کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو




آخرین مطالب
 



۲۴۴/۵۱۲

 

۱

 

۴۹۵/۸۰

 

۰۰۱/۰

 

۴۱۲/۰

 

 

 

قضاوت نمودن

 

۵۳۵/۶۶۶

 

۱

 

۸۲۲/۹۴

 

۰۰۱/۰

 

۴۵۲/۰

 

 

 

خلق کردن

 

۹۶۶/۱۱۲۱

 

۱

 

۴۷۳/۱۴۴

 

۰۰۱/۰

 

۵۵۷/۰

 

 

 

براساس جدول ۱۲-۴ تحلیل متغیر تحلیل کردن با بهره گرفتن از آلفای میزان شدهی بنفرونی (۰۱۷/۰) نشان داد که معناداری سطح تحلیل کردن ناشی از مدل یادگیری زایشی بوده است.
(F(1,115)= 80/495 , P = 0/001 < 0/017 , partial η۲= ۰/۱۴۲)
بنابراین براساس داده های بالا فرض صفر رد و فرضیهی فرعی اول پژوهش یعنی مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازدهی یادگیری در سطح تحلیل کردن میشود، تأیید میگردد.
دانلود پایان نامه
براساس جدول ۱۲-۴ متغیر وابستهی قضاوت کردن با بهره گرفتن از آلفای میزان شدهی بن فرونی (۰۱۷/۰) نشان داد که معناداری سطح قضاوت کردن ناشی از مدل یادگیری زایشی بوده است.
(F(1,115)= 94/82 , P = 0/001 < 0/017 , partial η۲= ۰/۴۵۲)
بنابراین براساس داده های بالا فرض صفر رد و فرضیهی فرعی دوم پژوهش یعنی مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازدهی یادگیری در سطح قضاوت کردن میشود، تأیید میگردد.
براساس جدول ۱۲-۴ متغیر وابستهی خلق کردن با بهره گرفتن از آلفای میزان شدهی بن فرونی (۰۱۷/۰) نشان داد که معناداری سطح خلق کردن ناشی از مدل یادگیری زایشی بوده است.
(F(1,115)= 144/437 , P = 0/001 < 0/017 , partial η۲= ۰/۵۵۷)
بنابراین براساس داده های بالا فرضیهی فرعی سوم پژوهش یعنی مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازدهی یادگیری در سطح خلق کردن میشود، تأیید میگردد.
پس نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره هر سه فرضیهی فرعی تحقیق تأیید شدند، به عبارتی مدل یادگیری زایشی موجب بهبود یادگیری در سطح تحلیل، قضاوت و خلق کردن میشود.
بحث ونتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل یادگیری زایشی در راستای پرورش بازده های یادگیری در سطح تحلیل کردن، ارزشیابی نمودن و نهایتاً خلق کردن شکل گرفت. سؤال اساسی تحقیق این بود که مدل یادگیری زایشی مبتنی بر چه چارچوبی است؟ مولفه های اصلی مدل و روند طراحی آموزشی در آن چگونه است و در مقایسه با دیگر مدلهای طراحی آموزشی آیا موجب پرورش بازده های یادگیری سطح بالا میگردد یا خیر؟
بنابراین در راستای پاسخگویی به سؤالات بالا از روش تحقیق آمیخته با طرح اکتشافی متوالی استفاده گردید که در بخش پژوهش کیفی به صورت چند روشی انجام شد که در راستای عملیاتیسازی نظریهی یادگیری زایشی، ابتدا چارچوب آن را مشخص ساخت که یک طبقهبندی اعم از نقشها و وظایف استخراج گردید. براساس این چارچوب مدل اولیهی یادگیری زایشی مشخص و پس از نظر خواهی از متخصصان و اصلاح مجدد مدل، یک درس براساس آن طراحی گردید و پس از مشاهدهی میزان اثربخشی مدل در هنگام اجرا و ارزشیابی آن براساس ارزشیابی کیفی (مشاهده و مصاحبه) یادگیری دانشآموزان اصلاحات لازم در مدل به وجود آمد و سپس درس دوم طراحی گردید. این رویه چندین بار تکرار گردید تا این که مدل به حد تکامل خود رسید و در نهایت برای اعتبارسنجی مدل از روش آزمایشی استفاده گردید.
یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر اثربخشی مدل حاضر از لحاظ دستیابی به بازده های یادگیری مورد نظر بود که طی ۳ بخش به طور کلی در زیر مورد بحث قرار میگیرند. بخش اول اشاره به چارچوب نظریهی یادگیری زایشی دارد که براساس آن نقشها و وظایف یادگیرنده، معلم و ویژگیهای محتوا مشخص گردید. بخش دوم اشاره به مدل یادگیری زایشی دارد که مستخرج از چارچوب نظریهی یادگیری زایشی بوده و با هدف تعیین مولفه های اصلی و مشخص نمودن رویهی طراحی آموزشی برای طراحان انجام شده است و در نهایت بخش سوم به بحث در مورد یافته های حاصل از اجرای آزمایشی مدل میپردازد. در هر یک از بخشها ضمن بیان یافتهها روی آنها بحث میگردد و در پایان یک جمعبندی و نتیجهگیری کلی از پژوهش ارائه میگردد.
بخش اول: بحث در مورد یافته های حاصل از چارچوب نظریهی یادگیری زایشی
همانطور که از جدول (۴-۲) برمیآید، مطابق با نظریهی یادگیری زایشی برای این که یادگیرندگان به خلق معنا دست پیدا کنند، هر یک از آنها و معلم باید نقشهای مختلفی ایفاء کنند و محتوا نیز باید از حداقل ویژگیهایی برخوردار باشد. از جملهی نقشها عبارتند از: خلق و زایش معنا و فعال بودن در جریان یادگیری به عنوان نقشهای یادگیرنده و برخورداری از درک صحیح از مدل یادگیری زایشی، فعالسازی دانش و تجارب قبلی یادگیرنده، فرصتدهی به یادگیرندگان و شناخت یادگیرندگان، به کارگیری فنون آموزشی و انگیزشی به عنوان نقشهای معلم و نهایتاً ترتیب و توالیدهی به محتوا و محتوای تعاملی به عنوان نقشهای محتوا بودند.
بحث
چارچوب حاضر با مدلهای مفهومی نظریهی یادگیری زایشی دیگران دارای شباهتها و تفاوتهایی است. از لحاظ مولفه یادگیرنده همانند مدلهای مفهومی ویتراک (۱۹۹۲)، تریسی (۲۰۱۰) و لی، لیم و گرابوسکی (۲۰۰۸) است و با آنان همسو میباشد.
اما از جمله تفاوتهای این چارچوب با مدلهای مفهومی دیگر اضافه شدن ۲ مولفه معلم و محتوا به آنها است. در مدل مفهومی ویتراک (۱۹۹۲) تنها به نقش یادگیرنده در آن اشاره کرده است. شاید از جمله دلایل این باشد که مدل مفهومی ویتراک (۱۹۹۲) تنها به چگونگی شکلگیری معنا در یادگیرنده براساس نظریهی یادگیری زایشی پرداخته و این که آنها چگونه اطلاعات جدید را براساس دانسته های قبلی خود معنادار میسازند. مدل مفهومی ویتراک بیشتر جنبهی توصیفی دارد، در حالی که چارچوب حاضر بیشتر از این منظر شکل گرفته است که اگر نظریهی یادگیری زایشی ویتراک بخواهد در کلاس درس اجرا گردد، هر یک از یادگیرندگان و معلمان چه نقشی باید ایفاء کنند و در عین حال محتوا از چه ویژگیهایی برخوردار باشد. هدف از شکلگیری تحلیل محتوای حاضر فراهم آوردن یک چارچوب عملیاتیتر نسبت به نظریهی یادگیری زایشی بوده که زمینهی لازم را برای مدلسازی یادگیری زایشی فراهم سازد. لازم به ذکر است، نقشهای یادگیرنده که در چارچوب آمده با مولفه های مدل مفهومی ویتراک کاملاً مطابقت دارد و از این لحاظ همسو میباشند.
چارچوب یادگیری زایشی حاضر همچنین با مدل مفهومی تریسی (۲۰۱۰) از لحاظ نقشهای یادگیرنده کاملاً همسو و از لحاظ نقش معلم نسبتاً متفاوت است. در مدل مفهومی تریسی (۲۰۱۰) به طور خیلی کلی به معلم به عنوان یک بسترساز برای یادگیری توسط دانشآموزان اشاره شده است و به جزئیات و نقشهایی که معلم باید در کلاس ایفاء کند، اشارهای نشده است. همچنین از لحاظ محتوا هم توجهی نگردیده است. از جمله دلایل این عدم تطبیق را شاید بتوان جنبهی توصیفی مدل مفهومی تریسی (۲۰۱۰) اشاره کرد. در حالی که چارچوب حاضر بیشتر جنبهی تجویزی دارد.
لی، لیم و گرابوسکی (۲۰۰۸) یک مدل مفهومی از فرایند خلق معناسازی یادگیرندگان در یادگیری زایشی ارائه کردند که به توصیف و چگونگی ساختن معنا توسط یادگیرندگان در سطح یادآوری، درک و فهم، تفکر سطح بالا، خواندن و درک مطلب میپردازد. مطابق با این مدل مفهومی یادگیرندگان از تجارب و دانش قبلی خود که در حافظه دارند از اراده و مسئولیت خود که از لحاظ انگیزشی مطرح هستند و همچنین از راهبردهای یادگیری خود برای ادغام اطلاعات جدید در قدیم خود در راستای خلق معنا استفاده میکنند که این با نقشهای یادگیرنده در چارچوب مطابقت دارد، اما از لحاظ نقشهایی که معلم برای اجرای یادگیری زایشی در کلاس درس باید ایفاء کند و همچنین از ویژگیهایی که محتوا باید برخوردار باشد، اشارهای نشده است و این به خاطر ماهیت مدلهای مفهومی است که بیشتر جنبهی توصیفی و نشان دادن روابط بین متغیرها دارند تا این که از لحاظ تجویزی و چگونگی عملیاتی نمودن مدل باشند.
بنابراین چارچوب نظریهی یادگیری زایشی حاضر کاملاً جنبهی تجویزی داشته و هدف از وجود آن فراهم آوردن بستر و زمینهای است که بتوان مدل یادگیری زایشی را طراحی کرد.
بخش دوم بحث در مورد یافته های حاصل از پژوهش تکوینی
مدل یادگیری زایشی حاضر مشتمل بر ۳ مرحلهی پیش از تدریس، حین تدریس و نهایتاً بعد از تدریس و ۹ گام است که مرحلهی (۱) شامل گام تحلیل و شناخت است. مرحلهی (۲) شامل گامهای درگیرسازی، فعالسازی دانش و تجارب قبلی، فعالیتهای یادگیری، ایجاد دسترسی به منابع، شرح و بسط همراه با بازخورد، تسهیلگری و نهایتاً خلق معنا میباشد. مرحلهی (۳) هم شامل ارزشیابی پایانی است.
بحث
گام اول: تحلیل و شناخت
مدل یادگیری زایشی از لحاظ تجزیه و تحلیل یادگیرنده، موضوع و منابع با مدل طراحی آموزشی ۴ مولفهای ون مرینبور (۲۰۰۷) هم راستا میباشد و در این مدل به مولفه تحلیل به طور صریح اشاره شده است. در سایر مدلهای طراحی آموزشی گانیه و بریگز، مریل، E5 و جاناسن گرچه به طور صریح به این مولفه اشاره نشده است، اما آن به طور ضمنی حاوی آن است و معمولاً طراحی آموزشی اعم از مدلهای مبتنی بر عینیتگرایی و سازندهگرایی حاوی مولفه تحلیل و شناخت میباشند. با این وجود به خاطر تأکید و جایگاه تحلیل و شناخت در این مدل به طور خیلی صریح بدان پرداخته شده است. مولفه تحلیل از آن جا در این مدل ضرورت دارد که طراح باید اطلاعات اولیهای از دانش و تجارب قبلی یادگیرنده نسبت به موضوع، میزان دسترسی یادگیرندگان و معلم به منابع و زمان کلاس داشته باشد تا درس براساس مدل حاضر طراحی گردد. مطابق با این مدل یادگیرندگان در مرکز فعالیتهای یاددهی-یادگیری قرار دارند و زمانی میتوانند نقش فعالی در جریان یادگیری ایفاء نمایند که درس براساس شناخت آنها طراحی شده باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 07:43:00 ب.ظ ]




در این فصل مبانی نظری و مفاهیم اساسی مرتبط با موضوع تحقیق براساس علم موجود در زمینه حسابداری و مدیریت مالی تشریح و بررسی شده است. در این راستا، سعی شده که تئوری های مرتبط با متغیرهای اساسی تحقیق موردنظر قرار گرفته و به صورت تفصیلی، تشریح گردند. در نهایت تحقیقاتی که در گذشته در ارتباط با موضوع و متغیرهای اساسی این تحقیق انجام شده است، مطرح گردیده. این تحقیقات در دو بخش داخلی و خارجی ارائه شده اند.
فصل سوم: روش تحقیق
در این فصل، روش تحقیق و نحوه پاسخگویی به سوال اصلی تحقیق، تشریح شده و در این راستا، روش سنجش و برآورد متغیرهای تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و مطابق با شواهد نظری و تجربی موجود، متغیرهایی جهت کنترل تاثیر سایر عوامل متغیر وابسته مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است و از لحاظ اجرا، روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند. در این فصل، در خصوص اعتبار مدل رگرسیونی و پیش فرضهای آن و نحوه اطمینان از برقراری آنها در رگرسیون های برازش شده مطالبی ذکر شده است.
فصل چهارم: یافته های تحقیق
در فصل چهارم، فرضیات تحقیق، مطابق با روش ارائه شده در فصل سوم، مبتنی بر مدل های رگرسیونی مورد آزمون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. در این راستا، تحلیل توصیفی متغیرها و آزمون نرمال بودن متغیر وابسته ارائه شده ودر ادامه، نتایج حاصل از آزمون هر یک فرضیات ارائه شده و تفسیرهای لازم در خصوص پذیرش یا رد هر فرضیه موردنظر قرار گرفته است.
فصل پنجم: تلخیص، نتیجه گیری و پیشنهادها
این فصل به نتیجه گیری کلی از فرضیات و تفسیر نتایج حاصله اختصاص می یابد. بر این اساس، ابتدا یافته های حاصل از آزمون هر یک از فرضیات، ارائه شده و سپس، این نتایج با یافته های سایر محققین مقایسه گردیده و در نهایت تفسیر موردنظر محقق در خصوص یافته ها و سازگاری یا ناسازگاری آنها با مبانی نظری و تجربی تحقیق، مطرح شده است. سپس، متناسب با نتایج حاصل از آزمون فرضیات، پیشنهادات کاربردی و همچنین پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه گردیده و در نهایت، محدودیتهای پیش روی محقق در انجام کار پژوهشی، بیان شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۱-۲) مقدمه
هدف اساسی تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی با فاصله مالیاتی شرکتها می باشد. همچنین، به نقش متغیرهای استراتژی تنوع و شرایط عدم اطمینان نیز توجه شده است. در این فصل، ادبیات موضوع تحقیق و تحقیقات انجام شده قبلی بررسی شده است.
۲-۲) مبانی نظری
الف) شفافیت اطلاعات مالی و مزایای آن
شفافیت اطّلاعات مالی را دسترسی گسترده به اطّلاعات مربوط و قابل اتّکا در مورد عملکرد، وضعیت مالی، فرصتهای سرمایه گذاری،حاکمیت و ارزش و خطر پذیری شرکتها در اقتصاد تعریف کرده اند. شفافیت در اطّلاعات مالی از یک سو به سهامداران خرد اطمینان می­دهد که همواره اطّلاعات قابل اتّکا در مورد ارزش شرکت دریافت خواهند کرد و سهامداران عمده و مدیران در پی تضییع حقوق آنها نیستند و از سوی دیگر مدیران را برای تلاش در جهت افزایش ارزش شرکت به جای پیگیری منافع شخصی کوتاه مدت ترغیب می کند (بیتی و همکاران[۱]، ۲۰۰۷). به عبارتی، شفافیّت اطّلاعات مالی کیفیت تصمیمات سرمایه گذاری را تحت تأثیر قرار می دهد. مزایای بالقوّه افشا و شفافیّت بیشتر می تواند شامل هزینه سرمایه کمتر، کاهش هزینه های نمایندگی، بهبود قیمت سهام و افزایش ارزش شرکت باشد(چو و دیگران،۲۰۱۰). افشای کافی اطّلاعات توسط شخصیت اقتصادی به سرمایه ­گذاران و بستانکاران در جستجوی فرصت های سرمایه ­گذاری یاری می کند و به این ترتیب سرمایه به کاراترین شرکت ها روانه می­ شود و تأمین مالی از طریق سرمایه گذاری صحیح انجام می­ شود.
ب) کیفیت گزارشگری مالی
در چارچوب نظری حسابداری مالی که تعیین کننده اهداف گزارشگری مالی است توجه خاصّی به جریانهای نقدی و امکان پیش بینی آن مبذول شده است. در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره یک هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی بیان شده است که یکی از هدفهای گزارشگری مالی فراهم آوردن اطّلاعاتی است که سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان بالفعل و بالقّوه را در برآورد مبلغ، زمان و مخاطره دریافتهای آینده یاری کند(هیات استانداردهای مالی[۲]، ۲۰۰۷). کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابداری نیز در استاندارد بین المللی حسابداری شماره ۷ بیان می کند که اطّلاعات مربوط به جریانهای وجوه نقد یک واحد تجاری برای استفاده کنندگان در فراهم آوردن مبنایی به منظور ارزیابی توان آن واحد درایجاد وجوه نقد و نیازهای آن واحد در بکارگیری این وجوه، سودمند است. همچنین تصمیمات اقتصادی که توسط استفاده کنندگان اتّخاذ می شود، مستلزم ارزیابی توانایی واحد تجاری در ایجاد وجوه نقد، زمان بندی و اطمینان از آن است(کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابداری[۳]، ۲۰۰۷). کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ایران نیز در مفاهیم نظری گزارشگری مالی بیان نموده است که اتّخاذ تصمیمات اقتصادی توسط استفاده کنندگان صورت های­مالی مستلزم ارزیابی توان واحد تجاری جهت ایجاد وجه نقد و قطعیّت آن است. ارزیابی توان ایجاد وجه نقد از طریق تمرکز بر وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی واحد تجاری و استفاده از آنها در پیش بینی جریانهای نقدی مورد انتظار و سنجش انعطاف پذیری مالی، تسهیل می گردد(کمیته تدوین استانداردهای حسابداری،۱۳۸۶).
با توجه به مطالب ذکر شده بصورت خلاصه می توان گفت که کیفیت گزارشگری مالی، دقت و صحت گزارش های مالی در بیان اطّلاعات مربوط به عملیات شرکت، خصوصاًجریان های نقدی مورد انتظار، به منظور آگاه نمودن سرمایه ­گذاران می باشد.
ج) عناصر کیفیت گزارشگری مالی
یکی از مهمترین عناصر در بحث گزارشگری مالی، سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی است. سود حسابداری ابزاری برای فایق آمدن بر مشکلات اندازه گیری و ارزیابی موسسات در حال تداوم فعالیت است، چرا که جریانات نقدی دارای مشکلات زمان بندی هستند و معیار مناسبی برای عملکرد تلقی نمی شوند. علیرغم این برتری، سود تعهدی که مبتنی بر اصل تحقق و شناسایی درآمد می باشد ممکن است با جریانات نقدی واقعی شرکت مطابقت نداشته باشد. در حقیقت میزان تطبیق سود شرکت با میزان جریانهای نقدی ایجاد شده، نشان دهنده کیفیت اقلام تعهدی است و کاهش این تطبیق و کیفیت آن سبب افزایش ریسک اطلاعاتی شرکت می شود ، لذا اختلاف بین سود تعهدی و جریان نقدی به عنوان معیار کیفیت سود و به طور کلی تر کیفیت گزارشگری مالی مطرح شده است. در اکثر تحقیقات نیز از کیفیت اقلام تعهدی به عنوان بدیل کیفیت گزارشگری مالی استفاده شده است.در راستای تاثیر کیفیت گزارشگری بر ابعاد مختلف شرکت، موضوع هزینه سرمایه یکی از مهمترین ابعاد شرکت می باشد. کیفیت گزارشگری مالی از این جهت با هزینه سرمایه مرتبط است که بر عدم تقارن اطلاعاتی موثر است، به گونه ای که با کاهش آن می تواند نقشی مهم در کاهش هزینه سرمایه و هزینه بدهی ایفا نماید(بتی و همکاران[۴]،۲۰۰۷).
دسته ای دیگر از مطالعات، در تحلیل عوامل موثر بر موجودی نقد شرکتها نشان می دهند با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی، مقدار وجه نقد نگهداری شده توسط شرکتها افزایش می یابد. به عبارتی عدم تقارن اطلاعاتی سبب می شود، تحصیل وجه نقد برای شرکتها دشوار و هزینه بر شود و در این شرایط شرکتها ممکن است داراییهای نقدی خود را تقویت نمایند تا از هزینه های مرتبط با وابستگی بر تامین مالی خارجی بکاهند. در این مطالعات عواملی چون اندازه، میزان فرصت های رشد، ساختار مالکیت ،اندازه، روابط بانکی و سررسید بدهی بر مبنای تئوری عدم تقارن اطلاعاتی تحلیل شده اند. به طور کلی انتظار می رود که شرکتهای با فرصت های رشد بالاتر، اندازه کوچکتر، سررسید بدهی کوتاهتر و بدهی بانکی کمتر، به واسطه عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر، میزان وجه نقد بالاتری نگهداری نمایند(چن و همکاران[۵]،۲۰۱۱)
بر طبق آنچه که بیان شد، کیفیت اطلاعات حسابداری میتواند از عدم تقارن اطلاعاتی کاسته و دارای پیامدهای اقتصادی برای شرکت باشد و از آنجاییکه عدم تقارن اطلاعاتی عامل اثر گذاری بر میزان نگهداشت وجه نقد شرکت است، می توان بین کیفیت گزارشگری مالی و وجه نقد بر مبنای تئوری عدم تقارن اطلاعاتی، چارچوب نظری را ترسیم نمود. بنابراین می توان انتظار داشت که کیفیت گزارشگری از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و متعاقبا کاهش وجه نقد مازاد بر نیاز، موجب افزایش کارایی سرمایه گذاری شده و مدیریت وجه نقد شرکت را بهبود بخشد . که نهایتا منجر به نگهداشت وجه نقد کمتری در شرکت می شود(نهندی و همکاران،۱۳۸۹).
د)ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری
به طور کلی ویژگیهای کیفی به خصوصیاتی اطلاق می شود که به موجب آن اطلاعات ارائه شده در صورت های مالی برای استفاده کنندگان در ارزیابی وضعیت مالی، عملکرد و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری مفید واقع شود، در بیانیه شماره (۲) هیات استاندارهای حسابداری مالی (FASB) ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری را منتشر نموده است. خصوصیات کیفی اطلاعات مالی از دیدگاه استاندارد ایران به خصوصیاتی اطلاق می شود که “اطلاعات ارائه شده در صورت های مالی می تواند در تصمیم گیریها مفید واقع شود” برخی از ویژگی های کیفی به (محتوی اطلاعات) مندرج در صورت های مالی و برخی دیگر به چگونگی ارائه اطلاعات و سرانجام رعایت محدودیت های حاکم بر ویژگی های کیفی اطلاعات مالی به عنوان یک عامل فراگیر باید مورد توجه قرار گیرد(یانگ و همکاران[۶]، ۲۰۰۸).
سودمندی (مفید بودن) ویژگی های کیفی اطلاعات مالی برای تصمیم گیری، مرتبط با محتوی اطلاعات متشکل از دو خصیصه اصلی تحت عنوان مربوط بودن و قابلیت اتکا بودن مورد بررسی قرار می گیرد.
الف) مربوط بودن: اطلاعاتی مربوط تلقی می شود که بر تصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان در ارزیابیهای گذشته آنها موثر واقع شود. به طور کلی اطلاعاتی مربوط تلقی می شود که:
۱- ارزش پیش بینی [۷]داشته باشد (با توجه به نتایج و رویدادهای گذشته، حال و آینده را پیش بینی کند.)
۲- ارزش بازخور داشته باشد (کمک کردن به استفاده کنندگان در تایید یا تعدیل انتظارات قبلی آنان از صورتهای مالی).
۳- بموقع باشد(اطلاعات قبل از اینکه ارزش خودراازدست بدهد بایددردسترس استفاده کنندگان قرار گیرد).
میزان مربوط بودن اطلاعات مالی بین استفاده کنندگان دارای درجات متفاوت می باشد، زیرا با توجه به نیاز استفاده کنندگان اطلاعات مالی و خواستهای آنان به موضوع خاص بستگی دارد، با توجه به مفهوم چارچوب نظری اطلاعات مربوط به افراد ذینفع کمک می کند تا رویداد های مالی گذشته، حال و آینده را مورد ارزیابی قرارداده (سودمندی در پیش بینی) و انتظارات آنان را در مورد رویداد های آتی تایید یا انتظارات قبلی را تغییر دهد. اطلاعات در مورد رویدادهای مالی گذشته اغلب برای پیش بینی وضعیت مالی و عملکرد آتی مورد استفاده قرار می گیرد. اطلاعات مربوط قبل از اینکه اثر مفید بودن خود را از دست بدهد باید در اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد (بموقع بودن). به طور مثال هنگامی که شرکت ایران خودرو صورت سود و زیان مقایسه ای خود را منتشر می کند،یک سرمایه گذار بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارد، می تواند نتایج عملیات سال قبل را با نتایج سال جاری مقایسه نموده و این عمل مبنا یی برای ارزشیابی انتظارات قبلی و برآورد نتایج سال آتی را فراهم نماید، در نتیجه اطلاعات نیز ارزش بازخور و ارزش پیش بینی را خواهد داشت. بدیهی است، بدون اطلاعات گذشته مبنایی برای پیش بینی وجود نخواهد داشت و بدون توجه به انتظارات آتی، اطلاعات گذشته، عقیم و بلا استفاده خواهد ماند(قربانی و همکاران،۱۳۹۲).
ب) قابل اتکا بودن
ه) مفهوم تمکین و فاصله مالیاتی
بحث تمکین مالیاتی که اغلب از دیدگاه مؤدی مورد مطالعه قرار می گیرد، در ادبیات اقتصاد نظری، بر اساس تئوری کلاسیک حداکثر کردن مطلوبیت مورد انتظار شکل می گیرد که طبق این تئوری، زمانی که هزینه های تمکین(مقدار مالیات پرداخت شده، زمان و سایر هزینه های صرف شده جهت تمکین مالیاتی) بیش از منافع خالص عدم رعایت باشد، مؤدیان مالیاتشان را پرداخت نخواهند کرد. در چنین حالتی حداکثر مطلوبیت مؤدی، بستگی به احتمال شناسایی وی توسط سازمان مالیاتی و اقدامات سازمان مذکور برای اجرای قانون دارد(اندرونی و دیگران،۱۹۹۸).
مطالعات تجربی بسیاری سعی در تعریف تمکین مالیاتی داشته اند. به عنوان مثال سازمان مالیاتی استرالیا(۲۰۰۹)، آلام(۱۱۹۹)، جکسون و میلیرون(۲۰۰۹) و کریچلر(۲۰۰۷)، تمکین مالیاتی را به عنوان تمایل مؤدی به رعایت قانون، اظهار درآمدها و هزینه ها به طور صحیح و پرداخت به موقع همه مالیاتها، تعریف می نمایند(پلیل، ۲۰۰۱). بنا بر نظر جیمز و آلی(۲۰۰۲)، عبارت تمکین مالیاتی را می توان از جنبه های متفاوتی از جمله، تمایل فرد و دیگر سازمانهای مشمول مالیات به عمل مطابق با اصول و قانون مالیاتی تعریف و تفسیر نمود. در این زمینه، مک بارنت(۲۰۰۳)، سه شکل تمکین بدون اجبار، تمکین از روی اجبار و تمکین نوآورانه را شناسایی می کند. تمکین بدون اجبار، تمایل نسبت به انجام تعهدات مالیاتی توسط مؤدیان مالیاتی بدون هیچ گونه امتناعی می باشد. درحالی که تمکین از روی اجبار، عدم تمایل نسبت به انجام تعهدات مالیاتی توسط پرداخت کننده مالیات می باشد و نیاز است اداره مالیاتی مؤدی را وادار به تمکین نماید و تمکین نوآورانه هر عملی را که توسط مودی به قصد کاهش مالیات از طریق تعریف مجدد درآمد و هزینه های مشمول مالیات در محدوده قانون انجام می پذیرد، در بر می گیرد. به گفته کریچلر(۲۰۰۷)، تمکین ممکن است اختیاری باشد و یا تحمیل شود. تمکین اختیاری ممکن است از طریق اعتماد و همکاری متقابل بین سازمان مالیاتی و پرداخت کننده مالیات انجام شود. اگر چه وجود بی اعتمادی و عدم همکاری بین اداره مالیات و مؤدی، باعث ایجاد جو خصومت آمیز و ضد مالیاتی می شود که منجر به اعمال تمکین اجباری برای مؤدیانی که تمایلی به پرداخت مالیاتشان ندارند، از طریق تهدید و انجام بازرسی و سرانجام جریمه در جهت تمکین می گردد(تیموتی و چی کان[۸]، ۲۰۱۰).
فاصله مالیات عبارت از قصور مؤدی نسبت به انجام تعهدات مالیاتی از روی عمد و یا غیر عمد است. فاصله از قوانین مالیاتی به شکل های متفاوتی صورت می گیرد. ممکن است عدم تمکین، عمدی باشد که مؤدی تعمداً قوانین و مقررات مالیاتی را به نفع خودش تفسیر می نماید، و یا فاصله غیرعمدی باشد که ممکن است در نتیجه نادیده گرفتن و یا اشتباه در اعمال قوانین مالیاتی صورت گیرد. هرگونه عمل غیر عمد توسط مؤدی مالیاتی، بدون اجبار تلقی می شود و در صورتی که نتایج اظهارنامه و گزارش سود مشمول مالیات منجر به هیچ گونه پرداخت مالیات نشود، از آن به عنوان فرار از مالیات یاد می شود. پس به طور کلی می توان گفت تمکین مالیاتی به مفهوم پایبندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی و تمکین به قانون مالیاتی از سوی آنها می باشد و درجه تمکین مالیاتی معیار سنجش کارائی سیستم مالیاتی هر کشوری می باشد(تیموتی و چی کان، ۲۰۱۰).
شکل ۱-۲) نمودار سلسله مراتبی تمکین و فاصله مالیاتی

و) عوامل مؤثر بر تمکین مالیاتی
مکانیزمهای مختلف روانی و رفتاری به عنوان عوامل مؤثر بر تمکین مالیاتی مؤدیان شناسایی شده اند:
اول) تمکین مالیاتی به عوامل شخصی از قبیل جنس، سن و تحصیلات بستگی دارد. در مورد مالیات یک مؤسسه، نگرشهای شخصی مدیر شرکت میتواند معنی دار باشد. همچنین عوامل ویژه شرکت از قبیل وضعیت صنعت، اندازه یا وضعیت مالی میتواند از عوامل قوی و مؤثر بر تمکین یا فاصلهباشند. دوم) تمکین مالیاتی بستگی به درک انصاف و عدالت توسط مؤدی از سیستم مالیاتی دارد. هر یک از مؤدیان انصاف را در الف( سطح مالیات پرداختی؛ ب( رفتار سازمان مالیاتی با مؤدی در مقایسه با دیگر مؤدیان یا به عبارتی، تبعیض مالیاتی؛ و ج ( نحوه استفاده از وجوه عمومی توسط دولت، ارزیابی می نمایند. عامل آخر به طور بالقوه در کشورهای با سطوح پائین حاکمیت دولت و درجه قابل توجهی از فساد، قوی عمل می نماید.
سوم: انگیزه مشارکت بالقوه، به طور قابل توجهی میتواند تمکین مالیاتی و در نتیجه، پرداختها را افزایش دهد. به این معنی که در عمل رابطه اصطکاکی قوی در تمکین مالیاتی و پرداختها وجود دارد. در زمانی که فاصله مالیاتی گسترده بوده و بوسیله مؤدیان درک شده است، مؤدی انگیزه قوی برای تمکین ندارد. در مقابل، هنگامی که تمکین جزو هنجارهای اجتماعی است، افراد تمایل بیشتر به تمکین مالیاتی دارند، چرا که میترسند توسط همکاران خود به عنوان دروغگو شناسایی شده و در نتیجه احتمال تشخیص توسط سازمان مالیاتی خیلی بالا می باشد. در برخی از مطالعات، عوامل مؤثر بر تمکین مالیاتی را به دو دسته عوامل اقتصادی و عوامل غیراقتصادی طبقه بندی می نمایند. عوامل اقتصادی نظیر سطوح درآمد واقعی، نرخ مالیاتی، جرایم، احتمال ممیزی و . . . ، و عوامل غیراقتصادی نظیر درک مؤدی از انصاف سازمان مالیاتی، هنجارهای شخصی، نگرش های مالیاتی و . . . می باشند. حاصل این تحقیقات، طبقه بندی عوامل یا فاکتورهای مؤثر بر تمکین و یا فاصله مالیاتی ناشی از رویکردها و تجربیات کشورها در قالب عوامل مرتبط با وضعیت واحد تجاری، عوامل صنعت، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل روان شناسی خواهد بود و این عوامل می تواند به عنوان متغیرهای توضیحی مدل ممیزی مبتنی بر ریسک تمکین باشد(رمضانی و همکاران، ۱۳۹۲).
جدول ۱-۲) عوامل تأثیر گذار بر تمکین مالیاتی مؤدیان

 

طبقه بندی مدل ویژگی های عمومی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:43:00 ب.ظ ]




۳- ۱۳ -۱۶ رضا خان و قوام السلطنه
سردار سپه در دوره ی اول نخست وزیری قوام السلطنه کاملأ مطیع اوامر رئیس دولت بود و تمام احتیاجات خود را با توسل به رئیس الوزرا به دست می آورد. بعداز استعفای قوام السلطنه و روی کار آمدن مشیرالدوله اوضاع عوض شد .سردار سپه با سوءاستفاده به امور دیگری دست درازی کرد و در مملکت اعمالی انجام می داد که مشیرالدوله با آن مخالف بود. روند افزایش قدرت رضاخان ادامه داشت خودسری های روز افزون رضاخان و دست زدن به اقداماتی خارج از چهار چوب وظایف و اختیارات وزیر جنگ، نقض آشکار قانون اساسی، تعرض به آزادی های بیان و قلم مداخله در امور مالی و تلاش برای تسلط بر منابع مالی کشور و اختصاص آن به وزارت جنگ ،توطئه هایی بودند برای فلج ساختن کابینه ها، سرانجام مجلس را با همه ی ضعف و انفعالی که به آن دچار بود به انفعال واداشت .گذشته از این نخست وزیران این دوره نتوانسته بودند بر رفتار و اعمال سردار سپه لگام بزنند.مجموعه ی این رخدادها صدای اعتراض مجلس را برانگیخت و زمینه را برای انتقاد از رضا خان فراهم ساخت.[۹۱]
پایان نامه - مقاله - پروژه
قوام السلطنه رئیس الوزرا ی ایران نیز کسی نبود که در مقابل خود سریهای سردار سپه سکوت کند. او هر چه میخواهد انجام دهد وبا عنایت به این نکته که اکثریت مجلس با او همراه و همگام بودند وسید حسن مدرس که حامی و طرفدار وی بود در آن ایام کسی را بهتر و مناسبتر از قوام برای ریاست وزرایی نمی دید. و از طرفی با تصویب استخدام میلسپو و هیئت مستشاران امریکایی، میل نداشت وزیر جنگ در امور مالی کشور مداخله کند. قوام مصلحت ندید مستقیمأ از در مبارزه با سردار سپه وارد شود و این مهم را به مجلس شورای ملی واگذار کرد و از دوستان مجلسی خود خواست تا جلوی تندروی های این وزیر را بگیرند ؛طبعأ مدرس با این برنامه موافقت کرد و برای شروع مبارزه یکی از وکلای آذربایجان به نام معتمدالتجار انتخاب شد.[۹۲]
معتمدالتجاردر جلسه ی ۱۲ میزان (مهر)۱۳۰۱ ش. گفت :شاه که حامی قانون اساسی و مجلس که حامی و ناظر قوانین اساسی است دلسرد،دیگران در بلاتکلیفی ، اهالی و موکلین به خیال اینکه وکیلشان در مجلس است ……رفته به فراغت…….. مجوز قانونی جرایدرا می بندند و مدیران آنها را توقیف می کنند …….قانون اساسی اعمال را تقسیم و هر وزیری را در کار خود مسئول کرده است. آیا حال در اینجا رعایت میشود ؟حکومت نظامی باید از مرکز و سایر نقاط مرتفع شود و به وزرا هم تذکر داده شود در کار یکدیگر دخالت نکنند.[۹۳]
با این واکنش صریح و جوی مجلس علیه سردارسپه، به مطبوعات و محافل سیاسی قوت بخشید تا بار دیگر از سردار سپه انتقاد کنند او که انتظار رویارویی در چنین شرایطی را نداشت، به شدت غافلگیر شد، سردار سپه که از هر جهت در کانون انتقاد مخالفان قرار گرفته بود پس از رویارویی با اوضاع و رایزنی با مشاوران خود با یکی از شگردهای سیاسی و موثری که همانا استعفا در مواقع بحرانی بود توسل جست.[۹۴]
فردای آن روز پست های نظامی را از همه ی نقاط پایتخت حتی از کاخ و دربار فراخواند و به دنبال انتشار خبر کناره گیری وزیر جنگ از مقامش در شهرستان هایی چون انزلی،بروجرد،قزوین و………روسای قشون تعطیل عمومی اعلام کردند. و طی تلگراف های متعددی از مجلس و قوام السلطنه تقاضای عدم پذیرش استعفای رضاخان را نمودند،نظم پایتخت با نمایش های نظامی و راهپیمایی ها برهم خورد. بنابراین با توجه به اوضاع نابسامان ایجاد شده مجلس مجبور شد بر عذرخواهی و اظهار انقیاد رضاخان نسبت به مجلس و قانون اساسی اکتفا نماید و قضیه را با صلح خاتمه بدهد. لذا ولیعهد در ملاقاتی او را دعوت به بازگشت نمود. . سردار سپه هم با پذیرش این دعوت در ۲۰ مهر به سمت خود بازگشت.[۹۵]
رضاخان در ۲۴ مهر در جلسه ی علنی حضور یافت و الغای حکوت نظامی و وفاداری مجدانه ی خود به قانون اساسی و نیز واگذاری دوایر مالیه را رسمأ اعلام داشت. اما موتمن الملک رئیس مجلس از خدمات و مجاهدتهای وی قدردانی و تاکید کرد که مجلس همچنان پشتیبان ادامه ی فعالیت اوست و حتی گفت : مجلس میکوشد تا وجوهی را که وزارت جنگ از پیش از دوایر مالیه دریافت می داشته با ترتیبات جدید مجددأ برقرارکند.[۹۶]
و به این ترتیب با تسلیم سردار سپه و موافقت قوام غائله ختم شد و وزیر جنگ فهمید که تنها کسی که بعدها می تواند حریف قدری برای او باشد همین قوام است. ظاهرأروابط حسنه شد ولی سردار سپه در اندیشه ی تحریک علیه قوام گردید و خود را به سوسیالیست ها که مخالف دولت در مجلس بودند نزدیک کرد و مشغول برنامه ریزی شد ولی خالی کردن زیر پای قوام توسط سوسیالیست ها پنج ماه طول کشید .بالاخره قوام السلطنه در روز پنجم ماه ۱۳۰۱ از رئیس الوزرایی استعفا داد ، زیرا خود می دانست که در مجلس اکثریت را ندارد.
۳-۱۳ -۱۷توقیف و تبعید قوام السلطنه
سقوط قوام و تقلیل طرفداران او در مجلس علل مختلفی داشت. یکی مبارزه ی پنهانی و آشکار سردار سپه وزیر جنگ با او بود،ضربتی که قوام به سردار سپه وارد کرد گرچه ظاهرأ التیام یافت ولی کینه ی قوام را در دل او باقی گذاشت و لذا با نزدیکی به سوسیالیست ها موفق شد کلک قوام را بکند. سردار سپه میل داشت نظمیه را ضمیمه ی کار خود کند و یکی از نظامیان مورد اعتماد خود را در رأس گمارد و کلیه ی افسران سوئدی را مرخص کند که با مخالفت قوام روبرو شد.غیر از مخالفت سردار سپه با قوام دولتین انگلیس و شوروی نیز از وی روی برگردانیدند. انگلیسی ها از اینکه قوام در سیاست خارجی کشور سومی را در ایران مطرح کرد ناراضی و با او مخالف شدند. قوام با استخدام مستشاران امریکایی برای مالیه ایران و مذاکره با شرکت های استاندارد اویل و سینکلر برای اعطای نفت شمال ،نفوذ یک دولت خارجی را در ایران موجب شد و طبعأ منافع انگلیسی ها در خطر افتاد. شوروی هم در امر تجارت و صادرات و واردات و مسئله ی ترانزیت و ماهیگیری بحر خزر انتطاراتی از دولت قوام داشت که چون انجام نپذیرفته بود برای ساقط کردن وی تلاش کردند .
پس تدریجأ از موفقیت دولت کم شد و اقلیت مجلس به زعامت سلمان محسن وسید محمد طباطبایی به ۴۸ نفر رسید چون قوام هوا را در پس دید تصمیم گرفت قبل از اینکه با رأی عدم اعتماد مواجه شود، کناره گیری کند.[۹۷]هرچد به نظر میرسید که شاه هم با سوسیالیست ها و نمایندگان طرفدار رضاخان برای سرنگونی قوام تبانی کرده بود. حتی مدرس لیدر اکثریت و حامی پروپاقرص قوام السلطنه هم نتوانست از سقوط او جلوگیری کند و قوام در پنج بهمن استعفاء داد.
از روزی که مستوفی الممالک از طرف اقلیتی که تبدیل به اکثریت شده بود، روی کار آمد،مدرس و همدستان وی نگذاشتند آب خوش از گلوی رئیس دولت پایین برود تا اینکه در ۲۲ خرداد د۱۳۰۲ دولت مستوفی سقوط کرد. برای جانشینی کابینه مدرس و دوستان وی نظر به قوام داشتند زیرا مدرس معتقد بود در ان ایام به شمشیر برنده احتیاج است نه شمشیر مرصع ،قوام را بهترین شخص برای ان روزگار می دید. اما با مخالفت اکثریت روبرو شد تا به سراغ مشرالدوله رفتند، مشیر الدوله رئیس دولت شد اما سردار سپه چنان عنان کار را به دست گرفت که مشیرالدوله صلاح کار را در کناره گیری خود دید پس کاندیدای اصلی قوام بود، ولی سردار سپه جنبید وبا کمک وزیر مختار روس و انگلیسیی برای خارج کردن قوام السلطنه از میدان سیاست ایران قد علم کرد ودر روز ۱۶ مهر ۱۳۰۲ به جرم توطئه علیه قتل سردار سپه در یکی از اتاق های وزارت جنگ زندانی شد. اما با شفاعت احمد شاه آزاد شد و به اروپا تبعید شد و تحت محافظت چند نظامی از طریق بغداد به اروپا رفت و سردار سپه از شر یکی از مدعیان سرسخت خود خلاص شد.[۹۸]
قوام در پاریس برای خود خانه خرید و اتومبیل گرانبها نیز تهیه کرد و در موقعیت بسیار آبرومندی زندگی میکرد.در پاریس تماس خود را با دولتمردان و رجال سرشناس ایرانی قطع نکرد و دائم در تلاش بود تا موقعیتی به دست آورد و به ایران برگردد. سرانجام با وساطت عده ای از سیاستمداران ایرانی و انگلیسی در سال ۱۳۰۷ به شرط اینکه وارد مسائل سیاسی نشود به ایران بازگشت .
قوام در طول دوران سلطنت رضاشاه، همانطور که تعهد کرده بود در ظاهر وارد مسایل سیاسی نشد.امادر پنهان مقدمات ورود به صحنه ی سیاسی را برنامه ریزی میکرد. پس از واقعه ی شهریور۱۳۲۰ و استعفای رضاشاه از سلطنت او هم از انزوای سیاسی خارج شد و به فعالیت پرداخت.[۹۹]
فصل چهارم :
بازگشت قوام السلطنه به صحنه ی سیاست
۴-۱ اوضاع سیاسی ایران از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۲۰
پس از استعفای قوام در بهمن ماه ۱۳۰۱ تا بازگشت مجدد وی به صحنه ی سیاست کابینه های زیادی بر روی کار آمدند که از مهمترین و ابتدایی ترین کابینه ها ،کابینه سردار سپه بود که توانست ابتدا رئیس الوزرایی وبعد از آن وزارت جنگ را احراز کند. یک هفته پس از انتصاب سردار سپه به رئیس الوزرایی احمد شاه با انتخاب محمد حسن میرزا به نیابت سلطنت عازم اروپا شد.سردار سپه تلاش خود را برای خلع سلسله قاجاریه آغاز کرد.زمزمه ی تغییر سلطنت توسط جراید و روزنامه های طرفدار سردار سپه آغاز شد. تا اینکه رضا خان با پشتوانه انگلیس و بازی های سیاسی خود توانست در ۲۱ آذر ماه ۱۳۰۴ با اکثریت ۲۵۷ رای در مقابل ۳ رای مخالف سالطنت در خاندان پهلوی را مورثی کند. دوران اول مشروطیت با تغییر سلطنت قاجار به پهلوی خاتمه یافت.[۱۰۰]
در دوره ی دوم مشروطیت با رئیس الوزرایی فروغی در اذر ماه ۱۳۰۴ شروع به کار کرد .در این سال ها مجلس و دولت ها اقداماتشان بیشتر زیر نطر رضاشاه انجام میشد. اقدامات اصلاح طلبانه دولت های وقت در امور مالی کشور و به ویژه وضع مالیات های جدید و سنگین موجبات نارضایتی روسای محلی را فراهم و موجب شورش هایی در نواحی آذربایجان و منطقه ترکمن نشین خراسان گردید. در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۶ متجاوز از هزار نفر از کارمندان وزارتخانه ها اعتراض خود را مبنی بر کسر حقوق با تظاهرات شروع کردند . [۱۰۱]
در طی زمامداری مخبرالسلطنه در سال ۱۳۰۶ مخالفت های گسترده بر ضد اصلاحات مالی و تجدد خواهی شروع شد، بویژه اصلاحات غربی کردن از سوی دیگر اجرای طرح تمرکز قدرت با محو استقلال عشایر و شیوخ منشاء نهضت های انقلابی در نقاط مختلف کشور شد و به دنبال طرح متحدالشکل کردن لباس ایرانیان، شوروش و تظاهراتی به تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ ش. در مشهد رخ داد و باعث اسعفای دولت فروغی شد.[۱۰۲]
وضع سیاسی ایران نظر به موقعیت جغرافیایی و سیاسی خود در اثر جنگ جهانی دوم از بسیاری جهات همانند جنگ بین الملل اول بود. افکار عمومی بر مداخله ی روس و انگلیس بر امور داخلی ایران معترض بودند و دولت آلمان را به عنوان قدرت و وزنه ای در برابر نفوذ قدرت روسیه در شمال و انگلیس در جنوب
ایران پذیرفتند. ورود نیروهای خارجی به خاک ایران بویژه تمرکز نظامی آنان در پایتخت و عوامل سیاسی دیگر رضا شاه پهلوی را مجبور ساخت تا روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ استعفا دهد. نیروهای نظامی دو دولت انگلیس و روس و همچنین واحدهای ارتش دولت امریکا که اواخر شهریور ۱۳۲۰ وارد تهران شده بودند پس از تنظیم معاهدات خود با دولت ایران و تحیل گرفتن اتباع المانی به تدریج خاک ایران را ترک گفتند و تنها عده ی قلیلی از نیروهای هر یک از دولت های مذکور به بهانه ی نظارت در اجرای مواد مختلف معاهدات خود با دلتایران در ایران باقی ماندند.[۱۰۳]
۴-۲ نخست وزیری قوام السلطنه وتشکیل کابینه
پس از استعفای سهیلی اقدامات معمول برای یافتن جانشین وی آغاز گشته و احمد قوام السلطنه به عنوان نامزد احتمالی مقام نخست وزیری مورد توجه قرار گرفته بود. با آنکه وکلا میدانستند که حسین پیرنیا (موتمن الملک) سیاستمدار خوشنام و برجسته از پذیرفتن نخست وزیری سرباز خواهد زد، آنان به اتفاق آرا به این رجل بازنشسته رأی تمایل دادند.
رأی تمایل مذبور شگرد مناسبی برای کسب امتیاز های بیشتر از نامزدی بود که سرانجام مورد انتخاب قرار خواهد گرفت. پس از تبلیغ فراوان پیرامون خودرای پیرنیا از قبول زمامداری، شش فراکسیون موجود مذاکرات و زدوبندهای گسترده خود را از سر گرفتند که در پایان منجر به گزینش قوام به این سمت در مجلس سیزدهم گردید.[۱۰۴]
سرانجام احمد قوام السلطنه به موجب تمایل مجلس در تاریخ ۱۳ مردادماه مأمور تشکیل کابینه گردید و اولین هیات دولت خود را در دوران سوم مشروطیت روز یکشنبه ۱۸ مرداد ماه ۱۳۲۱به شرح زیر به مجلس شورای ملی معرفی کرد و در جلسه ی ۲۲ مرداد ماه دولت با اکثریت ۱۰۸ رای از ۱۱۶ رای حاضر در جلسه اعتماد مجلس را جلب کرد.
احمد قوام السلطنه : نخست وزیر – وزیر جنگ
ابراهیم حکیمی : وزیر مشاور
صادق مستشار الدوله : وزیر مشاور
دکتر اسماعیل : مرزبان :وزیر بهداری
علیرضا قره گزلو : وزیر دادگستری
باقر کاظمی : وزیر کشور
حسن تقی زاده : وزیر دارایی
حمید سیاح : وزیر پست و تلگراف و تلفن
یدا… عضدی : وزیر راه
عبدالحسین هژیر :وزیر بازرگانی پیشه و هنر
محمد ساعد : وزیر امور خارجه
احمد حسین عدل : وزیر کشاورزی
علی اکبر سیاسی : وزریر فرهنگ [۱۰۵]
با تاسیس وزارت خواروبار، نخست وزیر ،فرخ را به سمت وزارت خواروبار معرفی کرد به تاریخ ۲مهرماه .[۱۰۶]
نخست وزیر در معرفی کابینه اعلام کرد تا آمدن اقای تقی زاده خود مراقبت از امور وزارت دارایی را عهده دار میشود. در شهریور ۱۳۲۱ باقر کاظمی به وزارت دارائی و جواد عامری به وزارت کشور، در مهرماه
۱۳۲۱ سید مهدی فرخ به به وزارت خواروبار و همچنین در ۲دی ماه ۱۳۲۱ سپهبد امیر احمدی به وزارت
جنگ و در ۱بهمن ۱۳۲۱ فضل الله بهرامی به وزارت کشور و جواد عامری به وزارت دادگستری و محسن رئیس به وزارت پست و تلگراف و علی معتمدی به وزارت راه و فضل الله انتظام به وزارت بهداری معرفی شدند.[۱۰۷]
۴-۲-۳استخدام مستشاران مالی امریکایی
هنگامی که قوام السلطنه در سال ۱۳۰۰ شمسی برای اولین بار به رئیس الوزرایی انتخاب شد دکتر مصدق السلطنه وزیر مالی کابینه از مجلس تقاضای اختیارات نمود تا سروسامانی به وضع مال کشور بدهد. هنگامی که لایحه ی اختیارات وزیر مالیه در کمیسیون های مجلس مطرح گردید،کمیسیون مالیه پس از تصویب لایحه ی اختیارات تبصره ای بر آن افزود مبنی بر انکه دولت برای اصلاح وضع مالی بهتر است از یکی از کشورها مستشار استخدام کند ولی سقوط کابینه در همان سال موجب گردید این فکر عملی نشود .
در سال ۱۳۰۱ که برای بار دوم قوام رئیس الوزرا شد، موضوع استخدام مستشار مالی را مطرح نظر قرار داد و معتقد بود باید از کشورهای ثالثی مستشار استخدام کرد و با سابقه ای که روس و انگلیس داشت متوجه دولت امریکا شد. انتخاب مستشار از امریکا دو علت داشت ، اولین علت ان بود که از رئیس دولت میخواست پای گشور دیگری را به ایران باز کند. دومین علت این بود که بعد از استبداد صغیر مورگان شوستر امریکایی برای خزانه داری کل با اختیارات زیاد استخدام گردید و در همان مدت کوتاه خدماتی انجام داد ولی دولت ایران ناچار شد در اثر اولتیماتوم روسیه عذر مورگان و همکاران او را بخواهد.از طرفی امریکا هم بعد از جنگ بین الملل اول در جهان محبوبیتی کسب کرده ، جزو ممالک قدرتمند به حساب می امد .
قوام السلطنه که بعد از بیست سال تبعید و خانه نشینی برای بار سوم به نخست وزیری منصوب شده بود در این اندیشه بود که در آن ایام بحرانی میلسپو را برای سروسامان دادن به وضع مالی ایران استخدام کند.[۱۰۸]
تا اینکه سرانجام دولت موقت روز یکشنبه ۱۷ ابان ماه به منظور تکمیل اصلاح امور دارایی کشور،لایحه ی استخدام میلسپو امریکایی ، مستشار سابق مالی ایران را برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم داشت.[۱۰۹] که توسط مجلس به تصویب رسید. دولت قوام برای کنترل گسترده ی میلسپو بر مسائل مالی و اقتصادی و به علت ترقی سطح زندگی، افزایش قیمت ها، محدود بودن اختیارات قانونی دولت در تعقیب محکم ترین ارزاق و برای حسن جریان امور و جلوگیری از افزایش قیمت ها از طرف فروشندگان، اختیارات بیشتر را از مجلس تقاضا کرد که در لایحه ی اختیارات دولت به مجلس در تاریخ ۲۵ ابان ۱۳۲۱ ارائه شد که از طرف مجلس پدیرفته شد.[۱۱۰]
اولین قانونی که برای دکتر میلسپو از مجلس گذشت قانون اختیارات رئیس کل دارایی بود که شامل شانزده ماده بود. دومین قانون، اختیارات دکتر میلسپو در مورد تنزل در تثبیت بهای اجناس، شامل ۸ ماده بود .دکتر میلسپو در ابان ۱۳۲۲ قانونی از مجلس گذرانید که به موجب ان قانون اجازه داشت شصت نفر از اتباع امریکا را برای تصدی سمت های مالی کشور انتخاب و استخدام نماید. بالاخره استخدام اتباع امریکایی در دولت مرتض قلی بیات در دوره ی چهاردهم مجلس شورای ملی انجام گرفت و تعداد همکاران امریکایی میلسپو حداکثر به ۷۵ نفر می رسید.[۱۱۱]
اما میلسپو نمیتوانست به راحتی اقداماتی که گفته بود را انجام دهد زیرا در این بین منافع گروه های مختلف به خطر می افتاد و حاضر به همکاری نبودند. در مورد طرح مالیات بر درامد که یک اقدام مفید در مهار تورم بود به دلیل اینکه با اداب و رسوم ایرانیان مغایرت داشت اصلا قابل عمل نبود. حتی دکتر میلسپو توانست نوعی مالیات تصاعدی بر درامد که در مقایسه با مالیات مردم در انگلیس واقعأ هیچ شمرده میشد پیشنهاد کرد و توانست ان را با فشار و علی رغم مشکلات فراوان از تصویب مجلس بگذراند. در عمل مشاهده کرد مداخل حاصل از ان بسیار ناچیز تر از مقدار مورد انتظار بوده است.[۱۱۲]
در جمع اوری غله کشاورزان محصول گندم را جمع اوری میکردند و انچه را که می توانستند مخفی می کردند و مأمورین مخصوص در کنسولگریها نیز به نوبه ی خود کوشش هایی در زمینه جلوگیری از این اقدام انجام می دادند.[۱۱۳]
پیتر آوری معتقد است امریکایی ها اساسا معتقد بودند که بایستی مانع سقوط کابینه ی قوام شوند . خطری که موقعیت قوام را تهدید میکرد ناشی از قحطی بود که بسیار جدی به نظر می رسید. دولت ایالات متحده علاوه بر خو گرفتن به ملاحظات انسانی همچنین مایل بود که موقعیت خود را در ایران را با توجه به تحولات پس از جنگ جهانی، تقویت نماید. از این رو، امریکا با علاقه ی زیادی، درخواست های ایران از لحاظ گندم را مورد توجه قرار داد و هیچ فرصتی را برای انجام اقدامات جدی در جهت تامین این در خواست ها، از دست نداد.[۱۱۴]
اقداماتی که میلسپو انجام می داد گروه ها و لایه های مختلف اجتماعی را به همراه داشت ،اصناف و کسبه های خیابان های مرکزی به همراه بازاریان مغازهایشان را بستند. اما سرانجام با تهدید نیروی نظامی مجددأ مغازه ها را باز کردند . بازاریان، کسبه و کسانی که در کار توزیع بودند از مخالفان اصلی میلسپو به شمار می رفتد. علت آن هم مشخص بود، ایجاد نظام مالیاتی میلسپو بود و همچنین تلاش ها و تصمیمات میلسپو برای مبارزه با احتکار نیز زمینه ی دیگری برای مخالفت با وی بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]




  • تاب آوری به عنوان یک ویژگی شخصیتی یا توانایی پیش ­بینی افراد در مقابل تأثیرات منفی ناملایمات و احتمال خطر فرض می­ شود.

 

  • یک وضعیت روحی مثبت یا سلامت روانی(مثل درک مثبت، خود پنداری، پیشرفت تحصیلی، موفقیت در وظایف و…) یا فقدان بیماری روحی روانی علیرغم وجود یا احتمال خطر تعریف می­گردد.

 

  • یک فرایند پویا که بر کنش بین متغیرهای فردی و پیرامونی تأثیر گذاشته و در طول زمان تغییر می­ کند. این تعریف به دلیل چهارچوب فراگیر و تلفیق ویژگی­های فردی با محیطی ایجاد تاب­آوری بیش از تعاریف قبلی مورد توجه است(به نقل از یزدانی، ۱۳۹۱).

 

هاندرسن[۱۴۹] (۲۰۰۴) تاب آوری را ترکیبی از ۶ عامل زیر معرفی می کند:

 

  • فراهم سازی حمایت مهربانانه

 

    • طراحی و ارتباط سازی برای افزایش امیدواری

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • فرصت سازی برای مشارکت معنادار

 

  • پیشاهنگی در پیوند های اجتماعی

 

  • مرزبندی شفاف و سازگار

 

  • آموزش مهارت های زندگی

 

همچنین، لاتر و همکاران[۱۵۰] (۲۰۰۰) و ماستن و کواتسورث[۱۵۱] (۱۹۹۸) خصوصیات تاب آوری را به این شرح توصیف نموده اند:

 

  • برخورداری از تیزهوشی و مهارت عقلانی، توانائی در صمیمیت و گسستگی

 

  • توانایی در مفهوم پردازی موضوعات متعدد، دستیابی فرد به این اعتقاد که حق زندگی کردن دارد.

 

  • برخوردار بودن از توانایی یادآوری و فراخوانی اشخاص و موضوعات خوب و نگهداری آن­ها(نمادهای خوب) در ذهن.

 

  • برخورداری از توانایی در لمس عواطف، بجای این که وی هر زمان که عواطف مهم وی برانگیخته شدند، آن­ها را انکار یا سرکوب کند.

 

  • داشتن هدف در زندگی

 

  • برخورداری از توانائی جذب و استفاده از حمایت اجتماعی

 

  • برخورداری از توان در نظر گرفتن احتمالات در زندگی و استفاده مطلوب از دستورات اخلاقی جامعه مدنی.

 

  • نیاز و توانایی در کمک به دیگران.

 

  • برخورداری از خزانه عاطفی و برخورداری از دیدگاهی نوع دوستانه نسبت به دیگران.

 

در مجموع می توان گفت که تاب­آوری فرایندی پویا است که در آن تأثیرات محیطی و شخصیتی در تعاملی متقابل بر یکدیگر اثر می گذارند. پژوهش های تاب­آوری الگوهای نظری رشد انسان را که پیش از این توسط اریکسون، برونفن، پیاژه، کلبرگ، گیلیان، استینر، مزلو و پیرس مطرح شده بود، مورد تأیید قرار می دهند. در تمامی این الگوهای نظری، در حالی که بر ابعاد مختلف رشد انسانی(روانی- اجتماعی- شناختی- اخلاقی- معنوی) تأکید می شود، هسته مرکزی این رویکردها را این پیش فرض تشکیل می دهد که فطرتی بیولوژیک برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد-طبیعت خود اصلاح گری ارگانیسم انسانی- که بطور طبیعی و تحت شرایط معین محیطی می ­تواند آشکار شود. همان­گونه که ماستن می گوید: هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه انسانی تأمین گردد، آن گاه تاب­آوری احتمال ظهور می­یابد (به نقل از سامانی و همکاران، ۱۳۸۶).
۳- خوش­بینی
محققان مطالعه بر روی خوش­بینی را به عنوان یک سازه روان شناختی درقرن بیستم آغاز کردند (میلیگان[۱۵۲]، ۲۰۰۳) خوش­بینی معادل کلمه لاتین به معنی بهترین است. تیگر[۱۵۳] (۱۹۷۹) خوش بینی را خلق یا نگرشی می­داند که با در نظر گرفتن انتظار فرد و اجتماع همراه است؛ یعنی فرد آنچه مطلوب اجتماع است را نسبت به آنچه برای خود سودمند می­داند در نظر می­گیرد. با توجه به این تعریف می­توان استنباط کرد که خوش­بینی مفهومی عینی یا واحد نیست و با مضامین آن مشخص می­ شود. زیرا در مورد هر فرد آنچه به عنوان خوش­بینی در نظر گرفته می­ شود به چیزهایی که برای او مطلوب و خواستنی است، بستگی دارد(پترسون[۱۵۴]، ۲۰۰۰؛ به نقل از بهاری، ۱۳۸۹).
خوش­بینی را توانایی بهتر نگریستن به دنیا و وقایعی که در آن اتفاق می­افتد و توانایی برخورد درست با واقعیات زندگی تعریف کرده ­اند(به نقل از گنجی، ۱۳۸۵).
خوش بینی با بهره­ گیری از راهبردهای کنار آمدن فعال ارتباط دارد. خوش بینی، نگرش­ها و گرایش­های مثبت برنامه­ ریزی برای بهبود، جستجوی اطلاعات و بازسازی موقعیت­های بد بر حسب مثبت­ترین جنبه­هایشان را پیش بینی می کند(اسنایدر و لوپز[۱۵۵]، ۲۰۱۲).
تایلر[۱۵۶] (۱۹۷۹) خوش­بینی را روحیه یا نگرشی تعریف می­ کند که با توقع درباره آینده اجتماعی یا مادی مرتبط است؛ آینده­ای که فرد ارزیابی کننده، از نظر اجتماعی به دلیل منافع یا لذتی که برایش دارد، مطلوب تلقی می­ کند(مکاینس و چان[۱۵۷] ۲۰۰۶، به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۸۵).
انواع خوش­بینی

 

  • خوش بینی سرشتی یا گرایشی

 

خوش بینی سرشتی یا گرایشی یک انتظار کلی است دایر بر این که در آینده بیشتر رویدادهای خوب اتفاق خواهند افتاد تا رویدادهای بد. شیبر و همکاران (۱۹۸۵) استدلال می­ کنند که افراد خوش بین در رویارویی با دشواری­ها به دنبال کردن هدف­های با ارزش خود ادامه می­ دهند و یا با به کارگیری کنار آمدن مؤثر، خودشان و حالت­های شخصی­شان را تنظیم می­ کنند تا این که بتوانند به هدف­های خود برسند.
خوش­بینی سرشتی با سلامت خوب و پاسخ مثبت به مداخله­های پزشکی در بعضی شرایط مانند بیماری قلبی و سرطانی همبسته است. تأثیر خوش­بینی سرشتی بر بهبودی از طریق شیوه ­های پزشکی را می­توان مدیون راهبردهای کنار آمدن مؤثر، مثل تعریف مجدد یا چارچوب­بندی مجدد زندگی دانست. در مقابل، افراد بدبین از راهبردهای کنار آمدن اجتنابی استفاده می کنند یا از کنار آمدن با مشکلات شانه خالی می کنند (ترجمه کریمی و افراز،۱۳۸۷).
۲ .خوش بینی تبیینی
استاد مارتین سلیگمن (۱۹۹۸) و همکارانش خوش­بینی را به جای یک صفت شخصیتی گسترده به عنوان یک سبک تبیینی، مفهومی کرده ­اند. بر طبق این دیدگاه، افراد خوش­بین رویدادها یا تجربه ­های منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل بیرونی گذرا و خاص مانند اوضاع و احوال حاکم، تبیین می­ کنند. برعکس، افراد بدبین رویدادها یا تجربه ­های منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل درونی و شکست شخصی تبیین می کنند (ترجمه کریمی و افراز،۱۳۸۷).
افراد خوش­بین، افراد بدبین
افراد بدبین افراد منفعل­تر هستند واحتمال کمتری وجود دارد که برای اجتناب از وقایع بد دست به اقداماتی بزنند وزمان وقوع حادثه برای توقف کردن آن کاری بکنند. در حقیقت، یک سیکل معیوب ایجاد می شود اگر افراد بدبین وقایع بد بیشتری داشته باشند واگر این وقایع بیشتر منجر به بیماری شوند، افراد بدبین باید بیماری بیشتری داشته باشند، دلیل نهایی که افراد خوش­بین باید از سلامتی بهتری برخوردار باشند مربوط است به حمایت اجتماعی، ظرفیت حفظ رفاقت عمیق وعشق، به نظر می رسد که برای سلامت جسمانی اهمیت داشته باشد. افراد میانسالی که حداقل یک دوست دارند و می توانند نیمه شب به او زنگ زده ومشکلات خود را در میان بگذارند باید سلامت جسمانی بهتری داشته باشند از کسانی که دوستی ندارند. مجردها آمادگی بیشتری برای افسردگی دارند تا افراد متأهل حتی یک تماس اجتماعی معمولی، می تواند سدی باشد در مقابل بیماری. افرادی که تمایل دارند موقع بیماری خود را از دیگران جدا کنند به مریضی گرایش بیشتری دارند (به نقل از خدایی، ۱۳۸۶).
خوش­بین­ها حالت اطمینان پایدار دارند و معتقدند که ناملایمات را می­توان به شیوه موفقیت­آمیزی اداره کرد، اما بدبین­ها مردد و ناپایدار هستند و انتظار بدبختی دارند(اسنایدر و لوپز، ۲۰۰۲).
خوش­بینی با افسردگی کمتر، ناراحتی کمتر و حتی زایمان بهتر و سالم­تر در زنان باردار همراه بوده است (یالی و لوبل[۱۵۸]، ۲۰۰۲). علاوه بر این خوش­بینی با عملکرد تحصیلی و شغلی هم رابطه مثبت دارد(نانیس و رایت[۱۵۹]، ۲۰۰۳). همچنین، سگرستروم[۱۶۰] (۲۰۰۱) در پژوهشی مشاهده کرد کسانی که در بدبینی نمره بالایی می­گیرند به احتمال بیشتری به محرک­های منفی توجه می­ کنند، و افراد خوش­بین به هر دو محرک مثبت و منفی توجه می­ کنند(به نقل از حمزه­زاده و همکاران، ۱۳۹۱).
خوش­بینی نقش مهمی در سازگاری با رویدادهای استرس­زای زندگی دارد. هنگام رو به رو شدن با یک چالش، افراد خوش­بین حالت اطمینان و پایدار دارند(حتی اگر پیشرفت، سخت یا کند باشد). اما بدبین ها مردد و ناپایدارند. این تفاوت ممکن است در شرایط سخت بیشتر باشد. خوش­بین­ها بر این باورند که ناملایمات می­توانند به شیوه موفقیت­آمیزی اداره شوند. اما افراد بدبین انتظار بدبختی دارند. خوش­بین­ها جبرگرایی، سرزنش و فرار را کمتر به کار می برند، بر جنبه­ های منفی موقعیت متمرکز نمی­شوند یا در زمینه سرکوب نشانه­هایشان کوشش نمی­کنند و موقعیت­های غیرقابل تغییر را به جای تلاش در فرار از آن­ها، می­پذیرند. خوش­بین­ها هم چنین به واسطه کنار آمدن در برابر بیماری­های شدید و نگرانی­های مربوط به تهدیدهای سلامتی از بدبین­ها متمایز می­شوند. به طور کلی خوش­بین­ها نسبت به بدبین­ها گرایش بیشتری به کاربرد راهبردهای مسأله دار دارند(اسنایدر و لوپز، ۲۰۰۲).
رشد خوش بینی
رشد خوش بینی را سلامت روانی والدین، نوع سرمشق دهی نقش ارائه شده توسط والدین و میزان تشویق یا پاداشی که والدین در برابر خوش­بینی به فرزندان­شان ارائه می دهند مشخص می کند (آبرامسون و همکاران[۱۶۱] ۲۰۰۰، گیلهم[۱۶۲]، ۲۰۰۰) به احتمال زیاد افراد خوش­بین از خانواده­هایی هستند که در آن­ها پدر یا مادر افسردگی نداشته­اند والدین افراد خوش­بین برای به کاربری سبک تبیین خوش­بینانه، نسبت دادن موفقیت به عواملی درونی، کلی، و ثابت و تبیین شکست ها براساس عوامل بیرونی مشخص و گذرا، سرمشق­های نقشی خوبی برای فرزندان خود هستند افراد خوش­بین از خانواده­هایی هستند که در آن والدین از شکست های خود را می­فهمند و آن­ها را به جای عوامل درونی به عوامل بیرونی نسبت می­ دهند (به نقل از موسوی ­نسب و تقوی، ۱۳۸۵).
چنانچه جوانان به خانواده­هایی متعلق باشند که ضربه­های روانی عمده (مثل بیکاری وفقر) را تجربه کرده و با این بدبیاری ها به خوبی کنار آمده و از آن خلاص شده ­اند خوش­بین بار می­آیند، والدین افراد خوش­بین فرزندان­شان را تشویق می­ کنند تا با شکست­هایشان به نحو خوش­بینانه برخورد کنند و بدین ترتیب خوش­بینی و پشت­کار را به روش­های مختلف تقویت کنند. به احتمال زیاد افراد بدبین از خانواده­هایی هستند که والدین افسرده­اند سبک تبیینی بدبینانه را به فرزندان­شان سرمشق می­ دهند وبه گونه افتراقی رشد سبک تبیینی بدبینانه را تقویت می کنند جایی که والدین فرزندان را سرزنش و شکست آن­ها را به عوامل درونی، کلی و ثابت نسبت می­ دهند به احتمال زیاد این کودکان در بزرگی بدبین بار می­آیند کودک آزاری و غفلت از آن­ها نیز کودکان را در معرض آسیب پذیری پرورش سبک تبیینی بدبینانه و افسردگی قرار می­دهد. خوش­بینی، با به تأخیر انداختن رضامندی­های ناشی از منافع گذرا و کوتاه مدت به امید دستیابی به هدف­های بلند مدت نیز رابطه دارد و به احتمال زیاد افراد خوش­بین ایمان دارند که هدف های بلند مدت قابل دسترس­اند (ترجمه کریمی و افراز،۱۳۸۷).
مطالعات آینده­نگر و گذشته­نگر نشان داده­اند که افراد دارای سبک تبیینی خوش­بینانه در مقایسه با افراد دارای سبک تبیینی بدبینانه، کم تر احتمال دارد که به هنگام رویارویی با رویدادهای فشارانگیز عمده­ی زندگی، به ضعف سلامت جسمانی یا افسردگی دچار شده و یا به خودکشی دست بزنند برعکس افراد بدبینی که در کودکی با رویدادهای فشارزای عمده­ زندگی (مانند تعارض مزمن بین پدر و مادر، طلاق، یا غم از دست دادن مادر) روبه رو می­شوند احتمال بیشتر می­رود که به افسردگی دچار شوند اگر آن ها از یک رابطه­ حمایت اجتماعی خوب برخوردار باشند احتمال افسردگی کاهش می­یابد، اما اگر افسردگی باعث شود که آن­ها در مدرسه موفق نشوند و مورد سرزنش قرار گیرند، اسناد این شکست ها به صورت درونی، کلی و ثابت موجب می شود که افسردگی تشدید گردد و به صورت دایمی درآید. خوش­بینی در بزرگسالی با پیشرفت بهتر در تحصیلات دانشگاهی عملکرد ورزشی؛ سازگاری شغلی و خانوادگی همراه است(ترجمه کریمی و نیلوفری،۱۳۸۸).
۴- خودکارآمدی
یکی از ابعاد«خود» در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا خودکارآمدی است که به توانایی ادراک شده­ فرد در انطباق با موقعیتی خاص گفته می­ شود. مفهوم خودکارآمدی به قضاوت افراد درباره توانایی آن­ها در انجام یک کار یا انطباق با یک موقعیت خاص است.
بندورا خودکارآمدی را به عنوان باور و قضاوت فرد از توانایی خود بر سازمان و انجام رشته­ای از اعمال که برای تولید نتایج مورد نظر نیاز است تعریف کرده است(زارع زاده، ۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]




اگر مقدار خاک رس مصرفی بیشتر از ۴% وزنی باشد اندازه ذرات در حدود ۱۹۰میکرون به بالا گزارش شده است که بدلیل افزایش ویسکوزیته محیط، قطرات مونومری به سادگی نمی شکنند و باعث افزایش تنش برشی خواهند شد. همچنین افزایش میزان مونومر مصرفی نیز روندی مشابه با افزایش میزان خاک رس را نشان می دهد.
در سال ۲۰۰۶،سینان سن و همکاران[۵۳] نانوکامپوزیتی برپایه پلی ۴- وینیل پیریدین (P4VP) رادرحضور مونت موریلونیت آلی اصلاح شده (OMMT) به روش پلیمریزاسیون درجا سنتز کردند. دراین تحقیق خاک رس مونت موریلونیت در سه مرحله جداگانه اصلاح شده و تاثیرات نوع اصلاح کننده برروی خواص مکانیکی- دینامیکی، پایداری حرارتی وهمچنین مورفولوژی ذرات و نوع ساختار در نانو کامپوزیت نهایی P4VP/OMMT موردبررسی قرارگرفته است. دو اصلاح اول توسط نمک نوع چهارم کوکوآمین شامل یک گروه وینیلی(بانام مخففCoCo) وتری متوکسی وینیل سیلان(با نام مخفف ViSi) انجام گرفته و اصلاح سوم باحضور هردوی این مواد(با نام مخفف CoCoViSi) صورت گرفته است. ساختار دو اصلاح کننده مورد استفاده در شکل ۲-۱۴ نشان داده شده است.
شکل ‏۲‑۱۴ساختار مولکولی اصلاح کننده ها.a : چهاروجهی کوکو آمین ، b : تری متوکسی وینیل سیلان
همان طور که در تصویر فوق دیده می شود هردوی اصلاح کننده ها دارای باند فعال دوگانه در ساختار خود هستند که این امر موجب می شود تا هردو اصلاح کننده بتوانند در داخل و یا خارج فضای بین لایه های خاک رس در واکنش های پلیمریزاسیون شرکت کنند. چراکه اصلاح کننده آمینی معمولا در فضای بین لایه ها حضور دارد و اصلاح کننده سیلانی علاوه بر سطوح در لبه های خاک رس نیز با گروه های هیدروکسیلی واکنش می دهد. این محققان اذعان داشته اندکه حضور هردو اصلاح کننده فعال درون سیستم امکان دست یابی به ساختار کاملا ورقه ورقه شده درون ماتریس پلیمری را حاصل می کند. در حالیکه استفاده از اصلاح کننده آمینی یا سیلانی به تنهایی ساختار نانو کامپوزیت نهایی رابیشتر به سمت ساختار میان لایه ای سوق می هد. نتایج آزمون پراش اشعه ایکس برای سه نمونه تهیه شده در جدول ۲-۳ گزارش شده است.
دانلود پایان نامه
جدول ‏۲‑۳ نتایج آزمون پراش اشعه ایکس برای خاک رس اولیه و اصلاح شده ونانو کامپوزیت های تهیه شده با آنها[۵۳]

 

فاصله بین صفحات خاک رس در نانوکامپوزیت(nm) فاصله بین صفحات خاک رس(nm) خاک رس
- ۲۱/۱ NaMMT
۹۸/۲ nm ۱/۲ CoCoMMT
۳۷/۱ nm ۲/۱ ViSiMMT
عدم بازتاب ۵۴/۱ CoCoViSiMMT

مقدار فاصله بین صفحات خاک رس درحضور اصلاح کننده سیلانی، تفاوت زیادی با خاک رس اولیه ندارد. این امر ممکن است به این دلیل باشد که اصلاح کننده سیلانی فقط فعل و انفعالاتی برروی سطوح و لبه­های صفحات داشته است. این درحالیست که میزان فاصله بین صفحات برای نمونه CoCoMMT وCoCoViSiMMT بیشتر از خاک رس اولیه گزارش شده است. زیرا اصلاح کننده آمینی در بین صفحات قرار می گیرد و بسته به طول زنجیره خود می تواند این فاصله را کم یا زیاد کند. استفاده از هردو اصلاح کننده نیز منجر به ساختار ورقه ورقه شده در نانو کامپوزیت نهایی در نمونه P4VP/CoCoViSiMMT گردیده است. هم چنین در پی ورقه ورقه شدن ساختار نانوکامپوزیت نهایی، پایداری حرارتی و خواص دینامیکی – مکانیکی آن نسبت به پلی ۴- وینیل پیریدین اولیه بهبود یافته است.
درسال ۲۰۰۸، وان و همکاران[۵۴] خاک های رس­ تجاری کلوزیت Na و کلوزیت ۳۰B را با بهره گرفتن از اصلاح کننده سیلانی ۳-آمینو پروپیل تری اتوکسی سیلان (APS) اصلاح کردند. سپس خاک های رس اصلاح شده را با پلیمر بوتیلن ترفتالات(PBT) ، توسط روش اختلاط مذاب آغشته کرده اند و نانو کامپوزیت­های PBT/Na و PBT/30B را با۳ درصد وزنی از خاک رس اصلاح شده تهیه نمودند.
این محققان نتایج آزمون پراش اشعه ایکس برای خاک های رس مذکور و نانوکامپوزیت های تهیه شده با آنها را گزارش کرده اند. در این گزارش آمده است که فاصله بین صفحات کلوزیت Na نسبت به کلوزیت ۳۰B ، قبل و بعد از اصلاح ، با افزایش بیشتری همراه بوده است به طوریکه فاصله بین لایه ای برای کلوزیت Na از nm 01/1 قبل از اصلاح، به nm 41/1 بعد ازاصلاح تغییر یافته درحالیکه میزان این فاصله برای کلوزیت ۳۰B ازnm 80/1 قبل از اصلاح، به nm 90/1 بعد ازاصلاح تغییر چندانی نداشته است.
به طورکلی فاصله بین لایه ای در کلوزیت۳۰B بیشتر از کلوزیت Na نشان داده شده است که دلیل آن را حضور دو گروه هیدروکسیلی در زنجیره نمک آلکیل آمونیومی (بیس(۲-هیدروکسی اتیل) متیل هیدروژنه تالو آمونیوم کلراید) درکلوزیت ۳۰Bعنوان کردند. زیرا اصلاح کننده سیلانی می تواند هم باگروه های هیدروکسیلی موجود در سورفاکتانت و هم باگروه­های Si-OH موجود در لبه های صفحات سیلیکات واکنش دهد که در این صورت اصلاح کننده سیلانی قابلیت نفوذ به فضای میان لایه ها رابا کمک اتصالات مشترک با زنجیره های آمونیومی کسب و درنتیجه باعث افزایش فاصله بین صفحات می شود. این درحالیست که کلوزیت Na تنها با اصلاح کننده سیلانی واکنش داشته وپیش از آن با اصلاح کننده آمونیومی آلی نشده بود. نتایج آزمون پراش اشعه ایکس برای خاک رس اولیه و اصلاح شده به همراه نانوکامپوزیت تهیه شده با ۳% کلوزیت ۳۰B درجدول ۲-۴ آمده است :
جدول ‏۲‑۴ نتایج آزمون پراش اشعه ایکس[۵۴]

 

فاصله بین صفحات(nm) محصول
۸۰/۱ کلوزیت ۳۰B
۹۰/۱ کلوزیت ۳۰B سیلانه شده
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]