-سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار مرا میبیند؟ ۳ بار ۱۳۱
« سرم روی میز میافتد وخفه میشوم انگار ….»
«سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار …. دیگر هیچ صدایی نمیشنوم ….سرم روی میز میافتد و خفه میشوم انگار …. چند لحظه؟ چند دقیقه؟ نمیدانم. آرمیتا چه میکند؟ نمیدانم؟ مرا میبیند و میایستد؟ مرا میبیند و میرود؟ مرا میبیند؟ »
تعداد صفحه
-باید با آرمیتا حرف بزنم ۹بار ۱۵۹، ۱۷۲، ۱۸۵(۲بار)، ۱۸۷، ۲۵۴، ۲۵۵و ۲۶۱(۲بار)
این هم یکی ازجملاتی است که به کرّات به آن برمیخوریم. تردید، دودلی، هم زبان نبودن، هم فکر نبودن، همه اینها دست به دست هم میدهد تا ارمیا مدام این جمله را با خود تکرار کند. جملهای که نشان دهنده اوج درگیریهای ارمیاست با خودش برای گرفتن تصمیمی مهم.
پایان نامه
-روی زمین دست و پا میزنند ۲بار ۲۳۶
« سکه ها، جیرینگ، جیرینگ جلوی پای ارمیا به زمین میافتند و ارمیا آرام به حرکتآنها نگاه میکند که چه گونه روی کفگرانیت سالن سر میخورند و میغلتند و روی زمین دست و پا میزنند. بالا و پایین میپرند و روی زمین دست و پا میزنند» (برای توصیف دقیق و تصویری کردن)
-آخر بچهی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟
این عبارتی است، که ارمیا بارها از خود میپرسد؛ وقتی در اوج ناباوری خود را درمیان مردم و جامعهای میبیند که هیچ سنخیتی با آنها ندارد. درصفحه۲۵۳ ، این عبارت۴ بار تکرار میشود تا درماندگی او را بیشتر تصویر کند.
-زنک فال گیر چادر به کمر ۹بار ۳۰۷(۲بار)، ۳۸۸، ۴۵۰(۲بار)، ۴۵۱(۳بار)و۴۵۲
-شبانگاه زار زار میگرید ۲ ۴۲۳
تکرار یک بند یا صفحه (با تغییر اندک یا بدون آن)
«چشمهایش را روی هم میگذارد. آیا حرمت دیدن مدونا غلیظتر است یا شنیدن صدایش؟ گوش را که نمیتوان بست، اما لااقل چشم را که میتواند.» ۳بار ص۲۵۵،۲۵۸و۲۵۹
« ارمیا گیجاویج توی خیابان پنجم سکندری میخورد. میافتد و بلند میشود و میدود. با خودش میگوید: “ آخر بچهی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟ ” میدود و فریاد میکشد: “ آخر بچه ی کربلای پنج را چه به فیفث اونیو؟” » ۲بار ص۲۵۳
عبارت صفحهی آغازین کتاب۸ عیناً درآخر فصل ۶ تکرار میشود. (۴۰۴-۴۰۳)، فقط یک تغییر در آن دیده میشود، عبارتی که در پایان صفحهی۸ باچند نقطه، نیمه کاره رها شده بود اینجا تمام وکامل میشود.
…….
« هر روز دهها بار این ماجرا در همه جای آمریکا تکرار میشود. دهها بار را که در۲۵ سنت ضرب کنیم، میفهمیم که چندان چیز دندانگیری هم جمع نمیشود، اما دهها بار را اگر در نگاه کودکان ضرب کنیم، میفهمیم که …» ص۸
« میفهمیم که بغض گلوگیر در حنجرهی نسلهای بعدی بهصورتی ژنتیکی لانه کرده است …»
ص۴۰۴
تناسب
- ترکش، خمسه-خمسه، خمپاره، کاتیوشا، جبهه، شهید
۳۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۴۰
۳۳۵
۳۷۱
۳۷۳
۳۷۵
۴۱۴
۴۱۴
۴۱۴
۴۳۴
۴۷۴
- صبح، ظهر، مغرب
- جنگ، کشتن، کشته شدن، مرگ، عراقیها
- قطره، آب
حقارت، شناعت، پول
- کف، سوت، نقل، سکه انداختن
- بریده اند، بریدن، پیوندزدن
- مرگ، درد، کفن، شهید، اشک
- خامه، عسل، مربا
- شب، لحاف، متکا، روانداز
- فریب، نیرنگ
- سبز، آبی
- خرس، گوزن، راکون، جنگل
- پیر، فرتوت، مادربزرگ
«انواع جناس(تام-مختلف الاول … )»
- کول ، کول ( جناس تام) ۲۵
باحالCool کتف
- تاشیکا، ماشیکا، یاشیکا ۳۰
- شرع، شارع / شرع، مشروع ۳۰
- شرع، شرغ ۳۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...