کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو




آخرین مطالب
 



//not being debugged
شکل۴-۱۳: تکنیک INT3
۴-۹-۲- واردکردنINT2D
تکنیک ضداشکال زدایی INT2D مانندINT3 از دستور INT 0X2D برای دسترسی به اشکال­زدای مرکزی استفاده می‌کند.زیرا INT 0X2D راهی است که اشکال زداهای مرکزی نقاط توقف را تنظیم می‌کنند، روشی که درفهرست ۱۰-۱۶ نشان داده شده است بکاربرده می‌شود.
دانلود پایان نامه
۴-۹-۳- وارد کردنICE
یکی از دستورات ثبت نشده Intel نقطه توقف مدار شبیه سازی[۱۹] شده ‌است، (‌رمزالعمل OXF1). ICEBP. این دستور برای آسانترکردن اشکال­زدایی با بهره گرفتن از یک مدار شبیه سازطراحی شده است، زیرا مشکل است که یک نقطه توقف دلخواه را با یک مدار شبیه سازی تنظیم کرد.
اجرای این دستور یک استثنا تک مرحله‌ای را ایجاد می‌کند. اگر برنامه از طریق یک تک مرحله‌ای درحال دنبال کردن باشد، اشکال زدا تصور می‌کند این یک استثنا عادی ایجاد شده توسط یک تک مرحله‌ای است و مجموعه‌ای از اداره کننده‌های استثنا قبلی را اجرا نمی‌کند. بدافزار می‌تواند با بهره گرفتن از اداره کننده استثنا برای جریان اجرای نرمال از آن سوء استفاده کند که می‌تواند باعث شکست این موضوع شود.
۴-۱۰- آسیب های اشکال زدا
مانند تمامی نرم­افزار‌ها، اشکال زدا‌ها آسیب‌هایی دارند، وبرخی اوقات ونویسندگان بدافزار به آن‌ها حمله می‌کنند تا از اشکال­زدایی جلوگیری کنند. در اینجا چندین آسیب رایج در راهی که OLLYDBG فرمت پرونده اجرایی قابل حمل را اداره می‌کند آورده شده ست.
۴-۱۰-۱- آسیب های سرآیند
اولین تکنیک تغییر سرآیند مایکروسافت از یک فایل اجرای دودویی است، که سبب می‌شود OLLYDBG هنگامی که اجرا را بارگذاری می‌کند بشکند. نتیجه آن خطای «فایل اجرایی ۳۲بیت ناشناخته یا اشتباه» است. و برنامه معمولا بخوبی در خارج از اشکال زدا کار می‌کند. این کار ناشی از این حقیقت است که OLLYDBG در جهت خواندن سرآیند پرونده اجرایی قابل حمل دقیقاً ویژگی­های مایکروسافت را دنبال می‌کند. در سرآیند پرونده اجرایی قابل حملیک ساختار شناخته شده به عنوان IMAGE- OPTIONAL- HEADER وجود دارد. شکال ۴-۱۴زیرمجموعه‌ای از این ساختار را نشان می‌دهد.
شکل ۴-۱۴: PE IMAGE-OPTIONAL- HEADER و آسیب NUMBER OF REVA AND SIZES
چندین عنصر پایانی دراین ساختار مورد توجه خاص هستند زمینه NUMBER OF REVA AND SIZESتعداد ورودی‌هایی را که در آرایه‌یDATA DIRECTORY جریان دارند مشخص می‌کند. DATA DIRECTORY نشان می‌دهد کجا می‌توان دیگر اجزا‌ها ی قابل اجرای مهم را پیدا کرد، این اندکی بیشتراز آرایۀ ساختارهای IMAGE- DATA- DIRECTORY در پایان ساختار سرآیند اختیاری است. هر ساختار فهرست داده اندازه و آدرس مجازی مرتبط فهرست را مشخص می‌کند.
اندازه آرایه به IMAGE- NUMBER OF – DIRECTORY- ENTRIES تنظیم شده است که برابر با۰X10 است. بارگذاری ویندوز از هر NUMBER OF REVA AND SIZES بزرگتراز ۰X10 چشم پوشی می‌کند زیرا هرچیز بزرگ‌تر در آرایهDATA DIRECTORYجا نخواهد شد.
OLLY DBG استاندارد‌ها را دنبال می‌کند واز NUMBER OF REVA AND SIZES استفاده می‌کند. به عنوان نتیجه تنظیم اندازه آرایه به مقدار بزرگ‌تر از ۰X10 (مانند۰X99) سبب می‌شود OLLYDBG یک پاپ آپ ویندوز را برای کاربر پیش از خارج شدن از برنامه ایجاد کند. ساده‌ترین راه برای غلبه براین تکنیک تغییر دستی سرآیندپرونده اجرایی قابل حمل وتنظیم NUMBER OF REVA AND SIZES به ۰X10 با بهره گرفتن از یک ویرایشگر شانزده تایی با جستجوگر پرونده اجرایی قابل حمل است. می‌توانید از یک اشکال زدا استفاده کنید که برای این تکنیک آسیب رسان نیست مانند WINDBG یا OLLYDBG2.0
حقه دیگر سرآیند شامل سرآیند‌های بخش می‌شود، سبب می‌شود OLLYDBG درطی بارگذاری باخطای «فایل حاوی داده‌های بسیار زیادی است» ‌ بشکند. (WINDBG و OLLYDBG2.0 برای این تکنیک آسیب‌پذیر نیستند) بخش‌های حاوی اجزای فایل، شامل کد، داده‌ها، منابع و دیگر اطلاعات هستند. هربخش یک سرآیند به شکل یک ساختار IMAGE- SECTION- HEADER دارد. شکل ۴-۱۵ یک زیرمجموعه از این ساختار را نشان می‌دهد.
شکل ۴-۱۵:‌ساختار PE IMAGE- SECTION- HEADER
عناصر قابل توجه VIRTUAL SIZE و SIZE OF RAW DATA هستند. مطابق با ویژگی­های پرونده اجرایی قابل حمل ویندوز، VIRTUAL SIZE زمانی که درحافظه بارگذاری می‌شود، باید حاوی اندازه کلی بخش باشد و SIZE OF RAW DATA باید حاوی اندازه داده‌ها در دیسک باشد. بارگذاری ویندوز از VIRTUAL SIZE و SIZE OF RAW DATA کوچکتری برای هدایت داده‌ها به بخش حافظه استفاده می‌کند. اگر SIZE OF RAW DATA بزرگتراز VIRTAL SIZE باشد تنها داده‌های virtal size به حافظه کپی می‌شود. به این دلیل که ollydbg تنها از size of raw data استفاده می‌کند، تنظیم size of raw data به چیزی بزرگ‌تر مانند ۰X77777777 سبب از کار افتادن ollydbg می‌شود.
ساده‌ترین راه برای غلبه براین تکنیک ضداشکال زدایی تغییر دستی سرآیندپرونده اجرایی قابل حمل وتنظیم size of raw data با بهره گرفتن از یک ویرایشگر شانزده تایی برای تغییر مقداری نزدیک به virtual size است.
(قابل ذکراست که مطابق با ویژگی‌ها، این مقدار باید ضرب مقدار file Alignment در
image- optional- header باشد) جستجوگر پرونده اجرایی قابل حمل برنامه‌ای بزرگ برای استفاده از این هدف است زیرا بامقدار بزرگی برای size of raw data پرشده است.
۴-۱۰-۲-آسیب output debug string
بدافزار اغلب تلاش می کند که ازیک آسیب حلقه فرمت درنسخه ۱/۱ ollydbg استفاده کند، با بهره گرفتن از حلقه s% به عنوان پارامتری برای output debug string به سبب از کار افتادن ollydbg . . از فراخوانی های مشکوک مانند output debug string آگاه باشید . اگر این فراخوانی اجرا شود اشکال زدای شما از کار خواهد افتاد.
۴-۱۱- نتیجه گیری
این فصل برخی تکنیک‌های ضداشکال زدایی محبوب را شرح داد. این کار نیاز به صبر برای یادگیری و دانستن تکنیک‌های ضداشکال زدایی را دارد.
بیشتر تکنیک‌های ضداشکال زدایی می‌تواند با بهره گرفتن از حس معمول مشخص شوند، درحالی که یک فرایند را به آهستگی اشکال­زدایی می‌کنند. برای مثال اگر بطور نابهنگام پایان یافتن کدی را در یک جهش شرطی دیدید، می‌تواند دریک تکنیک ضداشکال زدایی اشاره شود. بیشتر تکنیک‌های ضداشکال زدایی محبوب شامل دسترسی fs:[30h] فراخوانی یک ویندوز API یا اجرای یک بررسی زمان بندی است.
البته بهترین راه برای یادگیری بی‌نتیجه گذاشتن تکنیک‌های ضداشکال زدایی ادامه دادن به مخالفت و مطالعه بدافزار است. نویسندگان بدافزار همیشه به دنبال راهی جدید برای بی‌نتیجه گذاشتن
اشکال زدا‌ها و انگشت به دهان نگه داشتن تحلیل­گران بدافزار همانند شما است.
فصل ۵
مترسک
۵-۱- مقدمه
بسیاری بر این عقیده هستند که یک بدافزار حتما باید بر روی سیستم شما در قالب یک فایل دانلود شود تا بتواند کارش را انجام دهد. اما به خاطر داشته باشید انواع بدافزار‌ها از انواع روش‌ها و تکنیک‌های مختلف برای اجرا خود استفاده می‌کنند. برخی از بدافزار‌ها از اجرای نرم افزار‌ها یا عملیات‌های خاصی بر روی سیستم جلوگیری می‌کنند، بضی از آن‌ها سیستم شما را به عنوان یک سیستم قربانی برای سوء استفاده و انجام عملیات تخریبی بر روی سیستم‌های دیگر استفاده می‌کنند، برخی از بدافزار‌ها وجود دارند که صرفا برای جمع آوری اطلاعات شخصی کاربران طراحی شده‌اند، برای مثال اطلاعات مربوط به کارت شناسایی، شماره حساب‌های بانکی، رمز‌های عبور و نام‌های کاربری و امثال این اطلاعات را جمع آوری و برای نویسنده آن بدافزار ارسال می‌کنند. اما این‌ها تنها برخی از کارهایی است که بدافزار‌ها می‌توانند انجام دهند، بد افزار‌ها نه تنها می‌توانند باعث دردسر کاربران شوند و آن‌ها را اذیت کنند، بلکه می‌توانند هزینه‌های سنگینی برای کاربران داشته باشند، حتی بدافزارهایی که برای جمع آوری اطلاعات شخصی طراحی شده‌اند ممکن است باعث ایجاد تخریب در سیستم قربانی شوند. این‌‌ همان دلیلی است که شناسایی و حذف کردن این بدافزار‌ها از سیستم عامل کاربران را تبدیل به امری حیاتی کرده است. در این پژوهش ما برروی روشی مطالعه می‌کنیم که بدون داشتن یک ضد اشکال زاد بتوانیم از باز شدن بد افزاری که به حالت بسته‌ای شده می‌باشد جلوگیری کنیم.
۵-۲- مترسک چیست؟
با توجه به بد افزار‌های سیستمی شده (پک شده) می‌خواهیم با ایجاد یک سری عملیات و با بهره برداری از خواص شناسایی اشکال زدا بدون اینکه در حافظه قرار داشته باشند می‌توانیم از بسته خارج شدن آن‌ها (آنپک شدن) جلوگیری نماییم برای انجام این عمل می‌دانیم یک بدافزار به روش‌های مختلفی قابل انجام می‌باشد که اشکال مختلف آن را با توجه به مطالب فصل قبل صورت زیر مطرح می‌شود باید توجه داشت که ممکن است روش­های مختلفی مطرح گردد که در این حالت ممکن است در آینده روش­های دیگری نیز مطرح گردد این روش‌ها به شرح زیر می‌باشند:
۱- استفاده از رابط برنامه نویسی کاربردی (بخش ۴-۲)
۲- بررسی دستی ساختار‌های حافظه (بخش ۴-۳)
الف – نشانه Being Debugged
ب- نشانه Process Heap
ج- نشانه NTGlobalFlag
۳- بررسی رفتار اشکال زاد‌ها( بخش ۴-۵)
الف- اسکن INT
ب- بررسی‌های مجموعه مقابله‌ای
ج- بررسی‌های زمان.
حال با توجه به هدف یاد شده بعد از بررسی هریک از آن‌ها می‌توانیم یکی از آن‌ها را برای ساخت مترسک خود استفاده نماییم.
۵-۳- نمودار کلی کار
شکل ۵-۱:نمودار مترسک
۵-۴- استفاده از رابط برنامه نویسی کاربردی
جدول ۵-۱ واکنش توابع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 08:18:00 ب.ظ ]




فردمعتاد شاید در وهله اول نپذیرد که معتاد شده اما وابستگی اجتناب ناپذیر وی به مواد مخدر سرانجام واقعیت را بر او آشکار خواهد کرد.
از سوی دیگر، علاوه بر وابستگی ناگزیر به موادمخدر چنین فردی دارای ویژگی های دیگری نیز هست. چند ویژگی متداول معتادان عبارت است از:
یبوست، کاهش فشارخون، کوچک شدن مردمک های چشم، تهوع، نامفهوم شدن تکلم و ادای کلمات، عکس العمل های کند، خارش پوست، احساس تنگی نفس و کندشدن تنفس، کاهش حافظه، زرد شدن پوست، گودی زیر چشم. در عین حال سوختگی روی لباس، عدم تحمل برای استقرار در یک جمع و مکان به مدت طولانی از جمله نشانه هایی است که اگر فردی واجد آن بود باید احتمال آلودگی وی به مواد مخدر را داد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است،بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد بدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی می شود و با توقف مصرف دارو دچار خماری و اختلال شدید جسمانی می گردد.
مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده ی تحمل نیز می شوند، به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل می شود مصرف خود را افزایش می دهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور بر حسب نوع و اثر آن متفاوت است.
برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد می کنند و برخی دیگر با وجود تأثیری که بر روان و ذهن فرد می گذارند اعتیاد دهنده به شمار نمی آیند.[۹]
د) مراحل اعتیاد
اعتیاد معمولاً طی پنج مرحله ی متوالی زیر شکل می گیرد:
مرحله آزمایشی: در این مقطع برای اولین بار مواد را امتحان کرده یا از روی کنجکاوی چندین بار مصرف می کند.
مرحله تفریحی (اجتماعی – موقعیتی): در مهمانی ها، تحت فشار همسالان، در رویدادهای ناشی از فشارهای روحی زندگی و جهت تلاش برای همنوایی با دوستان.
مرحله سوء مصرف متوالی: با گذر از نقطه ی عطف درمان عوارضی از قبیل منازعه، دستگیری، مسائل خانوادگی، تحصیلی و شغلی دیده می شود.
مرحله وابستگی روزانه: مصرف مستمر برای کاهش عوارض، کسب احساس نرمال و عادی شدن به طور روزانه ادامه می یابد.
مرحله اعتیاد: جهت اجتناب از علائم محرومیت و نرمال شدن نیاز به مصرف روزانه مواد تشدید می شود.[۱۰]
بند دوم: مواد مخدر
الف) تعریف مواد مخدر
مواد مخدر به آن دسته از ترکیبات شیمیایی گفته می شود که مصرف آنها باعث دگرگونی سطح هوشیاری مغز شود. اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی که به علت استعمال مداوم یک دارو اعم از طبیعی یا ترکیبی ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور است.[۱۱]
اگر نیم نگاهی به پیامدها و عوارض اعتیاد به موادمخدر بیندازیم خواهیم دید که پیامدهای اعتیاد جامعه، فرد و خانواده را از نظر اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی در برمی گیرد. از مهمترین عوارض جسمی اعتیاد به موادمخدر می توان به ناراحتی های عصبی، بی اشتهایی، اضطراب، ریزش مکرر آب از بینی و چشم، ناراحتی عضلانی و فشار شدید در ستون فقرات، لاغر شدن و مانند آن اشاره کرد.[۱۲]
در گستره اقتصادی برخی پیامدهای ناشی از اعتیاد به موادمخدر عبارتند از:
بیکاری، ضعف مالی در ازای خرید و مصرف مواد، لطمه به اقتصاد،جامعه و خانواده اما عوارض روانی و شخصیتی ناشی از اعتیاد به موادمخدر فراوان اند؛ از جمله: ضعف اراده، بی توجهی به مسئولیت های فردی، ضعف شخصیت، ضعف عاطفه، عصبی بودن، به هم خوردن تعادل روانی، شخصیت نامتعادل و متزلزل، و ضعف اعتماد به نفس. همچنین در زمینه اجتماعی می توان به عوارضی مانند بی توجهی به مقررات جامعه، ضعف نیروی کار جامعه، بی نظمی و بی اعتمادی در جامعه، ضعف بنیاد خانواده، افزایش انحرافاتی مانند: دزدی، فحشاء و تکدی گری اشاره کرد.[۱۳]
مهمترین هدف و محور اصلی بحث حاضر علل گرایش به اعتیاد می باشد که می توان در سه حیطه «فردی»، «اجتماعی» و «خانوادگی» به آن ها پرداخت.
مشکلات روانی، کنجکاوی، ضعف اراده، فرار از زندگی تکراری، انگیزه های درمانی و شخصیت نابهنجار فرد مهمترین علل فردی گرایش به اعتیاد می باشند. در قسمت علل خانوادگی می توان به کمبود محبت در خانواده، تبعیض بین فرزندان، آزادی بی حد، محدود کردن بی حد فرزندان، رفاه بی حد اقتصادی در خانواده، فقر و نابسامانی های خانواده اشاره کرد. همچنین برخی از علل اجتماعی گرایش به اعتیاد عبارتند از:
در دسترس بودن موادمخدر، بیکاری، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی، محیط جغرافیایی و محله زندگی نامناسب، ضعف قوانین و ضعف اجرای آن، دوست ناباب، و ضعف دین داری در جامعه.
از این رو که دامنه علل گرایش به اعتیاد و گستردگی عوارض ناشی از آن بسیار وسیع و فراگیر می باشد، پیشگیری، شناسایی و از بین بردن علل گرایش به اعتیاد ضروری است؛ زیرا همانگونه که گذشت پیامدهای ناشی از اعتیاد بسیار خانمان سوز و بنیان شکن هستند،درمان پس از اعتیاد نسبت به پیشگیری کاری به صرفه نخواهد بود.البته این بدان معنا نیست که افراد معتاد را درمان نکنیم، بلکه بدان معناست که پیش از ایجاد اعتیاد در فرد، زمینه های گرایش به آن شناسایی شوند و با بهره گرفتن از مطالعات کارشناسانه در ابعاد و تخصص های گوناگون، در از بین بردن زمینه ها تلاش نمائیم.
اگر به بعد اقتصادی توجه کنیم خواهیم دید که هزینه پیشگیری از درمان کمتر خواهد بود چرا که برای تهیه موادمخدر ارز هنگفتی از کشور خارج می شود، همچنین برای کشف و مبارزه با آن و نیز مداوای معتادان هزینه های بالایی صرف می گردد.[۱۴]
ب) انواع موادمخدر
اصولاً تقسیم بندی راجع به انواع مواد مخدر کاری بسیار دشوار است. سابقه این دسته بندی ها به قرنهای گذشته باز می گردد و تا کنون دانشمندان دسته بندی های متنوعی را با توجه به مبانی و معیارهای مختلف ارائه داده اند. در این بند سعی داریم عمده ترین و متداول ترین این تقسیم بندی هارا ذکر نموده و در ادامه به پیامدهای مصرف این گونه مواد بپردازیم .
برحسب اثرگذاری مواد مخدر بر وضع روحی و سلسله اعصاب می توان تقسیم بندی ذیل را ارائه داد:
مواد سستی زا
الف: طبیعی(تریاک ومشتقات اولیه آن؛ سوخته، شیره، مرفین، هروئین و کدئین)
ب: صنعتی(متادون، نورمتادون، پتدین، باربیتوریکها و برخی مسکنها مانند والیوم، لیربوم و…)
مواد توهم زا (هالوسینوژن ها)
الف: طبیعی(حشیش، ماری جوانا، مسکالین و قارچهای حاوی مواد توهم زا)
ب: صنعتی(ال اس دی (اسید لیسترژیک)، پی سی پی (pcp)، ام دی آی و…)
مواد توان زا
الف: طبیعی؛ برگ کوکا، کوکائین (پودرکراک)، خات (درختچه ای در کشورهای عربی و آفریقایی) و ناس(درختچه ای در افغانستان).
ب: صنعتی؛ آمفتامین ها مانند سیکسیدین یا بنزودرین، متیل آمفتامین ها مانند متدرین، برخی از ترکیبات آمفتامین ها و غیره.
براساس قانون مبارزه با مواد مخدر فرانسه که در کنگره جهانی حقوق جزای ۱۹۶۹ م مورد تصویب قرار گرفت مواد مخدر به سه دسته زیر تقسیم شده است:
۱- الکل و مشتقات آن
۲- تریاک و مشتقات آن
۳- گروه بزرگی از داروهای پزشکی و روانپزشکی که جهت دارو و درمان استعمال می شود و بر اثر استمرار ایجاد وابستگی می کند.
سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۰م (۱۳۶۸ ه ش) تقسیم بندی دیگری از موادمخدر ساخت:
۱- موادمخدر: که خواب آلودگی، تسکین درد، ایجاد نقض در حرکات ارادی را بدنبال دارد مثل تریاک، هروئین، متادون و کدئین.
۲- مواد روانگردان: که موجب تغییر در احساس و ادراک و تفکر و قضاوت و اراده می شود مثل چرس، بنگ، ماری جوانا، ال اس دی.
۳- الکل و مشروبات مشابه آن مانند شراب.
۴- دخانیات (لیکوتین ها) مثل توتون.
اما آنچه مبنای تصمیمات مقامهای قضایی ایران در مراحل دادرسی قرار می گیرد، فهرست موادمخدر، مصوب۲/۵/۱۳۳۸ هیات وزیران با اصلاحات بعدی است.
ماده اول این مصوبه اشعار می دارد: «از نظر قانون اصلاح منع کشت خشخاش و استعمال تریاک (مصوب ۳۱خرداد۱۳۳۸) و با توجه به ماده یک قانون مزبور و تبصره یک ذیل آن موادمخدر به دو قسمت تقسیم و تفکیک می شوند:
دسته اول: مواد افیونی، حشیش و مشابهین آن
دسته دوم: سایر ادویه مخدره
دسته اول مواد مخدر عبارتست از: ۱- شیره تریاک ۲- تریاک ۳- سوخته تریاک ۴- شیره مطبوخ ۵- تفاله۶- بنگ ۷- بنگاب ۸- چرس(ماده ۵)
دسته دوم موادمخدر به قرار زیر به دو گروه تقسیم می شود:
گروه اول: موادمخدری که شکل خام دارد و املاح و استحصالات آن از نظر قانون یکسان و در یک ردیف شناخته می شود. این مواد عبارتند از: مرفین و املاح آن، دی استیل مرفین، نباتین و املاح آن، اکونین و استرهای آن دزومرفین، اکسی کدون، مورفریدین و…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]




مـرا گــر تـو بگـذاری ای نـفـــسِ طامـع بســـی پادشــــایی کنـــم در گـــدایــی
(همان : ۴۹۹ )
بـــاده در دِه چـــنـــد ازین بـــادِ غـرور خاک بـــر ســـر نفـــسِ نافـــرجـــام را
(همان : ۱۲ )
فکر خود و رایِ خود در عالمِ رندی نیست کفرست در این مذهب خودبینی و خودرائی
(همان : ۵۰۰ )
با مدعی مگوئید اسرار عشـــق و مســـتی تا بی خـــبر بمـــــیرد در دردِ خودپرستی
(همان : ۴۴۲)
گر جان به تن ببینی مشغولِ کارِ خود شـو هـــــر قبـله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
تا فضل و عقل بینی بی معــرفت نشــینی یک نـکته ات بگویم خود را مبین که رَستی
(همان : ۴۴۱ )
۹-تجاهر به فسق ، یعنی شبیه به روزه خوردن بایزید در ملأ عام- با آن که مسافر بود و شرعاً نمی توانست روزه دار باشد- که مردمان حمل بر فسق کردند.(هجویری ، ۱۳۳۶ : ۷۲)
بیا که رونقِ ایــن کارخــــانه کم نشـــود به زهد همچو توئی یا به فسقِ همچو منی
(همان : ۴۸۴)
سرم خوش است و به بانگ بلند می گویم که من نســیم حیــات از پیاله می جویم
(همان : ۳۸۶ )
عاشق و رند و نظربازم و می گــویم فاش تا بـــدانی کــه به چندین هنر آراسته ام
(همان : ۳۱۵ )
۱۰-رستگاری را در عشق جستن
زاهد ار راه به رنـــدی نبـــرد مـــعذورســـت عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
(حافظ،۱۳۷۴ : ۱۶۳ )
عشقت رسد به فــــریاد ار خــــود بسانِ حافظ قرآن ز بر بخـوانی با چـــارده روایت
(همان : ۹۸ )
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق برو نـــمرده بـــه فتوی من نماز کنید
(خرمشاهی، ۱۳۶۸ ، ج۱ ، صص۱۰۹۶-۱۰۹۲ )
روش حافظ و اقرانش مخلوطی از ملامتیه و قلندریه و حلاّجیه است. یعنی کیفیت مخالفت با نظر و معتقدات مردم و مبارزه با ریا را از ملامتیه، وارستگی و تجرّد محض را از قلندریه و بی باکی و تهوّر و سراندازی در عشق را از حلاّجیه گرفته اند. البته باید چاشنی زیرکی و نکته سنجی خاص و وسعت نامحدود مشرب را به این عناصر افزود تا « مشرب رندی حافظ» به دست آ‌ید. فرق مشرب قلندری و ملامتی و صوفی را چنین تعریف کرده اند: قلندر تجرید و تفرید به کمال دارد و در تخریب عادات و عبادات کوشد و ملامتی آن را گویند که کَتمِ عبادت از غیر کند و اظهار هیچ خیر و خوبی نکند و هیچ شرّ و بدی را نپوشد. وصوفی آنست که اصلاً دل او به خلق مشغول نشود و التفات به ردّ و قبول ایشان نکند و مرتبه ی صوفی از هر دو بلندتر است زیرا که ایشان با وجود تفرید و تجرید مطیع و پیرو پیغمبرانند و قدم بر قدم ایشان می نهند»(مرتضوی ، مکتب حافظ : )
وجوه اختلاف و اشتراک مشرب حافظ و روش ملامتیه و قلندریه
۱- اساس مکتب ملامتی بر چند چیز استوار است: خلوص محبّت – تصفیه ی روش و معامله از ریا و قصد جلب توجه و قبول خلق- از بین بردن رعونت نفس- گمنامی و صیانت دل از توجه به غیر و منع توجه غیر- در هر حال ارتکاب خلاف شریعت در مشرب ملامتیه جایز نیست و کسانی که تحت عنوان ملامتی خلاف شریعت بر دست گرفتند نزدیک اهل تصوف و محققان آن طایفه محکومند. در حالی که اصول مکتب حافظ منحصر به این موارد نیست و از این حدها متجاوز است. یعنی مقصود و هدف مشرب حافظ « تربیت شخصی و صیانت خود» به شیوه ی ملامتیان نمی باشد بلکه منظور«انتقاد و مبارزه و عکس العمل در برابر مرائیان روزگار» در مشرب او بیشتر به چشم می خورد. حافظ از ترس فتنه شدن بخلق این روش را اتخاذ نکرده بلکه در مقابل فتنه شدن صوفیان و مشایخ به خلق و آفت عام رعونت و کرامت نمایی و مردم فریبی و خودگول زنی که دامنگیر تصوف خانقاهی شده به مبارزه بر خاسته است.
۲- ملامتی از ریای خود محترز است ولی حافظ با ریای دیگران و متصوفه سر جنگ دارد. ملامتی قصد ستیز و عناد با دیگران و « دهن کجی» نسبت بدانان ندارد بلکه مهذّب نفس خویشتن است ولی حافظ قصد استهزاء و عناد و«دهن کجی» دارد.
۳- در مشرب و روش حافظ مسلماً رنگی از « روش ملامتیه» وجود دارد. و آن اظهار چیزهایی است که در حقیقت وجود ندارد و ابراز خرابی و فسقی که شاید واقعاً مورد تمایل خواجه نیست و اخفاء آنچه شاید خواجه نیز عامل بدان است ولی چون مقبول اهل ظاهر و مستمسک یا کاران است آن را می پوشاند یا معکوس آنرا ادعا و اظهار می کند. از این لحاظ نیز اختلافی بین خواجه و ملامتیه وجود دارد. یعنی این اظهار و اخفاء از طرف ملامتیه از آن روی نیست که مردم ریا کارند بلکه برای این است که خود ریاکار و مفتون حال و معاملت و عبادت خویش نگردند ولی اظهار و اخفاء حافظ را علت این است که چون ریاکاران اعمال نیک را به خاطر ریا و مردم فریبی و « کانداری» پیش گرفته اند، و او اگر هم عامل به کارهای نیک باشد می اندیشد: پس چه فرقی بین اخلاص من و نفاق و ریای مرائیان وجود دارد؟! و چون چنین است و این اعمال نماینده ی ریاکاری است بگذار من اخفاء عمل خویش یا اظهار معکوس آن کنم تا هم ریاکار نباشم و هم انتقامی « از این گروه که ازرق لباس و دل سمهند» بگیرم. (همان : )
مقاله - پروژه
******
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
(حافظ،۱۳۷۴ : ۲۶۹)
ارتباط لازم و ملزومی مقام رضا و احکام قضا از این قرارست که اصولاً عارفی به مقام رضا واصل می شود که به احکام قضا تن دردهد و هیچ اعتراضی نسبت به آن ها نداشته باشد ، روح مقام رضا با ستیزه در برابر قضا ناسازگارست و چون عارف احکام تقدیر را قلباً و باطناً بپذیرد رضای بالله او ، او را به جانب مقام تسلیم سوق می دهد و چون رضا و تسلیم به کمال خود برسند ، سالک به باب اصلی و اساسی سلوک که مقام فناست داخل می گردد. هاتف میخانه رازی را با حافظ در میان گذاشته و آن این بوده که اکگر می خواهی به مقام رضا برسی ، بایستی به قضای الهی تن دردهی و تسلیم باشی.
۴-۳-۱-۷-ترک اعتراض و شکوه
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت
(حافظ،۱۳۷۴ : ۸۱)
*****
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
(حافظ،۱۳۷۴ : ۹۳)
*****
از دستِ غیبت تـــو شــکایت نمی کنم تا نیست غیبتی نبود لذّتِ حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرّمند و شاد ما را غـــم نگار بود مایه سرور
(همان،۱۳۷۴ : ۲۵۷ )
*****
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد جانبِ حرمت فرونگذاشتیم
(همان،۱۳۷۴ : ۳۳۱)
۴-۳-۱-۸-ارتباط لازم و ملزومی دردِ عشق و رضا
من و مقام رضا بعدازین و شکر رقیب که دل به درد تو خو کرد و ترکِ درمان گفت
(همان،۱۳۷۴ : ۹۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]




تکامل کی کچھ خاص تعبیرات کے ذریعے تعریف کی گئی هیں جیسا که : کھُلنا، کھِلنا اور پھیلنا ۔ ایک کلی جب پھول بن جاتی هے یا ایک بچه جب ایک کامل انسان بن جاتا هے تو ایسا هے که بند تھا کھُل گیا هے اور وسعت پائی هے۔ لیکن یه سب تکامل کے آثار هیں نه خود تکامل ، ابتداء میں ایک قسم کی تکاملی تبدیلیاں اس چیز کے جوهر اور درون میں واقع هوتی هے پھر یه آثار ظاهر هو جاتے هیں۔
بعض سائنسدانوں نے بغیر اس کے که تکامل کی ماهیت سے بحث کرنے کو ضروری جانے اس کے لئے کچھ قوانین کو ذکر کئے هیں ۔ هربرت اسپنسر کهتا هے :
“قانون تکامل کا پهلا اصل “تراکم”(جمع هونا) هے۔ یعنی یه که مواد کا ایک مجموعه کسی جگه جمع هوجائیں مثلا نطفے کے ابتدائی خلیے جو رحم مادر میں مرتب اضافه اور بڑھتے هو ئے “تراکم” کے مرحلے کو طے کرتے هیں۔ دوسرا قانون “تنوع” هے یعنی یه که جمع شدہ اجزاءکا هر گروه ایک خاص شکل اور وظیفه کو حاصل کرتا هے اور ان کے درمیان ایک قسم کا اختلاف اور نا هم آهنگی پیدا هوجاتی هے۔ جس طرح نطفه رحم مادر میں ایک مدت تک اضافہ هونے اور خلیوں کے ایک مجموعے کو فراهم کرنے کے بعد اس میں تنوع اور جز جز هونے کی حالت پیدا هو جاتی هے اور هر جز ایک عضو کو تشکیل دیتا هے۔
بنابراین، حرکت کے ایک مصداق میں ایک فعلیت کا امکان هوتاهے، جو خود حرکت سے خارج هے ۔
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

تیسرا قانون “انتظام”هے۔ تمام اعضاء اور اجزاء تمام تر اختلاف اور تنوع کے باوجود ایک خاص نظام کی پیروی اور ایک هی هدف کے لئے کام کرتے هیں”۔[۳۴]
حقیقت یه هے که یه تمام ایک جوهری قوت کے رشد اور نمو کے مظاهر اور آثار هیں جو شئ کی حقیقت کو بیان کرتی هے۔ بنابراین تکامل کو ان موارد میں منحصر نهیں کرنا چاهئے۔
فلسفیانہ نقطه نگاه سے هر حرکت تکامل هے ۔ کیونکه تمام حرکت قوه سے فعل کی طرف خارج هوناهے۔ اور قوه سے فعل کی طرف خارج هونا مساوی هے نقص سے کمال کی طرف خارج هونے کا۔نقص سے کمال کی طرف خارج هونا جهاں پر حیاتی اورجوهری توانائی موجود هو جس کے ذریعے مواد کا کھُلنا ، پھیلنا، جمع هونا، اورتنوع لازمی هوتاهے۔ ضروری نهیں هے جهاں بھی تکامل هو ان آثار کوبھی مشاهده کریں۔
یهاں پر ذهن میں ایک اشکال پیش آتا هے وه یه هے که اگر تمام حرکت تکامل هو تو لازم آتا هے که تمام حرکت اشتدادی هو حالانکه بعض حرکت مانند مکانی اور وضعی حرکت اشتدادی نهیں هیں ۔ مثلا جب ایک جسم ایک نقطه سے دوسرے نقطے کی طرف منتقل هوتا هے یا جب اپنے گرد گھومتا هے کسی بھی صورت میں اس کے مکان یا وضع میں اضافه نهیں هوا هے پس صحیح نهیں هے که هم کهیں که حرکت تکامل کے مساوی هے۔
جواب یه هے که حرکت تکامل کے مساوی هے ۔ مکانی اور وضعی حرکت میں همیشه دو سلسلے (جریان) ایک دوسرے کے کنارمیں اور ایک دوسرےکےہمراہ رونما ہوتے ہیں جس کے نتیجے میں اشتداد رونما نهیں هوتا۔ ان دو سلسلوں میں سے ایک تکامل هے اور دوسرا تنزل۔
توضیح یه هے که جسم بُعد رکھنے کی وجه سے جب بھی کسی تازه مکان یا حالت کو گھیرنا چاهتا هے یا اگرایک مکان یا ایک وضع کی بالقوه حالت سے اس مکان یا وضع کی بالفعل حالت کو اختیار کرنا چاهتاهے تو ناچار اسے پهلے مکان اور وضع کو چھوڑنا پڑیگا تاکه ایک جدید مکان اور وضع کو گھیر لے۔ ایک جدید مکان اور وضع کے حاصل اور کسب کرنے کی جهت سے تکامل تو هے لیکن چونکه جدید مکان اور وضع کو گھیرتے وقت سابق مکان اور وضع کو چھوڑ دیتا هے لہذااشتداد وجود میں نهیں آتا هے۔
اس فعلیت کے حاصل هونے کے بعد حرکت ختم هوجاتی هے اور فعلیت امکان کی جگه لے لیتی هے اور یهی فعلیت حرکت کی غایت ، مقصد اور هدف هے۔(۱)

اشتداد اس وقت وجود میں آتا که شئ جدیدحالت کو گھیرتے وقت سابق حالت کو حفظ کر ے لیکن اگر سابق حالت کو اپنی حالت پر چھوڑ دے تو باوجود اس کے که جدید حالت کے لحاظ سے قوه سے فعل اور نقص سے کمال کی طرف حرکت کیا هے اشتداد حاصل نهیں هوتا هے۔ بالکل ایسا هی هے که اگر کوئی سرمایه دار ایک دن ایک کاروبار میں نفع حاصل کرے اور دوسرے معاملے میں اسی مقدار میں نقصان اٹھائے نتیجے میں سرمایه کی مقدار میں کوئی تبدیلی نهیں آئیگی۔ یا اس طرح هے که ایک برتن میں معین مقدار میں پے درپے پانی ڈال دیں اور برتن کے ایک جگه سے اسی مقدار میں پانی خارج هوجائے تو نتیجے میں پانی اسی مقدار میں ثابت رهے گا۔ (پانی کی مقدار میں کوئی اضافه نهیں هوگا)
بهر حال جهاں پر بھی حرکت هے تکامل هے لیکن اگر حرکت اور تکامل اشیاء کی جوهر میں واقع هو جائے تو کبھی خاص آثار مانند کھُلنا، پھیلنا، تنوع، انتظام اور وسعت وغیره پیدا هوجاتے هیں۔
(۱) تکامل سے مربوط مسائل میں سے ایک یه هے که آیا تکامل هدف رکھتا هے یا نهیں ؟ البته اصل هدف داری طبیعت(یعنی طبیعت کا هدف مند هونا) جسے “اصل علیت غائیه” نام رکھتے هیں اصل تکامل کے تابع نهیں هے اور خود ایک جداگانه بحث هو سکتی هے۔ لیکن اس جهت سے که هم جهاں کو حرکت کے مساوی اور حرکت کو تکامل کے مساوی سمجھتے هیں۔ تکامل کے هدفمند هونے کی بحث وهی جهاں کے هدفمند هونے کی بحث ،یعنی اصل علیت غائیه اور جدید اصطلاح میں “فینالیسم” هو جائیگی۔
جیسا که هم جانتے هیں که ارسطو چار علتوں کا قائل هے اور مدعی هے که هر مادی موجود چار عامل :فاعل، غایت، ماده اور صورت سے وجود میں آتا هے ۔ ارسطو کی ان چار علتوں کے بارے میں بهت زیاده گفتگو هوئی هے خصوصا علت غائی کے بارے میں۔ یهاں سے خدا پرستوں اور ماده پرستوں کا راسته جدا هوجاتا هے ۔ بو علی سینا کهتا هے : “غایت سے بحث فلسفه کے عالی ترین مباحث میں سے هے”۔
گذشته بیان سے یه نتیجه لیتے هیں که:
۱ – حرکت بغیر غایت کے نهیں هوسکتی۔
۲ – حرکت ذاتاً (خود بخود اور اپنے لئے ) مطلوب نهیں هو سکتی۔
۳ – اگر کسی حرکت کے لئے کوئی موضوع فرض کریں تو مفروضه موضوع اپنی حرکت کے ذریعے تکامل پاتا هے۔

دوسری طرف سے حکماء حرکت کے لئے چھ رکن کے قائل هیں:
۱ – مامنه (مبداء اورنقطه آغاز)
۲ – ماالیه (غایت اور هدف)
۳ – ما عنه (فاعل)
۴ – ما به ( موضوع)
۵ – ما فیه (مقوله)
۶ – ما علیه (زمان)
کهتے هیں هر حرکت خواسته یا ناخواسته ان چھے چیزوں کی محتاج هے ۔ ان چھے چیزوں سے بعد میں تفصیل سے گفتگو کریں گے۔ ان چھے چیزوں میں سے ایک غایت هے۔
پس ایک طرف سے ارسطو اور اس کے پیروکاروں کے مطابق هر مادی موجود علت غائی رکھتا هے۔ خواه حرکت کے ذریعے وجود میں آئے یا کسی اور طریقے سے۔ دوسری طرف سے خود حرکت غایت کی محتاج هے۔
اس جهت سے که هم نے اپنی گذشته بحثوں میں ثابت کیا هے که حرکت، تکامل کے مساوی هے ۔ پس هماری نظر میں حرکت کی غایت رکھنے کی بحث تکامل کے هدفمند هونے کی بحث بھی هے۔ چونکه هماری نظر میں کائنات حرکت کے مساوی هے پس حرکت اور تکامل کے هدف کی بحث کائنات کے هدفمند هونے کی بحث هے۔
۴ – اگر تمام مادی چیزوں کے لئے “حرکت “ کو اثبات کریں (جیسا که پهلے اس کی طرف اشاره هوا) تو مندرجه ذیل نظریه ثابت هو جائے گا۔
“طبیعی کائنات کا عمومی قانون تحول اور تکامل هے”

البته ضروری هے که یه نکته واضح هو که تکامل کے هدفمند هونے کے بارے میں هم دو قسم کی بحث کر سکتے هیں:
۱ – سائنسی ۲ – فلسفی
اگر هم سائنسی پهلو سے گفتگو کرنا چاهیں تو ضروری هے که موجودات خصوصا زنده موجودات کے احوال کے بارے میں تحقیق کریں اور ترقی اور وه عوامل جو اس ترقی کےلئے سبب بنے هیں کی طرف بھی نظر کریں تاکه هم عملی طورپرانکشاف کریں که آیا ماده ایک هدفمند سلسلے کو طے کرتا هے یا نهیں؟
جیسا که هم قدیم الایام سے جانتے هیں که خلقت کا متقن اور مستحکم نظام همیشه اصل علیت غائیه کے اثبات کے لئے ایک واضح اور قاطع دلیل شمار هوتا هے ۔ لیکن جب سے انواع کے تبدل اور ارتقاء کا نظریه وجود میں آیا اور سائنسدانوں نے مادی اصول اور قواعد کے ایک سلسلے کو جانداروں کے ارتقاء کے لئے کشف کیا هے ، یه نظریه پیدا هوا که جانداروں کی بناوٹ کے شگفت انگیز اور حیران کننده نظام کی توجیه کے لئے ضروری نهیں هے که اصل علت غائی کو دخالت دیں۔ لیکن جنهوں نے اس مسئلے میں زیاده دقت کی هیں ثابت کئے هیں که اصل علت غائیه کی دخالت کے بغیر جانداورں کا تکامل کسی بھی صورت میں قابل توجیه نهیں هے اور اصطلاحا یه لوگ اصل تکامل کے هدفمند هونے کے حامی هوئے هیں۔ یه بحث ایک دلکش اور جاذب بحث هے۔ ماده کے هدفمند هونے کےبارے میں سائنسی اور حیاتی بحث ایک جالب اور وسیع بحث هے۔جس میں وارد هونا اس مقاله کی حدود سے خارج هوناهے ۔ هم آپ کو ان کتابوں کے بارے میں جو اس بارے میں لکھی گئی هیں راهنمائی کرتے هیں۔ جیسا که لکنت دونوئی کی کتاب سرنوشت بشر جس کا عبدالله انتظام نے ترجمه کیا هے۔میڈیکل کالج کے تشریح کاری کے استاد اورپیرس کے میڈیکل اکیڈمی کے رکن روویر کی کتاب حیات اور هدف­مندی جس کا ڈاکٹر عباس شیبانی نے ترجمه کیا هے۔

کائنات میں تکامل کا تجربه

مذکوره قانون جیسا که فلسفه میں مسلم اور مورد قبول هے آج کے سائنسدانوں نے بھی اسے قبول کیا هے۔ کیونکه جو تجربات انسان، حیوان اور نباتات کے بارے میں ان سے متعلقه فنون میں انجام پائیے هیں بتاتے هیں یه انواع ایک هی حالت میں باقی نهیں رهتے بلکه همیشه تکامل کی طرف تگ و دو میں هوتے هیں اور اپنے مادی نواقص اور ضرورتوں کو روز بروز بهتر انداز میں پورا کرتے هیں اور همیشه طبیعت کے ساتھ برسر پیکار رهتے هیں۔

لیکن اس مطلب کا فلسفی راسته وهی هے جو اس مقاله میں طے هوا هے۔ اگر اس راستے سے داخل هونا چاهیں تو حرکت کی ماهیت کی عقلانی تحلیل همیں جانداروں کے حالات میں تجسس کی طرف محتاج هوئے بغیر اس نتیجے تک پهنچاتی هے۔
حرکت کے ذریعے غایت فلسفی کا اثبات اس طرح هے که:
اولاً: چنانچه پهلے ثابت هوا که حرکت اپنی ذات میں ایک بسیط امر هےاور اس کے سارے اجزاء فرضی اور اعتباری هیں۔ اگر حرکت کو مسافت یا زمان کے اجزاء کے حساب سے تقسیم کریں تو وه اجزاء اور اقسام واقعا ایک دوسرے سے جدا نهیں هیں۔ پس هر حرکت ایک واقعیت هے۔
ثانیاً: حرکت اگرچه خود ایک قسم کی فعلیت هے کیونکه اگر اسے سکون کے مقابلے میں قرار دیں تو فعلیتوں میں سے ایک فعلیت هے۔لیکن باقی تمام فعلیتوں سے یه تفاوت رکھتی هے که یه فعلیت قوه سے مخلوط هے۔ شئ جب تک حرکت میں هے بالقوه هے اور اس کے پیچھے ایک فعلیت رکھتی هے۔ لهذا حرکت کو کمال اول نام رکھا گیا هے نه کمال ثانی اور کها گیا هے که: “بالقوه شئ کے لئے کمال اول هے” یعنی جب تک شئ دوسری شئ کی نسبت جسے کمال ثانی کهتے هیں حالت بالقوه نه رکھتی هو حرکت نهیں کر سکتی ۔ اس بنا پر حرکت طلب هے مطلوب نهیں هے۔ دوسرے لفظوں میں حرکت ایک حالت سے دوسری حالت میں منتقل هونا هے لیکن حالات میں سے ایک حالت نهیں هے۔ فرض کریں هم اسکو حالت مان لیں تو باقی تمام حالات سے یه تفاوت رکھتی هے که یه کسی دوسرے حالت تک پهنچنے کے لئے وسیله هے ۔
پس جب بھی هم حرکت کو اس عنوان سے دیکھیں گے تو اپنے سے باهر ایک فعلیت کو لازمی طور پر رکھتی هے پس محال هے خود حرکت موجوه قووں کی فعلیت کا ملاک قرار پائے۔ اسی طرح هے هر وه چیز – خواه عرض هو یا جوهر- جس کا وجود حرکت کے مساوی هے ۔
مخصوصا بنی نوع انسان کی طولانی اور تاریخی زندگی میں تحقیق اور دور حاضر کا انسان اور ابتدائی انسان کے درمیان موازنه کرنے سے یه حقیقت مزید واضح هوجاتی هے۔(۱)

پس همیشه وه فعلیت جس کابالقوه شئ خواهاں هے ماورائے حرکت ایک واقعیت هے که جس تک پهنچنا حرکت کا انجام هے اور متحرک شئ حرکت کو اس تک پهنچنے کا وسیله قرار دیتی هے اور وهی هے متحرک کی غایت اور مقصد اور وهی هے شئ متحرک کا واقعی اور حقیقی کمال (کمال ثانی)۔ پس هر حرکت اور تکامل اپنی حرکت سے باهر ایک غایت کی تلاش میں هے ۔

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]




تعریف هر دو طایفه از «امامت» به هم نزدیک است؛ ولی به دلیل اینکه امامیه، ریاست دینی و دنیایی امام را از سوی خداوند می‌داند، برای امامت شرایط و ویژگی های را قائل می‌شود که اهل سنت هیچ کدام را نمی پذیرند. از نظر شیعه امام نه تنها بر همه انسانها ریاست عام دارد بلکه همچون پیامبر، بر مؤمنان سزاورتر از خود آنها است، و امام عصمت الهی دارد و هیچ گونه خطا، کارخلاف و بدی و پلیدی از او سر نمی زند. او حجت خدای تعالی بر همه ی انسانها، بلکه بر تمام آفریدگان است و پیروی اش بر همه واجب، و مخالفت او به طور مطلق و بی هیچ قیدی حرام است؛ به این دلیل فیض کاشانی می‌نویسد: «هر صفتی که در پیامبر شرط است، در امام هم لازم است، جز نبوت.»[۲۷]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۷-۵٫ هدایت
“هدایت” از ریشه “هدأ” و در لغت به معنای سکون، آرامش، بدون سر و صدا و حرکت، سکونت گزیدن می­باشد[۲۸] و نیز بمعنای توقف ازحرکت، سکونت و خواب در شب، ساکت نمودن بچه و خواباندن آن آمده است.[۲۹]
هدایت در اصطلاح عبارتست از نشان دادن هدف و راهنمایی افراد.[۳۰] در برخی موارد مقصود از هدایت پایداری و استوار ماندن در مسیر و راه است،[۳۱] بنابراین هدایت، شناختن درست و صحیح هدف، انتخاب راه و طریق صحیح برای رسیدن به هدف و پایداری در مسیر است و هدایت در عام ترین معنای خود شامل همه مخلوقات خداوند می گردد.[۳۲]
۱-۷-۶٫ انذار و تبشیر
واژه انذار و کلماتی دیگر از همین ماده در قرآن مجید حدود ۱۲۵ بار ذکر شده است و کتاب«معجم مفردات الألفاظ القرآن» آن را چنین معنا نموده است:«والإنذارُ اخبار فیه تَخویفٌ کما أنَّ التبشیرَ إخبارٌ فیه سُرورٌ [۳۳]»؛ انذار به معنای آگاهاندن کسی نسبت به امری است که در آینده رخ می دهد و مایه زجر و عذاب او خواهد بود، همچنان که تبشیر، آگاهاندنی است که در آن مسرت و شادمانی است.
قاموس قرآن نیز، برحذر داشتن و خبردادن را معنی انذار شمرده است.[۳۴]
واژه «بشر» به معنای ظاهر پوست بدن است و تبشیر نیز از همین ماده به معنای خبر مسرت بخش است.راغب در وجه آن می گوید: چون کسی خبر مسرت بخش را بشنود اثر آن در پوست صورتش آشکار می گردد و خون در بدنش همانند جریان آب در درخت منتشر می شود.[۳۵]
۱-۷-۷٫ تزکیه و تربیت
تزکیه در لغت، به معنی رشد دادن و پاک گردانیدن است[۳۶] و در اصطلاح، برای تهذیب نفس و تهذیب اخلاق استعمال می شود. و این بدان جهت است که تهذیب نفس موجب رشد و کمال انسان می گردد، همانگونه که در مسئله زکات مطرح است، بدین ترتیب که زکات دادن بظاهر از مال می کاهد ، اما در حقیقت موجب افزایش و برکت مال می شود.
در مجمع البحرین آمده است: التّزکیه التطهیر من الأخلاق الذّمیمه[۳۷]؛تزکیه، پاک ساختن نفس از اخلاق زشت است.
واژه تربیت مصدر بات تفعیل از ماده «ربی یربو»[۳۸] به معنای رشد و پرورش است. تربیت به معنی پروردن، پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن و نیز به معنی پرورش بدن به وسیله انواع ورزش است.[۳۹]
تربیت به معنای عام، پروراندن هرچیزی است به گونه ای که شایسته آن است. و این معنا جمادات، گیاهان، حیوانات و انسانها را شامل شده و نیز در مورد پرورش جسم و روح بکار می رود.
در تعریف تربیت با مفهوم گسترده آن می توان گفت:«تربیت عبارت است از: رشد دادن و یا فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود». بنابراین ، تربیت به انسان اختصاص ندارد و در مورد هرموجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است. هم چنان که هرگاه در مورد انسان به کار برده شود، کلیه ابعاد وجودی وی را نیز شامل میگردد.[۴۰]
۱-۷-۸٫تذکر
تذکر از ذکر گرفته شده است. ذکر در لغت به معنی حفظ،تلفظ کردن،شرافت،کتابی که تفصیل دین در آن آمده است (قرآن)،کتب انبیاء، نماز و دعا و… آمده است، و تذکر یعنی طلب کردن چیزی که از دست رفته است(یادآوری) «والتّذکر:طلب ما قد فات»[۴۱]. احمدبن فارس نیز می گوید:«ذکرت الشیء» ابتدا به معنی یادآوری و در مقابل فراموشی بوده است و سپس در معنی ذکر زبانی(و تلفظ شیء) به کار رفته است[۴۲]؛ همچنین، ذکر به معنی احضار شیء در ذهن، عیب گرفتن(و کسی را به بدی یادکردن)، وِرد (کلمه یا الفاظی که به تلفظ و جاری کردن آنها بر زبان ترغیب و سفارش شده است و پیوسته و آهسته بر زبان جاری می شود) آمده است، و نیز در فرهنگ سیر وسلوک، به حالت خروج از میدان غفلت و دخول در فضای مشاهده، ذکر گفته می شود.[۴۳]
با توجه به آنچه گذشت و در مجموع می توان گفت که ذکر در لغت به معنی حضور شیء و به یادآوردن آن می باشد. چه حضور قلبی و ذهنی باشد و چه در کلام و زبان تجلی یابد، و این معنی به نوعی در سایر معانی قابل درک است؛ به عنوان مثال، اگر به قرآن و سایر کتب آسمانی ذکر گفته می شود، به دلیل آن است که آنها یادآور و بیان کننده حقایق دنیا و آخرت هستند و صورتی از آن حقایق را در ذهن مخاطبان خود حاضر کرده و توجه آنها را به سوی آن حقایق جلب می نمایند.
فصل دوم:
انسان و نیاز به حجت الهی
۲-۱٫ انسان شناسی
۲-۲٫ غایت شناسی
۲-۳٫ نیاز به حجت خدا
۲-۴٫ خاتمیت
۲-۵٫ حکومت و انبیاء
۲-۶٫ نگاه حجت های الهی به زندگی دنیوی و اخروی
بخش اول
انسان شناسی
۲-۱-۱ اﻫﻤﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﺷﻨﺎﺳﻲ:
سعادت انسان در گرو اعتقاد صحیح و عمل صالح است، و بدون شناخت ، دست یافتن به این دو امر مهم ممکن نیست.در میان شناختهای گوناگون، معرفت انسان نسبت به خود از اهمیت دوچندان برخوردار است. آدمی با شناخت خود به فقر وجودی اش پی می برد و از رهگذر آن به آفریدگار بی نیاز می رسد و با معرفت خدا به جستجوی پیامبر خدا و دین او، برای رسیدن به راه و رسم پرستش و دستیابی به برنامه تکامل و سازندگی برمی خیزد. از دیگرسو، انسان به طور فطری مایل به شناخت حقیقت و آثار هر چیزی است واز آنجاکه خود از همه چیز به خود نزدیک تر می بیند، مایل است خود را بشناسد و بداند از کجا آمده و به کجا می رود؟
براین پایه ضروری ترین و سودمندترین شناخت برای انسان، خودشناسی است و به تعبیر امام باقر(ع) هیچ شناختی چون خودشناسی نیست.[۴۴]
‏ بر همین اساس ،ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻫﻤﻴﺖﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻗﺎﺋﻞ است؛ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﻴـﺪ ﺑﺎﺭﻫـﺎ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ «ﺁﺩﻡ»،«ﺑﺸﺮ»،«ﺍﻧﺴﺎﻥ»،«ﺍﻧـﺲ»،«ﺍﻧﺴـﻲ» ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷـﺪﻩ ﺍﺳـﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬـﺎ ﻭﺟـﻮﻩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺪﺡ ﻳﺎ ﺫﻡ ﻗرار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﻳـﻚ ﺳـﻮﺭﻩ ﺍﺯ ﻗـﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ (سوره ۷۶) به نام انسان ، نامیده شده است.
از مطالعه قرآن به روشنی بدست می آید که انسان در نظام تکوین و تشریع الهی ، موقعیت و جایگاه ویژ ه ای دارد واز نقش محوری و مرکزی برخوردار است. قرآن کریم، آشکارا یادآور شده است که خداوند همه موجودات زمینی را برای انسان آفریده است:« هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا [۴۵]» . در جای دیگر نیز یادآور شده است که زمین، به منزله فرشی گسترده و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است و خداوند، از آسمان آب فرو می فرستد و گیاهان و انواع میوه ها را روزی انسان ها می سازد:
«الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُم[۴۶]». شب وروز نیز در خدمت بشر قرار داده شده است تا در شب، آرامش یابد و در روز از روشنایی هوا ، برای کسب و کار و تأمین معیشت خویش بهره بگیرد:
« هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِرًا[۴۷]»
پس آیا می توان در عالم ملک و ملکوت و جهان هستی به شهادت قرآن کریم شخصیتی والاتر و عالیتر از این انسان پیدا نمود که خداوند به صراحت می فرماید:
« وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبَر وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ‏ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا[۴۸] »:
« و هر آینه انسان را کرامت بخشیدیم و در خشکی و دریا آنان را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات عالم آنان را برتری شایان بخشیدیم.»
قرآن کریم انسان را از یک طرف مشمول مدح و ستایشهای با ارزشی نموده و عنوان خلیفه اللهی به او مرحمت کرده و از طرف دیگر مذمتها و نکوهشها نموده و فرموده است که : انسان تا اسفل السافلین نزول می کند.[۴۹]
از طرفی او را از آسمان و زمین و فرشتگان برتر دانسته و در همان حال او را از دیو و چهارپایان پست تر شمرده است.
از نظر قرآن کریم انسان موجودی است که توانایی دارد با اختیار و آزادی خود، جهان را مسخر کند و از فرشتگان ، مقام بالاتری پیدا کند، و هم می تواند با اراده و آزادی خود از بدترین درندگان و چهارپایان پست تر شود و به اسفل السافلین سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خود را تعیین کند.
انسان می تواند با مجاهدت نفس که جهاد اکبر است راه فرشتگان و اولیاء الله و انبیا را پیش گیرد و خداوند هم او را مدد و توفیق می دهد و همچنان که خود در قرآن فرموده:«وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهْدِیَنهُّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین‏[۵۰]»:«کسانی که در راه ما برای به دست آوردن کمال انسانیت مجاهده می کنند ما آنان را هدایت و راهنمایی می کنیم و توفیق می دهیم تا به سرمنزل کمال انسانیت برسند و خداوند همراه و مددکار نیکوکاران است.»
انسان با داشتن آزادی عمل و اختیار، انتخاب راه را به عهده دارد؛ چنان که خداوند می فرماید:
«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا »:«ما به وسیله پیامبر باطنی که همان عقل و ادراک آدمی است و پیامبران ظاهری که انبیای عظام هستند آنها را به راه راست و سعادت و نیکبختی هدایت کردیم و راه جداشدن از چاه ضلالت و گمراهی نشان دادیم.»
این خود انسان است که بر سر دوراهی انتخاب سعادت و شقاوت است و هیچگونه اکراه و اجباری در انتخاب راه ندارد، تا کرامت خویش را خود انتخاب کند و اگر رسیدن به مقام خلیفه اللهی برای او اجباری بود مقام و منزلتی محسوب نمی شد.[۵۱]
روشنترین آیاتی که در زمینه «علم» وجود دارد و بویژه با اختیار و مسئولیت انسان، رابطه دارد، این آیات است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]