دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع تاثیر بیکاری بر جرم و انحرافات اجتماعی مطالعه موردی زندان ... |
گروه های بهنجار
Groups of normal
۱-همنوایی
Coformity
+
+
گروه های نابهنجار
Groups of abnormal
۲- نوآوری
Innovation
۳-آداب پرستی
ritulism
۴-کناره گیری
Retreatism
۵-انقلاب گری،شورشی
Rebellion
+
-
-
-
-
+
-
-
(علائم مثبت«+» به معنای بیشتر و دسترسی داشتن)(علائم منفی«-» به معنای کمتر ودسترسی نداشتن
گروه اول: (همنواها)
اکثریت افراد جامعه را تشکیل می دهند و افرادی مطیع و بهنجار هستند و کسانی هستند که هم اهداف نهادی شده (اهداف فرهنگی) را درونی ساخته اند و پذیرفته اند و هم راه ها و وسایل نیل به این اهداف را درونی ساخته و پذیرفته اند. مانند کسانی که پول دار شدن و مکنت پیدا کردن را به عنوان هدف پذیرفته اند و از راه های مشروع و پذیرفته شده ای چون کار سخت و تلاش وافر جهت نیل به این هدف تبعیت می کنند. آنچنان که عنوان شده در تشکیل ساختی جامعه این تنها گروهی است که به عنوان گروه بهنجار شناخته می شود.
گروه دوم : ( نوآوران)
کسانی هستند که اهداف فرهنگی جامعه را قبول دارند اما راه رسیدن به اهداف را مورد پذیرش قرار نداده اند بر این مبنا است که به دنبال راه های نو و جدیدی می گردند تا آنها را به اهداف مورد نظر راهی کند. برای مثال برای نیل به پولدار شدن و کسب رفاه در زندگی به جای این که از راه های مشروعی چون کار و تلاش سخت و یا تحصیل کردن استفاده کنند از راه های غیر مشروعی که مورد پذیرش جامعه نیستند چون سرقت و یا قاچاق مواد مخدر استفاده می کنند و فرض آنها این است که با حمل مواد مخدر یا سرقت تا آخر عمر می توانند در آسایش و رفاه زندگی کنند.
گروه سوم: (آداب پرستان)
کسانی هستند که راه های پذیرفته شده جامعه را پذیرفته اند ولی اهداف را به صورت دقیقی نپذیرفته اند و یا این که این قدر سرگرم راه ها هستند که اهمیت اهداف را فراموش می کنند. این گروه را مرتون مراسم گراها یا آداب پرستان می نامد که راه های سالم کار کردن و زیستن را دنبال می کنند و از ریسک کردن هم می پرهیزند. به نظر مرتون” دیوان سالار غیور سازشکار” بهترین نمونه مراسم گر است. چنین کسی هدفها و مقررات سازمانی را به عنوان هدفها و مقررات خودش می پذیرد و تابعیت بی چون چرا با سازمان از مشخصات اوست (ستوده،۱۴۰:۱۳۷۷). به عنوان مثال اگر پرستار اورژانس بیمارستانی به جای فراهم آوردن وسایل درمان یک مصدوم، وقت زیادی را صرف تهیه پرونده پزشکی مصدوم کند نمونه یک مراسم گرا به حساب می آید.
گروه چهارم: (کناره گیران)
کسانی هستند که نه اهداف فرهنگی را پذیرفته اند و نه وسایل نیل به این اهداف را، این گروه نقطه مقابل گروه اول هستند. این گروه از افراد اگر چه در داخل جامعه هستند اما به جامعه تعلق ندارند در مفهوم جامعه شناسی با کلمه با جامعه کاملاً بیگانه هستند. کسانی چون خانه بدوشها، ولگردها، الکلی ها و کسانی که اختلالات شدید روانی دارند در این گروه قرار می گیرند.
گروه پنجم: (انقلابیون)
کسانی هستند که هم اهداف نهادی شده و هم وسایل نهادی شده را طرد می کنند ولی مانند گروه چهارم که کناره گیرها هستند بدون هدف نیستند. بلکه با طرد و نفی اهداف و وسایل نهادی شده و پذیرفته جامعه در پی طرح جایگزینی اهداف و راه های جدیدی هستند. بر این مبنا که به شورش و طغیان علیه نظام اجتماعی غالب دست می زنند و با عدم مشارکت در جامعه می خواهند خود را از فشار ضوابط حاکم بر جامعه برهانند و این امر منجر به جانشین ساختن یک نظام اجتماعی جدید می شود. افرادی که در پی ایجاد حرکت و جنبشهای انقلابی در جامعه هستند در این گروه قرار می گیرند.
ملاحظه می شود که تحلیل مرتون از انحراف بر عدم تطابق بین اهداف و شیوه های نیل به اهداف تأکید دارد، تحلیل ساختنی او از شرایط اجتماعی که چنین وصفی از آن سرچشمه می گیرد مربوط به جامعه آمریکا می گردد، و بر ماهیت نظام طبقاتی تأکید دارد که آن را نظام طبقاتی باز می خواند. بر مبنای این خصلت فرض بر این است که همه افراد آموخته اند که باید در جستجوی اهداف فرهنگی یکسانی باشند، اما در درون یک نظام طبقاتی عده ای کمتر از دیگران به شیوه های دستیابی به اهداف برای تحقق بخشیدن به آرزوهایشان دسترسی دارند و در نتیجه امکان دارد دچار آنومی گردند. اما کسانی که در بالاترین نقطه نظام اجتماعی قرار دارند، چون از طریق ارث به منابع دسترسی پیدا می کنند لازم نیست که خود برای به دست آوردن آن کوشش نمایند در حقیقت این افراد نه شکست می خورند و نه موفق می شوند. زیرا، از قوانین ارث بهره مند می گردند. در واقع هیچ مدرکی برای اثبات این که این افراد کمتر از گروه شکست خورده دچار آنومی هستند وجود ندارد اما آنها از نظام موجود که به آنها فرصتهای برتری می دهد حمایت خواهند کرد.
بنابراین جامعه بر باز بودن راه های دسترسی به اهداف و مقامات بالاتر تأکید دارد و از آن افراد درخواست توفیق اقتصادی دارد از طرفی راه های مجاز بر روی افراد به دلیل پائین بودن سطح تحصیلات، فراهم نبودن زمینه های شغلی و عدم پذیرش از طرف جامعه به دلیل مسائل نژادی و قومی، بسته است و یا این که اگر راه های مجاز هم باز باشد افراد را به درجه و سطح توفیق اقتصادی مورد انتظار جامعه نمی رساند در اینجا است که فرد راه های مجاز و غیر مؤثر را رها کرده و راه های غیر مجاز ولی مؤثر را انتخاب می کند. در این وضعیت فرهنگ جامعه دو تقاضای متضاد را از افراد دارد که با هم سازگار نیستند. از یک سو جمع آوری ثروت و پول هدفی با ارزش تلقی می شود از طرفی کسانی هستند که امکانات استفاده از راه های مجاز رسمی و مؤثر را ندارند. حاصل این تضاد ظهور شخصیت بیمار و رفتار ضد اجتماعی است.
نکته دیگری که در اندیشه مرتون در زمینه انحراف اجتماعی حائز اهمیت است توجه به نقش فاصله طبقاتی در بروز انحراف است. یکی از امتیازات نظریه رابرت مرتون درباره آنومی(بی هنجاری) این است که به طور ضمنی بعضی از فرضیات مارکس، مخصوصاً آن بخشی که مربوط به تضادهای درونی یک نظام می گردد را در بردارد. بنابراین از تئوری مرتون چنین برداشت می شود که در جامعه ای که تحرک صعودی برای افراد بسته و یا دشواراست،افراد برای رهایی از احساس محرومیت به راه های غیر مجاز روی می آورند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا در جوامع فئودالی که راه صعود طبقات پائین به طبقات بالا به مراتب شدیدتر از جوامع صنعتی است، میزان جرم و انحراف در سطح پائین تری قراردارد. در اینجا است که مرتون عنوان می کند باید به هدف پذیرش شده جامعه که انباشت ثروت و پولدار شدن است توجه کرد. به نظر مرتون در آنجا که ارزشهای فرهنگی با نشانه های خاص توفیق اجتماعی، برای اکثریت مردم تشویق و ترغیب می شود و ساخت اجتماعی دسترسی به وسایل مشروع را برای اکثریت جامعه مسدود کند رفتار ضد اجتماعی با نرخ بالایی تحقق خواهد یافت یعنی افراد نسبت به اهداف آگاهند و بر آنها از جانب جامعه فشار زیادی برای موفق شدن وارد می شود و این فشار آنها را مجبور می کند تا به راه های غیر مجاز کشانده شوند. در نهایت به این نتیجه عمده در اندیشه مرتون می رسیم که وضعیتی که سبب بروز رفتار اجتماعی و منحرفانه می شود حاصل ارزشهای خاص فرهنگی و ساخت اجتماعی جامعه است (غفاری،پیشین:۵۳).
آنچه که از نظریه مرتن برداشت می شود این است که میزان فاصله پایگاه اقتصادی و اجتماعی محقق با پایگاه اقتصادی و اجتماعی ایده آل منجر به احساس محرومیت می شود و در نتیجه در گرایش به رفتارهای انحرافی افراد مؤثر است) Blau,1982; Bonger, 1916; Merton, 1938; Braithwai.; 1979;). بیکاری و شرایط نامساعد اقتصادی میزان این فاصله را بیشتر می کند. در فصل سوم تحقیق این مطلب را به تشریح خواهیم کرد.
فصل دوم:
آثار بیکاری بر فرد، خانواده، جامعه
مبحث اول: آثار بیکاری بر فرد
گفتار اول: فقر اقتصادی
بیکاری یکی از مشکلات موجود در جوامع امروزی به خصوص جوامع جهان سوم است و از عواملی است که از لحاظ جرم شناسی به عنوان یک عامل مؤثر اجتماعی در بروز بزهکاری مورد سنجش واقع می شود.
بیکاری به خصوص برای مدت طولانی علاوه بر ایجاد فقر اقتصادی و فرهنگی تأثیر بسیار مخربی بر روحیه شخص بزهکار و آثار مخرب دیگری بر خانواده فرد بیکار و جامعه می گذارد. در این فصل برآنیم که تأثیرات بیکاری را بر روی فرد، خانواده فرد بیکار و جامعه ، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
الف: تعریف فقر
بیکاری به خصوص برای طولانی مدت و در شرایطی که پشتوانه مالی برای فرد بیکار وجود نداشته باشد منجر به فقر اقتصادی خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 06:35:00 ب.ظ ]
|