم و سرزمین خاصى اختصاص ندارد و جهان هرگز از وجود حامل حکمت، که برهان‌ها و بینه‌ها نزد اوست، خالى نمی‌ماند.»(سهروردی، ۱۳۷۷،ص۱۸) این تعبیر نیز همان تعبیر هنر اسلامی است از حکمت، هنر اسلامی بیان می‌کند که ذات و جوهره‌ی حکمت، این جهانی نیست. حکمت در هنر اسلامی وارد قلمرو آسمانی و ملکوتی می‌شود و در اندیشه آدمی به نوعی حضور حق را ملموس می‌کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اصطلاح حکمت در معنای امروزی برای نخستین بار توسط بورکهارت[۵] وارد مباحث نظری هنر اسلامی شد و پس از آن در روند تعریف و تشریح هنر اسلامی به کار رفت. « بورکهارت، حکمت را قاعده‌ای تلقی می‌کند که بر حسب آن هر چیز به جای خویش قرار می‌گیرد و این قاعده وقتی در هنر اسلامی اعمال می‌شود، معنایش این است که هرگونه آفرینش هنری باید بر حسب قوانین محدوده وجودی خاص همان آفرینش بررسی شود و همان قوانین را قابل فهم و تعقل سازد. مثلا معماری باید تعادل ایستا و حالت کمال اجسام ساکن را در شکل منظم بلور مجال تجلی می‌یابد، ظاهر سازد. بورکهارت قاعده حکمت را برای تبین این مفهوم بنیادی به کار می‌گیرد که وقتی در اسلام می‌گوییم لا‌اله‌الا‌الله، در همان حال تمایز سطوح مختلف واقعیت با یکدیگر محفوظ است(کثرات)» (بورکهارت، ۱۳۸۹، ص۱۳۲)
تعریف حکمت از نظر نصر که کاملاً با ذات حکمت در هنر اسلامی مطابقت دارد، به این‌قرار است:«هنر اسلامی بر معرفتی مبتنی است که خود سرشت معنوی دارد؛ معرفتی که استادان سنتی هنر اسلامی آن را حکمت نام نهاده‌اند. چون در سنت اسلامی، با صبغه‌ی عرفانی معنویت آن، عقلانیت و معنویت از هم جدایی‌ناپذپرند و وجوه مختلف یک حقیقت به حساب می‌آیند، حکمتی که هنر اسلامی بر آن استوار است چیزی جز جنبه‌ی حکمی خود معنویت اسلامی نیست، این قول مشهور توماس قدیس(از فلاسفه قرون وسطی) که «هنربدون حکمت هیچ است» بی‌تردید به عیان‌ترین وجه درباره هنر اسلامی صدق می‌کند. این هنر بر علم باطنی‌ای مبتنی است که به ظاهر اشیا نظر ندارد، بلکه به حقیقت درونی آنها نظر دارد. هنر اسلامی، به مدد این علم و به واسطه‌ی برخورداری از برکت محمدی، حقایق اشیا را که در خزاین غیب قرار دارد، در ساحت بیرونی هستی جسمانی متجلی می‌سازد.» (نصر،۱۳۸۹، ص۱۷)
با توجه به نظرات فلاسفه در باب حکمت درمی‌یابیم که مفهوم و معنی حکمت به قلمرو ماوراء‌ظاهر برمی‌گردد. حکمت دارای ساحتی درونی و باطنی است. رهنورد در این‌باره این‌گونه می‌گوید:
«بی هیچ ابهامی، سرشت شریف و والا و حقیقت‌جویانه حکمت که قرین روش عقلی یا شهودی است هویدا می‌گردد و تعلق حکمت را به ساحتی استعلایی بیان می‌کند. البته این تعالی‌جویی حکمت وقتی در کنار هنر اسلامی قرار می‌گیرد هر دو قلمرو یعنی حکمت و هنر را به قلمروی ملکوتی و ماورایی که نهایتا تفسیری مذهبی و خداگرا دارد و در عرصه‌ای از رازگشایی‌ها و رازآموزی‌ها و خلسه‌ای عاشقانه و عرفانی هست فرا می‌برد.» (رهنورد، ۱۳۸۸، ص۱۳)
همان‌طور که می‌دانیم زبان هنر اسلام، زبان نمادین و رمزگونه است و این رموز و نمادها حامل معنای درونی است. ما می‌دانیم که سمبول‌های موجود در هنر اسلامی، جنبه تزیینی ندارند یا بر حسب سلیقه شخصی هنرمند به وجود نیامده است و یا جهت زیباسازی آثار هنر اسلامی نیست. این سمبول‌ها جنبه زمینی و مادی ندارند. در واقع هریک از این نمادها و سمبول‌ به نکته‌های در عالم فرازمینی اشاره دارد و پرداختن به سرشت و معنای درونی این سمبول‌ها، بحث حکمت در هنر اسلامی را روشن می‌کند. نکته مهم در این بحث پیرامون نماد در هنر اسلامی، این مطلب است که سمبول‌ها منشایی الهی دارند و هریک از عناصر در هنر اسلامی بر الهی بودن خود تأکید می‌کنند. ژرف ترین معنای حکمت که محور و اصل بنیادین آن محسوب می‌شود، «وحدانیت» است، وحدانیت است که موضوع کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را این گونه وسیع در هنر اسلام رقم می‌زند. اینکه خداوند یکی است و هیچ چیز با او قابل قیاس نیست ، و دیگر اینکه خداوند واجب الوجودی است که علت همه چیز است و باقی همه ممکنات هستند و هیچ امری خارج از سیطره خداوند وجود ندارد ودرواقع همه عالم و پدیده‌ها جلوه‌ای از خود اوست. هنر اسلامی نتیجه تجلی وحدت در ساحت کثرت است.
۲-۲ هنر اسلامی
درک انسان از عالم قدسی محصور به چارچوب های زمانی و مکانی این جهانی که در آن زیست می‌کند، نیست بلکه «انسان پیشاپیش درکی از عالم قدسی و ملکوت دارد که این درک بر جهان مادی و هستی زمانمند انسان تقدم دارد.پس انسان درون خود چیزی دارد که متعلق به جهان ظاهری و طبیعی نیست و انسان تجربه‌ی پیشینی از جهان ماورایی دارد.» (کربن، ۱۳۶۹، ص ۳۲) این درک، انسان را متوجه آن یگانه می‌کند و به انسان اوج می‌دهد تا به او نزدیک شود چرا که روح انسان هیچ‌گاه متعلق به جهان مادی نبوده است. انسان همیشه در حسرت جدایی از عالم ملکوت است و به دنبال تجربه‌هایی از عالم بالاست تا شاید در جهان مادی او را آرام کند و زندگیِ والا را در این دنیا را برایش میسرکند.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم
هنر اسلامی بطور کلی توانسته تا حدودی این آرامش را به انسان بدهد.هنر اسلامی فضایی می‌آفریند که انسان بتواند وزن و وقار فطری خود را بازیابد. این هنر تا حدودی می‌تواند به غم غربت انسان پایان دهد.
«غربت به قرائت عرفانی در ادبیات ما محصول جدایی و فراق است، به قول حافظ حکایت مرغ باغ ملکوت در قفس خاک و به قول مولانا شکایت نی از فراق نیستان است و… غربت در هنر سرچشمه تکاپوهای متنوع زیباشناختی وصل‌جویانه انسان برای نجات از تنهایی وصول به جاودانگی و در اوج آن، به طور آگاهانه یا نا‌آگاهانه، وصل به خداست. پس هنر اسلامی به طور اعم در ذات خود پدیده‌ای است متعالی که می‌کوشد دنیا را به نحوی سامان بخشد که غم غربت انسان و دغدغه دهشتناک بیگانگی و فراق را به نحو قابل تحملی کاهش دهد.» (رهنورد، ۱۳۷۸، صص۷-۶ )
رهنورد در تعریف هنر اسلامی این‌چنین می‌گوید:
«هنر اسلامی، مکاشفه‌ای است از صور گوناگون هستی تا «حقیقت این صور» را در قالب کلام، موسیقی، تصویر، حجم و معماری و … به تجسم و نمایش گذارد و در روند این مکاشفه، حیات فردی و جمعی انسانی را برتر آورد تا آن حد که به غربت انسان پایان بخشد و قرب به آن یگانه برتر را میسر سازد. » (همان، ص۴۶)
هنر اسلامی، هنری است تجریدی که محتوای عارفانه‌ی آن بر پایه ایدئولوژی اسلامی بنا شده است. منشأ هنر اسلامی را باید در حقایق درونی قرآن، جست‌وجو کرد. قرآن اصل توحید را بازگو می‌کند و حضرت محمد (ص) نیز بر این توحید شهادت می‌دهد. هر کجا برکت محمدی جاری بوده و هست، در آن‌جا باید سرچشمه کُنشی خلّاقه را یافت که به هنر قدسی اسلام مجال بروز می‌دهد.
نصر منشاء هنر اسلامی را این گونه بیان می‌کند:
«منشاء هنر اسلامی و سرشت نیروها و اصولی که موجد این هنر بوده است را باید به جهان بینی اسلام و وحی اسلامی ربط داد که یکی از جلوه‌های آن بی واسطه، هنر قدسی اسلام و باواسطه، هنر اسلامی در کلیت خویش است. افزون بر آن ارتباط ارگانیک میان هنر و پرستش اسلامی میان تفکر و تعمق درباره‌ی خداوند به صورتی که در قرآن توصیه شده و سرشت تفکر آمیز این هنر، بین « ذکر الله » که هدف نهایی تمام اعمال و شعائر مذهبی در اسلام است و نقشی که هنرهای تجسمی و شنیداری که در زندگی هر مسلمان به طور خاص و امت اسلامی به طور عام ایفا می‌کند، موید رابطه‌ی علّی میان وحی و هنر اسلامی است. اگر این هنر به نزدیک‌ترین وجه ممکن با صورت و معنای دین اسلام پیوند نداشت، هرگز نمی‌توانست از عهده‌ی انجام این وظیفه‌ی معنوی برآید. » (نصر،۱۳۸۹، صفحه۱۴ )
«هنر اسلامی بدون دو سرچشمه و منشاء، یعنی قرآن و دیگری برکت نبوی، نمی‌توانست پا به عرصه وجود بگذارد. هنر اسلامی فقط از آن رو که مسلمین موجد آن بودند اسلامی نیست، بلکه این هنر هم‌چون شریعت و طریقت از وحی اسلامی نشأت می‌گیرد. این هنر حقایق درونی وحی اسلامی را در جهان صورت‌ها متبلور می‌کند و چون از وجه باطنی اسلام ناشی می‌شود، انسان را به خلوت درونی وحی الهی رهنمون می‌گرداند. هنر اسلامی از نظر پیدایش ثمره معنویت اسلامی و از نظر تحقق مبدأ یا بازگشت به آن، یاور، مکمل و حامی حیات معنوی است.
هنر اسلامی نتیجه تجلی وحدت در ساحت کثرت است. این هنر به شیوه‌ای خیره‌کننده وحدت اصل الهی، وابستگی همه کثرات به خدای واحد، فناپذیری جهان و کیفیات مثبت عالم هستی یا آفرینش را نشان می‏دهد. این هنر حقایق و کنش‏های مثالی را، در این نظام مادی که حواس انسان بی‏واسطه قادر به درک آن است، آشکار می‏کند وبدین‏سان نردبانی است برای سفر نفس از عرصه جهان دیدنی و شنیدنی به عالم غیب و سکوت، که در آن سکوت ورای تمام اصوات است. » (همان، صفحه ۱۶ )
هنر اسلامی، مبین نور و جمال خداوند است. هنرمند با حضور در عالم غیب و فاصله گرفتن از جهان مادی، اسرار و رموز عالم ملکوت را در قالب یک اثر هنری جاری می‌کند. در واقع هنرمند جمال خداوند و نورِ الهی را چون آیینه نمایان می‌کند.
«هنر اسلامی، با حذف هرگونه تصویر انسان انگارانه، لااقل در حوزه دین، به بشر مدد می‌رساند که کاملا خودش باشد، او به جای آنکه روحش را خارج از خودش منعکس نماید، می‌تواند در مرکز وجود خویش، جایی که هم خلیفه و هم بنده خداست، باقی بماند. هدف هنر اسلامی به طور کلی ایجاد فضایی است که بشر را در مسیر شناخت شأن ازلی خویش یاری رساند، پس از هر آنچه بتواند، حتی به طور نسبی و موقت به صورت بت در آید، پرهیز می‌کند. هیچ چیز نباید بین انسان و حضور غیبی خداوند فاصله اندازد. هنر اسلامی فضایی تهی می‌آفریند، همه اضطراب‌ها و وسوسه‌های افسار گسیخته دنیا را از میان برمی‌دارد و به جای آن، نظم و نظامی می‌آفریند که مبین توازن، صفا و آرامش است. » (بورکهارت، ۱۳۷۰،صفحه ۱۶ )
۲-۳ معماری اسلامی
معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخصه‌های هنر اسلامی توانسته است بخش عظیمی از خصوصیات هنر اسلامی را در بستر زمان و در طول دوره‌های گوناگون نهادینه سازد. « معماری اولین هنری به شمار می‌آید که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار کند، و از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد. استقبال مسلمانان از این هنر موجب گردید تا سال‌ها به عنوان تنها هنر اسلامی به درج مفاهیم دینی و مذهبی اسلامی بپردازد.» (مهدوی‌نژاد،۱۳۸۳،ص ۵۸) این امر تا آنجا ادامه یافت که در ذهن اغلب مردم با شنیدن واژه‌ی هنر اسلامی، اولین چیزی که مورد توجه قرار می‌گیرد، معماری اسلامی است. معماری اسلامی ارتباط تنگاتنگیبا دین اسلام دارد که نشانه اعتقاد به توحید، ایمان و عمل به آموزه ها و تعالیم دین اسلام است. ایناندیشه توحیدی که مبنی بر اعتقاد به خدای واحد است، سبکی را به وجود آورد که در اکثر هنرهای اسلامی به عنوان موضوعی واحد برای آفرینش معماری‌های اسلامی به کار می رفت. «معماری اسلامی کاملاً بر گرفته از قرآن است و عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره‌گیری از روح معنویت نشان می‌دهد.» (نصر، ۱۳۹۰، ص۵۳) این امر به گونه‌ای است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیبایی‌شناسی دین اسلام در معماری اسلامی تجلی می‌یابد.
نصر در مورد ریشه معماری قدسی اسلام این‌گونه اظهار می‌کند:
«ریشه معماری قدسی اسلام را باید در تقدیس طبیعت در نسبت با انسان در مقام موجود ازلی باید یافت که همچنان بر پیوند درونی خویش هم با پروردگار یکتا و هم با خلقت او آگاهی دارد. از زمانی که پیامبر اکرم در فرش زمین نماز گزاردند، به فرش زمین به عنوان بازتابی از عرش تقدس بخشیدند و همین مقدس گردانیدن زمین با صرف عمل سجود پیامبر اکرم است که معنای تازه‌ای به زمین و فرشی که آن را می‌پوشاند عطا کرد. پروردگار شعائر اصلی نماز روزانه را به پیامبر وحی کرد و با این کار نه تنها اجازه داد که طبیعت یک بار دیگر، آنچنان که برای انسان ازلی بود، به معبد عبادت انسان بدل شود، بلکه همچنین امکان تقدیس خود زمین را هم از طریق سجود انسان کامل فراهم کرد. تا آنجا که به کف زمین و تجربه فضا به واسطه آن مربوط می‌شود، پیامبر با ساییدن پیشانی خویش بر زمین، اهمیت خاصی به زمین کف خانه‌اش و از طریق آن به اولین مسجد و از طریق مسجد مدینه به همه‌ی معماری اسلامی بخشید. به این ترتیب، پروردگار از طریق پیغمبر، بار دیگر طبیعت را به عنوان عبادتگاه اصلی قرار داد و به واسطه بنیانگذار اسلام، فضا و زمین اقامتگاه او را در مقام مکانی مقدس که کامل‌ترین انسان‌ها در آن و بر آن در برابر خداوند ایستاد و نماز به جا آورد، متبرک ساخت.» ( نصر، ۱۳۹۰،ص۵۳)
«ازلی‌ترین معماری قدسی اسلام خانه کعبه است، این خانه مقدس توسط حضرت آدم بنا شده و به دست حضرت ابراهیم بازسازی شده است.» ( نصر، ۱۳۹۰، ص۵۲) هماهنگی ابعاد، ثبات، وتقارن کعبه، این مرکز کیهان اسلامی، را در معماری قدسی کل جهان اسلامی می‌توان پیدا کرد. معماری اسلامی هنری بود، که نه تنها در اماکن دینی چون مساجد مورد استفاده قرار می گرفت، بلکه از آن در مدارس، ضریح‌ها و قصرها و حتی خانه‌ها و حمام‌ها نیز بهره گرفته می شد.
از ویژگی‌های کل معماری‌های اسلامی، که در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است به این شرح می‌باشد.
«استفاده از مقیاس‌های ریاضی‌وار و هندسه در معماری، ارتباط معنوی شایسته با نیازهای انسان، شرایط زندگی و اجتماعی زمان خود، و دیگر ویژگی تزیینات است که مسجد النبی به عنوان اولین بنای معماری اسلامی دارای این ویژگی بوده است. اگر چه در زمان نبی اکرم (ص) سقف آن از شاخه های نخل بود و با اتکا به عناصر تزیینی ساخته نشد، اما در زمان‌های بعدی در معماری‌های اسلامی استفاده از موزاییک‌ها با رنگهای بسیار زیبا و متنوع رایج شد. ویژگی دیگر معماری اسلامی استفاده از آیات قرآن که به عنوان برجسته‌ترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت. نوشته‌هایی از آیات قرآن بر روی سقف‌ها، دیوارها و یا ستونها به شکل خاص تزئین می شد. از برجسته‌ترین و قدیمی‌ترین خطوط زیبایی که با هنر معماری اسلامی تزئین شده داخل قبه الصخره است که آیات قرآن با خط کوفی نوشته و با موزاییک تزیین شده است» (دبیرخانه ستاد عالی و هماهنگی و نظارت بر کانون‌های فرهنگی هنری مساجد،۱۳۸۷، صص۱۱۴-۱۱۳)
۲-۴ مساجد اسلامی
همان‌طور که می‌دانیم معماری اسلامی با مسجد آغاز شده است. نگاهی دقیقتر به منابع مرتبط با هنر معماری اسلامی، به درستی نشان می‌دهد که مسجد همواره در میان اقوام مختلف دارای جایگاه ویژه‌ای بوده است که از طریق بررسی هنر و معماری به کار رفته در مساجد می‌توان به اهمیت نقش و جایگاه این مکان مقدس پی برد. و در واقع‌، «مسجد مجموعه‌ای‌ است‌ از هنرهای‌ گوناگون‌ است که‌ بر روی‌ هم‌، فضا و مکان‌ خاصی‌ را پدید آورده‌اند.فضا و مکانی‌ که‌ برای‌ ایجاد رابطه‌ میان‌ خدا و خلق‌ متناسب‌ باشد و در عین‌ شکوه‌ و جلال‌، آراستگی‌ و تزیین‌ آن‌ ذهن‌ انسان‌ را به‌ جای‌ توجه‌ به‌ خداوند به‌ خود مشغول‌ ندارد. بنابراین‌، از آنجایی‌ که‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌، مسجد پایگاه‌ اجتماعی‌ مسلمانان‌ و پناهگاهی‌ برای‌ زندگی‌ پرآشوب‌ شهر به‌ شمار می‌آمد، به‌ تزیین‌ آن‌ توجه‌ خاص‌ شده‌ است‌ و می ‌توان‌ گفت‌ اولین‌ جایگاه‌ تجلی‌ هنر اسلامی‌، مسجد بوده‌ است‌. اما مساجد اولیه‌ اسلام‌، بسیار ساده‌ و محقر بنا می ‌شدند.»(حاتم، ۱۳۷۶،ص ۴۸۰)
«کلمهmosque در زبان انگلیسی مشتق از واژه مسجد در زبان عربی است که به معنای محل سجود، یعنی رکن سوم نماز است که طی آن پیشانی نمارگزار در عالی‌ترین تجلی تسلیم در برابر پروردگار به زمین ساییده می‌شود. در شروع نماز، نمازگزار درست همتای انسانی ازلی راست می‌ایستد، او خود کشیش خویش است و بدون هیچ واسطه‌ای در برابر پروردگار قرار می‌گیرد. به این‌سان، فضای مسجد، به عنوان چکیده و گسترش طبیعت بکر، در هماهنگی با سرشت مهم‌ترین مناسکی که در مسجد برگزار می‌شود، یعنی نماز، شکل می‌گیرد.» (نصر، ۱۳۸۹،صفحه ۵۲)
همان‌طور که اشاره شد، ازلی‌ترین معماری قدسی اسلام خانه کعبه است، و اولین مسجد اسلامی خانه شخص پیامبر و اولین مسجد رسمی، مسجد پیامبر اعظم در مدینه بوده است که دیگر مساجد اسلامی بر پایه آن ساخته شده است.
نصر معتقد است که ریشه معماری مساجد اسلامی را می‌توان در روابط بعدی میان معماری و جهان هستی از دیدگاه اسلام با قوانین و اصولش در زمینه کیهان شناسی، که با عظمت خاصی در قرآن تشریح شده، پیدا کرد.
«مساجد اسلامی که در آن مرکز گنبد رمز ذات واحد و در سطحی فروتر رمز روح است و دیوار هشت وجهی آن، که گنبد بر آن تکیه می‌زند، رمز نظم آسمانی و پایه‌های چهار‌وجهی آن رمز زمین یا جهان خاکی است. جهان هستی بر پایه هماهنگی و نظمی قرار دارد که فراتر از تجلی مستقیم وحدت در کثرت است. این عالم هستی آرامش را به منصه ظهور می‌گذارد که بر خصلت پویای آن مسلط است. این جنبه و دیگر جنبه‌های بسیار کیهان‌شناسی اسلامی، به ویژه در معماری مقدس مسجد تجلی یافته‌اند که خود بر پایه علمی استوار است که نمی‌تواند از منشأیی سوای وجه باطنی وحی اسلامی و دیگر اشکال حکمت که مشرب باطنی اسلامی در هماهنگی با سرشت خاص خود و قدرت وحدت‌بخش اسلام در جهان‌بینی خود جمع آورده است، صادر شده باشد. »(همان،صص۵۵-۵۴)
بنابراین می توان گفت که همین رابطه میان انسان، کائنات و کیهان و معماری، اساسی ترین لازمه آشنایی و درک معماری مساجد اسلامی می‌باشد. رابطه‌ای که ریشه در مفهوم وحدت دارد. در واقع کل هستی، هنر خلقت الهی است. پس مسجد به عنوان مکانی که تجلی‌گاه ذات خداوند است، باید در جز به جز عناصر خود محوری‌ترین اصل دین را که همان وحدانیت است فریاد بزند.
«مسجد به زیبایی تجلی‌بخش این حقیقت است. نقش و نگارهای آن در نظر مسلمانان آیات خداوند است و در عین حال تهی بودن و سادگی‌اش و در موارد بسیار فقدان هرگونه نقش و نگار در آن در ذهن فرد مسلمان نشانه‌های پروردگار را باز می‌تاباند، که این سادگی از نظر جایگاه هستی‌شناسانه جهان، مشابه وضعیت نیازمند و فقیر است در برابر ذات خداوندی که خود بسنده و غنی است. درباره فضای مسجد هم باید گفت که سکون و آرامش آن تجلی‌بخش حضور آرامش‌بخش کلمه‌الله است که در همه‌جای مسجد طنین دارد و تقسیم‌بندی موزون فضا به مدد قوس‌ها و ستون‌ها نیز همتای اوزان وجود کیهانی است که مراحل مختلف زندگی انسان و نیز عالم هستی را مشخص می‌دارد.»(همان،صص ۵۲ تا ۵۵)
۲-۵ عناصر ساختاری درمساجد اسلامی
به‌طور قطع و یقین می توان اذعان نمود که در میان معابد و مراکز عبادی ادیان الهی،مسجد تنها مکانی است که تمام عناصر و اجزاء آن  وحدت آفرین بوده و نمادی از یگانگی، انسجام و وحدت در آن نمود یافته است. مسجد هم به لحاظ شکل ظاهری و هم در قالب اجزاء و عناصر مختلف، غایت خود را که ایجاد وحدت و یگانگی است، به خوبی نمایان می‌سازد. حال عناصر سازنده و تزیینی مسجد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]




در سرزمین گسترده ایران به لحاظ بیابانهای وسیع مرکزی و قرار گرفتن درمیان چهار رشته کوه عظیم زاگرس- البرز- مکران و نواحی مرتفع،روستاها دورافتاده و شهرها پراکنده بودند بنابراین بسیاری از روستاها وشهرها درانزوای کامل و خودمداری اقتصادی به سر می بردند و بیشتر صنایع دستی و کالاهای کشاورزی را خود تولید و به مصرف می رساندند.بیشترمورخان و سیاحان براین باورند که تا پیش ازرشد سریع تجارت در نیمه قرن ۱۳ اغلب روستاها و قبایل در واقع خود مدار در عمل خود اتکا و از لحاظ اقتصادی خود گردان بودند . این خود اتکایی در فقر ارتباطات و نبود راه های مناسب انعکاس داشت و با آن تقویت می شد.پس در جامعه عصر قاجار تجارت به شکل محدود بود و برخی سوداگران خارجی چون آرنولد انگلیسی ضمن تحقیق در باب احداث راه آهن متوجه شد که حجم تجارت آن قدر ناچیزاست که اجرای چنین پروژه هایی به صرفه نیست. تجارت مختصری هم که وجود داشت بر اثر راه های بد و فواصل طولانی و شورش های قبایل با دشواری انجام می گرفت. (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
فقدان ارتباط حمل و نقل ، بحرانهای ادواری را سبب می شد. به این صورت که در منطقه ای قحطی وگرسنگی شیوع می یافت در حالی که درمنطقه مجاور محصول کافی به عمل آمده بود.(همان،۱۲).
شهرهایی که در مسیرهای بازرگانی قرار می­گیرند باید به زیرساخت­های اصلی توجه داشته باشند که در ابتدا باید تغییر شبکه­ راه ها از شکل ابتدایی و کاروان­رو خارج شده و با انجام اصلاحات و سپس تغییر وسایل حمل و نقل از شکل چاپار و گاری و اسب و شتر به سمت اتومبیل و راه آهن انجام گیرد. با این شیوه می­توان انتظار داشت که تولیدات بازرگانی زودتر و سریع­تر به مقصد برسد.
لازمه­ی بازرگانی در کشور ایجاد شبکه ­های ارتباطی مناسب و امنیت در مسیرها و اصلاح وسایل حمل و نقل و تبدیل آن از ابتدایی به سمت پیشرفته است تا در امر تبادل کالا وقفه ایجاد نگردد و سرعت عمل بالا برود.
کشورهای استعمارگر بی­جهت در زمینه­ راه های ایران به تحقیق نمی­پردازند، اصلاحات راه ها و امنیت آن به وسیله­ کشور انگلستان فقط به خاطر منافع تجاری و بازرگانی بوده است تا بدین وسیله به منافع بازرگانی اتباع انگلیسی آسیبی وارد نشود و با ایجاد راه های شوسه توسط آنها به تدریج در روند انتقال کالا کمک نماید. (ویلسن، ۱۳۴۷: ۲۲۶)
اهمیت راه ها از دید اقتصادی چنان مهم است که اگر نتوانیم از مسیرهای ارتباطی خوب در جهت حمل کالا از نقطه­ای به نقطه­ی دیگر بهره بگیریم در اصطلاح به ایجاد یک اقتصاد بسته کمک کرده­ایم، چون در اقتصاد بسته کالا و خدمات اقتصادی در یک محل ثابت باقی می­ماند و هیچ کمکی به رشد و توسعه اقتصادی کشور نمی­کند.طرح احداث راه های ارتباطی باید به گونه ­ای باشد که مراکز کشاورزی و صنعتی در امتداد آن قرار گیرند تا بدین وسیله هزینه­ های حمل و نقل را کاهش داده و در انتقال کالا نیز سرعت عمل بالا برود.در دوره قاجار جهل و عدم آگاهی نسبت به نقش راه ها در رشد اقتصادی سبب گشته بود که همچنان وسایل حمل و نقل و راه ها در حالت ابتدایی باقی بمانند.تصور حاکمان قاجار و برخی از افراد ذی­نفوذ به غلط چنین بود که اگر راه آهن یا راه شوسه ایجاد شود فقط بازرگانان و تجار از آن بهره می­برند و به مردم عادی هیچ سودی نمی­رسد. چون جامعه عصر قاجار همچنان در حالت سنتی پیش می­رفت و زندگی عشایری و روستایی رایج بود تصور بر این بود که رواج صنعت آسیب جدی به آنها وارد خواهد کرد. و به نظر می­­رسد که اروپائیان به خاطر منافعی که از راه های بازرگانی ایران به دست می­آورند به اطلاع­رسانی در این خصوص می­پردازند و اعلام می­دارند که احداث راه آهن و راه شوسه در هر ناحیه­ای با رواج بازار تجارت همراه بوده و این تحولات آسیبی به قدرت ایلات و عشایر وارد نمی­کند. بلکه در زندگی مردم چنان تحولی ایجاد می­ شود که به جای شرارت و راهزنی برخی از افراد در راه های مواصلاتی، اشتغال ایجاد گشته و با تقسیم کار، مشاغل پررونق گشته و همه ناامنی­ها از بین می­رود و بدین وسیله محصولات کشاورزی سریع و آسان به دست مصرف ­کننده می­رسد. (ویلسن، ۱۳۴۷: ۳۰۳-۳۰۲)
بنابراین شهرهایی هم که در مسیرهای ارتباطی قرار می­گیرند از لحاظ اقتصادی شکوفا گشته و بدین صورت از آبادانی و شهرت برخوردار خواهند بود.این شکوفایی زمانی محقق می شود که حکومتها بر امر واردات و صادرات نظارت داشته باشند و ازتولید کنندگان داخلی حمایت کنند در غیراین صورت راه ها می توانند تاثیر منفی بر اقتصاد داخلی داشته باشند به این صورت که وقتی راه ها ترمیم و ارتباطات آسان شود فاصله بین مراکز شهرها کاهش یافته و با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی،بازارهای محلی در اقتصاد ایران ادغام می شود.سرازیرشدن کالاهای ساخته شده بویژه منسوجات،صنایع دستی را متزلزل می سازد.در گزارشی از ذیحساب مالیاتی اصفهان از صنف بافندگان چنین آمده است،در گذشته منسوجات مرغوب در اصفهان تولید می شد. زیرا همه از بالا تا پایین اجناس داخلی مصرف می کردند. اما در چند سال اخیر مردم ایران شیفته اجناس رنگین و ارزان قیمت اروپایی شده اند. به این ترتیب پیش ازآنکه تصور می کردند متحمل زیان شدند، بافندگان محلی که سعی می کردند ازپارچه های وارداتی تقلید کنند کیفیت تولیداتشان را پایین می آوردند و روسها نیزدیگر منسوجات ایران را خریداری نمی کردند بنابراین مشاغل زیادی از این طریق صدمه دیدند و مردم اصفهان امرار معاش خود را از دست دادند بدین وسیله حمایت نکردن دولت از تولید کنندگان داخلی بزرگترین ضربه به اقتصادایران واردمی کرد.(آبراهامیان،۱۳۷۷: ۵۳).
به نظر می رسد که مردم اصفهان در مقابل از دست دادن فرصتهای شغلی به خاطر واردات کالاهای بیگانه بیکار ننشستند و گروهی از تجار اصفهان با تشکیل “شرکت اسلامی” نخستین شرکت سهامی سرتاسری را پدید آوردند.هدف آنان حفاظت از استقلال کشور با تقویت صنایع جدید مانند نساجی و حمایت از صنایع دستی سنتی بخصوص مینیاتور سازی بودند. (همان،۶۹).
در مسیر شیراز به اصفهان به نظر می­رسد که قمشه از جایگاه ویژه­ای برخوردار بود زیرا کاروانهای بازرگانی در این مسیر قرار داشتند و پس از روزهای سخت و دشوار به این منطقه که می­رسیدند ساعاتی را برای استراحت اقامت می­کردند، به همین جهت مردم فرصت لازم را داشتند تا کالاهای مورد نیاز را از تجار خریداری کرده و به بازار شهر منتقل کنند و بدین وسیله داد و ستد همیشه رواج داشته و به رشد اقتصادی این ناحیه بسیار کمک می­کرد. (حاجی پیرزاده، ۱۳۶۰: ۱۶)
۲- اهمیت راه از لحاظ فرهنگی
اهمیت راه ها تا بدان حد مهم است که کشورهای دارای خطوط ارتباطی زیاد را در زمره­ی کشورهای سطح بالای فرهنگ می­دانند زیرا تعامل با کشورهای دیگر سبب تبادل و رشد و تعالی فرهنگها می­ شود همانطور که در دوران باستان به سبب راه های ارتباطی شهرها با همدیگر و حتی با کشورهای دیگر ایران را از لحاظ فرهنگ و تمدن به اوج رسانده بود. تاثیر راه های ارتباطی بر رشد فرهنگی جوامع ،در ادوار مختلف تاریخی ایران متفاوت بود بنابراین در عصر قاجار اگر در حمل و نقل و ارتباطات بهبود حاصل می گشت لزوما ارتباطات اجتماعی را آسان تر نمی ساخت.زیرا اعتقاد بر این بود که جاده های اصلاح شده به جمع آوری مالیات یاری می رساند. چیزی که مردم از آن بیزار بودند.بنابراین روستاییان محلی را وا می داشت که به منطقه ای دور افتاده تر سکنی گزینند تا از پرداخت مالیات در امان باشند. در واقع روستاییان ازراههای اصلی گریزان بودند. وهمچنین زمینهای بزرگ و حاصلخیز که بر سر مسیرهای اصلی قرار داشتند معطل مانده و زراعت نمی شدند.زیرا در نزدیکی راه های اصلی قرار دارند و در این نقاط اگر کشت و زرع کنند از حداقل امنیت در برابر مزاحمت ماموران دولتی و دستبرد دزدان و تاراج قبایل مختلف برخوردار نخواهند بود.(آبراهامیان،۱۳۷۷: ۱۳).
آنچه سبب همبستگی ملی و یکپارچگی در کشور می­ شود ارتباطات است.
مخصوصاً در بخشهای جنوبی ایران به خاطر تراکم جمعیت کمتر و پراکندگی بیشتر جمعیت و فاصله­های زیاد بین آنها وجود راه های ارتباطی سریع و آسان می ­تواند کاستی­ها را برطرف کرده و با تعاملاتی که با سایر نقاط ایران صورت می­گیرد، سطح فرهنگ جوامع را هم بالا ببرد.
رابطه­ میان سیر و سیاحت و جابجاگری با اندیشیدن و دیدن و شنیدن و آموختن و همچنین عبرت گرفتن روشن می­ شود، پس هنگامی که سیر و سیاحت بر آموخته ­ها می­افزاید راه ها آموزگاری بزرگ خواهند بود. (قرآن کریم، انعام، آیه ۱۲)
وجود برخی تأسیسات در بین راه ها چون رباطها و کاروانسراها می ­تواند کارکردهای آموزشی راه را بالا برده و بر سطح فرهنگها تأثیرگذار باشد، چون این مکانها محل تجمع افرادمختلفی است و سبب تبادل نظرات و دیدگاه های گوناگون می­ شود. (دروویل، ۱۳۷۰: ۷۰۵)
۳- اهمیت راه از لحاظ نظامی
راه های ارتباطی در عصر قاجار از بُعد نظامی به این خاطر دارای اهمیت است که توانست نتایج جنگها را تغییر داده و در انتقال نیروهای نظامی نقش مؤثری داشته باشد.
انتقال نیروهای نظامی به شکل سریع ،راه های ارتباطی با کیفیت بالا را می­طلبد. تلاش اکثر کشورهای اروپایی در عصر قاجار در خاک ایران بررسی راه ها و موقعیت جغرافیایی آنها بود و از راه ها نقشه­ برداری می­کردند تا در مواقع ضروری جهت انتقال نیروهای نظامی خود با مشکلات مواجه نشوند.راه های ارتباطی در ایران فقط کاربردی تجاری یا بازرگانی نداشتند بلکه اکثر لشکرکشی­ها از طریق همین جاده­ها انجام می­گرفت.احداث خطوط راه آهن در ایران گرچه با هدف اقتصادی انجام می­شد لیکن در انتقال نیروهای نظامی کاربرد بیشتری داشته است. در مسیر اصفهان به سمت تهران به نقطه­ای به نام گز می­رسیم که محل حرکت نیروهای نظامی بود تا با تدابیر لازم برای مقابله با راهزنان اقدامات لازم را انجام دهند.در این منطقه، بختیاریها با به دست آوردن اطلاعات لازم از کاروانهای تجاری و بازرگانی به فکر غارت کاروانها بودند ولی زمانی که از تدابیر نظامی در طول راه با خبر می­شوند دیگر اقدامی انجام نمی­دهند. (گوبینو، ۱۳۶۷: ۲۲۵)
بنابراین به نظر می­رسد راههایی که به لحاظ نظامی دارای اهمیت بودند، از خطرات و ناامنی فارغ بودند و همین موضوع بر امنیت کاروانهای تجاری مؤثر بود.
درخصوص راه های اصفهان به سمت شرق یعنی نایین، و همینطور سمت غرب و جنوب اصفهان وجود گردنه­ها و دژهای نظامی در طول مسیر، از اهمیت زیاد برخوردار بود و امنیت مسیر را تضمین می­کرد. (سیرو، ۱۳۵۷: ۵۹)
وجود برخی رباطها در طول مسیرهای منتهی به اصفهان نشان از نقش و اهمیت نظامی این بخش از راه ها است.
به نظر می­رسد که رباط سلطان به خاطر وجود سربازخانه و پست­های نظامی و همینطور برجهای دیده­بانی بر فراز آن، از لحاظ نظامی دارای اهمیت بسیار بوده است. و استعداد آن را داشته تا کاروانهای مهم را در خود جای دهد. این اهمیت ویژه مربوط به دوران صفوی بوده که به تأسیسات مهم بر سر راه ها توجه داشته اند. لیکن در عصر قاجاریه هم این نقش را حفظ می­ کند و مورد بهره ­برداری قرار می­­گیرد. این بهره ­برداری فقط جنبه نظامی ندارد بلکه جهت اقامت کاروانهای تجاری هم بوده است. (همان، ۱۰۹)
هرچند حرکت نیروهای نظامی از راه های ارتباطی آنها را به مقاصد خود نزدیک می­کرد ولی تأثیرات منفی آن را بر اقتصاد و رفاه مردم آن نواحی نباید دور پنداشت زیرا عبور نیروهای نظامی از راه های ارتباطی متحمل مالیات­های سنگین بر مردم می­گشت پس مردم برای فرار از مالیات­های سنگین دست از فعالیت­های کشاورزی و دامپروری می­کشیدند و به نقاط دیگر مهاجرت می­کردند. تأثیر منفی دیگر انتقال نیروهای نظامی از طریق راه های ارتباطی، تخریب راه ها بود که در عصر قاجار اهمیتی به آن داده نمی­شد.
فصل دوم
وضعیت راه های ایران در دوران قاجار
راه های اصلی ایران در عصر قاجار همان راههایی است که اکنون پایتخت را به مراکز مهم استانها و بنادر شمال و جنوب کشور مرتبط ساخته است. طرح راه ها در حقیقت متناسب با طبیعت ایران و وضع ناهمواری­ها و مسیر رودها بوده و در حال حاضر نیز علی رغم پیشرفتهای شگرفی که در فن راه­سازی روی داده مسیر راه های شوسه و بخشی از راه آهن بر وفق اقتضای طبیعت ایران انتخاب شده است.در کمتر کشوری این امکان وجود دارد که طبیعت تا این اندازه برای جاده سازی مساعد باشد. در مجموع وضعیت راه ها در عصر قاجار نامطلوب بوده و نمی­شد عنوان راه را برای آن خطاب کرد. چون جز کوره راهی بیش نبوده و در مجموع راه های ارتباطی از نوع جاده­های ارابه­رو و سواره­رو و پیاده­رو بوده است که در درجه اول مخصوص حمل و نقل محمولات پستی بوده است و این محمولات به وسیله­ گاری در جاده­های ارابه و به وسیله­ پیکها در راه های سواره­رو حمل و نقل می­شد.تا اواسط قرن بیستم ایران صاحب راه های مناسب و مفید نشد و ازاین رهگذر ضربه های اساسی بر حرکت آن به سوی پیشرفت و ترقی وارد آورد.(پولاک،۱۳۶۸: ۳۰۰).
در کوره راه های فرعی پیکهای پیاده این وظیفه را به عهوده داشتند چون مسافت­ها با این نوع وسایل نقلیه در راه های ابتدایی صورت می­گرفت و هزینه­ های سفر را بالا می­برد و خطرات سفر نیز افزایش می­یافت وجود راه های فرعی در کنار راه های اصلی از ضروریات بود چرا که همیشه امکان استفاده از راه های اصلی وجود نداشت. زیرا وجود راهزنان بر سر راه های اصلی امنیت کاروانها را مختل می­کرد.
یا عوارض سنگینی که بر سر راه های اصلی از کاروانها گرفته می­شدراههای فرعی می­توانست برای برخی کاروانها که از این موضوع نگران بودند کارساز باشد.
الف:راه های تاریخی ایران
توسعه و تکامل راه ها و اهمیت دادن به آن به دوران باستان بر می گردد.زیرا حکومتها برای رسیدن به اهداف خود چه از نظر نظامی و توسعه طلبی و چه از نظر اقتصادی و بازرگانی از اهمیت جاده ها نمی توانستند غافل باشند به همین منظور اصطخری در کتاب مسالک و ممالک و همچنین دمورگان در کتاب ایران باستان ازراههای اصفهان در عهد ساسانی یاد نموده اند. در عصر ساسانی این شهر محل تجمع سپاهیان بوده و به همین جهت سپاهان هم خوانده می­شد. بنابراین شهر محل سکونت و قلمرو خاندان­های مهم و دژ مستحکمی برای ساسانیان بوده است.
با ورود اسلام به این قسمت از ایران در سال ۲۳ هـ.ق و با اتصال برخی از مناطق و محلات و روستاهای مجاور آن به محله یهودیه و جی (محلات اولیه اصفهان) این شهر به عنوان یک مرکز مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نظامی دارای اعتبار ویژه­ای گردید (بروگش، ۱۳۷۴: ۲۰۴).
وجود برخی بناها چون کاخ­ها و پل­ها به عنوان شاهکار معماری ایران اسلامی در عصر صفوی توجه جهانگردان را به آن شهر معطوف داشت.
وجود شبکه­ راه­های ارتباطی و کاروانسراها باعث رونق تجارت و بازرگانی گردید. و همین عامل سبب گشت در طول دوره های بعد بخصوص عصر قاجاریه، سیاحان اروپایی با ورود به ایران بخشی از سفر خود را به اصفهان اختصاص دهند. بی تردید پس ازروی کار آمدن دیالمه و همینطور در زمان سلاجقه بر اهمیت راه های اصفهان افزوده شد و بالاخره در زمان صفویه به کمال خود رسید. توسعه شبکه راه های اصفهان در طول تاریخ با دو مشکل طبیعی مواجه بوده است یکی از آنها کویری بودن منطقه در شرق و جنوب شرق و دیگری کوهستانی بودن مناطق غرب است.(شفقی،۱۳۸۱: ۲۴۸).
بنابراین کشور ایران از قدیم راه بازرگانی شرق و غرب بوده است و پل ارتباطی بین آسیا و اروپا محسوب می­شده است. تا زمانی که راه های دریایی برای اروپا دارای اهمیت بود راه های ایران از اهمیت چندانی به خصوص در عصر قاجار برخوردار نبود. ولی با توسعه خطوط آهن، اهمیت جغرافیایی و موقعیت طبیعی ایران مورد توجه واقع می­گردد و از همان ابتدای عصر قاجار دولت­های اروپایی برای به دست آوردن امتیازات در خصوص راه های ارتباطی به نقشه­ برداری از راه های ایران می­پردازند.
کوتاه کردن مسافت بین شرق با غرب از طریق راه های ایران برای تجارت و بازرگانی اروپا بسیار باصرفه بود به همین جهت توجه کشورهای اروپایی چون روسیه و انگستان به موقعیت جغرافیایی ایران در عصر قاجار روز به روز بیشتر می­گشت.
در واقع ایران حلقه­ی اتصال میان خاور دور و خاورمیانه است. در دوره­ های مختلف تاریخی جابجایی­های کوچ­کنندگان و لشکرکشی­های جنگجویان بارها مرزهای این کشور را درنوردیده و این دست­اندازی­ها از دوران باستان وجود داشته است. به لحاظ دشواری و سختی راه های ایران و به دنبال آن ناامنی راه ها دولت­های خارجی همه تلاش و کوشش خود را صرف ترمیم و اصلاح راه ها و ایجاد امنیت در آن می­ کنند تا بلکه به کاروانهای تجاری که کالاهای آنها را حمل می­ کند آسیبی وارد نشود.
ب- انواع راه ها در ایران
موقعیت جغرافیایی ایران تنوع خاصی را در ایجاد راه های ارتباطی ایجاد کرده بود و به مسافر این امکان را می­داد که از راه های گوناگون اقدام به سفر کند. یا در مسیری که سفر می­ کند از راه های کوهستانی که صعب­العبور بوده و خستگی فراوان ایجاد می­کرد یک مرتبه وارد دشت و نواحی بیابانی شود و رفع خستگی نماید. در بخشهای جنوبی ایران راه ها اکثراً از بیابانهای کویری می­گذشت. با آغاز سلسله قاجار تنها راه قابل توجهی که در ایران وجود داشت راه سنگ فرشی بود که به دستور شاه عباس در شمال ایران کشیده شده بود.اما این راه در عصر ناصری چنان ویران گشته بود که به قول حاج سیاح” خود همان سنگها سنگ راه شده بودند."(حاج سیاح،۱۳۵۹: ۵۲۹).
باقی راه های ایران وضعی اسفناک داشتند. به شکلی که در برخی راه های جنوبی دو اسب نمی توانند از کنار هم عبور کنند.(گوبینو،۱۳۶۷: ۱۴۵).
در واقع سفر در ایران به چند صورت انجام می­گرفت که برخی از آنها از قدیم­الایام رایج بوده مانند سفر با کاروان یا مکاری، و سفرهای خصوصی و برخی سفرها از اوایل قاجار متداول گشته است. مانند سفر با پُست و سفر چاپاری. بنابراین می­ شود راه ها را به دو بخش کاروان­رو و چاپار در عصر قاجار تقسیم کرد که به خاطر مقابله با هرگونه مشکلاتی و خطرات راهزنان، سفر در راه های کاروان­رو را متداولتر کرده بود.(آلفونس، ۱۳۷۱: ۲۴۵)
شیوه سفر در عصر قاجار از طریق دو راه بیشتر متداول بوده است.
راه کاروان­رو
دلیل انتخاب راه های کاروان­رو و اینکه افراد با کاروان اقدام به سفر کنند، ناشی از وجود خطرات فراوان در مسیرهای ارتباطی بوده است. جدای از این موضوع نظم و انضباط و وجود آداب و رسوم خاصی در سفرهای کاروان­رو سبب جذب افراد به این شیوه می­شد. در این شیوه سفر، رعایت جزئی­ترین نکات و پیروی از مسئول کاروان، امری ضروری بود. چون ممکن بود با بی­انضباطی عواقب ناگواری برای کاروان به وجود بیاید. اهمیت دادن به این نوع از راه ها دارای اهمیت بیشتر بود. در این روش دست کم ۱۰ نفر و در بیشتر موارد ۵۰ نفر در غالب کاروان اقدام به سفر می‌کردند. به طوری که صندوق اسباب و وسایل بر چند شتر و بر قاطر و خر و اسب مسافر حمل می‌شد و بدین وسیله چارپایان مرکوب دسته دسته در پی هم می­رفتند. (فوروکاوا، ۱۳۸۴: ۱۴۰)
اغلب سفرهای کاروان­رو در روز انجام می­شد و معمولاً هر روز یک منزل که برابر با ۶ فرسخ بود راه می­رفتند و شب­ها در کاروانسراها به استراحت می­پرداختند.
در این شکل از سفر در راه های کاروان­رو امکانات و وسایل سفر از قبیل وسایل پخت و پز و . . . بسیار به کار می ­آید. (همان: ۱۴۲)
اینگونه به نظر می ­آید که شرکت برادران لینچ انگلستان به منظور بهره ­برداری از راه های ارتباطی به خصوص راه های کاروان­رو نقش بزرگی داشته است. به خصوص راه کاروان­رو از اهواز تا اصفهان که از کوههای بختیاری می­گذشته است را از اقدامات شرکت لینچ به حساب می­آورند. (اوبن، ۱۳۶۲: ۲۳۶)
راه چاپار
سرعت عمل دادن به کارها از دغدغه­ های اصلی و مهم برای هر حکومتی بوده است. دولت ایران در عصر قاجار هم به سال ۱۸۷۷م. یک نظام پستی تأسیس کرد تا مأمورین پست با اسب چاپاری نامه­ ها را سریعتر به مقصد برسانند و بنا شده بود که هر ۵ الی ۶ فرسخ مسافت یک ایستگاه جهت تعویض اسب و اینکه مسافر امکان استراحت داشته باشد به وجود بیاید. این ایستگاهها را چاپارخانه یا محل فرود آمدن می­نامیدند نه محل آسودن مسافران. (فوروکاوا، ۱۳۸۴: ۱۴۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]




 

ربانی و همکاران (۱۳۸۹)

 

خدمات و فعالیت­های تولیدی، فضای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی، راه­های ارتباطی، امنیت عاطفی و روانی شهروندان مؤثر بر هویّت اجتماعی شهرهای جدید

 

پیمایش
پرسشنامه

 

متغیر خدمات و فعالیت­های تولیدی، فضای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی؛ متغیرهای امنیت عاطفی و روانی به ترتیب بیشترین تأثیرات را بر میزان هویّت اجتمعی شهر جدید پردیس داشته اند

 

 

 

خانیکی و حسین­پور
(۱۳۹۰)

 

بررسی نحوه دسترسی و میزان رضایتمندی شهروندان از خدمات ارتباطی و فن­آوری اطلاعات

 

پیمایش
پرسشنامه

 

استفاده از موبایل از ضریب نفوذ بیشتری در بین پاسخگویان برخوردار است و ۵۲ درصد پاسخگویان رضایت کمی از خدمات ارتباطی و فن­آوری اطلاعات داشتند

 

 

 

لی و آهِن[۲۷] (۲۰۰۵)

 

بررسی الگوهای سفر غیرکاری ساکنین در پنج شهر جدید (فروشگاه موادغذایی، اوقات فراغت، سرگرمی و دسترسی به خدمات پزشکی)

 

اسنادی

 

الگوی سفرهای غیر کاری ساکنین در پنج شهر جدید اطراف سئول به عنوان مراکز برون شهری­ای از نظر جاذبه­های خرده­فروشی در حال رشد است

 

 

 

منبع: نگارندگان
۲-۲-۳- بررسی پیشینه تحقیق
در این بخش از تحقیق به بررسی تفاوت­ها و نوآوری­های تحقیق حاضر نسبت به پژوهش­های ذکر شده در ادبیات تجربی داخلی و خارجی پرداخته می­ شود.
- مولوی در تحقیق خود به سنجش کیفیّت محیط شهری پرداخته است در حالی­که در پژوهش حاضر علاوه بر سنجش رضایت از کیفیّت محیط شهری عوامل مؤثر بر رضایتمندی از کیفیّت محیط شهری نیز بررسی می­ شود. بزی و افراسیابی صرف عملکرد جمعیتی شهر صدرا را بررسی کرده ­اند اما در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مجموع عوامل اجتماعی مؤثر بر رضایت، عملکرد شهر صدرا سنجیده خواهد شد. براتی و شاه آبادی (سرمایه اجتماعی) و زیاری و همکاران (هویّت شهر) تنها به بررسی یک متغیر از مجموع شش متغیر این پژوهش پرداخته­اند. پژوهش آتش و شیرازی و نیز زمانی و عارفی به بررسی مشکلات و چالش­های شهرهای جدید ایران پرداخته در حالی­که این پژوهش نه در پی بررسی مشکلات صرف است و نه شهرهای جدید را به طور کلی بررسی می­ کند.
- در تحقیقات خارجی نیز تفاوت­هایی با مطالعه حاضر وجود دارد. موروتا به بررسی عامل امنیت پرداخته و چو یام لو به بررسی عامل قیمت، مسافت و حمل و نقل پرداخته است، اما در این پژوهش به بررسی مستقیم این عوامل پرداخته نمی­ شود ولی به طور غیر مستقیم در قالب نیازمندی­ها و مشکلات بررسی می­ شود. حجازی و صدیق مصطفی، لویی و لام و سلیمان هر کدام به نوعی به بررسی بخشی از مشکلات شهرهای جدید پرداخته­اند، اما به عوامل مؤثر بر رضایت شهروندان توجهی نداشته­اند که در این تحقیق به طور مفصل بررسی می­ شود. علاوه بر تفاوت­های ذکر شده، یکی از عمده­ترین تفاوت­های موجود و نوآوری تحقیق حاضر نسبت به سایر مطالعات، در تطبیقی بودن مطالعه حاضر است.
۲-۳- مبانی نظری
۲-۳-۱- متغیرهای مستقل
۲-۳-۱-۱- حس مکان[۲۸]
شامای[۲۹] برای حس مکان سه مرحله اصلی تعلّق به مکان، دلبستگی به مکان و تعهد به مکان را با هفت سطح تعیین می‌کند. این سطوح از حس مکان، کاربرد فرایند حس مکان را نشان می‌دهند که از بی‌تفاوتی تا حس فداکاری نسبت به مکان را به ترتیب زیر شامل می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

  • بی‌تفاوتی نسبت به مکان: این سطح معمولاً در ادبیات حس مکان مورد توجه واقع نمی‌شود ولی می‌تواند در سنجش حس مکان مورد استفاده قرار گیرد.

 

 

 

  • آگاهی از قرارگیری در یک مکان: این سطح هنگامی است که فرد می‌داند که در یک مکان متمایز زندگی می­ کند و نمادهای آن مکان را تشخیص می‌دهد ولی هیچ احساسی که او را به مکان متصل کند، وجود ندارد. در این حالت فرد ممکن است بداند که در یک مکان مستقر است ولی نمی‌داند که بخشی از آن مکان است. در این سطح آگاهی از مکان فراتر از یک آدرس یا موقعیت نیست.

 

 

 

  • تعلّق به مکان: در این سطح، فرد نه‌تنها از نام و نمادهای مکان آگاه است، بلکه با مکان هم احساس بودن و تقدیر مشترک داشتن نیز دارد، در این حالت نمادهای مکان محترم و آنچه برای مکان رخ می‌دهد، برای فرد نیز مهم است.

 

 

 

  • دلبستگی به مکان: در این سطح فرد ارتباط عاطفی پیچیده با مکان دارد. مکان برای او معنا دارد و مکان محور فردیت است و تجارب جمعی و هویّت فرد در ترکیب با معانی و نمادها به مکان شخصیت می‌دهد، در این حالت بر منحصربه ‌فرد بودن مکان و تفاوت آن با دیگر مکان‌ها تأکید می‌شود.

 

 

 

  • یکی شدن با اهداف مکان: این سطح نشان‌دهنده‌ی درآمیختگی و پیوستگی فرد با نیازهای مکان است. در این حالت فرد اهداف مکان را تشخیص داده، با آن­ها منطبق شده و از آن­ها پیروی می­ کند، در فرد شور، عشق، حمایت و ازخودگذشتگی نسبت به مکان وجود دارد.

 

 

 

  • حضور در مکان: این سطح به نقش فعال فرد در اجتماع که علت آن تعهد به مکان است، توجه دارد. در مقابل تمامی سطوح قبل که مبنای نظری داشتند، این سطح و سطح بعدی از رفتارهای واقعی افراد برداشت می­ شود. فرد معمولأ این سطح را به ‌طور ضمنی با سرمایه ­گذاری منابع انسانی مثل زمان، پول و غیره نشان می­دهد.

 

 

 

  • فداکاری برای مکان: این سطح بالاترین سطح حس مکان است و فرد عمیق‌ترین تعهد را نسبت به مکان دارد و فداکاری­های زیادی در جهت گرایش‌ها، ارزش­ها، آزادی­ها و رفاه در موقعیت‌های مختلف از خود نشان می‌دهد. در این سطح آمادگی برای رها کردن علایق فردی و جمعی به خاطر علایق بزرگ‌تر نسبت به مکان وجود دارد (شامای، ۱۹۹۱: ۳۵۰-۳۴۹).

 

 

۲-۳-۱-۱-۱- یورگنسن و استیدمن[۳۰]
از نظر یورگنسن و استیدمن، مجموعه­های زیادی از مفاهیم وجود دارد که ارتباط بین مردم و فضا را نشان می­دهد اما حس مکان مفهومی کلی است. حس مکان به معنای اتصال یک فرد یا گروه به یک محیط فضایی است (یورگنسن و استیدمن، ۲۰۰۱: ۲۳۳) و بیانگر ابعاد عاطفی، منطقی، نمادین و روحانی رابطه بین انسان و محیط، که در برگیرنده­ی نظامی پیچیده از ارتباطات درونی بین ابعاد است و شاید به علت همین پیچیدگی است که توافقی بر مفهوم و معنای کلی حس مکان و نیز شیوه ارزیابی آنها در ادبیات به چشم نمی­خورد (یورگنسن، ۲۰۰۶). یورگنسن و استیدمن ابعاد شکل­دهنده حس مکان را دلبستگی به مکان، شخصیّت مکان و وابستگی به مکان به عنوان مؤلفه­ های متناظر با ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری نگرش می‎دانند‎. وابستگی به مکان به معنای نگرش به این است که یک محیط فیزیکی تا چه اندازه و به چه کیفیّتی می ­تواند امکانات دستیابی به اهداف رفتاری افراد را در قیاس با سایر موارد ممکن و در دسترس تأمین کند. دلبستگی به مکان در یک محیط مسکونی، می‎تواند بازتابی از ارزیابی­های عاطفی ساکنان، نسبت به آن محیط تلقی شود. بر خلاف برخی از نظرات که دلبستگی به مکان را تنها محصول تعاملات اجتماعی در محیط معرفی می­ کنند، تعلّق عاطفی به مکان می ­تواند نسبت به محیط فیزیکی و نیز اجتماعی صورت پذیرد (یورگنسن،۲۰۰۱: ۳۱۸). استیدمن و یورگنسن، هویّت مکان را به عنوان ابعادی از خود می­دانند که هویّت شخصی افراد را، در محیط تعریف می­ کند و نشان می­دهد مکان بخشی از هویّت شخصی است. هویّت مکان همچنین نشان دهنده میزان تأمین نیازهای اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی در یک مکان خاص است (مظلومی،۲۰۱۲: ۱۲). در ادامه دو مفهوم تعلّق مکانی و هویّت مکانی به عنوان دو مفهوم از مفاهیم مورد بحث در مدل یورگنسن و استیدمن، به عنوان متغیرهای مستقل این تحقیق توضیح داده می­ شود.
هویت ۱
هویت ۲
هویت ۳
تعلّق ۱
تعلّق ۳
تعلّق ۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم