۴- تعیین رابطه بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و کاهش موازی کاریدر سازمانها
۵-تعیین رابطه بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و سرعتارایه خدمات به شهروندان

سوالات تحقیق:
ایا بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و کاهش هزینه های سازمانها رابطه معنادار وجود دارد؟
ایا بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و کاهش افزایش خدمات به شهروندان رابطه معنادار وجود دارد؟
ایا بیناجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و افزایش رضایت شهروندان رابطه معنادار وجود دارد؟
ایا بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و کاهش موازی کاری رابطه معنادار وجود دارد؟
ایا بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و سرعت ارائه خدمات در سازمانها رابطه معنادار وجود دارد؟
فرضیه های تحقیق:
بین اجرای مدیریت واحد شهریدر گیلان غرب و کاهش هزینه های سازمانها رابطه معنادار وجود دارد.
بین اجرای مدیریت واحد شهریدر گیلان غرب و افزایش خدمات به شهروندان رابطه معنادار وجود دارد.
بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و افزایش رضایت شهروندان رابطه معنادار وجود دارد.
بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و کاهش موازی کاری رابطه معنادار وجود دارد.
بین اجرای مدیریت واحد شهری در گیلان غرب و افزایش سرعت ارائه خدمات در سازمانها رابطه معنادار وجود دارد.
قلمرو تحقیق:
قلمرو زمانی :قلمرو زمانی این تحقیق به زمستان ۱۳۹۱ و بهار سال ۱۳۹۲ محدود شده است.
قلمرو مکانی :قلمرو مکانی این پژوهش به شهرداری گیلان غرب محدود شده است.
قلمرو موضوعی :قلمرو موضوعی پژوهش حاضر به مدیریت یکپارچه شهری محدود شده است.
فصل دوم
مبانی نظری و سوابق تحقیق
مقدمه:
هدف سیستم مدیریت شهری ارائه خدمات مطلوب به شهروندان با استفاده بهینه از منابع مالی ، انسانی ، تجهیزات و اداره مطلوب امور شهری است. شهرها به مثابه اعضای پیکر کشور هماهنگ با هم کار می کنند و هرچه این هاهنگی بیشتر و این اعضاء بهتر کار کنند کشوری کارآمد تر و منسجم تر خواهیم داشت . برای مدیریت شهری می توان تعارف مختلفی ارائه داد :
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
“مدیریت‌ شهری‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ سازمان‌ گسترده، متشکل‌ از عناصر و اجزاء رسمی‌ و غیررسمی‌ موثر و ذیربط‌ در ابعاد مختلف‌ اجتماعی، اقتصادی‌ و کالبدی‌ حیات‌ شهری‌ با هدف‌ اداره، کنترل‌ و هدایت‌ توسعه‌ همه‌ جانبه‌ و پایدار شهر مربوطه‌ است” (محمودی ، ۱۳۸۹)
“مدیریت‌ شهری‌ به‌عنوان‌ چارچوب‌ سازمانی‌ توسعه‌ شهر به‌ سیاستها، برنامه‌ها و طرحها و عملیاتی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ در پی‌ اطمینان‌ از تطابق‌ رشد جمعیت‌ با دسترسی‌ به‌ زیرساختهای‌ اساسی‌ مسکن‌ و اشتغال‌ هستند. براین‌ اساس، کارآیی‌ مدیریت‌ شهری‌ وابستگی‌ مشخصی‌ به‌ عوامل‌ زمینه‌ای‌ از قبیل‌ ثبات‌ سیاسی، یکپارچگی‌ اجتماعی‌ و رونق‌ اقتصادی‌ و نیز عوامل‌ دیگری‌ از قبیل‌ مهارت‌ و انگیزه‌های‌ سیاستمداران‌ و اشخاص‌ استفاده‌کننده‌ از این‌ سیاستها دارد. تحت‌ این‌ شرایط‌ چارچوب‌ و ویژگیهای‌ سازمانی‌ حکومت‌ و مدیریت‌ شهری‌ به ‌ویژه‌ نقش‌ اجرایی‌ بخش‌ دولتی‌ و عمومی‌ در آن، تاثیر بسیار تعیین‌کننده‌ای‌ در موفقیت‌ آن‌ ایفا می‌کند” (احسانی ، ۱۳۸۹)
۲-۱- سیستمهای مدیریت شهری
نوع حکومت و به تبع آن سیستمی که هر نظام حکومتی برای ادارۀ امور شهرها به کار می گیرد ، همچنین حدود اختیارات و روابط حکومت شهری با سایر سطوح حکومت نقش اساسی و کلیدی در شکل یابی نظام ارتباط بین عناصر مدیریت و برنامه ریزی شهری ایفا می کند . در نظامهای متمرکز ، میزان اعتماد به حکومتهای شهری ، شامل فعالیتهای جزئی و کم اهمیت است و معمولاً فعالیت برنامه ریزی شهری از اختیارات حکومت مرکزی محسوب میشود . درحالیکه کشورهای دارای نظام غیر متمرکز، برنامه ریزی شهر به عنوان یک فعالیت محلی پذیرفته و انجام برنامه ریزی شهری را به حکومتهای شهری واگذار می کند.
در حال حاضر سه نوع سیستم حکومتی درجهان مشاهده می شود و عموماً هر کدام از کشورها به منظور اداره امور شهرها یکی از سیستمها را برمی گزینند. مثلاً در انگلیس نظام حکومت شهری نوع مستقلی از سیستم حکومت شهری در جهان است .
این سیستمها عبارتند از :
الف) سیستم غیرمتمرکز … در نظامهای فدرالی ( سیستم فدرالی )
ب) سیستم غیر متمرکز در نظامهای متمرکز ( سیستم بریتانیایی )
ج) سیستم نظارتی فرانسوی ( سیستم ناپلئونی )
سیستم فدرالی در کشورهایی از قبیل ایالات متحده آمریکا ، آلمان و هلند مشاهده می شود .
سیستم بریتانیایی در کشورهایی از قبیل انگلستان، استرالیا، کانادا، ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی مشاهده می شود.
سیستم ناپلئونی:این سیستم دربخش وسیعی از جهان به خصوص کشورهای کمتر توسعه یافته مشاهده می شود. از جمله کشورهای آسیایی , آمریکای لاتین و فرانسه .
۲-۲-مدیریت شهری یکپارچه در ایران
شهرهای ایران چه از لحاظ کالبدی و چه از لحاظ نحوه ی اداره ی شهر از ابتدای پیدایش حیات شهرنشینی تا اواخر دوره سلطنت پهلوی دوم شهرهای حاکمیتی یا شاهی بوده اند. رونق یا بی رونقی شهر ها نه حکایت از توانایی یا ناتوانی ساکنان، بلکه دلالت بر عطوفت یا بی توجهی شاهان است. در هر مرحله ای بنا به مقرٌ یا پایگاه اجتماعی سلاطین،  بخش هایی ازکشور مشمول برنامه های عمران شهری می شدند. شهر های شاهی از سوی شاهنشاه بنیان می یافتند و وابسته به او بودند. در بیشتر شهر های شاهی،کاخها و اقامتگاه های شاه و اعضای خانواده ی وی قرار داشتند. مدیران شهر از کلانتر تا محتسب از نمایندگان شاه بوده اند و نظم و امنیت برای آنها بیشتر از توسعه و پیشرفت اهمیت داشت. (میکاییلی ، ۱۳۸۸)
انقلاب مشروطه نوید بخش تحقق شهروندی از یک سو و اثر بخشی آنها در تصمیم گیری های مربوط به اداره امور شهرها از سوی دیگر بود . عدم آمادگی ساختاری جامعه ی ایران برای پذیرش الگوهای دمکراتیک در جهت تحقق خود گردانی و حکومت محلی بود که زمینه های ایجاد نظام تمرکزگرای رضا شاه را فراهم ساخت.
در این دوره تداوم و گسترش قدرت سیاسی و نفوذ آن باعث شد تمام آرمان های ایجاد شده از بین برود. تاسیس۱۳۶ شهرداری در این دوران هیچ گاه به معنای تلاش دولت در تحقق حکومت محلی نبود، بلکه در حقیقت حکایت از گسترش بوروکراسی دولتی در پهنه ی نظام اجتماعی و پیرامونی ایران داشت. بدین ترتیب هیچ یک از مولفه های حکومت محلی مانند انتخابی بودن، محلی گرایی، منابع درآمدی مستقل، آموزش تخصص وتجربه در نظام مدیریت شهری مخصوصا شهرداری ها وجود نداشت. در دوران نخست وزیری مصدق تا حدودی این قوانین اصلاح شد و میان مرکز وپیرامون روابط تعاملی برقرار شد. یعنی انتخاب شهردار توسط انجمن شهر وتصویب توسط دولت مرکزی بود.کودتای  ۲۸ مرداد ساختار مرکزی سیاسی را که مبتنی برپارلمان بود به نظام سیاسی “بوروکراتیک اقتدار گرا"تبدیل کرد، نظام سیاسی که اساس را بر سرکوب سیاسی و حضور پر قدرت بوروکراسی گذشته بود. پس از کودتا دوباره  برنامه حضور دولت مرکزی درمدیریت شهری بود .با گسترش صنعت نفت وضع عوض  شد.پول این نفت حاکم را از جامعه وطبقات اجتماعی بی نیاز ساخت. پس حاکم با دید مغرورانه و در نو سازی شدید آن دوران به از بین بردن بافت سنتی دست زد.  رابطه مرکز و پیرامون در این دوران به رابطه گزینشی و عواطف ملوکانه ی حاکم بستگی داشت.  اولین نتیجه ی این سیاست،توسعه نیافتگی منطقه ای در ایران طی دوران ۱۳۴۰_۱۳۵۷ بود .دولت مرکزی در همه جا حضور داشت و خبری از اداره ی شهر ها بر اساس نیازهای محلی نبود. مرکز گرایی باعث ایجاد مشکلاتی بزرگ سری کلان شهرها از جمله تهران، افزایش حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیر رسمی، توسعه نیافتگی منطقه ای، بی حسی و بی تفاوتی سیاسی، عدم انگیزه ی مشارکت فعال و…. گردید که از بین آنها توسعه نیافتگی منطقه ای مهمترین عامل در عدم تحقق حکومت محلی بود که رابطه این دو را می توان به صورت زیر نشان داد:
تمرکز سیاسی     توسعه نیافتگی منطقه ای             عدم تحقق حکومت محلی
شواهد ومدارک نشان می دهد درایران برآیند نوسازی ناهمگون و تمرکزگرایی سیاسی در دوره ی پهلوی است.
پیدایش و تاسیس دولت مدرن فرایند روابط مرکز - پیرامون را متحول کرد. الگوی جدید چیزی جز ادغام ساختار اقتصادی - اجتماعی ایران در جهان نبود. با توجه به شاخص های اصلی توسعه (آموزش،بهداشت،برق،مسکن و….)مشخص می شود که ساخت مرکزی سیاسی نقش تعیین کننده ای در تامین یا عدم تامین زیر ساختها و بنیادهای محلی تقویت کننده ی حکومت محلی داشته است. تمرکز صنایع در دوران انقلاب صنعتی در شهر های مرکزی از خصوصیات نوسازی در این دوران بود.در نهایت توسعه نیافتگی منطقه ای مانع آمادگی زیر ساخت های محلی برای تحقق حکومت محلی شد. (ابطحی ، ۱۳۸۸)
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی روند شهر و شهر نشینی دچار تحول گردید که اوج نمود مشارکت مدنی را می توان در ظهور شوراها دانست که علی رغم برخی کاستی ها ومشکلات همچنان به حیات خود ادامه می دهد . و از آن زمان بود که به مرور ضرورت مدیریت واحد شهری رخ نمود تا شورا بتواند به کلیه وظایف تعریف شده خود عمل کند و تنها نقش عزل ونصب شهردار را نداشته باشد. نمودهای قانونی واگذاری امور شهر به شهرداری ها را می توان در موارد ذیل یافت :
ماده ۱۳۶ برنامه سوم توسعه : به دولت اجازه داده می‌شود با توجه به توانایی‌های شهرداری‌ها ، آن گروه از تصدی‌های مربوط به دستگاه‌های اجرایی را در حیطه مدیریت شهری که ضروری تشخیص می‌دهد براساس پیشنهاد مشترک وزارت کشور و سازمان امور اداری و استخدامی کشور، همراه با منابع اعتبار ذی‌ربط به شهرداری‌ها واگذار کند.
ماده۱۳۷برنامه چهارم توسعه: الف: دولت مکلف است، تشکیلات کلان دستگاه‌های اجرایی و وزارتخانه‌ها را، متناسب با سیاستها و احکام این برنامه و تجربه سایر کشورها، جهت برطرف کردن اثربخشی ناقص، تعارضهای دستگاهی و غیر کارآمدی و عدم جامعیت، عدم کفایت، تمرکز امور، موازی‌کاری‌ها و همچنین بهره‌گیری همه جانبه از فناوری‌های نوین و روش های کارآمد، با هدف نوسازی، متناسب‌سازی، ادغام و تجدید ساختار به صورت یک منظومه منسجم، کارآمد، فراگیر و با کفایت، اثربخش و غیرمتمرکز طراحی نماید و لایحه ذی‌ربط را شش ماه پس از تصویب این قانون به مجلس شورای اسلامی تقدیم کند، به طوری که امکان اجرای آن از ابتدای سال دوم برنامه چهارم میسر باشد.
ب: آن دسته از تصدی‌های قابل واگذاری دستگاه‌های دولتی، در امور توسعه و عمران شهر و روستا، با تصویب شورای عالی اداری همراه با منابع مالی ذی‌ربط به شهرداری‌ها و دهیاری‌ها واگذار می‌شود.(ابطحی ، ۱۳۸۸)

حوزه های مدیریت یکپارچه شهری
سیستم مدیریت یکپارچه شهری در واقع تجمیع خدمات ۲۳ ارگان شامل مخابرات، آب، برق، گاز، پلیس راهنمایی و رانندگی، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، دانشگاهها، کمیته امداد، میراث فرهنگی، دارایی و ….  در حوزه خدمات شهری با مدیریتی واحد است که به آنها اجازه می دهد تا دید بازتری نسبت به سیاست گذاری، تصمیم سازی، اجرای پروژه ها و نظارت بر آنها داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...