کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو




آخرین مطالب
 



۴-۲) غربالگری داده ­ها ۵۸
۴-۳) ویژگی­های جمعیت شناختی ۵۸
۴-۴) توصیف آماری داده ­ها ۵۹
۴-۵) آزمون فرضیه ­های پژوهش ۶۰
آزمون فرضیه اوّل ۶۰
آزمون فرضیه دوّم ۶۲
آزمون فرضیه سوّم ۶۳

 ۶۵
۵-۱) مقدمه ۶۶
۵-۲) خلاصه پژوهش ۶۶
۵-۳) بحث و نتیجه گیری ۶۶
۵-۵) پیشنهادها ۷۱
۵-۵-۱) پیشنهادهای کاربردی ۷۱
۵-۵-۲) پیشنهادهای پژوهشی ۷۱
فهرست منابع و مأخذ ۷۳
پیوست ………… ۷۸
پیوست ۱ ۷۹
پیوست ۲ ۸۰
جدول ۱-۴. میانگین و انحراف معیار سن (برحسب سال) و تعداد آزمودنی­ها…………………………………………… ۵۸
جدول ۲-۴ میانگین و انحراف معیار در پیش­آزمون و پس آزمون خرده­مقیاس کنترل شی…………………….. ۵۸
جدول ۳-۴ میانگین و انحراف معیار در پیش­آزمون و پس آزمون خرده­مقیاس جابجایی…………………………. ۵۹
جدول۴-۴ میانگین و انحراف معیار در پیش­آزمون و پس آزمون ­مقیاس TGMD-2……………………………..59
جدول ۵-۴: آزمون لوین مربوط به داده های پیش آزمون و پس آزمون………………………………………………….. ۵۹
جدول ۶-۴: بررسی نرمال بودن داده ها …………………………………………………………………………………………………….. ۶۰
جدول ۷-۴ نتایج تحلیل عاملی در خرده مقیاس جابجایی…………………………………………………………………………. ۶۰
جدول۸-۴ نتایج مقایسه­های درون­گروهی در خرده­مقیاس جابجایی ……………………………………………………….. ۶۱
جدول ۹-۴ نتایج مقایسه­­های بین گروهی در خرده مقیاس جابجایی……………………………………………………….. ۶۱
جدول ۱۰-۴ نتایج تحلیل عاملی در خرده مقیاس کنترل شی………………………………………………………………….. ۶۲
جدول ۱۱-۴ نتایج مقایسه درون گروهی در خرده­مقیاس کنترل شی ……………………………………………………. ۶۲
جدول ۱۲-۴ نتایج مقایسه بین گروهی در خرده مقیاس کنترل شی ………………………………………………………. ۶۲
جدول ۱۳- ۴ نتایج تحلیل عاملی ­مقیاس TGMD-2 کل…………………………………………………………………………. ۶۳
جدول ۱۴-۴ نتایج مقایسه درون گروهی در ­مقیاس TGMD-2 کل……………………………………………………… ۶۳
جدول ۱۵-۴ نتایج مقایسه بین گروهی در ­مقیاس TGMD-2 کل ………………………………………………………. ۶۳
فهرست شکل­ها
عنوان صفحه

شکل ۱-۲ مدل محدودیت­های نیوول ۱۵
شکل ۲-۲ مدل ساعت شنی گالاهو ۱۷
شکل۳-۲ کوه رشد حرکتی کلارک و متکالف ۲۲
شکل ۴-۲ مکانیزم رشدی اثرگذار بر خط سیر فعالیت بدنی کودکان …………………………………………۲۶
فصل اول
طرح پژوهش

فصل اول طرح پژوهش

 

        1. مقدمه همه انسانها، از بی تعادلی در حین حرکات تاثیر می­پذیرند و یا اینکه پتانسیل تاثیر پذیری از آن را دارند. اگرچه اکثر ما انسانها خیلی روان و بی­تلاش حرکت می­کنیم، اما اغلب از اینکه چگونه بدن و مخصوصا سیستم عضلانی ناحیه­ی مرکز، حرکات ما را تحت تاثیر قرار می­دهد ناآگاهیم. به­علاوه احتمالا نسبت به این موضوع نیز بی­اطلاعیم که عدم تعادل عضلات تا چه حد می تواند بر کارکرد و شکل اجرای ما تاثیر بگذارد. برای اینکه بدن انسان بدون محدودیت حرکت کند و به منظور تکمیل اهداف حرکتی دلخواه، قابلیت عملکردی یک امر بسیار مهم محسوب می­ شود. اهمیت عملکرد و توانایی فرد در انجام آزادانه حرکات، شدیدا به توانایی مرکز بدن در ثابت کردن خود هنگام تعادل و بی تعادلی بستگی دارد (۱). تمرینات ناحیه مرکزی واژه­ای ناشناخته در دنیای آمادگی جسمانی و توان­بخشی است هنوز به درستی درک نشده است (۲). در حقیقت، ثبات مرکزی جزء ضروری و حیاتی عملکرد محسوب می شود. برای عملکرد مطلوب، این مرکز بدن است بایستی قسمت­ های دیستال را در وضعیت، زمانبندی و سرعت بهینه قرار دهد. به منظور انجام این امر بدن باید قدرت و تعادل را به کار برد. هدف ناحیه مرکزی بدن، ایجاد قدرت لازم در جهت دستیابی به تکلیف حرکتی موجود است. ثبات مرکزی و عملکرد زنجیره­ی حرکتی برای ثبات و قابلیت عملکردی همه حرکات ضروری است(۱, ۳). توانایی تولید نیرو برای فعالیت­هایی از قبیل ضربه با پا، پرتاب کردن، دویدن و ضربه از پهلو همگی از طریق مرکز و زنجیره حرکتی حاصل می شود (۳). پژوهش ها نشان می دهد بهبود قدرت کلی می تواند باعث افزایش ثبات مرکزی شود، همچنین نشان داده شده است افزایش ثبات مرکزی عملکرد را بهبود خواهد داد (۴). از طرفی در سال­های اولیه زندگی، کودکان شروع به یادگیری گروهی از مهارتهای حرکتی موسوم به مهارتهای حرکتی بنیادی (FMS)[1] می کنند، که در واقع زیربنای حرکات و فعالیتهای جسمانی آینده افراد را تشکیل می دهند ( کلارک و متکالف ۲۰۰۲؛ سیفلد ۱۹۸۰) (۵, ۶).

      پایان نامه - مقاله - پروژه

     

     

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 06:12:00 ب.ظ ]




در استان کرمانشاه هرچند باغداری معمول نیست ، لیکن در جاهائی که باغ وجود دارد معمولاً باغها و بستانها به مالک‏ تعلق دارد و باغبانی بنام « بستانچی » از آنها نگهداری می کند، حال بدین منوال است‏ ارزش محصول هرساله بوسیله «خبره» تعیین می شود و میوه را سر درخت می فروشند و معمولاً در مورد خرید محصول حق تقدم را به بستانچی می دهند.البته در برخی از نقاط این استان و همچنین استان کردستان باغها و بستانها را اجاره می دهند .
در تهران معمولاً باغبان مال الاجاره‏ای معروف به « جریبانه » بابت باغ و آبی که از آن استفاده می کند به مالک میپردازند .
در استان خراسان در غالب نقاط تقسیم درختان و درختان میوه نصفی است . یعنی مالک نصف و باغبان نیز نصف سهم می برد . البته در پاره‏ای از مناطق سهم مالک از محصول درختان میوه ، سه‏چهارم‏ است مگر توت که از آن نصف سهم می برد.
در قسمت مرکزی ایران و در کویر مرکزی که از قم شروع میشود و از کاشان گذشته به یزد می رسد ، مالکیت باغها و اجاره دادن آنها تابع راه و رسمی یکسان نیست لیکن غالباً این باغها را در ازاء مبلغ متنابهی به شخصی ثالث‏ اجاره می دهند.
در استان فارس نیز معمولاً باغ را مالک به شخص ثالث اجاره می دهد لیکن در برخی نقاط ، باغبان یک پنجم یا یک ششم‏ محصول بیشتر سهم نمی برد. به طور مثال در شهرستان جهرم سهمی که مالک معمولاً به باغبان باغهای خود می دهد عبارتست‏ از یکدهم محصول . با اینهمه در پاره ای موارد هنگامی که محصول باغ می رسد ، ارزش‏ آنرا برآورد و مقدار سهم مالک را با پول تعیین و پرداخت می کند. این رویه درخصوص نخلستانها بیشتر اجاره دادن است . مثلاً در شهرستان فراشبند که درختان نخل زیادی وجود دارد ، مالک بابت هر نخلی‏ سالانه مبلغی را به صورت توافقی از زارع می گیرد. در برخی دیگر از نقاط این استان ، کسی که مراقب نخل هاست و محصول را جمع‏آوری می کند یک بیستم محصول‏ سهم می برد ( معمولاً مراقبت از هر ۲۰۰ نخل کار یک زارع است ) اما در شهرستان داراب مالک چیزی‏ بابت نخلهای زارع مطالبه نمی کند زیرا محصول خرما قسمت عمده اقتصاد شهرستان داراب را تشکیل نمی دهد و مقصود مالک‏ از نگرفتن بهره مالکانه آنست که زارعین را به اقامت در ملک خود ترغیب کند زیرا زارع‏ به عده کافی در آن وجود ندارد.
در استان کرمان معمولاً روابط باغبان و مالک مبتنی بر قرارداد است و باغبان متعهد میشود که در ازای مبلغ مقطوعی از باغ مراقبت کند . در پاره‏ای از موارد طرفین براساس مزارعه عمل می کنند . در چنین مواردی معمولاً چهار پنجم محصول باغ به مالک می رسد و تهیه کود و سایر عوامل به عهده اوست . اما سهم مالک در شهرستان بافت ۷۰ درصد بوده و مخارج باغ نیز با او می باشد . در ناحیه زرند سه چهارم محصول میوه را مالک برمی دارد و تمام مخارج‏ باغبانی از قبیل تهیه کود و کندن زمین به عهده باغبان است . در رفسنجان و حومه آن باغهای پسته به مالکان تعلق دارد و بیشتر براساس مزارعه باغبانی می شوند . در پاره‏ای از موارد محصول پسته را خود مالک جمع‏آوری می کند . اما غالباً این حق را به دیگران اجاره می دهد و در این مورد نخست ارزش محصول بوسیله ممیز برآورد می شود.
در استان خوزستان معمولاً باغهای مرکبات را اجاره می دهند . باغهای کهن را که درختانی تناورتر و انبوه‏تر دارد به نرخ های بیشتری اجاره‏ می دهند و هرگاه شپشه و آفت نباتی بروز کند با تراضی طرفین ، تخفیفی در مال الاجاره داده‏ می شود . در دیگر موارد زارع «جریبانه» یعنی مال الاجاره‏ای براساس مساحت ملک‏ بمالک می پردازد . در خرمشهر تمام مخارج لاروبی نهرهای بزرگ به عهده صاحب زمین است و کود دادن نخلها و چیدن خرما و پر کردن آنها به زارعین واگذار می شود و یک چهارم محصول به او می رسد .
در استان سیستان و بلوچستان محصول خرما به این نسبت تقسیم می شود که سه پنجم به مالک و دو پنجم به زارع می رسد .
در استان مازندران نیز مالک باغبات خود را اجاره می دهند و ‏ بابت هر درخت مرکبات مبلغی را باغبان می گیرد . این مبلغ تقریباً نصف درآمدی است که از فروش محصول‏ درخت بدست می آید . [۳۱۵]
گفتار دوم - احکام خاصه عقد باغبانی در قوانین موضوعه
قانون مدنی ایران درخصوص قرارداد باغبانی و مساقات احکام مفصل و متعددی را بیان ننموده و فقط به بیان خلاصه قواعد آن در ۳ ماده پرداخته و سایر مقررات مربوط به آن را به احکام عقد مزارعه ارجاع داده است . از سویی دیگر در سایر قوانین و مقررات نیز به صورت پراکنده ، احکام و مقرراتی را در این خصوص بیان گردیده است . بنابراین با درنظر گرفتن مجموع این موارد ، به نظر ما در مقررات قانونی ، با یک سری مقررات و احکام مشترک و مجموعه ای محدود از قانون و شرایط خاص مواجه هستیم که در این گفتار به بررسی آنها خواهیم پرداخت .
دانلود پروژه
اول - قواعد و مقررات قانونی مشترک :
قانون در این باره صراحت دارد که موضوع قرارداد مساقات و باغبانی قطعاً باید درخت و امثال آن باشد . البته به نظر می رسد بوته هایی که دارای ریشه مستحکم هستند مثل مو و تمشک می توانند مورد مساقات قرارگیرند ، همچنین درختان گل مثل گل سرخ که برای گلاب و عطر بکار می روند ، در همین ردیف قراردارند . اما بوته هایی که طبیعتاً اقتضای بقای بیش از یکسال ندارند مثل هندوانه و خربزه و خیار نمی توانند مورد مساقات قرارگیرند .
مدت این قراردادها باید معین باشد . مدتی که در عقد باغبانی و مساقات معین می گردد ، باید به ماه و سال و به نحوی باشد که نتیجه اقدامات عامل و باغبان در آن مدت مشخص شود .
برای عقد باغبانی و مساقات لازم نیست طرف عقد ، مالک اصل درخت ها باشد ، بلکه کافی است که مالک منافع آنها باشد .
هرچند قانون مدنی مقرر نموده که در قرارداد مساقات ویژه درختان مثمر ، سهم عامل باید به طور مشاع از ثمره درختان معین گردد لیکن به نظر می رسد که در مقررات بعدی که در این خصوص وضع گردیده ، از این شرط که دارای مبنای شرعی می باشد عدول گردیده و سهم باغبان به صور مختلف دیگر نیز قابل تعیین باشد که در قسمت قواعد و مقررات خاص بیشتر در این خصوص توضیح داده خواهد شد .
عامل یا باغبان باید برای انجام امور باغبانی تلاش کند و به اصطلاح باید الزاماً عهده دار عملیاتی در ارتباط با درختان گردد ، همچنین بهتر است که در قرارداد وظایف و عملیات باغبان مشخص و ذکر گردد .
به جز تفاوت مقرر در ماده ۵۴۴ قانون مدنی و قسمت انتهایی ماده ۵۴۵ این قانون (که در قسمت بعد در خصوص آنها توضیح داده خواهد شد ) بقیه مقرراتی که راجعه به مزارعه در قانون مدنی ذکر شده است در مورد عقد مساقات نیز مشترک و مرعی خواهد بود . ( ماده ۵۴۵ قانون مدنی )
دوم - قواعد و مقررات قانونی خاص :
در قانون مدنی عقد مساقات را فقط شامل درختان مثمر دانسته و علی الظاهر درختان غیر مثمر مثل زبان گنجشک ، اقاقیا ، چنار و بید و نظایر آن را مشمول قرارداد مساقات ندانسته و معتقد است نمی توان آنها را به عامل سپرد تا مراقبت نماید . به بیان دیگر قانون مدنی صرفاً درختان موضوع عقد مساقات را ، درختان مثمر مثل درخت نخل ، درخت انار ، درخت سیب و گلابی و درختان مرکبات که هرکدام از این درخت ها چندین سال عمر می نمایند معرفی می کند . اما همانگونه که در ادامه خواهد آمد ، در سایر قوانین و مقررات متفرقه دیگر انعقاد قرارداد باغبانی درخصوص درختان غیر مثمر نیز به رسمیت شناخته شده و حتی در برخی موارد قانونی ، قهراً اشخاصی را در جهت باغبانی از این درختان مسئول معرفی می نماید . اما حتی در همین قانون مدنی نیز از احکام و قواعد متعددی می توان انعقاد قرارداد باغبانی را استنباط نمود که در جای خود درخصوص آنها توضیح داده شده است . ( مانند مواد ۵۰۳ و ۵۰۴ قانون مدنی )
آیین نامه و مقررات اجرائی لایحه قانونی حفظ و گسترش فضای سبز ، تهیه مشخصات شناسنامه ای درختان باغ شامل : نوع - تعداد- محیط بن درخت و نام و نشانی کامل مالک باغ را از سوی شهرداری محل لازم دانسته و در نهایت شرایطی را نیز جهت شناسایی بیان می نماید . از نظر این مقررات باغ به محلهایی گفته می شود که دارای مشخصات زیر باشد : الف - مجموع مساحت محل بیش از پانصد مترمربع باشد ب - در هر ۹ مترمربع حداقل یک اصله درخت غیرمثمر و یا در هر ۱۶ مترمربع یک اصله درخت مثمر غرس شده وجود داشته باشد که البته قانون مزبور این وظیفه ( شناسایی باغ ) را بر عهده کمیسیونی خاص قرار داده و در نهایت حفظ ، نگهداری و آبیاری درختان در باغات را به عهده مالکین ، ساکنین ( بهره برداران) و متصرفین قرار می دهد (در مورد موقوفات ، متولیان و متصدیان یا قائم مقام قانونی آنان یا مستاجرین، بهره برداران و متصرفین، مسئول نگهداری و آبیاری درختان هستند ) .
قانون راجع به تعیین سهم مالک و زارع نسبت به محصول زمینهای زراعتی ضمن توجه به لزوم تنظیم قرارداد خصوصی جهت انجام امور باغبانی ، قراردادهای خصوصی در خصوص باغبانی را نیز به تنفیذ و تایید رسانده ( به شرح مندرج در ماده ۴ آن با ذکر این عبارت « قراردادهای خصوصی راجع به تقسیم محصول باغ » ) و به تعیین مدت در این قرارداد ها توجه شایانی داشته و در این خصوص چنین مقرر نموده است : « اگر مدت قرارداد بیش از پنج سال باشد با انقضاء پنج سال از تاریخ انعقاد قرارداد ملغی است‌ مگر اینکه با تراضی تجدید گردد . ‌« این قانون حتی به طرز تقسیم محصول باغات نیز توجه داشته و در نهایت مجدداً به صورت ضمنی تعیین مدت را در قرارداد های باغبانی شرط و لازم می داند بدین نحو که : « در قراردادهای خصوصی راجع به تقسیم محصول باغ اگر مدت داشته باشد تابع مدت مقرر خواهد بود و اگر بدون مدت تنظیم شده باشد تعیین مدت آن ‌مطابق آئین‌نامه هیئت وزیران خواهد بود. »
قانون گسترش کشاورزی در قطبهای کشاورزی و آئین نامه اجرائی آن بخصوص ماده ۲۳ آیین نامه ، ضوابط مربوط به باغات و قلمستانها که به مرحله بهره برداری اقتصادی رسیده باشد را بیان نموده و در تبصره ۴ ماده ۱۲ این قانون ، باغ را بدین شرح تعریف و تعیین می نماید : « الف ـ حداقل تعداد نهال در باغات میوه و مو در هر هکتار ۲۰۰ اصله و خرما و زیتون حداقل ۱۰۰ اصله و در قلمستانها از دو هزار اصله تجاوز نماید .ب ـ سن درختان غرس شده ۵ سال باشد ( حداقل سن درخت و با درنظر گرفتن مدت ذکر شده در بند قبل ) ج ـ آب کافی برای مشروب نمودن باغ و قلمستان موجود باشد .» این قانون بیشتر در بیان شرایط باغهایی می باشد که دارای عملکردی اقتصادی و صنعتی هستند و نکته ای که در خصوص این قانون وجود دارد ، اشاره ماده ۶ این قانون به تنظیم قرارداد اجاره با باغبان جهت بهره برداری از اراضی و باغات مشمول در مدت و با شرایط خاص قانون می باشد .
با توجه به ماده ۵۴۴ قانون مدنی که می­گوید : « در هر موردی که مساقات باطل باشد، یا فسخ شود، تمام ثمره مال مالک است و عامل مستحق اجرت المثل خواهد بود » به نظر می رسد که قانون مدنی ، مالکیت بر ثمره را ، از زمان تقسیم ثمره می­داند نه بعد از ظهور ثمره ( مطابق مقررات مندرج در عقد مزارعه ) لذا بعد از تقسیم ثمره است که عامل ، مالک حصۀ خود می­ شود . علت این است که درختان از ابتدای عقد وجود داشته اند و این­گونه نبوده است که عامل با زحمت خود درختان را به این وضع رسانده باشد . از این رو ، قانون مدنی فرقی بین فسخ عقد در زمان ظهور ثمره و قبل از آن قائل نیست که در صورت فسخ بعد از ظهور ثمره ، عامل شریک در آن باشد . بنابراین به­ طور مطلق گفته است که در صورت فسخ ، تمام ثمره مال مالک است و بر این اساس اگر قبل از تقسیم ، به دلائلی عقد فسخ یا باطل شود ، باغبان مالک حصه نخواهد بود و فقط به­ خاطر کارهائی که انجام داده است ، مستحق اجرت المثل خواهد بود در حالی که در فقه ، مالکیت عامل نسبت به سهم خود را ، از زمان ظهور ثمره می­دانند ، نه از زمان تقسیم ، بنابراین اگر بعد از ظهور ثمره ، عقد فسخ یا باطل شود ، فقهاء معتقدند که مالک حصۀ خود خواهد بود و این برخلاف چیزی است که قانون مدنی بیان نموده است . [۳۱۶]
ماده ۵۴۵ قانون مدنی مقرر می دارد « … عامل نمی تواند بدون اجازه مالک ، معامله را به دیگری واگذار یا با دیگری شرکت نماید » والبته دلیل این حکم قانونی نیز بسیار روشن است زیرا در قرارداد مساقات شخصیت باغبان در تشکیل قرارداد بسیار تاثیر دارد و اصولاً مالک باتوجه به تجارب و ویژگی های فردی عامل ، جهت نگهداری درختان خود با وی قرارداد منعقد می کند از طرفی دیگر ، در مباحث قبل گفتیم که بر خلاف عقد مزارعه ، که در آن این امکان وجود دارد که بذر به عامل تعلق داشته باشد ، در قراردادهای باغبانی این موضوع امکان پذیر نیست و طرف اول باید حتماً به نوعی مالک درختان و یا منافع آنها باشد لذا عاملی که خود به دلیل شخصیت و تجاربش و بدون داشتن مالکیتی بر باغ ، با مالکی قرارداد باغبانی بسته ، نمی تواند به عنوان مالک و یا عناوین دیگر با عامل ثالثی در این خصوص قرارداد جداگانه منعقد نماید .
گفتار سوم - احکام خاصه عقد باغبانی در رویه های قضایی و دکترین( اندیشه های حقوقی )
قانونگذار توان پیش بینی همه روابط اجتماعی را ندارد . تاکنون در هیچ قانونی راه حل تمام دعاوی دیده نشده است . به همین جهت ، نقش واقعی علم حقوق از جایی آغاز می شود که دادرسی یا دانشمند دیگری بخواهد ، از متون موجود این نقص طبیعی را جبران کند ، قواعد مجرد را با واقعیت های خارجی منطبق سازد و نظم حقوقی را رو به کمال برد .[۳۱۷] اجرای این وظیفه مهم ، از یک سو با محاکم دادگستری است که تفسیر رسمی قوانین را انجام می دهند و به اصطلاح رویه های قضائی را شکل می دهند و از سوی دیگر این اندیشه حقوقدانان برتر و دانایان این رشته است که با تفسیرها و برداشت های خود از قانون ، علاوه بر اینکه سبب پویا شدن علم حقوق می شوند ، چراغی نیز پیش روی قضات و قانونگذاران روشن می نمایند تا به وسیله آن ، تاریکی ها و ابهامات موجود در قوانین مرتفع گردد . لذا ما در ادامه مباحث قبلی در این گفتار ، موضوع تحقیق را در دو قسمت رویه قضائی و اندیشه حقوقدانان پیگیری و دنبال می کنیم :
اول ) رویه قضائی :
بدواً باید اذعان نماییم که وضعیت باغبان در قراردادهای باغبانی و مساقات با وضعیت غارس و زارع در سایر قراردادهای مشابه کمی متفاوت است زیرا از یک سو باغبان معمولاً بر روی باغ آماده و غرس شده حاضر شده و اقدامات خود را آغاز می نماید و از سویی دیگر در هیچ کجای قوانین و حتی عرف های محلی جهت باغبانی که هیچ گونه غرس اشجاری در باغ انجام نداده ، به غیر از عواید توافق شده باغبانی ، هیچگونه حقوق دیگری درنظر گرفته نشده است . حتی حق اولویت مقرر در مواد ۲۷ و ۲۸ ‌آیین‌نامه اصلاحات ارضی که ناظر به بند ۲ ماده ۳ قانون اصلاحات ارضی می باشد نیز صرفاً در مورد باغاتی است که زارع در به وجود آوردن باغ و درختان با مالک شراکت داشته والا وفق صراحت بند ۲ ماده ۳ قانون اصلاحات ارضی باغات میوه و قلمستان که عرصه و اعیانی آنها متعلق به مالک باشد ، کلاً به ملکیت مالک باقی خواهد ماند و زارعین در این خصوص هیچ گونه حقی ندارند . لذا با وصف فوق باید بگوییم که در رویه قضائی در خصوص موضوع قراردادهای باغبانی ، اختلافات کمتری مطرح شده و باغبانان معمولاً به دریافت عواید مقرر باغبانی اکتفاء می نمایند . از سوی دیگر باید اعتراف کنیم که در رویه قضائی ، هیچگونه تعریفی معین ، ارزیابی و تفکیک مشخص و منطقی برای شناختن حقوق زارعانه و غارسی و باغبانی از یکدیگر وجود ندارد و مرزهای این تاسیسات حقوقی به درستی از یکدیگر قابل تفکیک و تشخیص نیستند . با این حال برای قراردادهای باغبانی در رویه قضائی احکام خاصه ای تدوین و معمول و مرسوم گردیده که در ذیل به آنها اشاره می کنیم :
شرایط و نحوه اقامه دعوی
بدواً باید یادآوری کنیم که این حقوق ، مالی و قابل تقویم به پول است لذا خواهان باید خواسته خود را مقوم نماید اما از آنجا که تشخیص بهای این حقوق ، امری فنی و نیازمند ارجاع امر به اهل فن و خبره می باشد ؛ بنابراین محاکم دادگستری ناگزیرند موضوع را به کارشناس صلاحتدار دادگستری ارجاع دهند .[۳۱۸] در ادامه برای اقامه دعوی شرایط و احکام دیگری نیز لازم است که آنها را به شرح ذیل طبقه بندی می کنیم :
الف – لزوم وجود اذن قبلی یا قرارداد اولیه یا عرف مشخص
در رویه قضایی وجود رابطه قراردادی ( اعم از شفاهی یا کتبی ) میان طرفین دارای اهمت زیادی است و در صورت عدم احراز و اثبات رابطه قراردادی میان طرفین ، ید باغبان به صورت عدوان و غاصبانه تلقی می شود . برعکس چنانچه میان طرفین قراردادی وجود داشته باشد ، دادگاه ها نیز تایع مفاد و شرایط قرارداد بوده و نمی توانند بر خلاف قرارداد رای صادر نمایند . بنابراین باغبان باید با توافق با مالک و ماذون از طرف وی ، اقدام به تصرف در باغ نماید .[۳۱۹] البته چنانچه میان طرفین قرارداد مکتوبی در خصوص باغبانی وجود نداشته باشد ، لازم است که عرف محلی معین و معتبری در محل وجود داشته باشد و به قراین و دلایل گویا ، مشخص باشد که قصد طرفین ، اجرای این عرف محلی بوده است .
در رای اصراری شماره ۱۲ مورخ ۳۰/۶/۱۳۷۸ هیات عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور غاصب مستحق هیچگونه حقی از حقوق زارعانه دانسته نشده است[۳۲۰] حتی برخی از آراء شناخته شده و مهم در رویه قضائی ، صرف تصرف بر ملک و اقدام به احیاء و نگهدارای آن را سبب و دلیل مالکیت متصرف تلقی نمی نمایند . [۳۲۱]
در رای دیگری که از سوی شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور صادر شده قراردادهای خصوصی راجع به پرداخت حقوق زارعانه به رسمیت شناخته شده و حقوقی که از این بابت ایجاد گردیده را حتی از طریق اقدامات و مزاحمتهای اشخاص ثالث ، قابل از بین رفتن نمی داند.[۳۲۲]
ب- لزوم داشتن مالکیت بر درختان
اصولاً باغبان نمی تواند دادخواست اثبات مالکیت بر عرصه و اعیان و درختان باغ را مطرح کند .[۳۲۳] ولی می تواند جهت مطالبه حقوق باغبانی خود به طرفیت مالک (یا طرف قرارداد) در محاکم صالحه طرح دعوی کند . لیکن طرف قراردادی که با باغبان قرارداد منعقد نموده ، باید مالک عرصه و اعیان باغ بوده و یا به نحو دیگری مجاز در انتفاع از باغ یاد شده باشد . حال سوالی که در این بین مطرح می شود این است که اگر مالک عرصه و اعیان متفاوت باشد کدام یک مجاز در انعقاد قرارداد باغبانی با عامل می باشد ؟ رویه قضائی به این سئوال پاسخ داده و مالک درختان (مالک اعیان) را مجاز در انعقاد قرارداد باغبانی با عامل می داند لذا تعیین مالکیت درختان جهت تعیین عواید مالکانه لازم و اساسی است . [۳۲۴]
ج - لزوم تقدیم دادخواست متناسب
در تقدیم دادخواست ، لازم است که به مالک یا باغبان بودن خواهان ، وجود یا عدم وجود قرارداد مکتوب ، شرایط مندرج در قرارداد ، عرف غالب و شایع محل و وضعیت فعلی ملک متنازع فیه ، توجه و دقت شود به طور مثال اگر خواهان مالک بوده و رابطه میان وی و باغبان از طریق قرارداد به وجود آمده باشد ، به طور معمول از سوی ایشان دعاوی فسخ یا ابطال قرارداد ، خلع ید یا تخلیه ، مطالبه اجرت المثل و سهم مالکانه و … مطرح می گردد و در مقابل باغبان نیز دعاوی مطالبه و اثبات حقوق باغبانی ، فسخ یا بطلان قرارداد و الزام به انجام تعهد و … را مطرح می نمایند .
تعیین مدت و انجام قرارداد به نحو صحیح در مدت مقرر
اصولاً در رویه قضائی لازم است که مالک و باغبان ، مدتی را در قرارداد اولیه تعیین کرده و به اجرای این قرارداد ، در مدت تعیین شده پایبند باشند [۳۲۵]اما چنانچه روابط طرفین ناشی از قرارداد مکتوب نبوده و شخص به وسیله حکم دادگاه و نظایر آن ، باغبان ملک محسوب شده ، مدتی که قرار است باغبان در ملک کار کند به زمان مطالبه از سوی مالک بستگی دارد. [۳۲۶]
همچنین در رویه قضائی اهمیت زیادی دارد که باغبان در مدت قرارداد ، به وظایف باغبانی خود به نحو احسن عمل نموده و آن را به طور کامل و در مدت تعیین شده به انجام رساند . به بیان دیگر رویه قضائی ، تعهد باغبان را در نگهداری از باغ را از جمله تعهد به نتیجه دانسته فلذا باغبان نمی تواند به بهانه های مختلف از جمله عوامل قهری و فرس ماژور و یا سایر ادعاهای دیگر ، از اجرای مفاد قرارداد امتناع نماید . در چنین مواردی به طور معمول دادگاه ها ادعای عدم امکان اجرای قرارداد و یا کم شدن محصول به دلیل حوادث قهری و فرس ماژور را قبول نمی کنند ، لیکن در صورت قبول نیز در نهایت ، موضوع را به کارشناس رسمی ذیصلاح ارجاع داده و باتوجه به وضعیت مورد ادعایی حادث شده ، عواید و سهمی را برای مالک تعیین کرده و درنظر می گیرند و باغبان را محکوم به پرداخت آن می کنند .[۳۲۷] حتی در برخی از آراء محاکم در این خصوص چنین مقرر گردیده که در صورت انعقاد قرارداد ، زارع نمی تواند بعداً تحت این عنوان که ملک متنازع فیه سابقاً در تصرف وی بوده و در آن دارای نسق زراعی می باشد ، از اجرای مفاد قرارداد امتناع ورزد. [۳۲۸] تنها استثنایی که در خصوص تعهد به نتیجه باغبان در رویه قضائی مشاهده شده ، عدم جواز مطالبه خسارات وارد شده به باغ به دلیل استهلاک تجهیزات و ابزارآلات باغبانی ( موتور آلات ، چاها و …) و از بین رفتن مقدمات و ملزومات باغ ، از جمله تخریب دیوار و راه عبور آب و … به شرط عدم تعدی و تفریط باغبان در استفاده از آنها می باشد .[۳۲۹]
اما نکته ای دیگر که باید به آن اشاره شود ، لزوم انجام اعمال باغبانی جهت مستحق شدن حقوق و بهره باغبانی می باشد . به بیان دیگر عامل باید در باغ اقدامات لازم جهت آبیاری و نگهداری و حراست از ملک را انجام دهد تا مستحق دریافت سهم خود از عواید باغ شود[۳۳۰]
نحوه تعیین و مطالبه حقوق و عواید مالک و باغبان
به طور کلی در خصوص قراردادهای باغبانی ، رویه قضائی به جز سهمی که طرفین در قرارداد مشخص کرده اند ، مطالبه حق دیگری را به هر نحو و تحت هر عنوان از قبیل ، حق ریشه ، حقوق زراعی ، مغارسه و حتی برقراری رابطه کارگر و کارفرمایی را جایز و روا نمی شمارد .[۳۳۱] اما چنانچه روابط طرفین ناشی از قرارداد نباشد و به طور مثال به وسیله رای دادگاه ، یکی از طرفین مالک و طرف دیگر باغبان شناخته شده باشد ، عواید و منافع با درنظر گرفتن عرف غالب محل به هریک از طرفین پرداخت خواهد شد و جهت تایید این موضوع ، محاکم ممکن است نظر کارشناس رسمی دیصلاح را نیز مطالبه نمایند. [۳۳۲] اما اگر عرفهای محلی متنوع باشند و یا اصولاً عرف خاصی در محل وجود نداشته باشد ، معمولاً محاکم با ارجاع موضوع به کارشناسی و وفق نظریه کارشناس ، منافع و عواید را میان طرفین تقسیم خواهند نمود. [۳۳۳]
به هر حال به نظر می رسد ، رویه قضائی در جهت تعیین حصه طرفین ، به قرارداد و عرف محل توجه زیادی داشته و البته این مقصود را به طور معمول با ارجاع به نظریه کارشناس رسمی دادگستری عملی می نمایند که در این صورت نیز ، کارشناس رسمی جهت اظهارنظر چاره ای جز مراجعه به عرف محل و یا توجه به اراده طرفین ندارد .
نحوه نقل وانتقال حقوق باغبانی و مالکی
وقتی قرارداد باغبانی منعقد گردید به دو شکل قهری و اختیاری ، به اشخاص غیر منتقل می گردد . درخصوص انتقال قهری از طریق ارث ، رویه قضائی اینگونه انتقال را به رسمیت شناخته و آن را زائل کننده حقوق طرفین نمی شناسد.[۳۳۴] اما در خصوص نقل وانتقال ارادی و اختیاری ، رویه قضائی روش یکسانی را اتخاذ نکرده ولی به طور معمول و بدون توجه به مواد قانونی ، اینگونه نقل وانتقالات نیز در نهایت به رسمیت شناخته شده است زیرا در اینگونه موارد ، به عرف محل بیشتر توجه می شود و عرف های محلی نیز اینگونه حقوق را قابل نقل و انتقال می دانند به طور مثال در برخی از مناطق در زمان نقل و انتقال ، مبلغی تحت عنوان حق پذیره به مالک پرداخت و رضایت وی جلب می شود . ( چیزی شبیه حق مالکانه در سرقفلی ) [۳۳۵]
بنابراین به عقیده اکثریت قضات دادگستری ، حقوق ناشی از قراردادهای باغبانی مانند سایر حقوق دیگر قابلیت نقل وانتقال را چه به صورت ارادی و چه به صورت قهری دارا می باشند ، به طور مثال در برخی از آرا چنین آمده است : « حق آب و گل ، حق زارعانه ، حق اولویت در کشت و سایر حقوق مشابه قابل انتقال به موجب عقد صلح است . » [۳۳۶]و یا : « حق زارعانه با فوت زارع به ورثه منتقل می شود .» [۳۳۷]
بنابراین مالک می تواند با تقدیم دادخواست به طرفیت همه وراث باغبان فوت شده ، بهره مالکانه خود را مربوط به سالهای قبل را مطالبه کند .
نحوه انتزاع ید باغبان و پایان قرارداد
به طور کلی در قرارداد باغبانی بعد از انقضای قرارداد ، مالک می تواند انتزاع ید باغبان را از باغ تصرفی بخواهد . در این خصوص در رویه قضائی ، تقاضای مالک جهت تخلیه ملک را از ید باغبان ، علی رغم زحمات و اقداماتی که باغبان جهت آبادانی و احیاء باغ متحمل شده است ، موجه و قابل قبول دانسته و آن را می پذیرد ، به نحوی که اقدامات باغبان به منظور احیاء اراضی و غرس اشجار در ملک انجام شده را به نیابت از سوی مالک دانسته و آنها را موجد حقی برای باغبان نمی دانند . [۳۳۸]
البته برخی از دادگاه ها دو فرض را در این خصوص درنظر می گیرند . اول اینکه باغبان در مدت باغبانی ، عواید و بهره خود را دریافت نموده است که در این صورت ، مطابق رویه فوق الذکر ، اقدام خواهد شد اما اگر وی ، حق و حقوق خود را دریافت ننموده باشد ، در اینجا دسته ای از محاکم معتقد هستند که مالک می تواند با تادیه حقوق و عواید باغبانی ، باغبان را ملزم به تخلیه باغ تصرفی نماید . [۳۳۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




رسالت نامه، درواقع، علت وجودی‌ سازمان را روشن می‌کند واین سوال جواب می‌دهد که در کسب و کارمان چه هدفی را دنبال می‌کنیم؟ آرمان نامه و رسالت نامه سازمان، بایستی در راستا مشتری مداری تدوین‌ شود وکلیه برنامه‌ها نیز براساس آن طراحی و اجرا شوند، مثلا آرمان نامه بانک رفاه چنین است: پیشرو در ارائه خدمات بانکی‌ و کسب رضایت مشتریان، کارکنان و صاحبان منافع در خاورمیانه، و رسالت نامه بانک رفاه برای مشتریان هم‌ عبارتست از: تامین نیازها و خواسته‌های مشتریان در حال و آینده، و برای جامعه:کمک به رشد اقتصادی و حفظ ثبات پولی، و برای سهامداران: کست سود مالی. پس بهتر است که آرمان و رسالت خدمت:
پایان نامه - مقاله - پروژه
نیات شرکت را به‌طور دقیق بیان کند.
شرکت را از رقبایش متمایز سازد.
با زبانی قابل فهم برای مشتریان نوشته شود و برای آنها ارزشمند باشد.
قابل دستیابی باشد، چون شرکتی که ادعایش بیش از عملکردش باشد، باعث نارضایتی مشتریان می‌شود و کارمندان‌ را با مشکل روبرو می‌سازد.

کیفیت به عنوان یکی از مهمترین عوامل رشد و توسعه سازمان‌ها و رضایت مشتریان:
سازمان‌ها و شرکت‌هایی‌ که بر نیازهای مصرف کنندگان یا مشتریان توجه دارند، در عرصه‌ رقابت موفق‌ترند. خدمت یا محصولی که نتواند نیازها، خواسته‌ها و انتظارات‌ مشتریان را برآورده کند، ایده‌آل محسوب نمی‌شود. هر سازمان‌ یا شرکت باید ترکیب مناسب، عملکرد مناسب، دوام مناسب و قیمت مناسب را در مورد هر محصول یا خدمت در نظر بگیرد. مشتریان به ما کمک می‌کنند تا مناسب بودن را شناسایی کنیم و تنها کاری هم که ما باید انجام دهیم، این است که از آنها نظرخواهی کنیم.به علاوه، مسوولان برخی از شرکت‌ها متوجه‌ شده‌اند که کل سازمان باید نسبت به کیفیت محصول متعهد باشد.کار هر کدام از کارکنان بر کیفیت تاثیر دارد، چون هر سازمان بسان یک سیستم اجزایی بهم پیوسته دارد و عمل‌ هر کدام از اجزا بر دیگری کاملا موثر است.
کیفیت بهینه عبارت است از آن سطح از کیفیت که علاوه بر برآورده ساختن انتظارات مشتریان، بدون اضافه شدن ارزش‌ محصولات، از افزایش هزینه‌ها جلوگیری کند.کیفیت، جوهر هر سازمان است.تمام وظایفی که در سازمان انجام می‌گیرد، از قبیل نوشتن نامه‌ها، پاسخگویی به مراجعه کنندگان، حتی‌ وظایف نظافتچی‌ها و نگهبانان نیز عناصری موثر در کیفیت‌ محسوب می‌شوند. مشتریان راضی منبع سود شرکت‌ها هستند. شرکت‌هایی‌ که نمی‌توانند مشتریان را راضی نگهدارند، در دراز مدت از بازار حذف خواهند شد.ارائه خدمات به مشتریان با کیفیت عالی و به‌ طور مستمر، موجب ایجاد مزیت‌های رقابتی برای شرکت‌ می‌شود. در زیر به نکاتی درباره کیفیت اشاره می‌شود که در همه‌ سازمان‌های دولتی باید مورد توجه قرار گیرد:
اطلاع‌رسانی: در بخش دولتی، اطلاعات باید سریع و دقیق باشد و در دسترس همگان قرار داشته باشد.
سرعت در ارائه خدمات: مشتریان بخش دولتی، خواهان‌ تسریع در کار موردنظر خود هستند.
صحت خدمات: مشتریان بخش دولتی، درستی نتایج‌ کارهای انجام شده را طالب‌اند.
زیبایی: ظاهراقدامات، مکاتبات، انتشارات، امکانات و فضای محل مراجعه باید تمیز، زیبا و پاکیزه باشد.
رفتار مناسب: مشتریان بخش دولتی، خواهان دریافت‌ خدمات با رفتاری مشفقانه هستند.
قانونمندی: مشتریان بخش دولتی، خواهان پایبندی‌ کارکنان به قوانین و ضوابطاند و هرگونه تبعیض و نابرابری را ناخوشایند می‌دانند.
سادگی و سهولت: مشتریان بخش دولتی، انجام کارها و همچنین انجام خواسته را به سادگی-و نه در چارچوب گردش‌ کارهای پیچیده و پر پیچ و خم اداری-خواهانند.
انعطاف‌پذیری: مراجعان بخش دولتی، خواهان نرمش‌ در نحوه اجرای قوانین و مقررات هستند.
دانش و توانایی کارکنان: کارکنان باید مهارت کافی و دانش و تخصص لازم را در ارائه خدمت داشته باشند.

درک انتظارات مشتریان:
اولین و آخرین معیار رضایت‌ مشتری این است که آیا انتظارات او برآورده می‌شود یا خیر؟ بنابراین، ابتدا باید مشخص شود که آن انتظارات چه هستند. سپس باید اهدافی را تعیین کرد و نیروی سازمان را بر زمینه‌های که برای مشتریان مهمترین است، متمرکز نمود. اهداف خدمت در هر شرکت به انتظارات مشتریان، رقابت و اهداف خدماتی آن شرکت بستگی دارد.در مورد انتظارات‌ مشتریان باید معیارهای خاصی از رضایت در هر قسمت از بازار شناسایی شود، ولی می‌توان از استانداردهای عمومی شروع‌کرد. مشتریان گوناگون اولویت‌های مختلفی برای ویژگی‌های زیر قایلند و اگرچه ممکن است که به برخی از آنها اصلا اهمیت‌ ندهند، اما سازمان باید برای حصول اطمینان همه آنها را بررسی کند:
الف) نسبت ارزش به قیمت: این نکته روشن است که‌ مشتریان علاقمندند با در مقابل قیمتی که می‌پردازند تا آنجا که ممکن است، ارزش‌هایی را دریافت کنند.این نسبت، ارزشی‌ را که مشتریان دریافت کنند، به عنوان تابع قیمتی که‌ پرداخت می‌نمایند، اندازه‌گیری می‌کند.این نسبت را با بالا بردن‌ ارزش یا پایین آوردن قیمت می‌توان بهبود بخشید. تقسیم بازار، گام مهمی در ایجاد نسبت مناسب بین ارزش و قیمت است.دو شرکت ممکن است خدمات مشابهی را ارائه دهند، ولی‌ مشتریان به علت ویژگی‌های خاص، یکی از آن دو شرکت را انتخاب می‌کنند و حاضرند که برای همان خدمت پول بیشتری‌ بپردازند.
ب) کیفیت خدمت یا محصول: خریداران هر نوع محصول‌ با خدمت مایلند که محصولات و خدمات با انتظارات آنها مطابقت داشته باشد.این نکته را هیچگاه نباید فراموش کرد که‌ تنها با تبلیغات وسیع، تخفیفات و تبسم به مشتری، نمی‌توان‌ محصولات بی‌کیفیت را با موفقیت به فروش رساند. سهل‌انگاری در خدمت هم باعث عدم رضایت مشتریان خواهد شد.باید به خاطر داشت که کیفیت باید براساس نظر مشتری‌ تعریف و ابلاغ شود.برای مشتری مهم نیست که ۹۷ درصد از خدمت ارائه شده بدون نقص است.او می‌خواهد بابت پولی که‌ می‌پردازد یا زمانی که صرف می‌کند، خدمتی صد درصد و بدون نقص دریافت دارد.
پ) ضمانتنامه: هیچکس مایل نیست بدون اطمینان از این‌که فروشنده بر قول و تعهد خود راجع به عملکرد و کیفیت‌ محصول پایبند خواهد ماند، محصول یاخدمتی را بخرد. روش‌ متداول برای به‌وجود آوردن این اطمینان، ارائه خدمت موثر، بازپرداخت پول یا عوض کردن محصول معیوب پس از خرید آن‌ است.
ت) تجربه خرید: یک راه برای ارتقای سازمان به موقعیتی‌ بهتر و سود بیشتر که منوط به رضایت مشتری نیز می‌باشد، آن‌ است که فرایند خرید به صورتی سریع، ساده، راحت، بدون اشکال و تا حد امکان لذتبخش در آید.هیچکس مایل‌ نیست که با فروشندگان وکارکنان بد اخلاق سروکار داشته باشد، یا برای خرید محصول یا خدمات در صف منتظر بماند.در یک‌ مطالعه تحقیقی ۶۰ درصد از پاسخ‌دهندگان بیان کردند که به‌ علت رفتارهای ناخوشایند فروشندگان، دیگر از آن فروشگاه‌ها خرید نمی‌کنند.

ایجاد انتظارات مطلوب در مشریان:
میزان رضایت‌ مشتری را می‌توان به‌طور نسبی بدین صورت بیان کرد: اگر ادراکات مشتری از خدمت دریافت شده از انتظاراتش کمتر باشد، نتیجه‌اش نارضایتی است؛اگر خدمات مطابق با انتظاراتش‌ باشد، احساس آرامش می‌کند، ولی خیلی راضی نیست؛اما اگر خدمات بیش از انتظارات مشتری باشد، او راضی و خشنود خواهد بود و معمولا این گروه اخیر جزو مشتریان وفادار خواهند بود.
به دو طریق می‌توان خدماتی بیش از مشتریان را ارائه داد: راه اول، سخت کار کردن، بیشتر پول خرج کردن و انجام دادن کارهای اضافی است؛ راه دوم هم این است که‌ انتظارات مشتریان به دقت کنترل شود، چون نباید انتظاراتی را در مشتریان ایجاد کنید و سپس خدماتی را ارائه دهید که تا حدی نامطلوب است، بلکه باید قول‌ها و ضمانت‌هایتان به‌ موقعیت شما کمک کند. یکی از علل نارضایتی مردم کشورمان‌ از سازمان‌های خدماتی این است که اینگونه سازمان‌ها توقعابی‌ را ایجاد می‌کنند که قادر به ارائه مطلوب و به موقع آنها نیستند.

کلید راضی کردن مشتریان در دست مدیریت صحیح‌ منابع انسانی است:
کارکنان مناست که از طرف سیستم‌ مدیریت حمایت شوند، کلید راضی کردن مشتریان هستند. شرکت‌ها با توجه به چهار اصل اساسی مهم گزینش و آموزش و حمایت و پرداخت می‌توانند نسبت به مطلوبیت کارکنان خود اطمینان حاصل کنند:
الف-گزینش:در شغل‌هایی که مستلزم تماس زیاد با مشتریان است، از هر کارمندی نمی‌توان استفاده کرد.یک‌ کارمند نامناست ممکن است ساختار بنیادی پرهزینه‌ای را مختل سازد هزینه‌های گزاف آموزشی، کم کاری، پایین بودن‌ کیفیت کار و بالاخره پایین بودن سطح کارایی هر موسسه یا سازمان تا حدی ناشی از انتخاب ناصحیح و بی‌رویه است. به علاوه، ورود هر کارمند جدید به سازمان با ویژگی‌های خلقی و تربیتی خاص، در رفتار سایر کارکنان و به‌طور کلی، در رفتار سازمان اثر مستقیم خواهد داشت.بنابراین، استخدام افرادبا طرز فکر درست تنها راه موفقیت است.
ب-آموزش: انسان موجودیست تغییر پذیر با توانایی‌های‌ بالقوه نامحدود که این توانایی‌ها می‌توانند تحت نظام و برنامه‌ریزی‌های آموزشی و پروزشی صحیح به تدریج به فعل‌ رضایت مشتری، پیش شرط تمام موفقیت‌های بعدی‌ شرکت‌هاست. پس از استخدام هم باید مهارت‌های فنی و تخصصی شغل‌ و نوع رفتار موردنظر به کارکنان آموزش داده شود.آموزش باید تمام دوران زندگی کاری را در برگیرد تا کارکنان را قادر سازد که در برابر تغییرات تکنولوژی و مشتریان و الزامات شغلی پاسخگو باشند. کارمندانی که آموزش ندیده‌اند، نباید با مشتریان سروکار داشته باشند و نباید در خط اول قرار گیرند، چون این کار برای‌ شرکت سودآور و برای مشتری هم راضی کننده نیست.کارکنانی‌ که خدمت ارائه می‌دهند، حتی اگر با مشتریان عصبانی مواجه‌ می‌شوند، باید همیشه رفتاری خوشایند داشته باشند و کارآ، حساس و خلاق باشند.درواقع، آموزش، نوعی سرمایه‌گذاری بر روی منابع انسانی است. شرکت‌هایی که می‌خواهند به مشتریان‌ خدمات ارائه دهند، باید از بعضی کنترل‌های سنتی مدیریتی‌ صرفنظر کنند و برای تصمیم‌گیری و ارائه راه حل به کارمندان‌ خط اول اختیاراتی بدهند.به عبارت دیگر، باید برای حل‌ مشکلات به طریقی که کارمندان فکر می‌کنند برای مشتریان‌ مناسبتر است، به آنها قدرت و اختیار برهند.مدیریت باید به این‌ کارمندان اعتماد داشته باشد.
ت-سیستم پرداخت: پول مهمترین شکل پرداخت به‌ کارکنان است، ولی برای ایجاد انگیزه در آنها تنها وسیله نیست. بهترین راه برای کسب بالاترین سطح عملکرد، پاداش است، به‌ ویژه در شغل‌هایی که مستلزم تماس مستقیم با عموم مردم‌ هستند، زیرا اینگونه شغل‌ها با کار زیاد و مشکلات بسیار همراهند.برای ایجاد انگیزه در کارمندانی که فشار زیادی را تحمل می‌کنند، باید از سیستم پرداخت خاصی استفاده کرد، از جمله پول و پاداش‌های ارزشمند، مثلا یک مسافرت و بازدید از جاهای دیدنی، پاداش‌های سمبولیک مثل معرفی کارمندنمونه‌ و برشمردن خدمات و ارزش‌های او.

ایجاد تعهد به ارائه خدمت در تمام سطوح سازمان:
نباید فقط مدیر عامل شرکت متعهد به ارائه خدمات خوب به‌ مشتریان باشد، یا فقط کارمندان متعهدبه این امر شوند، بلکه‌ باید همه افراد سازمان در این کار مشارکت داشته باشند.بدون‌ حمایت مالی و مدیریتی، افرادی که خدمت ارائه می‌دهند، علیرغم کوشش بسیار، نمی‌توانند مشتریان را راضی نگهدارند. رفتار نامناسب یک مهماندار هواپیما، یک کارمند بانک، یا یک‌ کارگر تحویل‌دهنده کالا ممکن است اثر تلاش‌های افراد دیگر را خنثا کند.تعهد ارائه خدمات به مشتریان باید واقعی باشد، نه‌ در حد یک شعار یا وسیله‌ای برای تبلیغات.

کاستن از وظایف اجرایی بخش‌های ستادی و هدایت‌ آنها به سوی کارشناسی، نظارت و برنامه‌ریزی:
وقتی که‌ سازمان گسترده می‌شود و تخصص‌های مختلف در آن شکل‌ می‌گیرند، یک مدیر نمی‌تواند قدرت هماهنگی و فرماندهی در همه زمینه‌ها و بدون کمک‌های جنبی و تخصصی افراد دیگر را داشته باشد، زیرا اولا، عمر انسان برای فراگیری همه‌ تخصص‌ها و مهارت‌ها کفایت نمی‌کند؛ثانیا، قدرت و حیطه‌ کنترل و مدیریت یک فرد محدود است.بدین ترتیب، قسمت‌هایی به نام ستاد، مسئولیت کمک به مدیریت را برعهده‌ می‌گیرند و عموما وظایف آنان نیز نظارت برنامه‌ریزی و مشورت هماهنگی درباره امور صف است که وظایف اجرایی را به عهده دارند.از همین‌رو، باید حدود وظایف و اختیارات واحدها و مدیران صف و ستاد به صورت دقیق و روشن تعیین و مشخص‌ شود.همچنین باید وظایف تکراری که زمینه تداخل اختیارات و وظایف را فراهم می‌آورند و مدیریت را مختل می‌کنند یا باعث‌ موازی کاری می‌شوند، حذف شوند.

مهندسی مجدد(مدیریت دگرگون‌سازی سازمان‌ها):
مهندسی مجدد از دریچه کاملا جدیدی به سازمان‌های دولتی و خصوصی می‌نگرد.براساس این رویکرد جدید، مردم یا مشتریان هستند که در نهایت، بهای خدمات و محصولات‌ تولیدی سازمان‌ها و نیز سود سرمایه صاحبان آنها را پرداخت‌ می‌کنند.پس به همین علت، مردم یا مشتریان، اصلی‌ترین‌ ذینفع سازمان‌ها هستند.از این دیدگاه، همه سازمان‌های سنتی‌ امروزی که ریشه در نگرش مکانیکی کسانی چون آدام اسمیت، نیلور و ماکس وبر دارند، باید ساختار و پردازش‌های درونی خود را به گونه‌ای دگرگون و نوسازی کنند که تمام توان و انرژی‌ سازمان‌ها صرف پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه(مردم‌ یا مشتریان) شود. مهندسی مجدد، یعنی دگرگون‌سازی و طرح نو در انداختن، دگرگونی در ذهن(طرز فکر و نگرش مدیران و کارکنان)، در فرهنگ و نظام ارزشی، در فرایندها و پردازش‌ها، در ساختار و سازماندهی و در روش استفاده از منابع و امکانات و دگرگونی‌ در روش استفاره از تکنولوژی اطلاعات و ازتباطات در سازمان‌ها. در سازمان‌های فعلی، سلسله مراتب به جای مشتری‌ حکومت می‌کند و یک نگاه کلی به کیفیت محصولات و خدمات سازمان‌ها نمونه توزیع آن توسط شبکه‌های سنتی و کاغذ بازی‌های زاید، رفت و آمدهای مکرر و تلف شدن وقت، برای‌ درک ضرورت انجام مهندسی مجدد کافی است.

طرح ارزشیابی کارکنان توسط مشتریان:
در برخی از سازمان‌های مشتری‌گرا (Consumer Oriented Companies) که در طراحی خطمشی‌های خود، بیشترین توجه‌ را به مشتری دارند و در اندیشه کسب رضایت و وفاداری‌ مشتریان هستند، فرم‌های خاصی تهیه شده و در دسترس‌ مشتری قرار داده می‌شود و طی آن، از مشتری می‌خواهند تا کارمند نمونه را معرفی کند.این کارکنان پس از شناسایی، در سیستم انگیزشی مورد ارزیای قرار می‌گیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




۱ـ پیش درآمد[۶۰] (که در تراژدی‌‌های کهن‌تر حذف می‌شد): شامل مقدمه‌ای است در شرح نمایشنامه که به‌صورت تک گفتار ارائه می‌شود.
۲ـ راه[۶۱]: که مراد از آن آواز مقدماتی گروه همسرایان است.
۳ـ واقعه عرضی و دخیل[۶۲] (سه یا چهار رویداد): شامل قسمت‌هایی که در آن‌ها شخصیت‌‌های اصلی به ارائه بخش‌هایی از طرح نمایش می‌پردازند.
۴ـ مقام[۶۳]: آواز گروه همسرایان است که درپی هر واقعه عرضی و دخیل می‌خوانند.
۵ـ مقطع[۶۴]: به آن‌چه پس از مقام انجام می‌گیرد، اطلاق می‌گردد.
گذشته از توضیح ساختمان فنی، تراژدی، ارسطو از لحاظ موضوعی نیز ساختمان تراژدی‌ها را دسته‌بندی کرده و در تألیف تراژدی، چهار روش را برمی‌شمارد. به‌عبارت دیگر برحسب یکی از این چهار روش، تراژدی ویژگی خاصی را می‌یابد. این چهار روش از دیدگاه ارسطو عبارت هستند از تراژدی ترکیبی که کاملاً در ارتباط با امور «ناگهانی و خلاف انتظار» و «شناسایی» است. مثل نمایشنامه ادیپوس شهریار که در آن وقتی چوپان وارد می‌شود، انتظار می‌رود که سبب خشنودی ادیپوس را از بابت مادر و قتل پدر فراهم می‌سازد، اما وقتی اطلاعات چوپان سبب می‌شود تا ادیپوس دریابد که کیست، اوضاع دگرگون می‌شود، اما علی‌رغم این دگرگونی اسباب شناسایی واقعه و سرانجام آن فراهم می‌آید.
نوع دوم حزن‌آور است که در آن انگیزه‌ها و احساسات، تند و شدید است و ارسطو نمونه چنین تراژدی را «آژاکس»[۶۵]ذکر می‌کند.
نوع سوم اخلاقی است که در این نوع از تراژدی انگیزه‌ها اخلاقی[۶۶] هستند و نمونه آن را هم «زنان فتی»[۶۷] ذکر می‌کند و بالاخره چهارم تراژدی ساده[۶۸] است که نمونه آن را «پرومته دربند» مثال آورده و می‌گوید نوعی است که صحنه‌‌های آن در جهان دیگر [عالم اسفل] می‌گذرد (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۹۶).
مهمترین مبحث در ساختمان تراژدی موضوع آغاز[۶۹]، میانه[۷۰] و پایان[۷۱] است که ارسطو در باب هفتم از رساله بوطیقا اشاره‌ای راجع به آن کرده است. ارسطو دراین‌باره می‌گوید که تراژدی باید تقلید کرداری کامل باشد و در ادامه توضیح می‌دهد که کرداری کامل، کرداری است که آغاز، میانه و پایان داشته باشد.
آغاز، اطلاعات کلی راجع به اشخاص، موقعیت و محل و زمینه‌‌های کشمکش را شامل می‌شود، اما در ضمن دادن این اطلاعات اساسی، اطلاعاتی هم در تماشاگر راجع به اشخاص، موقعیت و محل و زمینه‌‌های کشمکش را شامل می‌شود. اما در ضمن دادن این اطلاعات اساسی انتظاراتی هم در تماشاگر، برای ادامه تماشا به‌وجود می‌آورد و بعضی از نمایش‌ها ممکن است در آغاز با توضیح حوادث قبلی همراه باشد یا این‌که مستقیماً از حوادث در شرف وقوع آغاز کند. البته در بعضی نمایش‌ها این مقدار توضیح به‌تدریج و در طول نمایش هم داده می‌شود. در هر حال مقدار توضیح لازم به‌وسیله «نقطه شروع داستان»[۷۲] معین می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
میانه شامل یک سلسله از پیچیدگی[۷۳] است. این «پیچیدگی‌ها» ممکن است از کشف اطلاعاتی تازه، رویارویی ناگهانی بعضی اشخاص، قرار گرفتن ناگهانی در موقعیتی جدید و یا از عوامل دیگر سرچشمه گیرد (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۹۴).
درهم پیچیده شدن وقایع و اشخاص، حالت تعلیق و انتظار در تماشاگر به‌وجود می‌آورد. این پیچیدگی‌ها که در نتیجه تقابل‌ها به‌وجود می‌آید، واقعه را وارد به بحران[۷۴] کرده و نمایش اصطلاحاً به اوج[۷۵] می‌رسد.
پس از آن‌که نمایش به اوج خود می‌رسد، بالاخره گره نمایش گشوده شده و نمایش به انجام خود می‌رسد. به‌عبارت دیگر وقتی که نمایش به اوج می‌رسد، برای شناخت فرجام کار اشخاص احتیاجی به گره‌گشایی است که ارسطو آن را در باب هجدهم از رساله بوطیقا توضیح داده است.
«هر تراژدی به دو بخش منتهی می‌شود، «پیچیدگی» و «گره‌گشایی» یا «عقده‌گشایی»[۷۶]. سپس توضیح می‌دهد که «گره» یا «عقده» چیزی است که از اول تراژدی آغاز شده و دگرگونی ]واقعه یا اشخاص] را شامل شده و سرانجام به فرجام خوب یا بد نمایش منتهی می‌شود (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۹۵).
۱ـ۲۱ـ کاتارسیس (تزکیه نفس)
برای نخستین بار در کتاب فن شعر ارسطو است که ضمن تعریف تراژدی به کلمه کاتارسیس برمی‌خوریم: «تراژدی تقلید یک عمل برجسته و کامل است، با طولی معین، که کلام در هر قسمت آن به‌نوعی خاص از جاذبه و شیرینی برخوردار باشد. تقلیدی که به‌وسیله اشخاص در حال عمل انجام گیرد و نه به‌وسیله نقل و روایت و یا برانگیختن حس دل‌سوزی، ترس، موجب تزکیه و روان‌پالایی (کاتارسیس) شود که خاص این‌گونه تأثرات است» (لکلرک و دسولیر، ۱۳۸۱: ۵۲).
جمشید ملک‌پور، از آن با عنوان لذت تراژیک نام می‌برد و می‌گوید: لذت تراژیک یک لذتی است که از ارضا شدن دو غریزه نهفته در وجود آدمی، یعنی «ترحم و هراس» ایجاد گردیده و سبب تطهیر و پالایش عواطف انسانی از این غرایز می‌شود (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۴۹).
از آن‌جا که تماشاگر همواره بین خود و قهرمان تشابه‌ای می‌بیند و در بسیاری از لحظات خود را جای او می‌گذارد. در نتیجه در مرحله‌ای که می‌خواهد درد و صدمه‌ای به قهرمان وارد شود، نسبت به او [قهرمان] احساس ترحم و همدردی می‌کند، اما در همان حال از آن‌جا که خود را جای قهرمان می‌پندارد، احساس ترس و هراس هم نسبت به خود می‌کند که مبادا چنان سرنوشت شومی هم برای خود او تدارک دیده شده باشد و از آن‌جا که پس از پایان نمایش می‌بیند که قهرمان به چنان سرنوشتی دچار گشته، اما به او صدمه‌ای نرسیده، احساس راحتی و پالایش نسب به آن عواطف در خود احساس می‌کند که لذتی را در او ایجاد می کند. این لذت را لذت تراژیک گویند (ملک‌پور، ۱۳۶۵: ۵۰).
لذت تراژیک، نتیجه عاطفی تراژدی است که خود نتیجه و عکس‌العمل غریزی انسان به «میل و بقا» و «علاقه به خیر دیگران» است. پس احساس «ترس و هراس» عاطفه‌ایست که از غریزه بقای نفس سرچشمه گرفته و «حس ترحم» عاطفه‌ایست که از علاقه به خیر دیگران نشأت می‌گیرد و این‌دو احساس در تراژدی مکمل یکدیگرند.
دکتر امراله ابجدیان در کتاب «تاریخ ادبیات انگلیسی» می‌گویند: «مضمون تراژدی ناگوار است و پیوسته با بیچارگی، شکنجه تن و روان، پیمان‌شکنی و خونریزی همراه است. با این همه گفته می‌شود که تراژدی شادی‌آفرین است. پرسش این است که چگونه شادمانیی است که از تماشای رنج، درد و مرگ سرچشمه می‌گیرد؟»
پس ایشان خود در ادامه می‌گویند که تراژدی نه غم‌نامه است و نه نمایشی گریه‌آور که سرشگ از دیدگان روان کند، اگرچه دلسوزی با دردناکی همراه است ولی در آن زیاده‌روی نشده است. دردناکی و جانگذاری با نهاد تراژدی دمساز نیست شخصیت‌ها در تراژدی‌‌های یونان بزرگوارتر از آنند که به دلسوزی نیازمند باشند. در تراژدی‌‌های بزرگ، خوبی پایدار و استوار دیده می‌شود که بخشی از هر تراژیک فراسوی دلسوزی است.
تراژدی راستین، احساس چنان ژرف و توانا برمی‌انگیزد که نمی‌تواند نمایش اشک و اندوه پدید آورد. تراژدی با رنج، بیچارگی و مرگ سروکار دارد، ولی به پالایش ارسطویی می‌ انجامد که شادی‌آفرین است. ارسطو بر این باور است که پالایش احساس‌‌های ناخواسته دهشت و دلسوزی، تعادلی روانی را به‌همراه دارد که نه‌تنها درمان و اندیشه است، بلکه شادی‌آور است.
وجود قهرمانی بزرگ در نمایشی اندوه‌بار، شادی‌آور است، زیرا دیدن ارجمندی و روان بلند پایه او، ستایش‌آمیز و شادی‌آفرین است. مرگ در تراژدی غم‌انگیز نیست، زیرا در تراژدی مرگ پرهیزناپذیر است و رخ دادن مرگ با نگرش به آن‌چه پیش از مرگ انجام می‌شود، چندان جانکاه نیست. تراژدی به یاری ارج انسانی و اصالت قهرمان آرامش تراژیک به‌بار می‌آورد. تراژدی‌‌های بزرگ پرسشی را بازگو می‌کنند، ولی پاسخ آن را نمی‌نمایانند، در آن‌ها وحشت، رنج و درد، شکوه و بزرگی و شرف آدمی به تصویر کشیده شده، ولی هنرمندی فدای آموزش نشده است. آرامش تراژیک از اصالت و ارجمندی شخصیت‌ها، رفتار نهفته، جهانی بودن تراژدی و نزدیکی با نیروی بی‌کران پدید می‌آید. نزدیک با نیروی بی‌کران را دینداران، نزدیکی به خداوند می‌شمارند و بی‌دینان آن را نزدیکی با نیرو‌‌های گسترده و بی‌کران جهان می‌شمرند، تماشاگر تراژدی درمی‌یابد که بر فراز بلندی‌ها رسیده است (ابجدیان، ۱۳۸۰: ۱۶).
در تراژدی‌‌های بزرگ، گمان می‌کنیم که نویسنده همانند جهان، هم بزرگ است و هم بی‌امان، او با نیرو‌های جهانی هم‌پیمان شده است و به اندازه‌ای در فراسوی نمایشنامه و شخصیت‌ها جا گرفته است که به ما آرامش می‌بخشد. سراینده تراژدی با نیروی آفرینش، نوآوری و هنرمندی و با آهنگ سروده‌‌های خود ذهن اندیشه ما را از ژرفای رنج‌بار تراژدی رها می‌کند. نمایشنامه آهنگین با زبان زیبای خود، خشونت تراژدی را می‌زدایند.
تراژدی‌‌های منثور این توان را ندارند مگر آن‌که نبوغ نویسنده یاری او بیابد. تراژدی بر نهاد جهانی انسان پافشاری می‌کند و از این‌روست که تراژدی برای ما دلچسب است و از آن آرامش می‌یابیم. آن‌گاه که رنج‌‌های بس بزرگ انسان برجسته را می‌بینیم، به‌راحتی می‌توانیم بلا‌های ناچیز را پذیرا باشیم. تراژدی تاریکی را دو چندان می‌کند، تا زندگی مه‌آلود ما، درخشان به‌چشم آید. برخی از منتقدان تراژدی، شادمانی آن را شادی ناشی از بدنهادی و بدخواهی دانسته‌اند، زیرا دلپذیر بودن تماشای رنج و مرگ دیگران، شایسته انسان نیست، ولی رنج وشادمانی دو خواهرند و با دیدن و آزمودن یکی از آن‌ها، به نهاد دیگری پی می‌بریم. با دلسوزی برای قهرمان تراژدی دل از برای خود می‌سوزانیم و سرنوشت او را در خود می‌بینیم، همچنین از این شاد هستیم که در تجربه قهرمان تراژدی، به‌هنگام نمایش شریک شده‌ایم اما نابود نشده‌ایم (ابجدیان، ۱۳۸۰: ۱۷).
در ارتباط با کاتارسیس نظریات متعددی مطرح شده است. مفسران فرانسوی قرن ۱۷ (شاپلن و سکودری)[۷۷]مدعی هستند که «کاتارسیس» به‌وسیله پیوستگی دو عاطفه مقید ـ دلسوزی و ترس ـ باعث رهایی از عواطف خطرناک نظیر خشم، شهوت و غرور می‌شود و دلیل وجود تراژدی نیز مبتنی بر همین «کاتارسیس» بوده است (لکلرک و دسولیر، ۱۳۸۱: ۵۲).
کرنی[۷۸] دراین‌باره می‌نویسد: «دلسوزی ناشی از دیدن همنوع خود در بدبختی، ما را دچار ترس از افتادن در وضع مشابه می‌کند؛ این ترس، موجب احتراز و این احتراز سبب تزکیه تعدیل و حتی ریشه‌کن ساختن عواطفی در وجودمان می‌شود که آن‌ها را موجب بدبختی ترحم‌انگیز شخص بازی تراژدی می‌یابیم. پس تراژدی با نشان دادن تصویر شرم را از خود آن می‌رهاند. در قرن ۱۸ باتو[۷۹] به قیاس‌‌های بسیار ساده‌تری می‌پردازد: «همان‌طور که طبابت بدن انسان را با یک تنظیم و اصلاح کمی و زیادی خلط‌ها و ترشحات داخلی پاک می‌سازد. موسیقی نیز روح انسان را با متعادل کردن تأثرات منزه می‌کند. تراژدی آن اندازه از ترس و دلسوزی را که دوست دارم در ما برمی‌انگیزد تا آن ترس و وحشت مفرط را که دوست نداریم، از میان ببرد. تراژدی تألم و تأثر را تخفیف می‌دهد و به‌حدی می‌رساند که بر ایمان تبدیل به نوعی لذت خالی از درد و زحمت می‌شود زیرا علی‌رغم تصور ما از تئاتر، نفوذ تصنع در آن به‌قدری است که هنگام غمگیانه بودن صحنه تسلی‌مان می‌دهد و به هنگام ترسناک بودن صحنه، اطمینان خاطر به ما می‌بخشد.»
در عصر ما نیز درباره کاتارسیس بدون آن‌که مرجع آن را بشناسند خیلی حرف می‌زنند و به این کلمه معنای متعدد می‌دهند: برای روانکاوها، فعل و انفعالاتی است که می‌کوشد فکر و خاطره‌ای را که واپس زدن آن (در ناخودآگاه) تولید ناراحتی‌‌های جسمی و روانی کرده به یاد وجدان آگاه بیاورد و به این ترتیب بیمار را از آن خلاص کند (لکلرک و دسولیر، ۱۳۸۱: ۵۴).
مردان تئاتر، کاتارسیس را غالباً مثل وسیله‌ای برای «خودآگاهی» می‌شناسند، اما به طریقی کاملاً خاص: ما به وساطت اشخاص بازی، یعنی از طریق وکالت و بدون این‌که خطری متوجه خودمان باشد، کارهایی را که خود جرأت انجامش را نداریم، انجام می‌دهیم ما به دست نرون آدم می‌کشیم، اما تنها نرون گنهکار است و محکوم می‌شود. که این نظریه نمی‌تواند مورد تأیید ارسطو باشد. پییر ـ امه ـ توشار، بر آنان‌که خواسته‌اند تراژدی را به نام اخلاق و با تکیه بر جنبه تصوری «کاتارسیس» تبرئه بکنند، به‌شدت حمله می‌کند و تا آن‌جا پیش می‌رود که سخن از یک «سوءتفاهم رقت‌انگیز» به میان می‌آورد و می‌نویسد: «اگر با گذشت بیش از بیست قرن، تعریف ارسطویی تراژدی هنوز اصالت خود را حفظ کرده، برای این است که با روشن‌بینی، تمام فضای تراژیک را مبتنی بر رابطه میان نمایش و تماشاگر می‌داند و می‌گوید: تراژدی موجد دلسوزی و ترس می‌شود. یعنی نمایش به خودی خود تراژیک نیست. بلکه «در رابطه با تماشاگر» این خصوصیت را کسب می‌کند. تنها نقص ارسطو این است که به جستجوی شرایط ایجاد چنین رابطه میان اثر و تماشاگر نپرداخته است، شرایطی که در امکان احراز هویت تماشاگر در شخص بازی نهفته است. فضای تراژیک همیشه هنگامی به‌وجود می‌آید که عمل نمایش تبدیل به عمل تماشاگر شود، یعنی هنگامی‌که تماشاگر خود را در ماجرایی که روی صحنه اجرا می‌شود، سهیم بداند. آن‌چه فضای تراژیک را به‌وجود می‌آورد نمایش نیست، بلکه تماشاگر است. آن‌چه به‌حساب می‌آید، وجود اشخاص بازی نیست، بلکه رابطه آن‌ها با تماشاگر است پس کارتسیس یک تأثیر و القاست برای تشویق هرکس به خوب شد، بر طبق آن چیزی که خوب می‌داند و برای انجام ندادن آن چیزی که بد می‌پندارد.
فصل دوم:
داستان جمشید
۲ـ۱ـ جمشید در اوستا
جم یا جمشید نام یکی از شخصیت‌‌های اساطیری است که از او در کتاب اوستا و نوشته‌‌های پهلوی، ادبیات سانسکریت و داستان‌های ملی، بسیار سخن رفته است.
در اوستاییم[۸۰] پسر ویونگهونت[۸۱] یعنی همان یم پسر ویوسونت ودا، بزرگترین پادشاه پهلوی و همانند فریدون است که نامش در بسیاری از قسمت‌‌های این کتاب آمده است.
در کاتا‌های قدیمی‌ترین بخش اوستا، نام جمشید یک‌بار در یسنای ۳۲ فقره ۸ آمده و در آن جمشید چون یکی از گنهکاران یاد شده است. در یسنای ۹ معروف به هوم یشت فقرات ۳و ۴و ۵ نام جمشید آمده است، در این فقرات زرتشت از هوم[۸۲] پرسید: نخستین کسی که تو را از میان آدمیان آماده ساخت کیست و چه پاداشی یافت؟ هوم در پاسخ گفت که این ویونگهونست است و پاداشی که به او داده شده است، پسری است به نام بیم خشئت[۸۳] صاحل گله خوب، باشکوه‌ترین کس که بر زمین پدیدار شد، کسی که نگاه او چون نگریستن خورشید بود، کسی که در دوره شاهیش آدمیان و جانوران از مرگ فارغ و آب و گیاه از خشکی بر کنار و خوردنی‌ها از کم و کاستی دور بودند، هنگام پادشاهی ییمه از سرما و گرما و پیری و مرگ، آزی که آفرین دیو است، اثر نبود.
در عهد ییم پسر ویونگهونت پدر و پسر هر دو چون جوان پانزده ساله به نظر می‌آمدند. در یشت پنجم یعنی آبان یشت (فقره ۲۵ـ۲۷) چنین آمده است که ییم خشئت صاحب گله‌‌های خوب برای اردوی سور آناهیتا (ناهید) بر فراز کوه بلند هوکئیریه؛ صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی کرد و از او خواست که او را به شاهنشاهی مطلق همه کشورها برساند و بر دیوان و آدمیان و جادوان و جباران و کاویان و کرپانان چیرگی دهد (صفا، ۱۳۷۴: ۴۲۰).
در یشت ۹ یعنی کوش یشت یا درواسپ یشت فقر ۸ـ۱۱ و در یشت ۱۳ (فروردین یشت) از بیم سپر ویونگهونت نام رفته و از او و صفات نیکوی او برای رفع تهیدستی و خشکسالی و ویرانی و زوال استعانت شده است.
در یشت ۱۵ (رام یشت)، فقرات ۱۵ـ۱۷، ییم خشئت بر فراز کوه هوکئیریه «ویو» را ستوده و از او خواسته است که او را یاری دهد تا در میان آدمیان از همه فرهمندتر باشد و هنگام سلطنت خود جانوران و آدمیان را بی‌مرگ کند و گیاه و آب را از خشکی برکنار دارد و خوردنی‌ها را زوال‌ناپذیر سازد.
در یشت ۱۷ (ارت یشت یا اشی یشت)، فقرات ۲۸ـ۳۱، ییم خشئت صاحب گله‌‌های خوب از (اشی و نگوهی»[۸۴] تقاضای یاری کرده است تا آفریدگان فردا را حیاتی فارغ از زوال بخشد.
در یشت ۱۹ (رامیاد یشت) که در آن فرکیانی ستایش می‌شود نام جمشید با تفصیل بیشتری آمده است (۳۸ـ۳). بدین ترتیب «خره نیرومدن و آفریده مزدا و کیانی و باشکوه و کارمند فعلاً و چست و برتر از همه آفریدگان را می‌ستاییم که دیدگاهی با ییم خشئت صاحب گله‌‌های خوب همراه بود، چنان‌که او بر هفت کشور زمین و بر دیوران و آدمیان و جادوان و جباران پادشاهی می‌کرد و از دیوان مال و سود فراوانی و گله و آسایش و شکوه را دور ساخت. هنگام پادشاهیش خوردنی‌ها زوال‌ناپذیر و جانوران و آدمیان جاودانی و آب و گیاه خسک ناشدنی بود. هنگام پادشاهیش از سرما و گرما و پیری و مرگ و آزی که آفریده دیو است، اثر نبوده و این تا هنگامی بود که او دروغ نگفت (صفا، ۱۳۷۴: ۴۲۱). و اندیشه خود را به دور از سخنان نادرست و دور از راستی نگردانید. اما از آن‌گاه که اندیشه خود را به سخن نادرست و دور از راستی متوجه ساخت، خره از او به هیئت مرغی دوری گزید و چون ییم خشئت دور شدن خره را دید با اندوهی فراوان سرگردان می‌گشت و از ترس دشمنان در زیر زمین مخفی بود.
نخستین خره ییم خشئت پسر ویونگهونت را به‌صورت مرغ وارغن ترک گفت. مهر صاحب چراگاه‌های وسیع و گوش هی تیز، دارنده هزار گونه چالاکی آن خره را گرفت ـ چون دومین خره بگریخت، خره از ییم خشئت بگریخت، خره ییم پسر ویونگهونت را به هیئت مرغی وارغن[۸۵] ترک گفت. ثراتئون[۸۶] (فریدون) پسر اثویه (اثقیان)[۸۷] از خاندان توانا آن را بگرفت، چنانگه به یاری آن از همه پیروزمندان مگر زرتشت، پیروزمندتر شد، آن کسی که بر «اژی دهاک» (ضحاک) دارنده سه پوزه و سه سر و چشم مو هزار گونه چالاکی، نیرومندترین، دروج دیو آسا، بد اندیش جانوران، تباهکار، کسی که انگرمی نیو او را چون قوی‌ترین دروجان بر ضد گیتی آفرید تا جهان راستی را نابود سازد، غلبه یافت ـ چون سومین خره گریخت، خره ییم پسر ویونگهونت را به‌شکل مرغ وارغن ترک گفت، کرساسپ[۸۸] (کرشاسپ) دلیر آن را گرفت چنان‌که به نیروی رشادت مردانه خود زورمندترین زورمندان جهان مگر زرتشت شد.
در همین یشت (فقرات ۴۵ و ۴۶) در باب جدال «سپنت و می‌نیو» و «انگر می‌نیو» بر سر فریکانی که هرکدام پیک‌هایی را سوی او فرستادند، از جمشید بدین ترتیب نام برده می‌شود: دهاک[۸۹] (ضحاک) و سپی تیور[۹۰] که ییم را با راه به دو نیم کرد از پیک‌های «انگر مینیو»[۹۱] می‌باشد (صفا، ۱۳۷۴: ۴۲۲).
در یشت ۲۳ (آخرین پیغامبر زردشت)، فقره ۲ از «ییم خشئت» به‌عنوان شکوهمندان یاد شده است. در وندیداد از جمشید بیش از هر نسک اوستا سخن رفته و فرگرد دوم از این نسک تنها قسمتی است که به تمامی وفق بر جمشید شده است. در آن اهورا فردا به زرتشت می‌گوید: من که اهورامزدا هستم پیش از تو با او سخن گفتم و به او دین اهورایی زرتشتی را آموختم و بدین ترتیب اهورامزدا به او پیشنهاد پیامبری می‌دهد، لیکن جمشید برای این منظور اعلام آمادگی می‌کند. پس اهورامزدا شهریاری بر سرزمین‌ها و موجودات خود را از او می‌خواهد و او پادشاهی را بدین شرط می‌پذیرد که در دوران پادشاهیش نه باد سرد باشد و نه باد گرم و نه بیماری باشد و نه مرگ.
در ادامه اهورامزدا می‌گوید بدو دو ابزار دادم، یکی انگشتری زرین و دیگری عصای سرتیز که بر زر گرفته بود و بدین ترتیب جمشید صاحب دو نیرو و قدرت گشت. در همین نسک است که اهورامزدا جمشید را آگاه می‌کند که دیگر چارپایان خرد و بزرگ و آدمیان جایی ندارند و جمشید از سپندارمذ که فرشته موکل زمین است درخواست کرد که وی از طرف جنوب، زمین را وسعت بخشد و برای موجودات جای بیشتری باز کند. این کار سه مرتبه، هربار به فاصله سیصد سال و (جمعاً نهصد سال که دوران پادشاهی جمشید است) تکرار شد که این خود می‌تواند تمثیلی از مهاجرت‌های واقعی آریائیان به‌سوی سرزمین‌‌های گرمتر مناطق جنوبی باشد (صفا، ۱۳۷۴: ۴۲۴).
جمشید پس از آن‌که توسط اهورامزدا از وجود زمستانی سخت که در راه بود آگاه شد به راهنمایی او با بهره گرفتن از ابزاری که در اختیارش گذارده بود که در اوستا از آن به نام «سورا و اشترای زرین» یاد شده، مصالح ساختمانی را آماده ساخت و قلعه یا پناهگاهی وسیع در جایی پنهان از نظرها بنا کرد و همه‌گونه امکانات سازندگی در آن قرار داد و جفتی از نژاد‌های هر نوع جانوری را از جمله انسان‌ها، حیوانات و گیاهان به آن‌جا برد تا آفت اهریمنی نتواند نسل این پدیده‌ها را از میان بردارد و نسل جانداران ادامه یابد. به گفته اوستا (زامیاد یشت، بند ۳۳). جمشید دروغ گفت و دهان به سخن نادرست آلود و این در آیین مهر که خدای راستی و پیمان است گناهی است بزرگ و از اسباب تباهی شاهان: «اگر به او بزرگ خانواده دروغ بگوید یا بزرگ ده یا شهریان یا شهریار مملکت، (آن‌گاه) مهر خشمگین [و] آزرده، خانه و ده و شهر و کشور و بزرگان خانواده و سروران مرز و بوم را تباه سازد. با این گناه جمشید در میدان شر و تاریکی حضور می‌یابد. بدین ترتیب خره از او می‌گریزد، این خره در سه نوبت و سه بخش به‌شکل مرغی به پرواز درمی‌آید. در بخش اول ایزدمهر دریافت می‌کند که بر همه سرزمین‌‌های اهورایی سلطه می‌یابد، دومین بخش نصیب فریدون می‌شود که بر اژی دهاک پیروز می‌شود و سومین را اگر تالپ دلاور که نابود کننده موجودات اهریمنی است نصیب خود می‌کند. از این پس ایزدان حامی جمشید دست از حمایت او می‌کشند و اژی دهاک یا ضحاک بر او چیره می‌گردد. با کمی دقت به این نتیجه می‌رسیم که جمشید ارتباط نزدیکی با آیین مهری دارد، به‌عقیده نصریان، پدر او ویوسونت است که در روایت ایرانی به ویوهونت تبدیل شده و صورت خویشاوند آن در اوستا ویونگهنه و در پهلوی ویونگهان است. این ویوسونت نامی عام برای خورشید است. او را می‌توان خدای خورشید دانست و ازاین‌رو جم را که پسر اوست باید پسر خورشید شناخت. قدما نیز از ارتباط با جمشید و خورشید آگاه بودند و او را آفتاب‌پرست دانسته‌اند (موذن جامی، ۱۳۷۹: ۲۰). چنان‌که این بلخی به‌هنگام گفتگو از نقوش هزار ستون (یا تخت جمشید) می‌گوید: «و هر کجا صورت جمشید به کنده‌گری کرده‌اند. مردی بودست قوی کشیده ریش و نیکو و در بعضی جای‌ها صورت او گردست و چنان است که روی در آفتاب دارد و به یک دست عاصیی گرفته است و یک دست مجمره دارد و بخور می‌سوزد و آفتاب را می‌پرستد.»
بهار طی تحلیل و مقایسه‌ای میان وظایف، اعمال و شخصیت مهر و جمشید به این نتیجه می‌رسد که «شاید بتوان باور داشت که جمشید به‌عنوان شاه و پدر نخستین انسان‌ها در واقع تجسم ایزد مهر است بر زمین که وظایف روحانی، جنگاوری و برکت‌بخشی وی را در خود جمع دارد. بنابراین هزاره جمشید هزاره نور است و در برابر هزاره تاریکی، یعنی هزاره ضحاک قرار می‌گیرد. از این‌جاست که دوره جمشیدی همچون یک بهشت اولیه خودنمایی می‌کند.» از جمشید خوب رمه پسر ویونگهان این سودها بود که ششصد سال برای همه آفریدگان اورمزد بی‌مرگی فراهم آورد و آنان را عاری از درد و پیری و آفت کرد. این بهشت که در میانه زمین در ایرانویچ برپا شده است، سرزمین اصلی مشترک هند و ایرانیان به‌شمار می‌رود جایی که محل آفرینش گاو یکتا آفریده و کیومرث است و رود مقدس دائیتی آن را آبیاری می‌کند (مؤذن جامی، ۱۳۷۹: ۲۱).
دوران پادشاهی جمشید در روایت‌‌های مختلف از ۶۰۰ سال تا ۹۰۰ سال گزارش شده است اما در حقیقت دوران او همان هزار است ولی به‌دلیل آن‌که هوشنگ و تهمورث جمشید و کیومرث از سنت‌‌های روایی دیگر به تاریخ اساطیری ایران راه یافتند، مدت پادشاهی جمشید کاهش یافت تا ایشان نیز در هزاره نخستین بشری جای بیابند. «جی کارنوی» اسطوره‌شناس فرهنگ بزرگ ایران باستان در باب تمثیل جمشید به خورشید و افول او چنین می‌گوید: «فر و شکوه جمشید آن‌چنان در روایات ریشه دوانده بود که فردوسی وی را به خورشید تشبیه می‌کند، تخت و تاج او را پر فروغ می‌یابد و فر و شکوه شاهی را در ناصیه او ساطع می‌بیند. فرجام جمشید نیز بسیار جالب است، هنگامی که فروغش او را ترک می‌گوید جهان بر او تاریک می‌شود و خود جمشید ناپدید می‌گردد و زمانی که بار دیگر ظهور می‌کند، محل ظهورش خاور دور، یعنی همان جایی است که خورشید طلوع می‌کند.»
یک افسانه مربوط به سال شمسی نیز در داستان جمشید به‌چشم می‌خورد، چون جمشید بنیانگذار جشن نوروز است و نوروز نزد ایرانیان روز اول سال و مصادف با ماه مارس و آغاز بهار می‌باشد، امپراتوری بهاری جمشید توسط دو سرما (مهر کوشا) تباه می‌گردد ولی خورشید و حیات یک‌باره از صفحه روزگار محو نمی‌شود، بلکه مانند موجوداتی که در باغ جمشید به‌سر می‌برند برای بهار آینده نگهداری می‌شود (آموزگار، ۱۳۸۰: ۷۸). سبب جمشید گفتن آن شد که او سیر عالم می‌کرد، چون به آذربایجان رسید، روزی بود که آفتاب به نقطه اول حمل آمده بود، فرمود که تخت مرصعی را در جای بلند گذاشتند و تاج مرصعی بر سر نهاده بر آن تخت نشست، چون آفتاب طلوع کرد، شعاع و پرتو آفتاب بر آن تاج و تخت افتاد، شعاعی در غایت روشنی پدید آمد و چون به زبان پهلوی شعاع را شید می‌گویند، این لفظ را بر «جم» افزوده و وی را جمشید یعنی پادشاه روشن گفتند و در آن روز جشنی عظیم کردند و آن روز را نوروز نام نهادند (اوشیدری، ۱۳۷۱: ۲۳۵).
۲ـ۲ـ جمشید در متون پهلوی
در عصر پادشاهی یم همه کارها به بهترین وجه به نیروی آذر فرنبغ و آذر گشسب و آذر برزین انجام گرفت و او آذر فرنبغ[۹۲] را در آتشگاه کوه فرهومند[۹۳] در خواند که خود بنا کرده بود نهاد و آذر فرنبغ قدیم را از دست دهاگ نجات داد. یم خواهر خود یمگ[۹۴]را به دیوی داد و خود از دیوان زنی گرفت و بدین وصلت از ترس دهاگ تن در داد. ور را یم ساخت و آن در پاریس در محل «سرووا»[۹۵] جای دارد از یم و یمگ که برادر و خواهر بودند یک جفت به دنیا آمدند، یکی نر و دیگری ماده که در یک زمان به دنیا آمدند و آن دو را نام میرگ اثفیان[۹۶] و زیانگ زرشام[۹۷] بود که از ایشان نیز فرزندان پدید آمدند.
«سپی تور» کسی است که با دهاگ همداستان شد و یم را به دو نیم کرد. یم تا آن وقت که فر از او جدا گشت سلطنت می‌کرد و مدت سلطنت او ششصد و شانزده سال و شش ماه بود و صد سال پس از فرار خود نیز پنهانی سلطنت می‌کرد.
در بندهش آمده است که در آخر هزاره «یعنی پایان نخستین هزاره تاریخ بشر) دیوان یم را پاره کردند. وَرِ یم» ورجمکرد) در جایی پنهانیست و در آن‌جا نسل بشر از نو احیاء خواهد شد.
در داستان دینیگ از باران مرکوشان[۹۸] سخن آمده و گفته شده است: آخرین طریق نجات از باران مرکوشان پناه بردن به ور یم شت است بدین معنی که سرزمینی است به نام ور جمشید که به‌وسیله آن و تحت نظر یم صاحب گله‌‌های زیبا پسر ویونگهان از نو دارای آدمیان و چهارپایانی که از بهترین نژاد هستند و درخت‌ها بلند و خوردنی‌‌های گوارا خواهد شد و همه این‌ها به طریقی معجزه‌آسا پدید می‌آید تا جهان از نو مسکون شود و این موجودات تازه جای موجوداتی را که قبلاً بوده‌اند، می‌گیرند و این خود نوعی از رستاخیز است (صفا، ۱۳۷۴: ۴۲۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲- تحقیقات مربوط به برنامه فرزندپروری مثبت و اختلال نقص توجه - بیش فعالی
برنامه فرزندپروری مثبت که یکی از انواع آموزش مدیریت والدین است اغلب به عنوان یک روش درمانی برای کودکان دارای اختلال نقص توجه - بیش فعالی پیشنهاد می گردد. تاکنون در این زمینه مطالعات بسیاری در خارج و داخل کشور انجام شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مطالعات صورت گرفته بر روی تأثیر برنامه فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان از تنوع بسیاری برخوردار است. اکثر آموزش های اعمال شده به صورت گروهی صورت گرفته است.
ساندرز و مک‌فارلند (۲۰۰۰) نشان داده‌اند که برنامه فرزندپروری مثبت، عوامل استرس‌زای والدین را تحت تاثیر قرار داده و عواملی مثل افسردگی، عصبانیت، اضطراب و سطوح بالای استرس را از طریق بهبود مهارت‌های والدگری تقلیل می‌دهد.
نتایج مطالعه زوربریک[۲۴۹] (۲۰۰۱) بر روی ۷۱۸ والد پیش دبستانی نشان داد که پس از آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، کاهش چشمگیری در اختلالات رفتاری کودکان و سبک والدگری استبدادی والدین ایجاد شد. در ضمن افسردگی، اضطراب، استرس و تعارضات والدین در مورد مسائل تربیتی کودک نیز کاهش و در نتیجه سازگاری زناشویی افزایش یافت، این نتایج تا ۲ سال پیگیری هم باقی مانده بود (ترنر و همکاران، ۲۰۰۲).
در مطالعه راجرز و همکاران (۲۰۰۳) نیز حاکی از کاهش مشکلات رفتاری کودکان بود. در این مطالعه همچنین بهبود قابل ملاحظه‌ای هم در رابطه با رفتارهای نامناسب فرزندپروری، تعارضات والدینی، احساس رضایت و صلاحیت والدین، افسردگی، اضطراب و استرس بوجود آمده بود. به علاوه این والدین سطح بالایی از رضایت از برنامه را ابراز نمودند.
ترنر و ساندرز (۲۰۰۶) بعد از آموزش برنامه فرزندپروری مثبت گزارش کرده‌اند که والدین سطوح کمتری از مشکلات رفتاری کودکان و نیز سطوح کمتری از فرزندپروری ناکارآمد را نشان داده است.
دنفورث[۲۵۰] و همکاران (۲۰۰۶ ) نیز والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی همراه با اختلال نافرمانی مقابله‌ای (ODD) را تحت این برنامه آموزشی قرار دادند. نتایج این مطالعه حاکی از کاهش رفتارهای بیش فعالی، مخالفت جویی و پرخاشگری در کودکان و بهبود رفتارهای فرزندپروری و کاهش استرس والدین بود (به نقل از جعفری و همکاران، ۱۳۸۹).
درتزک[۲۵۱] و همکاران (۲۰۰۹) نشان داده‌اند که برنامه‌های فرزندپروری مثبت تأثیر مثبتی بر روی مشکلات رفتاری کودکان و وضعیت سلامت روان والدین دارد.
مک‌کینون[۲۵۲] (۲۰۰۱) به ارزیابی یک برنامه آموزشی گروهی برای والدین کودکان ADHD پرداخت. وی والدین ۳۰ کودک ADHD که در لیست انتظار برای استفاده از خدمات بهداشت روان بودند انتخاب کرد و به صورت تصادفی در دو گروه ۱) آموزش والدین به تنهایی ۲) آموزش والدین و معلم قرار داد. اهداف این تحقیق عبارت بود از:

 

    1. بررسی نتایج این برنامه در ۵ حوضه‌ی خاص (گزارش والدین و معلمان درباره رفتار کودک، خودسنجی‌هایی مورد استرس، به دست آوردن دانش درباره‌ی اصول رفتاری ADHD و خودسنجی‌هایی درباره شایستگی و صلاحیت).

 

    1. افزودن مؤلفه آموزش معلم به برنامه آموزش گروهی به منظور افزایش تعمیم اثرات درمان به محیط خانه و مدرسه. والدین و معلمان پرسشنامه‌هایی را جهت بازتاب هر کدام از ۵ حوزه مورد علاقه قبل از درمان و بعد از آن تکمیل کردند. نتایج کمی و کیفی نشان داد که والدین پیشرفت‌های معناداری را در شرایط خانه گزارش کردند که عبارتند از: بهبود رفتار کودک، استرس، دانش درباره اصول رفتاری و شایستگی صلاحیت والدین معلمان نیز پیشرفت‌های معناداری را در بهبود رفتار کودک و شایستگی گزارش کردند. کاهش بیشتر رفتار ADHD کودکان زمانی بیشتر مشاهده شد که هم والدین و هم معلمان در این برنامه شرکت داشتند.

 

لهنر- دوآ (۲۰۰۱) در تحقیقی به بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدین کودکان ADHD بارکلی بر ادراک والدین از شدت اختلال، استرس و احساس شایستگی آنها پرداخت. وی ۴۸ نفر از والدین خانواده‌هایی که فرزندان ADHD بین سنین ۶ تا ۱۱ سال داشتند را به صورت تصادفی در یکی از دو گروه برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی به لحاظ آماری کاهش معناداری بر ادراک والدین از شدت نشانه‌های ADHD فرزندشان ایجاد کرد، در ثانی سطح استرس گزارش شده والدین در گروه برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی به لحاظ آماری پایین‌تر بود، همچنین برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی بطور معناداری احساس شایستگی والدین را افزایش نداد. طوری که به لحاظ آماری پیشرفت‌های معناداری در هر دو گروه مشاهده شد.
در تحقیق پشت مشهدی، محمدخانی، پورشهبازو خوشابی (۱۳۸۹) تحت عنوان اثربخشی مداخله ترکیبی درمان دلبستگی و آموزش فرزندپروری در مادران دلبسته ناایمن بر نشانه‌های کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی، آزمودنی‎‌ها پس از مداخله تغییراتی را در علائم فزون‌کنشی گزارش دادند. در تمام آزمودنی‌ها کاهش نمرات شدت نشانه‌های فزون‌کنشی کودکان گزارش شد. دامنه کاهش نشانه‌های فزون کنشی کودکان نسبت به خط پایه در مداخله دلبستگی ۳٫۸۶% تا ۱۳٫۸% و در آموزش فرزندپروری ۴٫۲۶% تا ۲۶٫۶۸% بود.
فرمند (۱۳۸۵) در تحقیق خود تحت عنوان سودمندی درمان ترکیبی: برنامه گروهی فرزندپروری و دارو درمانی بر علائم و شیوه‌های تربیتی کودکان ۱۲-۳ ساله مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی در مقایسه با هر یک از این درمان‌ها به تنهایی، نشان داد که از بین درمان ترکیبی، درمان دارویی به تنهایی و فرزندپروری مثبت، درمان دارویی کاهش بیشتر نشانه‌ها را به همراه دارد و در این مطالعه روش درمان ترکیبی بیش از همه موجب افزایش مهارت‌های فرزندپروری و کاهش واکنش بیش از حد در والدین شود.
مطالعه‌ای که توسط هوش‌ور و همکاران (۱۳۸۸) انجام گرفت، نشان داد که برنامه آموزش گروهی والدین در کاهش خرده مقیاس سلوک، اضطراب و نمره کل مشکلات رفتاری تأثیر گذاشت. اما بر خرده مقیاس مشکلات یادگیری و تکانشی و روان‌تنی تغییر معناداری ایجاد نکرد.
در مطالعه‌ای که توسط عاقبتی (۱۳۹۰)، تحت عنوان اثربخشی و رضایت از برنامه فرزندپروری مثبت در مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی و مقایسه آن با مادران کودکان مبتلا به اضطراب جدایی صورت گرفت، نشان داد برنامه فرزندپروری مثبت منجر به بهبود سبک فرزندپروری مادران، کاهش شدت افسردگی، اضطراب و استرس آنها، بهبود رابطه کودکان و کاهش مشکلات رفتاری کودکان در مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد. به علاوه تحلیل کواریانس چند متغیری، تفاوت معنی‌داری را بین مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی از نظر سبک فرزندپروری، شدت افسردگی، اضطراب و استرس مادران و مشکلات رفتاری کودکان نشان نداد. مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی در مقایسه با مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی پس از پایان برنامه فرزندپروری رابطه بهتری را با کودکانشان (مراقبت بیشتر و حمایت افراطی کمتر) گزارش کردند و رضایت بالاتری را از شرکت در برنامه اعلام نمودند.
غنی زاده (۱۳۸۴) نشان داد پس از ۸ جلسه آموزش، والدین نمره کل فر مقیاس درجه‌بندی کانرز و نمره خرده مقیاس‌های مشکلات رفتاری و یادگیری و همچنین شاخص بیش‌فعالی را در مقایسه با قبل از آموزش به میزان چشمگیری پایین‌تر گزارش نمودند (به نقل از فرمند، ۱۳۸۵).
روشن‌بین (۱۳۸۵)، برنامه گروهی فرزندپروری مثبت را به ۸ نفر از مادران کودک دارای اختلال نقص توجه - بیش فعالی آموزش داد و از طریق این آموزش توانست استرس مادران را کاهش دهد (به نقل از جعفری و همکاران، ۱۳۸۹).
روشن‌بین (۱۳۸۵)، به بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه برنامه فرزندپروری مثبت بر تغییر شیوه فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای پرداخت. و پس از ۸ جلسه آموزش در طی ۲ ماه و مقایسه میانگین تفاضل نمرات پیش‌آزمون – پس‌آزمون شیوه‌های فرزندپروری در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل‌گیرانه مادران گروه آزمایشی پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغییرات پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون، کاهش یافته، در مقابل شیوه فرزندپروری مقتدرانه در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش یافته است. این نتایج نشان داد که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، شیوه فرزندپروری ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله‌ای را تغییر می‌دهد.
در تحقیق دیگری جعفری و همکاران (۱۳۸۹)، که در آن اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی را می‌سنجید، نشان دادند که شرکت در برنامه آموزش فرزندپروری مثبت، مشکلات سلامت روان عمومی (جسمانی‌سازی، افسردگی، اضطراب و ناکارآمدی اجتماعی) مادران دارای کودکان ADHD را کاهش می‌دهد.
جعفری، فتحی آشتیانی و طهماسیان (۱۳۹۰)، به بررسی اثر بخشی آموزش گروهی برنامه فرزندپروری مثبت به مادران بر کاهش نشانه‌های مرضی کودکان ۴ تا ۱۲ مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی پرداختند، یافته‌ها نشان داد که در گروه آزمایش پس از مداخله، میانگین نمرات آزمودنی ها در هر دو خرده مقیاس پرسشنامه فهرست نشانگان کودک (کم توجهی – بیش فعالی/ تکانشگری) کاهش یافته است. اما پس از اتمام مداخله و در مرحله پیگیری افزایش میانگین این دو خرده مقیاس قابل مشاهده است؛ لیکن با این افزایش، باز هم نمرات میانگین این دو خرده مقیاس در مرحله پیگیری، نسبت به پیش‌آزمون کمتر و این تفاوت معنادار بوده است و این یافته بدین معناست که به استناد گزارشی که والدین کرده‌اند، میزان مشکلات توجه و بیش فعالی کودکان، پس از تجربه مداخله کاهش یافته است. و این در حالی است که گروه کنترل، میانگین هر دو مقیاس در مراحل پس‌آزمون و پیگیری بالاتر از مرحله پیش‌آزمون مداخله است یعنی اینکه مادران گروه کنترل همزمان با انجام یافتن پژوهش، رفته رفته افزایش تدریجی مشکلات توجه و بیش فعالی را نشان می دهند.
صادقی (۱۳۸۷) به بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده، کیفیت زندگی و علائم اختلال نقص توجه - بیش فعالی پرداخت. نتایج نشان داد که آموزش والدین روی مشکلات سلوک، شاخص فزون کنشی، نشانه‌های فزون‌کنشی و تکانشگری کودک و رابطه والد کودک اثر مثبت دارد.
در تحقیق دیگری تحت عنوان تأثیر برنامه آموزش مدیریت والدین در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی که توسط فتحی (۱۳۷۹) انجام شد، نشاند داده شد که آموزش فرزندپروری نشانه‌ها اختلال نقص توجه - بیش فعالی را کاهش می‌دهد. موفقیت در والدی کم سن‌تر و کم سوادتر بیشتر از سایرین بود.
تحقیق نمازی، محمدخانی و خوشابی (۲۰۱۰)، تحت تأثیر عنوان آموزش مدیریت والد بر تعامل مادر - کودک در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی بیانگر تفاوت معنادار بین نمرات پیش‌آزمون و سنجش پیگیری بود. این پژوهش که شامل ۸ جلسه آموزش و ۲ جلسه پیگیری بود، کاهش پایداری در هر سه متغیر تعامل سوء استفاده‌گر مادر- کودک، پرخاشگری روانشناختی و تنبیه بدنی را نشان می‌دهد.
بهمنی و علیزاده (۱۳۹۰) در مطالعه خود که به بررسی اثر آموزش مدیریت به مادران بر بهبود شیوه‌های فرزندپروری و کاهش نشانه‌های اختلال نقص توجه - بیش فعالی فرزندان پرداختند، نشان دادند که آموزش مدیریت به مادران سبب بهبود شیوه فرزندپروری شده و نمرات مادران در شیوه مقتدرانه پس از آموزش افزایش و در دو شیوه خودکامه و سهل‌گیر کاهش پیدا کرد. همچنین آموزش مدیریت بر این مادران در کاهش نشانه‌های اختلال نقص توجه - بیش فعالی تآثیر دارد. و باعث کاهش نشانه‌های بی‌توجهی و تکانشگری و نوع مرکب این اختلال شده است.
ناظمی اردکانی (۱۳۸۶) در مطالعه‌ای که در آن اثربخشی برنامه مدیریت والدین در اصلاح روابط آزارنده مادر و فرزندی و کاهش استرس مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی را می‌سنجید، اجرای برنامه را در کاهش روابط آزارنده مادر و فرزندی، اعمال پرخاشگرانه و ضرب و شتم بدنی از جانب مادران در تعامل با فرزندانشان مؤثر دید ولی در میزان استرس والدینی کاهش مشاهده نشد.
حاجبی، شوشتری و خواجه الدین (۱۳۸۳)، در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش مدیریت رفتاری والدین کودکان پیش‌دبستانی مبتلا به ADHD پرداختند و دریافتند که آموزش مدیریت رفتاری والدین می‌تواند در بهبود علائم کودکان پیش دبستانی مبتلا به ADHD مؤثر باشد.
۲-۳- فرضیه‌های پژوهش
۲-۳-۱- فرضیه‌های اصلی

 

    • آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر نشانه‌های بیش فعالی تأثیر از دید مادر معناداری دارد.

 

    • آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر شیوه فرزندپروری مادر از دید مادر تأثیر معناداری دارد.

 

۲-۳-۲- خرده فرضیه‌ها
- آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر زیر مقیاس‌های شیوه فرزندپروری مادر تأثیر معناداری دارد.
۲-۴- سؤالات پژوهش
- آیا آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر رابطه مادر- کودک از دید کودک تأثیر معناداری دارد؟
- آیا آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر زیر مقیاس‌های رابطه مادر-کودک از دید کودک تأثیر معناداری دارد؟
۲-۵- خلاصه فصل دوم
در این فصل ابتدا همه‌گیر‌شناسی و سبب‌شناسی اختلال نقص توجه - بیش فعالی و نظریات مرتبط به این اختلال و شیوه‌های فرزندپروری و روابط مادر- کودک بررسی شد. همچنین به پیشینه‌ نظری و پژوهشی متغیرهای حاضر در پژوهش اشاره گشت. در پایان فرضیات و سؤالات پژوهش عنوان گردید.
از نظریات مهم اختلال نقص توجه - بیش فعالی نظریه ترکیبی کارکرد اجرایی بارکلی است که نشان داد، افراد مبتلا به ADHD در بازداری رفتاری و کنترل شخصی اختلال دارند. این اختلال در چهار زمینه عملکرد نمایان می‌شود: ۱) حافظه فعال غیر کلامی ۲) درونی کردن گفتگو با خود ۳) خودگردانی خلق، انگسزش و سطح انگیختگی ۴) بازسازی. معروف‌ترین مدل شیوه فرزندپروری، مربوط به شیوه فرزندپروری بامریند است که ۳ نوع شیوه فرزندپروری را بیان می کند: مستبدانه، مقتدرانه و سهل‌گیرانه. همچنین نظریه‌های مربوط به روابط مادر- کودک، نظریه‌های روانکاوی، یادگیری اجتماعی و کردارشناسی است که هر یک به نوعی این رابطه را تبیین کرده‌اند.
در ادامه بحث درباره پیشینه‌های پژوهشی پرداخته شد. پژوهش‌ها به طور همخوانی بر اهمیت تأثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر نشانه‌های بیش‌فعالی و رابطه مادر- کودک دارد. در پایان نیز فرضیات و سؤالات پژوهش مطرح گردید.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
در این فصل به توضیح روش پژوهش، جامعه آماری، نحوه نمونه گیری ، ابزارهای تحقیق و روش اجرا پرداخته ایم.
۳-۲- روش تحقیق، بیان متغیرها و نحوه کنترل آنها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]