پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره : بررسی عوامل موثر در انتخاب مکان جرم از سوی مجرمان- فایل ۲ |
![]() |
ب) وقوع سرقتها شاخص منازل مسکونی ۶/۱۵ درصد را به خود اختصاص داده است که بیشترین میزان سرقتهای منزل در نقاط مسکونی شهر از جمله شهرک فرهنگیان، شهرک کارمندان گلشهر واقع درنواحی ۴ و۱ انجام گرفته است.
ج) سرقت در شاخص اتومبیل، از مجموع سرقتهای شهر ۶/۵ درصد را تشکیل میدهد که بیشترین آن از حاشیه خیابانهای اصلی و فرعی شهر، همچنین از مقابل منازل مسکونی صورت گرفته است. از دلایل مهم این امر بافت قدیمی بخش مرکزی و باریک بودن کوچهها میباشد.(کردلو، ۱۳۸۴)
پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فرماندهی و مدیریت انتظامی با موضوع «تاثیر مهاجرت بر سرقت از منازل در سال ۱۳۸۵ در شهرستان شهریار» توسط سرهنگ دوم مقصود بصیرت به راهنمایی دکتر محسن تبریزی گردآوری و تنظیم گردیده است که جامعه آماری در این پژوهش در برگیرنده کسانی است که در سال۱۳۸۵ به جرم سرقت توسط نیروی انتظامیشهرستان شهریار دستگیر شده اند و برای آنها پرونده سرقت تشکیل شده است. نتایج تحقیق از یکسان بودن تقریبی میزان سرقت بین مهاجرین و افراد بومی و نیز یکسان بودن میزان آنومی اجتماعی در سارقین مهاجر در مقایسه با سارقین غیر مهاجر حکایت دارد. فرض تعلق سارقین به پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین تایید گردید و این فرض که درصد بالایی از سارقین منزل در مقایسه با سایر سارقین به گروه سنی جوان (۳۵-۱۵) نیز به اثبات نرسید. (بصیرت، ۱۳۸۵)
پایاننامهی دوره کارشناسی ارشد فرماندهی و مدیریت انتظامی با موضوع «رابطه بافت شهری در نحوه انجام وظیفه گشت انتظامیبا تاکید بر پیشگیری و کشف سرقت منازل در شهرستان ارومیه در سال ۱۳۸۵» توسط سرهنگ دوم نادر رضا نژاد به راهنمایی سرهنگ ستاد بهرام بایرام زاده گردآوری و تنظیم شده است که نتایج تحقیق مذکور عبارتند از: کشف رابطه و تفاوتهای بافت شهری و جستجوی تاثیر و نقش بافت فیزیکی، شبکههای ارتباطی، تراکم مسکونی در پیشگیری و کشف سرقت منازل و شناسایی کاستیها و ارائه راهکارهایی جهت موفقیت بیشتر و مطلوب تر در انجام وظیفه گشتهای انتظامی میباشد. تحقیق حاضر در قلمرو زمانی ۱۳۸۴ و کلانتریهای مستقر در منطقه یک شهرداری ارومیه انجام گرفته و از نظر هدف کاربردی، از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی میباشد. در نهایت نتیجهگیری میگردد که بافت شهری و بافت فیزیکی و. .. در خصوص پیشگیری و کشف سرقت منازل در منطقه یک شهرداری ارومیه تاثیرگذار بوده است. (رضا نژاد، ۱۳۸۵)
پروژه تخصصی کوتاه مدت دافوس با موضوع «بررسی عوامل فردی موثر بر سرقت در شهرستان سمنان طی سالهای ۸۱ تا۸۵ » توسط سرگرد پاسدار مهدی رجبی به راهنمایی دکتر علیرضا جبهدار گردآوری و تنظیم شده است که مهمترین نتیجهی تحقیق مذکور این است که در مطالعه سن سارقین این نکته جالب توجه به نظر میرسد که اکثر سارقین بین سن ۱۸ تا ۲۶ و ۲۶تا ۳۵ سال هستند و دارای سواد متوسط و زیر دیپلم میباشد. در تطبیق سطح سن و سواد با افراد بومی و غیر بومی نکته مهم جویای کاربودن این افراد، در معرض اعتیاد داشتن آنان، تجربه کم و فرصتهای سرقت در شهرستان سمنان و توجه به نزدیکی به پایتخت و ازطرفی ازدیاد وسایل نقلیه مانند موتور سیکلت و اتومبیل میباشد. بیکاری و اعتیاد نیز از جمله مسائل مهم در ارتکاب سارقین به سرقت میباشد.(رجبی، ۱۳۸۵)
در سال ۱۳۵۶ تحقیقی با عنوان «بررسی سرقت نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت شعبه تهران» صورت گرفته است ضمن بیان نتایج مختلف به این نتیجه رسیده است که فقر مالی، نداشتن تخصص و درآمد ناکافی عوامل موثر و مهم در سرقت نوجوانان به شمار میآید (حسنی، محمد مهدی ۱۳۶۵).
در سال ۱۳۶۸ تحقیقی تحت عنوان «بررسی انحراف اجتماعی(سرقت) در شهر همدان» بر روی پروندههای سرقت در دادگاههای کیفری ۲و۱ با حجم نمونه ۱۴۰ نفر با روش پیمایشی انجام شده و به این نتیجه رسیده است که عوامل اجتماعی مانند نظارت اجتماعی میتواند از جمله عوامل موثر باشد. محقق در مطالعه خودنشان میدهد که قانون و نیروی پلیس از جمله ابزارهای نظارت اجتماعی هستند و بر اساس دادههای بدست آمده ۱۱ درصد سرقت در محلههای دارای کلانتری و ۸۹ درصد سرقتها در محلههای که فاقد کلانتری رویداده است (علی قائمیزاده، ۱۳۶۸).
درسالهای ۷۸-۷۷ تحقیقی با عنوان «طرح تحقیقاتی مطالعه جامعه شناختی میزان سرقت در استانهای کشور از سال ۷۶ تا ۷۰» انجام شده است که اهداف زیر را بدنبال داشته است.
الف) ارائه تصویری روشن از وضعیت سرقت در ایران (به تفکیک استانها)
ب) بررسی عوامل اجتماعی موثر در گرایش افراد جامعه به سرقت و تبیین جامعه شناختن آن.
ج)فراهم آوردن شرایط و زمینههای لازم، ارائه طریق جهت مطالعه عمیق تر و تعیین اولویتهای کاری در این خصوص، (این تحقیق به سفارش معاونت پژوهش مرکز تحقیقات ناجا صورت گرفته است).
در سال ۱۳۷۸ پژوهشی با عنوان «بررسی علل و عوامل ساختاری سرقت در بین سارقین عادی استان کرمان » با روش پیمایشی انجام گرفته است. گروه نمونه مورد مطالعه در این پژوهش ۱۷۲ سارق از زندانهای کرمان، ماهان و زرند که دارای بیشترین زندانی میباشد انتخاب شده اند. محقق در این پژوهش، سارقین را از نظر شخصیتی هم مورد ارزیابی قرار داده است از سوی دیگر مدل اجتماعی موثر در به انحراف کشاندن سارقین زیر ۲۲ سال ارائه شده است.
هدایتاله ستوده در کتاب آسیب شناسی اجتماعی صفحه ۱۰۹ -۱۱۱ عنوان می کند که علل اجتماعی سرقت موارد زیر است:
فقر مادی
فقر فرهنگی
طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی
شهر نشینی یا زاغه نشینی
از هم پاشیدگی خانواده
معاشرت با دوستان بزهکار و کجرو
بیکاری
۱-۸-سازماندهی تحقیق:
آنچه در این تحقیق شاهد آن خواهیم بود عبارت است از:
الف – در فصل اول و دوم، طرح تحقیق ارائه شده که به بیان مسئله و سؤالات تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، انگیزه و اهداف تحقیق اشاره شده است. پیشینه تحقیق اعم از منابع داخلی و خارجی، بررسی نظریهها و دیدگاههای علمی در ارتباط با موضوع، چهارچوب نظری، فرضیهها، مدل تحقیق اشاره گردیده است که از جمله نظریه پیشگیری مکانی جرم، فعالیتهای روزانه، انتخاب منطقی، پیشگیری از طریق طراحی محیطی و دیدگاه اکولوژی و غیره.
ب – موضوع فصل سوم، تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و مغیرهای اصلی، روش تحقیق (نوع و روش تحقیق، ابزار گردآوری اطلاعات، شیوه اجراء، زمان و مکان تحقیق، روشها و تکنیکهای آماری و. ..)، شناسایی متغیرها، جامعه آماری و نمونه، گزارش پایانی و روائی تحقیق، بررسی ویژگیهای جغرافیایی، اجتماعی، کاربری اراضی شهر میباشد.
ج – در فصل چهارم با بهره گرفتن از اطلاعات جمع آوری شده به توصیف جمعیت مورد مطالعه، بررسی و آزمون فرضیات به تفکیک با بهره گرفتن از آمار استنباطی و جداول دو بعدی، جدول و نمودارها و نقشهها به تجزیه وتحلیل یافتههای تحقیق پرداخته شده.
د - در فصل پنجم در ابتدا خلاصه ای از کل تحقیق مطرح سپس نتایج عمده تحقیق از جمله آزمون فرضیهها تدوین و تفسیر و تبیین میگردد و آنگاه پیشنهادهای مرتبط با نتایج تحقیق و همچنین پیشنهادهای تجربی واجرایی مطرح و محدودیتهای تحقیق نیز در انتهای این فصل تنظیم میشود.
فصل دوم:
مبانی نظری و ادبیات پژوهش
-۱-۲ مبانی نظری
رابطه مکان و جرم از مقولههایی است که همواره مدنظر افسران پلیس و جرم شناسان بوده است. جرم در بستر مکان و زمان رخ میدهد و این بستر ضمن اینکه محل و مکان وقوع بزه است به نحوی تسهیل کننده بزهکاری میشود، با تولد علوم انتظامیو پلیس، استفاده از دستآوردهای علم جغرافیا به عنوان بستر کارفعالیت پلیس و نیروی انتظامی مدنظر قرار گرفت.(توکلی، ۱۳۸۴، ۴۳)
در بحث مسائل انتظامی و عملیات پیشگیری شرایط به کلی عوض میشود. موضوع مکان و محیط جغرافیایی و اثرات آن بسیار پیچیده میشود در مبحث انتظامی افراد هدف در محیط بزرگ میشوند از شرایط اقلیمی خلق وخوی میگیرند، تصمیمات و رفتارها انفرادی و غیرقابل پیشبینی است. شرایط جغرافیایی از حال ایستای نظامیخارج و حال پویا و دینامیک به خود میگیرد و تغییرات اصولاٌ غیرقابل کنترل و غیرقابل پیشبینی است و مهمتر اینکه شرایط اجتماعی حاکم نیز به نوع باورها و رفتارها اثرات غیرقابل انکاری میگذارد، تجمع و ازدیاد جمعیت خصوصاً در بافتهای شهری و کلان شهرها، فاصله طبقاتی، دوگانگی فرهنگی، چالشهای ارزشی و همه و همه شرایطی را به وجود میآورد که گاهاً رفتار یک فرد را تحت تاثیر قرار داده و وی را به انجام فعل ناهنجار در جامعه ترغیب و یا وادار می کند. (همان منبع)
۲-۱-۱-مکانهای جرمخیز[۳۱]
اصطلاح مکانهای جرمخیز که معنای لغوی آن به انگلیسی “نقاط داغ ” میباشد از علم زمینشناسی اقتباس شده است و به محلهایی اطلاق میشود که محل خروج، ماگما و مواد مذاب آتشفشانی است. این واژه اولین بار توسط شرمن، گارتین و برگر در سال ۱۹۶۱ و برای تحصیل مکانی بزهکاری مورد استفاده قرارگرفت. این واژه بیانگر یک مکان یا محدوده جغرافیایی است که میزان بزهکاری در آن بسیار بالا است. حدوداین مکان میتواند بخشی از یک شهر، یک محله، چند خیابان مجاور هم و حتی ممکن است یک خانه، مجتمع مسکونی باشد (کلانتری، ۱۳۸۰، ۸۵)
برخی نیز در تعریف مکانهای جرم خیز آنرا معادل مکانهای کوچک با تعداد جرم قابل پیشبینی، حداقل در یک دوره زمانی یکساله دانسته اند(تیلور، ۱۹۹۸، ۳) مکانهای جرمخیز واجد برخی عناصر کالبدی و شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص هستند که میزان ارتکاب جرم در آنها بسیار بالاتر از متوسط کل بزهکاری در شهر میباشد شرمن اعتقاد دارد در گرههای شهری چون پایانههای مسافربری، ایستگاههای حمل و نقل و برخی گذرگاهها و معابر یا برخی مناطق حاشیه های شهر احتمال شکلگیری کانونهای جرمخیز بیشتر است (جعفریان، ۱۳۸۵، ۱۸). بنا به مراتب فوق و با توجه به گستردگی دامنه مطالعات مربوط به مکانهای جرمخیز و ویژگیهای متفاوتی که هر یک از این مکانها دارند اصطلاحات فرعی دیگری نیز در ارتباط با کانونهای جرمخیز ارائه گردیده است که عبارتند از:
الف - نقاط جرمخیز[۳۲] یا نقاط داغ:
به محدودههایی مشخص و با ابعادی کوچکتر از مکانهای جرمخیز اطلاق میشود. در واقع این واژه به تمرکز جرم در برخی مکانهای شهری اشاره دارد و نشان دهنده آن است در برخی نقاط مشخص (مثلاً یک مغازه یا یک مرکز فساد خانگی) به دفعات عمل مجرمانه تکرار میشود. (پیز، ۱۹۹۶، ۱)
ب- مسیرهای جرمخیز[۳۳] یا مسیرهای داغ :
به محدودههایی وسیعتر از نقاط جرمخیز گفته میشود و دلالت بر تمرکز بزهکاری در طول یک خیابان یا مسیر عبور و مرور دارد. (هوم آفیس، ۲۰۰۳، ۱۴)
ج نواحی جرمخیز[۳۴] یا نواحی داغ :
منظور تمرکز بزهکاری درون یک محدوده جغرافیایی شامل یک ناحیه یا بخش یا محله شهری است که وسعتی به مراتب بیش از نقاط و مسیرهای جرمخیز دارد.
د - اموال یا اشیاء در معرض بزهکاری مکرر[۳۵] :
به برخی کالاها یا اموالی اطلاق میشود که مطلوب بزهکاران بوده و برای آنان جذابیت فراوان دارد و معمولاً این اموال یا اشیاء به طور مستمر هدف اعمال مجرمانه آنها قرار میگیرد. بعنوان مثال تلفن همراه یا ضبط خودرو از جمله اینهاست. (هوم آفیس، ۲۰۰۳)
هـ مردم در معرض بزهکاری مداوم[۳۶]:
به شهروندانی اطلاق میشود که به کرات در معرض اقدامات مجرمانه قرار میگیرند، ملاحظه میگردد دو اصطلاح اخیر ناظر بر مکان مشخص نبوده بلکه بر اشیا یا افرادی دلالت دارد که به طور مداوم و مکرر هدف اعمال مجرمانه قرار میگیرند. و در این مورد نه مفهوم جغرافیایی یا مکانی بلکه منظور نوعی تمرکز بزهکاری بر فرد یا شی میباشد که قربانی بزه و اقدام مجرمانه بزهکاران میشود و به نظر میرسد با مفهوم کلی و تعریف جامع مکانهای جرمخیزکه در آن تمرکز جغرافیایی مد نظر میباشد منافات دارد.
۲-۱-۲-اهمیت کانونهای جرمخیز
در نگاه نخست به نظر میرسد مطالعه محدودههای جرمخیز صرفاً نمایش جغرافیایی، نحوه توزیع اعمال مجرمانه میباشد. و اغلب این تصور پدید میآید که این شناسایی قبلاً نیز توسط پلیس یا مامورین انتظامی به شکل تجربی و یا در حین انجام ماموریت صورت گرفته است و یا حداقل دست اندرکاران با مطالعه نوع و میزان بزهکاری در حوزه فعالیت خود میتوانند مکانهای آلودهتر را تشخیص دهند. اما نکته حائز اهمیت این است که در تحلیل جرمخیز اولین گام شناسایی و تشخیص صحیح این محدودههاست. گام بعد تشخیص عوامل و دلایل مختلفی است که به جرمخیزی این محدودهها کمک نموده است پس از آن امکان مبارزه با این عوامل و پاکسازی شرایط کالبدی، اجتماعی و فرهنگی صورت میگیرد. حداقل اینکه پلیس میتواند میزان کنترل و مراقبت خود را در این محدودهها افزایش داده و با تخصیص بیشتر منابع اعم از تجهیزات، امکانات و نیروی انسانی از تعداد بزه ارتکابی در این محدودهها میکاهد یکی دیگر از دلایل تحلیل کانونهای جرمخیز این است که این شیوه به درک و فهم مجموعه عوامل و شرایط مکانی، زمانی، اجتماعی که منتهی به شکلگیری محدودهی فوق شده است کمک مینمایند. و به کمک این دستاوردها میتوان از شکلگیری محدودههای آلوده در آینده پیشگیری نمود و یا مناطقی را که در آینده احتمال آلودگی آنها زیاد است را پیشبینی نموده و تحت کنترل درآورد.(جعفریان، ۱۳۸۵، ۶۸).
همچنین تحلیل مکانهای جرمخیز این فرصت را فراهم میآورد تا پلیس بتواند به شکل سریع تر و موثرتری نسبت به بزهکاری واکنش نشان داده یا نسبت به کشف جرم و تعقیب و دستگیری متهمین عمل کند و یا درجهت شناسایی مظنونین یا مجرمین با سابقه و محل زندگی یا فعالیت و تفریح آنها اقدام نماید.(همان منبع)
۲-۱-۳-شناسایی کانونهای جرمخیز
در تعیین کانونهای جرمخیز روشها و فنون مختلفی به کار گرفته میشود از جمله روشهای رایج در شرایط کنونی استفاده از فنون آماری، ترسیم نقشههای نقطهای، نقشههای تراکمی، نقشههای شبکهای و… میباشد که هر یک با توجه به نوع و هدف مطالعه و اطلاعات مورد استفاده به کار گرفته میشود. آنچه اهمیت دارد اینکه در تعیین محدودههای جرمخیز آستانه یا مرز قطعی وجود ندارد و بین اندیشمندان و صاحبنظران نیز توافق بر سر تعریف این محدودهها وجود ندارد به عنوان مثال نمیتوان به طور مشخص و دقیق اظهارداشت یک محدوده بایستی از حداقل چه مقدار جرم برخوردار باشد تا جرمخیز تلقی شود. بدیهیاست عواملی چون اندازه ناحیه، میزان تمرکز و تراکم و تکرار بزه در طول زمان میتواند در این تشخیص موثر میباشد و در بیشتر موارد محدودههای جرمخیز با روش مشاهده و درک بصری تعیین میگردد. یکی از دلایلی که تشخیص حدود و ثغور کانونهای جرمخیز را دشوار میسازد اینکه تحقیقات نشان میدهد مرز این محدودهها در طول زمان از بین رفته یا جابه جا شده و به محدودههای دیگری از شهر منتقل گردد و به دیگر سخن تغییر و دگرگونی در شرایط مکانی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی یک شهر باعث میشود تعداد کانونهای جرم خیز یک شهر در طول زمان کم یا زیاد شده و یا اینکه موقعیت مکانی این محدودهها تغییر کند یا اندازه و وسعت آنها نیز کوچکتر یا بزرگتر گردد. (جعفریان، ۱۳۸۵، ۷۷)
علیرغم تمامی محدودیتهای فوق و نبود توافق بر سر تعریف یا حد و مرز محدودههای جرمخیز “کیت هریس[۳۷]” در کتاب خود سه معیار برای تشخیص و تعیین حدود نقاط جرمخیز بیان داشته است وی فراوانی بزه، کوچک بودن محدوده محل وقوع جرایم و محدودیت زمانی برای تکرار بزه را از جمله معیارهای تعیین محدوده جرمخیز ذکر نموده است.(هریس، ۱۹۹۹، ۱۱۳)
گفتنی است بین دانشمندان بر سر تعداد و فراوانی بزه در مکانهای جرمخیز وحدت نظر وجود دارد لیکن بر سر وسعت و حدود جغرافیایی و محدوده زمانی اختلاف نظر دیده میشود به گونهای که برخی محدوده جرمخیز را یک ساختمان یا یک مجتمع مسکونی و برخی وسعت آن را یک مایل مربع یا یک محله یا یک ناحیه دانسته اند در تعریف دوره زمانی نیز از یک هفته تا یک سال اختلاف نظر دیده میشود.(کانتر، ۲۰۰۰، ۱۷۵)
۲-۱-۴-تحلیل زمانی کانونهای جرمخیز :
علاوه بر تحلیل مکانی بزهکاری که بر اساس تکرار بزه و تمرکز آن در محدودههای خاص شهر انجام میگیرد، کانونهای جرمخیز میتوانند بر اساس الگوهای زمانی ارتکاب جرائم مطالعه گردند این بررسی بر پایه تغییرات نوع و میزان بزه در بستر زمان بر اساس معیارهایی چون کشف ارتباط و تغییرات در بین نوع و میزان جرایم ارتکابی یک شهر در فصول مختلف یا ماههای مختلف سال، روزهای هفته و ساعات مختلف شبانه روز انجام میگیرد. این تحلیل در بسیاری از مواقع در شناسایی نقاط جرمخیز و الگوهای مختلف بزهکاری کمک میکند و میتواند در پیشگیری بزهکاری به دست اندرکاران قضایی و انتظامی کمک نماید. علاوه بر این ترکیب تحلیل زمانی و مکانی بزهکاری امکان تحلیلهای کاملتر و دقیقتری را فراهم میکند. چنانچه تحلیل مکانی محدودههای جرمخیز همانند گرفتن عکس از مقاطع مختلف زمانی باشد، استفاده از تحلیل زمانی به کنار یکدیگر قراردادن این عکسها شباهت دارد که در نتیجه همانند یک فیلم، پویایی و تغییرات محدودههای جرمخیز را در طول زمان (فصول، ماه ها، روزهای هفته، ساعات شبانه روز) نشان میدهد.(توکلی، ۱۳۸۴، ۷۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 10:08:00 ب.ظ ]
|