کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۱۹۸۲

 

چا لز هندی[۳۵]، کتاب ” عصر سنت گریزی ” را منتشر کرد.

 

 

 

۱۹۸۹

 

” مرکز یادگیری سازمانی ” به ریاست سنگه در MIT تشکیل شد و ادگار شاین[۳۶]، کریس آرجریس، آریه دوگاس، ری استاتا و بیل اوبراین مشاورین اصلی آن بودند.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

۱۹۸۹

 

کتاب ” پنجمین اصل [۳۷] ” پیتر سنگه منتشر شد.

 

 

 

۱۹۹۰

 

مقاله دیوید گروین [۳۸] منتشر شد که بیان می داشت ” تنها آن نوع یادگیری برای مدیران مفید خواهد بود که قابل اندازه گیری باشد. “

 

 

 

۱۹۹۳

 

کتاب ” سازمان زنده [۳۹] ” توسط آریه دوگاس منتشر شد.

 

 

 

۱۹۹۷

 

کتاب ” درباره یادگیری سازمانی ” توسط کریس آرجریس منتشر شد.

 

 

 

۱۹۹۷

 

کتاب ” رقص تغییر[۴۰] ” توسط پیتر سنگه و همکارانش منتشر شد.

 

 

 

۱۹۹۹

 

 

 

 

 

منبع : برگرفته از بوانی، ۲۰۰۳ ؛ به نقل از قربانی زاده، ۱۳۸۷٫
۲-۲-۲) تفاوت یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده:
تسانگ معتقد است که دو اصطلاح ” یادگیری سازمانی ” و ” سازمان یادگیرنده ” بعضی اوقات به اشتباه به جای یکدیگر به کار گرفته می شوند. وی یادگیری سازمانی را مفهومی می داند که برای توصیف انواع خاصی از فعالیت هایی که در سازمان جریان دارد، به کارگرفته می شود، درحالی که سازمان یادگیرنده به نوع خاصی از سازمان اشاره می کند ( جوانمرد و سخایی، ۱۳۸۸). یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آن هاست. یادگیری سازمانی از طریق بینش مشترک و هم ذهنی، الگوهای ذهنی و دانش، حاصل شده و بر تجربه و آگاهی های گذشته و رویدادهای پیشین استوار است و یادگیری سازمانی فرایندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طول زمان رخ می دهد. سازمان یادگیرنده، سازمانی است که ظرفیّت یادگیری، تطبیق و تغییر خود را افزایش می دهد. در چنین شرایطی فرایندهای یادگیری تجزیه و تحلیل می شوند و تحت نظارت قرار می گیرند، توسعه می یابند و در ارتباط با اهداف نوآوری و بهبود، مدیریت می شوند. چشم انداز، استراتژی، رهبری، ارزش ها، ساختارها، سیستم ها، فرایندها و عملکردهای چنین سیستمی دست به دست هم می دهند تا یادگیری و بهبود افراد را تسهیل کرده و یادگیری سطح سازمانی را تسریع نماید ( گیفورت و مارزیک، ۱۹۹۶ ؛ فتحی، ۱۳۸۹). سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی مفاهیمی مترادفی نیستند، یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستم کلی است. به عبارت دیگر سازمان یادگیرنده، حاصل یادگیری سازمانی است (سبحانی نژاد، شهابی و یوز باشی، ۱۳۸۵ ؛ فتحی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۳) ویژگی های یادگیری سازمانی :
با توجه به دیدگاه های یادشده در مورد یادگیری سازمانی می توان مهم ترین ویژگی های یادگیری سازمانی را به شرح ذیل بیان کرد:
۱ ) فرایندی پیچیده : متأثر از ارتباط متقابل عوامل متعدد و متنوع درون و برون فردی، محیطی و درون سازمانی و برون سازمانی.
۲) برنامه ریزی نشده : مانند متون آموزشی دوره های رسمی که از پیش برنامه ی پیش بینی شده ای برای آن تدوین نشده است.
۳) هوشیارانه و هدفمند : فضاهای پر جاذبه ای از یادگیری و بهبود بر فرد فرد افراد و گروه های سازمان حاکم می شود و افراد و گروه ها با دقت و کنجکاوی و همسو با استراتژی سازمان، مترصد یادگیری اند.
۴) متعامل و پویا : همواره یک نفر به عنوان استاد یا مهارت آموز در جایگاه انتقال اطّلاعات و آموخته‌ها قرار نمی گیرد ؛ بلکه افراد، گروه ها و سازمان، همزمان نقش اطّلاعات، تجارب و آموخته های خود و انتقال آن به دیگران را ایفا می کنند. این فرایند، بازخوردی مداوم، سریع و مؤثر در سطح فردی، سازمانی و گروهی ایجاد می کند.
۵) مستمر و مداوم : مانند دوره های آموزشی رسمی به ساعات و مکان مشخص محدود نمی شود.
۶)متحوّل و رشد یابنده : تعامل، پویایی و تداوم یادشده و نیز بازخورد حاصل از این فرایند، ویژگی زایندگی به آن می بخشد و تحوّل رشد و بهبود مستمر یادگیری سازمانی را به دنبال دارد.
۷) متأثر از شالودهی دانستن یا منابع فرهنگی مورد استفاده افراد : این شالوده می تواند، مفاهیم، ساختار و قوانین اجتماعی و نیز نوع تقسیم کار، ابزارها و فنّاوری ها ی رایج در میان اعضای یک سازمان یا جامعه‌ی زنده باشد(سبحانی نژاد ، شهابی و یوزباشی، ۱۳۸۵: ۶۱).
۲-۲-۴) چهار بعد اصلی یادگیری سازمانی:
پاولوفسکی[۴۱] ( ۲۰۰۱) با جمع بندی مفاهیم مختلف موجود در ادبیّات یادگیری سازمانی، چهاربعد اصلی زیر را شناسایی کرده است :
۱) سطح سیستم که یادگیری در آن اتفاق می افتد؛ سطوح فردی گروهی، سازمانی و بین سازمانی در این بعد قراردارند که سطح گروهی، حلقه روابط بین سطوح فردی و سازمانی محسوب می شود. یادگیری فردی معمولاً در محیط سازمانی انجام می شود و ماهیتاً یک پدیده اجتماعی به حساب می آید.
۲) حالت های یادگیری: عبارتند از حالت های شناختی، فرهنگی و یادگیری عملی که به ترتیب مترادف با واژه های دانستن، احساس کردن و اقدام کردن می باشد.
۳) نوع یادگیری که عبارت است از :
الف) شناسایی انحراف از قوانین و اصلاح اقدامات مطابق با آن ( یادگیری یک حلقه ای).
ب) زیر سؤال بردن مفروضات و تغییر قوانین مربوط به اقدامات سازمانی ( یادگیری دو حلقه ای).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 10:12:00 ب.ظ ]




۲-۸-۲-۲- باز دارندگی[۱۱] هویت (هویت زودرس): به شرایطی اطلاق می شود که مشخصه‌ آن پرهیز کردن فرد از اکتشاف یا جستجو گری فعال و انتخاب خود مختار است. فرد به وسیله دیگران و نه به وسیله خود هدایت می شود، یعنی جهت یابی او بیرونی است و نه درونی. به ندرت سوال می کند، عمدتاً آن نقشی را که از سوی اشخاص قدرتمند یا دوستان با نفوذ برای او تجویز می شود قبول می کند، به نظر می رسد در فرد نا همخوانی اندکی وجود داشته باشد. این افراد میزان زیادی همخوانی، انعطاف پذیری و وابستگی به مراجع قدرت از خود نشان می دهند. آنها معمولاً تکانه‌ای هستند و استقلال و اعتماد به نقش کمی نشان می دهند (برزونسکی، ۱۹۸۹؛ نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۸-۲-۳- موراتوریوم[۱۲] (توقف یا دیررسی) هویت: اغلب ناشی از تصمیم گیری دردناک و عمدی در مورد موضوعاتی مانند مدرسه، دانشگاه، یا شغل اول است. هدف، ایجاد مقداری فضای تنفسی برای جستجوی کامل تر خود روان شناختی و واقعیت عینی است. تفاوت ظاهری بین موراتوریوم و گم گشتگی ممکن است ظریف باشد، و اگر چه پنهان ولی اساسی است. در موراتوریوم جستجوی صادقانه برای یافتن راه های مختلف و هدف وجود دارد و صرفاً گذشت زمان و اتلاف وقت مطرح نیست. در اینجا نیاز است که فرد به بررسی و آزمون خود در تجارب مختلف بپردازد تا دانش عمیقی درباره خود بدست آورد. تعهدات موقتاً بنابر دلایل معقولی کنار گذاشته می شوند. بنابراین موراتودیوم رها کردنی ساده نیست به گونه‌ای که شخص بدون هدف سر گردان شود، بلکه دوره فعال جستجوی هدف و آماده شدن برای تعهدات است (مارسیا، ۱۹۹۳، ۱۹۹۴؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
از نظر پیچیدگی شناختی از سطح بالاتری نسبت به افراد با وضعیت زودرس و سر در گم برخوردار بوده و در استدلال اخلاقی و عدم پیروی از دیگران شبیه افراد دارای هویت مستقل هستند. (اسکویه و مارسیا، ۱۹۹۱؛ به نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱).
۲-۸-۲-۴- اکتساب هویت[۱۳] یا هویت موفق: به آخرین مرحله شکل گیری هویت اطلاق می شود. اریکسون (۱۹۹۵) روشن ترین تعریف را در این مورد ارائه داده است: «اکتساب هویت اطمینان و اعتماد فزاینده‌ای است که با توانایی فرد برای حفظ همانی و تداومی که فرد برای دیگران دارد مطابقت می کند» شخص بتدریج افکارش را دوباره خود یکنواخت می کند، ولی در ورای آن اشکال اولیه می رود و وجود شخص جدید را خلق می کند. این افراد در برابر تغییرات ناگهانی محیط خود را نمی بازند و قدرت انعطاف آنها نشان دهنده شیوه ارتباط آنها با جهان اطراف است. غالباً متفکر و درون نگرند و در شرایط فشارزا عملکرد شناختی منطقی و معقول دارند و به عقاید دیگران برای تصمیم گیری خود وابستگی کمتری دارند (کروگر، ۱۹۹۶، فیلیپس و بلوتسین، ۱۹۹۰؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
افراد با وضعیت موفق خود فرمان بوده و از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به وضعیت های دیگر برخوردارند و اضطراب کمی دارند. آنها غالباً در مورد آنچه می خواهند و می توانند با زندگی خود انجام دهند، دید مثبت و احساس خوبی دارند و نسبت به نظرات و تجربه های جدید گشوده (باز) برخورد می کنند (پایینی و دیگران، ۱۹۸۹؛ به نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱).
تفاوت بین موراتوریوم و اکتساب هویت اساساً عاطفی است: افراد در اکتساب هویت مضطرب نیستند. حال آنکه افرادی که در موراتوریوم به سر می برند اضطراب را گزارش می کنند (واترمن، ۱۹۹۲؛ نقل از همان منبع).
نظریه مارسیا اکنون چرخه[۱۴] «mAmA» را پیشنهاد می دهد، یعنی توالی موراتوریوم یا هویت دیررس و کسب هویت – این چرخه نه تنها طی نوجوانی بلکه در کل زندگی مشاهده می شود (نقل از همان منبع). از نظر مارسیا موفقیت در کسب هویت به این معنا است که یک جوان نسبت به یک هدف شغلی یا مکتب سیاسی و نیز به لحاظ شخصیتی، احساس تعهد کند. مارسیا مخالف این عقیده است که مکتب یا دیدگاه سیاسی خاصی بر مکتب یا دیدگاهی دیگر برتری دارد. آنچه مطالعات مختلف نشان داده است، این است که حاکمیت مذهب در جامعه به رفع بحران هویت کمک می کند و در جوامعی که مذهب وجود ندارد دانشجویان بحران شدید تری را تجربه می کنند (به نقل از بیابانگرد، ۱۳۸۰).
احتمال اینکه هویت در اواخر نوجوانی به یک مسئله مهم و نگران کننده تبدیل می شود، بیشتر از اوایل نوجوانی است (آرکر، ۱۹۸۲؛ مارسیا، ۱۹۸۵؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). علت آن است که دانشجویان کم سن تر درست در آغاز توانایی بررسی انتزاعی خود و جهان هستند و علاوه بر این، در اوایل نوجوانی تغییرات ظاهری مهمی روی می دهد که موجب نگرانی قابل توجهی در مورد تصور بدنی می شود (کلمن، ۱۹۸۲، به نقل از بیابانگرد، ۱۳۸۰).
پژوهش های صورت گرفته با بهره گرفتن از الگوی مارسیا نشان داده‌اند، دانشجویانی که بیش از همه الگوهای رفتاری مسئله دار را بروز می دهند، کسانی هستند که در جایگاه سر در گم قرار می گیرند. این افراد، دانشجویانی هستند که تعهدی برای تعیین هویت احساس نمی کنند و علاقه‌ای به این کار نشان نمی دهند. این دانشجویان اغلب از نظر تاثیر گذاری منفی بر همتایان، مورد سوء ظن هستند و کمتر احتمال دارد که در مدرسه یا سایر حوزه های مرتبط با پیشرفت، انگیزه‌های زیادی را به نمایش بگذارند. بر اساس چارچوب نظریه اریکسون، این دانشجویان ممکن است در حل یک یا چند بحران رشدی در مراحل قبلی زندگی شکست خورده باشند. برای نمونه در مرحله قبل از نوجوانی، کودکان باید به احساس کفایت[۱۵] دست پیدا کنند، یعنی احساس این که در بعضی موارد «خوب» هستند. کودکانی که به دلایل مختلف، مثلاً به دلیل نارسایی یادگیری یا غفلت شدید والدین، در این راه شکست می خوردند، فاقد تجهیزات کافی برای مواجهه با مسئله هویت هستند و اغلب، به جایگاه سر در گم سقوط می کنند.
دانشجویانی که در وضعیت سلب کننده قرار دارند، بدون گذراندن دوره اکتشاف یا آزمایشی، خود را با پر تصمیمی متعهد می کنند و اغلب سازگاری بسیار خوبی دارند، اما احتمال اینکه در مورد خطر پذیری، بیش از حد محتاطانه و محافظه کارانه عمل کنند، وجود دارد. این دانشجویان، معمولاً در خانواده های سلطه گر پرورش یافته‌اند که خود والدین احتمالاً سلب کننده بوده‌اند و دانشجویان در هویت پذیری به شدت با ارزش های والدین انطباق پیدا کرده‌اند.
عده دیگری از دانشجویانی که در مرحله سلب کننده هستند، ارزش های فرزند پروری را نفی می کنند، اما با پیوستن به گروه همتایان کج رفتار، هویت خویش را از آنها وام می گیرند.
بر اساس نظریه اریکسون و مارسیا، بهترین جایگاه، توقف موقت است. این دانشجویان در فرایند اکتشاف هویت خود قرار دارند، ولی تا بررسی دقیق تمام بدیلهای موجود، تصمیم گیری نهایی را به تعویق می اندازند. آنها در نهایت، به تعریف روشنی از هویت می رسند و از این زمان است که در طبقه بندی مارسیا، در وضعیت پیشرفت قرار می‌گیرند. محققان بر اساس شواهد موجود، چنانچه انتظار می رود، نشان داده اند که با بالا رفتن سن تعداد دانشجویان در جایگاه (وضعیت) پیشرفت روند افزایشی دارد (میلمن[۱۶]، ۱۹۷۹؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
۲-۸-۳- نقد الگوهای اریکسون و مارسیا
الگوهای اریکسون و مارسیا، در عین حال که چارچوب مفیدی برای درک فرایند تشکیل هویت فراهم کرده‌اند، از بعضی جنبه‌ها مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. عده‌ای معتقدند که این الگوها در مورد دختران کاربرد ندارند، زیرا احساس هویت در دختران نوعاً با قابلیت آنها در برقراری روابط متقابل در هم تنیده شده است.
مورد دیگر در الگوی اریکسون و مارسیا شیوه‌ای است که در آن برقراری یک «هویت» به «تکلیفی» مشخص می شود که باید آن را تکمیل کرد یا به پایان رساند. اندیشمندان جدید در حوزه ساخت گرایی اجتماعی، این مسئله را زیر سوال برده‌اند و در عوض، اعلام می کنند که احساس ما در مورد خودمان همواره در حال تغییر و تکامل است.
علاوه بر این، باید به این نکته مهم توجه داشت که هویت چیزی منفرد و مجزا نیست، بلکه جنبه‌های متعددی را در بر می گیرد، از جمله، هویت شغلی، هویت ارزشی – مذهبی، هویت جنسی، هویت قومی و هویت سیاسی. فرایند تثبیت موقعیت در هر یک از این حوزه‌ها ممکن است خط سیر و چارچوب زمانی متفاوتی را دنبال کند (نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
۲-۸-۴- لووینگر[۱۷]
لووینگر هویت را به شیوه‌ای کل گرایانه به عنوان «صفت سرآمد شخصیت[۱۸]» می داند. از نظر وی «من» یک وسیله گزینشی است که به فرد اجازه می دهد، واقعیت خارجی را به طریقی درک کند (یا بد درک کند) تا اضطراب را کاهش دهد. او رشد منش اخلاقی، کنترل تکانه و درونی ساختن قواعد رفتار را جز کنش های «من» می داند که «من» این قابلیت‌ها را به مرور کسب می کند. در روان تحلیلی سنتی این کنش‌ها شبیه کنش‌های «فرامن»[۱۹] است، مشخص است که لووینگر منزلت «من» را بالا برده و آن را مهمتر در نظر گرفته است (کروگر و گرین، ۱۹۹۶؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). لووینگر با مطالعات گستره‌ای که با بهره گرفتن از آزمون فرافکن تکمیل جملات خود انجام داد، مجموعه‌ای از مراحل رشدی را در شکل گیری «من» یا «تجربه خود» توصیف کرده است. در این توصیف، او شکل‌هایی راجع کنترل تکانه، سبک بین فردی، مشغولیت های ذهنی آگاهانه و سبک شناختی را در هر مرحله بررسی می کند. وی مراحلی را توصیف کرده است که به واسطه آن «صفت سرآمد شخصیت» وجود را در طول نوزادی تصرف کرده و به سوی مراحل عملکرد بالغ تر در اواخر نوجوانی و بزرگسالی رشد می دهد، یا بازداری می کند. از دیدگاه او افراد به ترتیب در این مراحل هشتگانه رشد می کنند تا جاییکه دیگر قادر به پیشرفت نباشند. رشد من تا دوران بزرگسالی ادامه دارد و در طول زندگی نیز تغییر می کند و هر خصوصیت تازه‌ای که پدید می آید بر خصوصیات قبلی افزوده می شود. سطح بزرگسالی رشد، بالاترین مرحله‌ای است که «من» می تواند به آن دست یابد (نقل از همان منبع).
در مرحله ماقبل اجتماعی[۲۰] (مرحله اول)، «من» بسیار ابتدایی است و وظیفه اصلی آن یادگیری تمایز خود از غیر خود است. در مرحله همزیستی[۲۱] (مرحله دوم) نیز کودک به یافتن قدرت تشخیص خود و غیر خود ادامه می دهد. وابستگی مادر به کودک آنقدر قوی است که کودک در تشخیص خود او مادر مشکل دارد. اما با رشد کاربرد زبان، تمایز یابی تقویت می شود. در مرحله تکانشی[۲۲] (مرحله سوم) کودک تکانش‌هایی برای تایید وجود مستقل خود صادر می کند و «من» به گونه‌ای بی قید و بند برای اعمال تاثیر خود به جهان اطراف دست به عمل می زند. در روابط بین فردی کودک تمایل به استثمارگری داشته و سایرین، تنها به خاطر آنچه که می توانند به کودک بدهند ارزش دارند. در مرحله حفاظت از خود[۲۳] (مرحله چهارم)، کودک به تدریج درک می کند که برای نحوه عمل، مقرراتی وجود دارد و زیر پا گذاشتن آن به تنبیه منجر می‌شود. در مرحله همنوایی[۲۴] (مرحله پنجم) مقررات شروع به درونی شدن کرده و کودک امنیت و رفاه خود را با امنیت و رفاه دیگران مرتبط می داند. تنبیه مؤثر این دوره، ناپسند شمردن اجتماعی است که به احساس شرم منجر می شود. در مرحله وجدانی[۲۵] (مرحله ششم) استعداد درون نگری و پی بردن به حقیقت معانی چندگانه رویدادها و موقعیت‌ها، امکان درک انتزاعی اخلاقی را پیش می آورد. در اینجا گناه جایگزین شروع شرم می شود. مرحله خود مختار رشد[۲۶] (مرحله هفتم)، با تعالی احساس فردیت مشخص می شود. در این مرحله فرد درباره نقش های مختلفی که ایفا می کند، ماهیت فردیت و خود شکوفایی به تفکر می پردازد و به این ظرفیت دست می یابد که تعارض بین نیازها و وظایف را تشخیص داده و با آن کنار بیاید. مرحله یکپارچه[۲۷] (مرحله هشتم) آخرین مرحله رشد است. ورود به این مرحله به معنای آن است که فرد بر تعارضات درونی غلبه کرده و راهی برای ارضای خواست های متعارض پیدا کرده است. اهداف غیر واقع گرایانه و غیر قابل دسترسی در صورت لزوم کنار گذاشته شده و تلاش آگاهانه برای به هم بافتن رشته های مراحل پیشین به صورت یک کل یکپارچه به ظهور می رسد.
در طی این مراحل «من» پیچیدگی بیشتری در عملکرد به دست می آورد و توانایی اش برای ارتباط با جهان پیرامون افزایش می یابد. به طور بهنجار ما شاهد تغییر از یک سازمان دهی تکانشی که در آن علاقه شخصی، عامل برانگیزاننده اولیه است به سوی هم نوایی با چیزهایی که از سوی گروه اجتماعی بلافصل دیکته می شود، هستیم.
لووینگر مراحل تمایز بخشی خود – دیگران را در طول نوجوانی، از مرحله علاقه شخصی به هم نوایی با نگرش‌ها و رفتارهای دیگران تا سازمان دهی یک «خود» دارای تمایز بیشتر از دیگران، معطوف به فردیت و قادر به ارتباط متقابل ترسیم می کند (کروگروگرین، ۱۹۹۶؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). در سالهای اخیر الگوی وضعیت های هویت را افرادی چون (کوته ولوین[۲۸]، ۱۹۹۸) و وان[۲۹] و هوف[۳۰] (۱۹۹۹) مورد انتقاد قرار دادند. مهمترین انتقاد این افراد، این بود که وضعیت هویت دیررس و موفق با هم همپوشی دارند و افراد دارای وضعیت هویت دیررس، معمولاً بحران هویت را پشت سر می گذارند و به تعهد هم می‌رسند. در پاسخ به این انتقاد، برزونسکی و آدامز (۱۹۹۸) پس از ۳۵ سال تحقیق بر روی مفاهیم مارسیا، نتایجی را ارائه نمودند. نتایج آنها نشان داد که سه سبک اساسی هویت، عبارتند از: هویت سر در گم، هویت زودرس و هویت دیررس و موفق. بر این اساس، برزونسکی یک مدل هویت شناختی – اجتماعی را پیشنهاد کرد که به تفاوتهای افراد در روی آوردن یا اجتناب از ساختن هویت تاکید داشت. او آن را مدل سبک های هویت نامید. (واترمن و دان هام، ۲۰۰۰، به نقل از ادبی، ۱۳۷۹).
۲-۸-۵- رویکرد فرایند محوری برزونسکی:
برزونسکی (۱۹۸۹) یک دیدگاه شناختی – اجتماعی یا تئوریهای خود ساخته[۳۱] (خود نگر پرداز) را تحت عنوان سبکهای هویت ارائه کرد. که این سبکها راه های پردازش اطلاعات و مقابله با مشکلات ناشی از بحران هویت است (دوریس[۳۲]؛ سواننز[۳۳] و بیرز[۳۴]، ۲۰۰۴؛ به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
برزونسکی و کوک[۳۵] (۲۰۰۵) معتقدند سبک هویت به راهبردهایی اشاره دارد که فرد به طور مشخص در تصمیم گیری ها و موقعیت حل مسئله از آنها استفاده و اطلاعات مربوط به خود را بررسی گیری می کنند. وقتی با اطلاعات ناموزون با خود پنداره برخورد می کنند، آمادگی تجدید نظر و پذیرش مفهوم جدید را دارند.
برزونسکی سه سبک هویت را بررسی می کند که عبارتند از: سبک اطلاعاتی[۳۶]، سبک هنجاری[۳۷] و سبک سر در گم/ اجتنابی[۳۸]:
۲-۸-۵-۱- سبک هویت اطلاعاتیافرادی که از این سبک استفاده می کنند، جستجوگر فعال اطلاعات هستند، سپس آنها را ارزیابی و بررسی کرده تصمیم گیری می کنند. وقتی با اطلاعات ناموزون با خود پنداره برخورد می کنند، آمادگی تجدید نظر و پذیرش مفهوم جدید را دارند.
۲-۸-۵-۲- سبک هویت هنجاری: افرادی که از این سبک استفاده می کند، یک دیدگاه انفعالی در تصمیم گیری ها با تکیه بر نظرات و عقاید افراد مهم زندگی یا مراجع قدرت یا گروه های مرجع دارند. این افراد به سختی به ساختار هویت خود می چسبند و دارای خشکی و انسداد فکری هستند (نقل از همان منبع).
۲-۸-۵-۳- سبک سر در گم/ اجتنابی: با تعلل و امروز و فردا کردن و بی میلی[۳۹] با مشکلات برخورد کرده و از مواجهه با تعارضات شخصی[۴۰] و تصمیم گیری در مورد آنها فرار می کنند. در حقیقت ساختار هویت آنها انسجام و یکپارچگی خود را از دست داده است (برزونسکی و کوک، ۲۰۰۵؛ نقل از همان منبع).
برزونسکی و کوک (۲۰۰۵) دریافتند که افراد با سبک اطلاعاتی با سطوح بالای وظیفه شناسی، گشودگی در برابر تجارب و ارزشها همبستگی مثبت و معنی دار و با سبک سر در گم/ اجتنابی همبستگی منفی دارد. به نظر می رسد فردی که نسبت به حقوق و ارزشها و نیازهای خود، آگاهی دارد و نسبت به آنها تعهد کسب کرده است، احساس امنیت کرده و خود را قابل احترام و ارزش می داند، لذا آشکارتر و صریح تر در ارتباط با دیگران آنها را بازگو می کند و کمتر به رفتارهای پرخاشگرانه و منفعلانه متوسل می شوند و در موقعیتهای تحصیلی دارای قدرت خود تنظیمی و خود نظارتی بوده، ضعفها و مشکلات درسی را از طریق جستجوی اطلاعات و انتخاب راه حلهای مناسب از راه بر می دارند و کنترل بیشتری بر زندگی دارند (ملر و همکاران، ۱۹۹۹؛ نقل از همان منبع).
۲-۸-۶- استانلی هال
به عقیده هال رشد و تکامل آدمی از تغییرات عوامل فیزیولوژیکی متاثر می شود. این روان شناس مرحله نوجوانی را به عنوان چهارمین دوره رشد و تکامل طبقه بندی نمود که از ۱۳ سالگی تا حدود ۲۲ تا ۲۵ سالگی را شامل می شود و آن را دوران «فشار و طوفان» و نیز دوران توانایی فوق العاده جسمانی، عقلی و عاطفی می دانست و آن را «تولدی تازه» می خواند. (به نقل از مهروش، ۱۳۸۱).
۲-۸-۷- اتوراتک[۴۱]
به نظر می رسد رانک در نوجوانی اراده شخص، استقلال و قدرت بیشتر می یابد و آن قدر نفوذ پیدا می کند که با هر قدرت دیگری که خلاف آن عمل کند، مخالفت می ورزد. رانک نوجوانی را مهمترین مرحله آزادی از فشارهای بیرونی و درونی می داند و به ضرورت رعایت این خاصیت روان شناختی در دوره نوجوانی تاکید می ورزد. (به نقل از مهروش، ۱۳۸۱).
۲-۸-۸- اشپرانگر[۴۲]
از دیدگاه او نوجوانی تنها یک انتقال ساده از کودکی به بزرگسالی نیست، بلکه مهم تر از آن، شکل گیری ترکیب ذهنی ساخت روانی و کمال رشد است. این روان شناس ملاک بلوغ و اثبات نسبی هماهنگی را، «خود پذیری و وحدت شخصیت» می داند. از نظر او جوان خود را یک واحد جامع در حال رشد می نگرد که تجارب در او جذب می شود و جزیی از واحد کل وجود منحصر به فرد او می گردد. جوان فعالانه می کوشد تا در نتیجه هویت شکوفا و شخصیت شکل یافته و استقلال جوی فردی، نظامی از ارزشهای شخصی را درباره زیبایی، دین، عشق، حقیقت، قدرت و ثروت به دست آورد. (نقل از همان منبع).
۲-۸-۹- بلوز[۴۳]
تبیین او در مورد فرایند ثانویه فردیت[۴۴] به نظریات ماهلر[۴۵] متکی است که فرآیندهای جدایی و تفرد نوزاد را تشریح کرده بود و بلوز نوجوانی را به عنوان تجربه ثابت فردیت در نظر گرفت. وی نوجوانی را به صورت زمانی می بیند که صرف تجزیه و تحلیل آن چیزی می شود که به عنوان خود (درون فکنی های والدین) در نظر گرفته شده است، به این منظور که سازماندهی دیگری ایجاد شود، او افکار و اعمال بازگشتی لازم برای رشد بیشتر را پدیده شایع همراه با از دست دادن «من کودکی» می داند. (نقل از همان منبع).
۲-۸-۱۰- والون[۴۶]
به نظر والون در دوره نوجوانی، دوباره انتظارات و شخصیت و نیازهای «من» در درجه اول اهمیت قرار می گیرند، اما رفتارهای متضاد نیز امکان بروز دارند. کلیه تعارض‌ها، ابهام‌ها و دگرگونی ها منشا پیشرفتهای تکوینی‌اند و در نهایت، هسته و خمیر مایه وحدت شخص را مهیا می کند. والون در توضیح این معنا می گوید: «با گذشت سالها و از میان تمامی تغییر شکلها، او همان موجود واحد است. با اینکه وحدت او از تعارضها و تضادها، شکل گرفته است، با این حال این امر مانع رشد وحدت، تازگی و بدیع بودن آن نخواهد شد» (احدی و محسنی، ۱۳۷۸، ص۱۱۳، نقل از مهروش، ۱۳۸۱).والون معتقد است که مدت، شدت و بی ثباتی این دوره بر اساس موقعیت اجتماعی فرد و ماهیت نقشه‌ها و طرحهای وی تغییر می کند و وابستگی نزدیکی با جو مادی و اخلاقی و جهت فعالیتهای وی دارد (والون، ۱۹۴۱، نقل از همان منبع).
۲-۹- شکل گیری هویت:
شکل گیری هویت به عنوان فرایند انسجام تغییرات فردی، تقاضاهای اجتماعی و انتظارات برای آینده محسوب می شود. اریکسون (۱۹۸۱) بیان می دارد که شکل گیری هویت شامل ایجاد احساس یکی بودن، وحدت شخصیتی است که به وسیله شخص احساس می شود و به وسیله دیگران به صورت یکسان بودن از زمانی به زمان دیگر شناخته می شود (نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). در طول سال‌های اولیه زندگی، کودک خودهای متفاوتی دارد و از عدم ثبات بین آنها و فقدان وحدت و کلیت خود رنج نمی برد. ماهیت تفکر کودک مانع از کلیت و وحدت در معنای کامل خود است. تفکر عملیاتی عینی کودک توان او را برای درک انتزاعات پیچیده محدود می کند. او زمان حال را درک می کند و نگهداری امکان های متعدد در ذهن به طور همزمان برایش مشکل است (بریگر، ۱۹۷۴، نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). جوان بر خلاف کودک فردی است که در آن طرف زمان حال می اندیشد و در خصوص هر چیز نظریه‌ای می سازد و به ویژه از این لذت می برد که درباره نکاتی بیندیشد که حاظر نیستند. در صورتی که کودک بر عکس جز به فعل جاری فکر نمی کند و نظریه‌ای تدارک نمی بیند، حتی اگر مشاهده کننده با توجه به ظهور ادواری پایداری از عکس العمل های مشابه، حکم به نظام یابی ارتجاعی افکار او بدهد. باری این فکر مسبوق به تأمل، که از مختصات جوان است. از ۱۲- ۱۱ سالگی یعنی موقعی پدیدار می شود که فرد قادر باشد به شیوه فرضی – قیاسی، یعنی فقط و فقط بر اساس فرضیات خود، بدون وجود رابطه واجب با واقعیت یا با اعتقادات خود فرد، استدلال کند (پیاژه[۴۷]، ۱۳۷۲).
در واقع تفاوت اصلی میان اندیشه صوری و عملیات عینی این است که عملیات عینی به واقعیات متکی است. در حالی که اندیشه صوری با تغییرات احتمالی سر و کار دارد و واقعیت را با تجسم و استنتاج تجزیه و تحلیل می کند. فقط در مرحله‌ای که گروه بندی های اعمال عینی و به ویژه وقتی که گروه بندی های اعمال صوری شناخته می شوند، مساله نقش های مبادلات اجتماعی و ساخت های فردی و در نهایت حدت خود در رشد فکر مطرح می شود (به نقل از همان منبع).
این دگرگونی در اندیشه و دیدگاها از نظر شناختی و عاطفی جنبه اساسی دارد، زیرا دنیای ارزش‌ها را از درون مرزهای ادراک واقعیت ملموس، بیرون آورده و به تمام امکان های میان فردی و اجتماعی تعمیم می دهد. دوره نوجوانی بیش از آنکه نمایانگر بلوغ جسمی فرد باشد، از نظر سنی دوره‌ای است که فرد وارد اجتماع بزرگسالان می شود.
در دوره نوجوانی، رشد فیزیولوژیکی و جسمانی سرعت می یابد و ارزش‌ها با تجهیز به ابزارهای جدید استنتاج، به امکان های تازه‌ای دست می یابند. ساخت های ذهنی جدید، با تکمیل ساخت های گذشته، هم خود را تا حدی از بند گذشته رهایی می بخشد و هم آغاز فعالیت‌های نوینی می شوند که بیشتر معطوف به آینده هستند (پیاژه و اینهلدر[۴۸]، ۱۹۵۸).
در واقع چون هویت، انتزاعی پیچیده با ابعاد زمانی گذشته، حال و آینده است، کودک نمی تواند آن را واقعاً درک کند. یعنی ایده یک خود واحد، یا کلی – که در آن خاطرات گذشته آنچه که فرد بوده، تجربه آن چه هست و انتظارات آینده آنچه که خواهد بود، نوعی انتزاع است که کودک قادر به اندیشیدن در مورد آن نیست، زیرا کودک توان تفکر درون نگرانه در مورد خود را ندارد. بنابراین کودک دارای سطح رشد شناختی عملیاتی عینی، با هویت یا یکپارچگی خود اشتغال ذهنی ندارد (بریگر، ۱۹۷۴، به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). با ظهور عملیات صوری در نوجوانی است که کلیت وحدت و یکپارچگی مسایل واقعاً درونی نگرانه می شود و یک خود آرمانی، محور آرمان گرایی جوان قرار می گیرد. بسیاری از دانشجویان احساس می کنند که فقط بازیگر نقش های مختلف هستند و در این دوره است که یکپارچگی آرمان جوان می شود و رسیدن به این آرمان با جدیت پی گیری می گردد. (پیاژه و اینهلدر، ۱۹۵۸). شکل گیری هویت در طی مراحل رشدی پی در پی روی می دهد. در صورت وجود یک محیط مناسب، شکل گیری هویت یک حادثه طبیعی در رشد شخصیت انسان است (مارسیا، ۱۹۸۷، به نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). این فرایند عموماً در طی نوجوانی رخ می دهد و از فرایند‌های درون فکنی و همانند سازی های کودکی متمایز است. با این حال، فرآیندهای مربوط به کودکی در شکل گیری هویت نقش مهمی دارند، چرا که بحران هر مرحله خاص، دارای پیشایند و پیامد است. اریکسون اصطلاح اپی ژنتیک[۴۹] را برای توصیف این خاصیت رشد هویت و جنبه های گسترده تر تغییر شخصیت به کار می برد. از نظر لغوی این اصطلاح شامل دو قسمت است: EPI که معادل upon و Genetic که معادل Emergen است، به این معنی که «در زمان یک مورد بر روی مورد دیگر انجام می شود». با توجه به این اصل هویت در نوجوانی، آنچه که کودک از طریق درون فکنی و همانند سازی کسب کرده است و در اواخر کودکی به عنوان خودش می شناسد، شکل می گیرد. یک توالی رشدی زیر بنای تمام پیشرفت هاست (کروگروگرین، ۱۹۹۶؛ به نقل از همان منبع). مفهوم اولیه من در طول نوزادی از داشتن ارتباطی اعتماد آمیز با مفهوم درون فکنی شده والدین ایجاد می شود. با تجربه یک رابطه من، کودک به وجود متمایز خود از دیگران پی می برد. در این دیدگاه، درون فکنی تصویر والدین یا یکی شدن با آن راهی برای رسیدن به هویت بالغ تر است. مکانیزم همانند سازی در دوران کودکی، شبیه بودن به افراد مورد تحسین و پذیرفتن قوانین و ارزشهای آنها می باشد. که ابزار اولیه ساختار یابی من است (همان منبع). شکل گیری هویت در نوجوانی ترکیبی از همانند سازی های اولیه در شکل بندی جدیدی است که گرچه بر اساس این همانند سازی‌ها قرار دارد، اما متفاوت از مجموع اجزایش است. هنگامی که جوان بتواند بعضی از این همانند سازی ‌های کودکی را بر اساس علایق، استعداد‌ها و ارزش‌هایش انتخاب کرده و سایر آنها را رد کند، شکل گیری هویت رخ می دهد. هویت به طور ناگهانی در دوره نوجوانی ظهور نمی کند، بلکه در برگیرنده مراحل رشد است و حتی پس از نوجوانی نیز تداوم می یابد.
البته فرآیندهای سنتز هویت جوانی و بزرگسالی کاملاً جایگزین فرآیندهای تقلید و همانند سازی کودکی نمی شوند (آدامز، ۱۹۹۸، به نقل از ادبی، ۱۳۷۹). نوجوانی دوره ای است که اولین پیکر بندی کامل هویت در آن شکل می گیرد. عناصر شناختی، روان شناختی و انتظارات اجتماعی که برای بلوغ هویت ضروری است، در اواخر نوجوانی برای اولین بار فراهم می شوند. البته شکل گیری اولیه هویت در نوجوانی، آخرین پیکربندی هویت نیست، بلکه فقط جواب اولیه‌ای به پرسش هویتی می دهد. فرض بر این است که حل موفقیت آمیز هویت در نوجوانی باعث می شود که فرد چنان پذیرای تجارب جدید شود که بتواند دوره های بعدی بر هم خوردن تعادل را تحمل کرده و مجدداً آن را حل کند، و در سراسر زندگی بزرگسالی به این چرخه ادامه دهد. شکل گیری هویت پس از سنتز اولیه نوجوانی فرآیندی است که حاکی از پیوستگی خود در میان تغییرات – حتی شدید – است. شدت تغییر بستگی به کانون های بحران در مراحل روانی اجتماعی دارد. برای مثال طلاق در مرحله صمیمت یا بیماری جدی و ناتوان کننده در مرحله وحدت نفس، تغییراتی است که ثبات و پیوستگی هویت را تهدید می کند (مارسیا، ۱۹۸۲، نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). چنین تجربه‌هایی ایجاد نا همخوانی می کنند، نا همخوانی بین «من» به صورتیکه شناخته شود (من واقعی)، و «منی» که باید باشد (من آرمانی). نا همخوانی های وسیع ایجاد اضطراب می کند که انگیزه‌ای برای حل هویت است و زیر بنای آن آرزویی است که جوان یا فرد بالغ برای یافتن هم خوانی، پیوستگی و هدف دارد. چنین آرزویی در فرآیندهای همانند سازی و تقلید چندان مشخص نیست (نقل از همان منبع).
۲-۱۰- عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت:
رشد هویت تحت تاثیر عواملی مختلفی است که به برخی از آنها اشاره می شود:
۲-۱۰-۱- عوامل شناختی: جوان با رسیدن به تفکر صوری، امکان بهتری برای ترسیم هویت آتی خود می یابد. تحقیقات مختلف (بایز[۵۰]، کاندلر[۵۱]، واترمن و برزونسکی[۵۲]، ۱۹۹۲؛ به نقل از مهروش، ۱۳۸۱) حاکی از آن است که نوجوانی که به رشد شناختی متناسب با این دوره رسیده‌اند موفقیت بیشتری از دیگران در حل مسائل مربوط به هویت خود، نشان می دهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ب.ظ ]




با این همه، این مسئولیت ویژه دولت باید مسئولیت سازمان ملل را برای اعمال منتسب به دادگاه، مثلاً به سبب عدم نظارت کافی در حبس محکوم، منتفی سازد .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
باید متوجه بود برعکس آن چه معمولاً در کنوانسیون های راجع به معاضدت قضایی متقابل در مورد احاله تعقیب کیفری، اجرای احکام خارجی یا نقل وانتقال زندانیان پیش بینی می گردد و درآن ها قانون دولتی که از آن تقاضا به عمل آمده است جانشین قانون دولت تقاضا کننده می شود، قانون دولتی که محکوم را می پذیرد در مورد کیفر زندان وی اجرا نمی گردد و، همچنان که دیدیم، این عمل «زیر نظارت دادگاه بین المللی» خواهد بود (ماده ۲۷ ). بدین ترتیب، عفو یا تخفیف مجازات محکومان که به موجب قانون دولت محل اجرای مجازات اعمال میگردد، به محکوم دادگاه بین المللی تسری نمی یابد، مگر با اجازه رئیس دادگاه پس از مشاوره با دادرسان (ماده ۲۸ ).
این قاعده، در صورتی که دادگاه عمری محدودی داشته باشد به کسانی که محکوم به زندان ابد یا مجازات های بلند مدت باشند، مسائلی ایجاد می کنند … البته مشروط برآن که آراء محکومیتی صادر بشود …

اجرای آرا
برخلاف دادگاه های نورمبرگ ۱۹۴۶ و توکیو ۱۹۴۷ که در آن ها محدودیتی برای مجازات تعیین نشده و دو دادگاه می توانستند مجازات اعدام و یا هر مجازات دیگری را اعمال کنند، دادگاه یوگسلاوی به طوری که گفته شد صلاحیت اعمال کیفر اعدام را نداشته و تنها می تواند متهمان را به مجازات زندان محکوم کند. در این مورد هم به دادگاه توصیه شده که با رعایت نظام عمومی مجازات زندان در قانون کیفری یوگسلاوی سابق، عمل کند.
در مورد اجرای آرای دادگاه در طرح هایی که برای تدوین اساسنامه پیشنهاد شده بود، دو نظریه گوناگون و به طور کامل متفاوت باهم رقابت داشتند. از یک طرف طرفداران حقوق ملی یا داخلی پیشنهاد می کردند که آرای دادگاه بنابر اصول کلی حقوقی، باید از طرف کشوری اجرا شود که «در سرزمین آن جرم صورت گرفته، یا مجرم تابعیت آن را دارد …»[۷۰]
در مقابل طرفدارن حقوق بین الملل بر این اعتقاد بودند که با توجه به ماهیت بین المللی دادگاه و خصوصیات جرایم صورت گرفته، اجرای مجازات محکومان باید خارج از سرزمین یوگسلاوی و توسط کشوری انجام شود که داوطلب شده اجرای مجازات در سرزمین آن باشد، و این درخواست داوطلبانه را نیز به دبیر کل سازمان اعلام کرده است.
دبیر کل سازمان ملل نیز نظریه طرفداران اصالت حقوق بین الملل را ترجیح داد و با توجه به ماهیت جنایت های صورت گرفته و خصوصیات بین المللی دادگاه، اعلام کرد که «آرای دادگاه باید خارج از قلمرو یوگسلاوی سابق به اجرا درآیند».
با توجه به نظر دبیرکل سازمان ملل، در ماده «۲۷» اساسنامه دادگاه گفته شده است « دادگاه از بین کشورهایی که از پیش داوطلبی خود را برای پذیرفتن محکومان، به دبیرکل سازمان اعلام کرده اند، کشوری را که محکوم باید مدت محکومیت خود را در آن جا سپری کند، انتخاب خواهد کرد».
بدیهی است اجرای مجازات زندان محکوم تابع مقررات همان کشور محل اجرای حکم است که زیر کنترل دادگاه بین المللی عمل خواهد کرد.
۲-۵-۵-۵- عفو یا تخفیف کیفر محکومان
در صورتی که به موجب قانون کشوری که محکوم در آن جا زندانی است، عفو یا تخفیف مجازاتی پیش آید، که شامل محکوم شود، «در صورتی که آن کشور به ابتکار خود دادگاه را مطلع کند، رییس دادگاه با مشورت دیگر قضات در رعایت عدالت و با توجه به اصول کلی حقوقی، تصمیم قطعی را اتخاذ خواهد کرد».
در صورتی که عفو یک متهم در طول بازپرسی و تحقیق صورت گیرد، همکاری دولت های ذینفع ضروری است، به ویژه اگر عفو پس از صدور کیفرخواست و موافقت دادگاه با آن باشد. عفو متهم فقط با موافقت کشوری صورت می گیرد، که متهم در آن کشور اقامت دارد.
فصل سوم
شورای امنیت و وظیفه حفظ صلح و امنیت بین المللی
۳-۱- آشنایی با شورای امنیت سازمان ملل
بر اساس منشور سازمان ملل‌ متحد، حیطه قدرت شورای امنیت شامل اعزام نیروهای پاسدار صلح، تصویب تحریم‌های بین‌المللی و اعطای اجازه استفاده از نیروی نظامی علیه کشورهای متخاصم است. تصمیم‌های این شورا به صورت قطعنامه‌های شورای امنیت اعلام می‌شود.
شورای امنیت ۵ عضو دائم و ۱۰ عضو انتخابی دارد. ۵ عضو دائم این شورا در تصمیم‌ها و رای‌گیری‌های شورا حق وتو دارند. ریاست شورای امنیت نوبتی است و طول مدت آن یک ماه است.
از زمان اولین جلسه آن تاکنون، شورا بطور مداوم به کار خود ادامه داده و بصورت گسترده‌ای در جهان اعتبار کسب کرده و جلساتی در بسیاری از شهرها مانند پاریس و آدیس آبابا داشته است. با وجود این بیشتر جلسات آن در مقر معاونت سازمان ‌ملل متحد تشکیل می‌شود.
تغییرات مناسب و رضایت‌بخش در ترکیب این شورا در سه دوره اتفاق افتاده است. در سال ۱۹۶۵ با اصلاح ماده‌های ۲۳ و ۲۷ منشور سازمان ملل متحد، اعضای انتخابی شورا از ۶کشور به ۱۰کشور افزایش یافتند.
یک عضو شورای امنیت باید همیشه در مقر اصلی شورای امنیت در نیویورک حاضر باشد تا شورای امنیت بتواند در هر موقعی تشکیل جلسه بدهد. این مورد جزو اصول بسیار مهم منشور سازمان ملل متحد است که برای مقابله با ضعف جامعه ملل در گذشته بود، چرا که تشکیلات جامعه ملل همیشه قادر به واکنش و پاسخ گویی در همه موارد بحرانی نبود.
نقش رئیس شورای امنیت شامل تنظیم برنامه و الگویی برای تشکیل مداوم جلسات آن و پیش‌ بینی بحران‌ها است. ریاست شورا بطور چرخشی و به ترتیب الفبای انگلیسی نام کشورهای عضو واگذار می‌شود.
به تصمیم‌های شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه گفته می‌شود. برای پذیرش یک قطعنامه باید دست کم ۹ عضو از ۱۵عضو شورای امنیت به آن رای مثبت دهند و هیچ یک از اعضای دائم به آن رای مخالف ندهند.
گروه‌های عضو شورای امنیت سازمان‌ملل متحد به دو نوع تقسیم می‌شوند:
اعضای دائم:
آمریکا، انگلیس، روسیه، چین و فرانسه.
اعضای انتخابی:
از ۱ ژانویه ۲۰۱۲ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۳ (آذربایجان، پاکستان، توگو، گواتمالا، مراکش). از ۱ ژانویه ۲۰۱۳ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ (آرژانتین، استرالیا، لوکزامبورگ، کره جنوبی، رواندا).
۱۰ عضو انتخابی شورا توسط مجمع عمومی برای یک دوره دوساله (که از ۱ ژانویه آغاز می‌شود) انتخاب می‌شوند. مجمع عمومی این ۱۰ عضو غیر دائم را با توجه به شرکت اعضای سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و سایر هدف‌های سازمان در درجه اول و هم‌ چنین با توجه به تقسیم عادلانه جغرافیایی انتخاب می‌کند. تقسیم عادلانه جغرافیایی که از سال ۱۹۶۵ براساس قطعنامه هجدهمین اجلاس مجمع عمومی به اجرا گذارده شده‌است به این نحو است که ۵ عضو از میان کشورهای آفریقایی و آسیایی، ۲ عضو از میان کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب، یک عضو از میان کشورهای اروپای شرقی، ۲ عضو از میان کشورهای اروپای غربی و سایر کشورها انتخاب می‌شوند.
کشوری که عضو سازمان ملل متحد است ولی عضو شورای امنیت نیست، می تواند در تصمیمات شورای امنیت شرکت کند.
نقش سازمان ملل متحد در تامین امنیت کلی جهانی براساس منشور سازمان ملل متحد تعریف می‌شود که به شورای امنیت قدرت اقدام در موارد زیر را می‌دهد:
تحقیق و بررسی هر وضعیت تهدید کننده صلح بین المللی،
توصیه و اقداماتی برای حل و فصل مسالمت آمیز مشاجرات و اختلاف‌ها،
فراخوانی اعضای دیگر برای شرکت ملت‌های عضو دیگر در اقدامات اقتصادی مانند محاصره و تحریم دریایی، هوایی، پستی و ارتباطات رادیویی، یا اقدامات جدی دیپلماتیک،
در صورت لزوم ، اجرا و الزام تصمیمات خود با نیروهای نظامی.
۳-۲- شورای امنیت و صلح جهانی[۷۱]
وقتی که در جهان اختلاف و یا بحرانی به وجود می آید و در نتیجه صلح و امنیت بین المللی به مخاطره می افتد، اتفاق نظر اعضای دائم شورای امنیت در استقرار آرامش تاثیری عمده دارد. اقدامات شورا در این زمینه اساس نظام منشور را تشکیل می دهد؛ به صورتی که مقررات دیگر، حتی مقررات مربوط به خلع سلاح و حمل مسالمت آمیز اختلاف بین المللی، تحت الشعاع آن قرار دارد. با این حال، تعارض منافع قدرت های بزرگ و در نتیجه عدم هماهنگی آنها در رفع موانع صلح از یک سو، و جامع نبودن مقررات منشور از سوی دیگر، گاه نظام منشور را مختل می سازد و به همین جهت، عملیات مربوط به حفظ صلح عملا تابع اصولی دیگر می گردد.
به طور کلی، کشورهای عضو سازمان به موجب مقررات منشور موظف اند اختلافشان را از طریق مسالمت آمیز فیصله دهند (فصل ششم).
این اصل که در بند ۳ از ماده ۲ به صراحت خاطر نشان گردیده در ماده ۳۳ به تفصیل بیان شده است به موجب این ماده طرفین هر اختلافی که ادامه اش ممکن است صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره افکند باید قبل از هر اقدامی، اختلاف خود را از طریق مذاکره، میانجی گری، سازش، داوری، رسیدگی قضایی و توسل به نهادهای منطقه ای یا سایر وسایل مسالمت آمیر حل نمایند. بدیهی است در این قبیل موارد، همانطور که خود ماده ۳۳ هم متذکر شده است، کشورها در انتخاب راه حل آزادی عمل دارند و شورا نمی تواند راه حل بخصوصی را به طرفین تحمیل نماید. با این وصف، شورای امنیت وظیفه دارد بررسی کند که آیا اساسا اختلافی به وجود آمده است یا نه، و در صورتی که وجود اختلاف یا بحران محقق باشد، باید معین کند که اختلاف یا بحران مذکور تا چه حد صلح جهانی را تهدید می کند (ماده ۳۴).
شورای امنیت در این گونه موارد، براساس شکایت یکی از اعضا و یا حتی کشوری که عضو سازمان ملل نیست و طرف اختلاف قرار گرفته است به رسیدگی می پردازد؛ البته به شرط آن که کشور غیر عضو تمامی تعهدات مربوط به حل مسالمت آمیز اختلافات را بپذیرد ( ماده ۳۵ ) بند ۲ از ماده ۳۳ و بند ۱ از ماده ۳۶ مداخله شورای امنیت را در حل اختلافات به موارد زیر بسط داده است:
دعوت از کشورها برای پایان دادن به اختلافات از طریق مسالمت آمیز؛
توصیه شیوه های مناسب برای حل اختلافات.
شورای امنیت در انتخاب و توصیه شیوه های مناسب محدودیتی ندارد، به شرط آن که روش هایی را که طرفین اختلاف قبلاً برای تصفیه اختلافشان پذیرفته اند، مورد توجه قرار دهد و این مساله را در نظر گیرد که اختلافات حقوقی باید به طور کلی با رضایت طرفین دیوان بین المللی دادگستری ارجاع گردد (بندهای ۲ و ۳ از ماده ۳۶).
هنگامی که طرفین دعوی هر دو، شکایت خود را در شورا مطرح کردند، شورا می تواند راه حلی جهت فیصله دعوی به طرفین پیشنهاد نماید. پیشنهاد شورا در این زمینه توصیه نامه ای عادی محسوب میشود؛ بنابراین اگر طرفین دعوی نظر شورا را نپذیرند و بن بستی در حل قضیه به وجود آید شورای امنیت می تواند با بهره گرفتن از مقررات فصل هفتم ، مساله را مورد بررسی قرار دهد.
فصل هفتم منشور، اساس کار واقعی شورا به شمار می آید، زیرا شورا می تواند با توسل به مقررات این فصل ابتدا بررسی نماید که آیا :
صلح مورد تهدید قرارگرفته،
صلح نقض شده ،
تجاوزی صورت گرفته است؟
و پس از آن که وقوع چنین مواردی برایش محرز گردیده اختیار دارد توصیه نامه ای ساده صادر کند، یا برعکس، اقداماتی قهری مقرر نماید و یا این که اصولاً به اقدامی بینابین بسنده کند و دستوری موقت صادر نماید.[۷۲]
صدور توصیه نامه ، حکم به اقدامات قهری و صدور دستور موقت همه به لحاظ آن است که شورای امنیت رکن صالح سیاسی برای تشخیص و حل اختلافات بین المللی و در نتیجه حفظ صلح و آرامش در جهان است، اما از آنجایی که اعضای دائم شورای امنیت در تصمیم گیری از حقی ممتاز برخوردارند و این حق در ماهیت مقررات منشور تاثیر می گذارد، باید دید که شورا در قبال مقررات منشور چه وظیفه ای دارد و چگونه عمل می کند (قسمت اول).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ب.ظ ]




 

 

روش­های محاسباتی
روش­های محاسباتی به دو گروه کلی طبقه ­بندی می­شوند که هم برای بررسی­های هم­دما و هم غیرهم­دما کاربرد دارند. این دو گروه عبارتند از : روش­های وابسته به مدل[۳۲] و روش­های مستقل از مدل[۳۳]. از آنجایی که در این پایان نامه بررسی­ها به­ صورت غیرهم­دما انجام شده ­اند، فقط به توضیح روش­های غیرهم­دما می­پردازیم.
پایان نامه
روش­های وابسته به مدل
در روش­های وابسته به مدل، مدل­های مختلف بر روی داده ­های حاصل از آنالیز حرارتی فیت می­شوند و مدلی که بهترین فیت را ایجاد کند، به­عنوان مدل واکنش انتخاب می­ شود. سپس با بهره گرفتن از این مدل و به­ کمک معادله­(۱‑۲۹)، بهترین ثابت سرعت تعیین می­ شود و درنهایت با بهره گرفتن از معادله­ آرنیوس یا سایر معادلات مربوط آورده شده است، انرژی فعال­سازی (Ea) و فاکتور فرکانس (A) محاسبه می­ شود. چون در این روش­ها باید مدل خاصی بر روی داده ­های حاصل از آنالیزِ حرارتی فیت شود، به این روش­ها، روش­های مدل­فیتینگ[۳۴] هم گفته می­ شود. سه ایراد عمده به روش­های مدل­فیتینگ وارد است که عبارتند از؛ الف- مستقل فرض کردن پارامترهای سه­گانه­ی سینتیکی[۳۵] (انرژی فعال­سازی، فاکتور فرکانس و مدل واکنش) از α ، ب- استفاده از یک بار انجام آزمایش (مثلاً یک سرعت گرمادهی خاص) برای تعیین پارامترهای سه­گانه­ی سینتیکی و ج- استفاده از چندین آزمایش ولی در یک سرعت گرمادهی.[۲۸]
روش­های مدل­فیتینگ غیرهمدمای متعددی وجود دارد که در اینجا فقط به آن­هایی که بیش از بقیه مورد استفاده قرار می­گیرند، می­پردازیم.
روش تفاضلی مستقیم[۳۶]:
در این روش از فرم دیفرانسیلی قانون سرعت غیرهمدما استفاده میشود و با نو آرایی و سپس لگاریتم طبیعی گرفتن از طرفین این رابطه داریم:

 

 

(۱‑۴۳)

 

 

 

 

 

با رسم نمودار بر حسب ۱/T ، می توان انرژی فعالسازی و فاکتور فرکانس را به ترتیب از روی شیب و عرض از مبدأ تخمین زد. مدلی که بهترین فیت خطی را با داده های تجربی بدهد، بعنوان مدل واکنش انتخاب می شود و سه پارامتر انرژی فعالسازی ،فاکتور فرکانس و مدل واکنش (پارامترهای سه گانه ی سینتیکی) تعیین می شود.[۲۹]
روش فریمن – کرول:
روش فریمن و کرول یک روش دیفرانسیلی است و در اصل با فرض اینکه مدل واکنش از نوع F باشد به وجود آمد و سپس به مدل های دیگر هم تعمیم داده شد. در این روش با لگاریتم طبیعی گرفتن از طرفین رابطه (۱‑۳۶) داریم:[۳۰]

 

 

(۱‑۴۴)

 

 

 

 

 

اگر از تفاضل های بزرگ متغیرهای معادله ی بالا استفاده شود ، خواهیم داشت:

 

 

(۱‑۴۵)

 

 

 

 

 

با نوآرایی معادلات بالا داریم:

 

 

(۱‑۴۶)

 

 

 

 

 

(۱‑۴۷)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انرژی فعالسازی را می توان با بهره گرفتن از عرض از مبدأ نمودار حاصل از معادله(۱‑۴۷) بدست آورد. به روش فریمن و کرول، روش تفاضلی اختلافی هم گفته می شود.
روش کوتس – ردفرن:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ب.ظ ]




صعصعه بن صوحان العبدي
عقيل بن ابي طالب به دليل فقر ومشكلات مالي واقتصادي، پس از اينكه از دريافت سهم بيشتر از بيت‌المالي كه در اختيار اميرالمؤمنين(ع) بود، نااميد شد، به قصد دريافت عطا و ديدار معاويه نزد او رفت، معاويه به او خوشامد گفت و از اين كه او را بر برادرش (اميرالمؤمنين(عليه السلام)) ترجيح داده است، خوش‏حال شد و با بردباري و شكيبايي با او برخورد كرد و به او گفت: «اي‌ابويزيد! علي را در چه حالي ترك كردي؟!
عقيل گفت:«علي را در حالتي ترك كردم كه خدا و پيامبرش او را دوست دارند و تو را در حالتي يافتم كه خدا و پيامبرش دوستت ندارند.»
معاويه به او گفت: «اگر به قصد زيارت و عطاي ما نيامده بودي، پاسخي به تو مي‏دادم كه تو را به درد مي‏آورد.»
و البته معاويه مايل بود كه دنباله سخن را نگيرد ؛ چون مي‏ترسيد كه عقيل، چيزي بگويد كه شأن اورا پايين بياورد. پس، ازجاي خود بلند شد و دستور داد عقيل را در خانه‏اي ساكن كنند و برايش مال فراواني ببرند. فرداي آن روز،عقيل را نزد خود فراخواند. معاويه به او گفت: «اي ابو يزيد! علي، برادرت را در چه حالي ترك كردي؟»
عقيل گفت:«در حالي كه براي خودش بهتر از تو بود، و تو براي من از او بهتري.»
معاويه گفت: «برايم ياران علي را توصيف كن و از آل صوحان آغاز كن كه آنان، شكافنده سخن‏اند.»
عقيل گفت:«امّا صعصعه! بزرگ مرتبه و زبانش تيز (شكافنده) است. پيشروِ سواران و شجاع است. شكاف را مي‏بندد و بسته را مي‏شكافد و كم‏نظير است.
و امّا زيد و عبد اللَّه بن صوحان! آنان دو نهر جاري‏اند كه جوي‏ها به آن دو مي‏ريزدند و شهرها با آن دو سيراب مي‏شوند. مردان جِد و عزم و دور از بازي و شوخي‏اند.»
خبر سخنان عقيل،در مجلس معاويه، به گوش صعصعه بن صوحان رسيد. پس به عقيل نوشت:«به نام خداوند بخشاينده مهربان. ياد خدا بزرگ‏تر است و آغازگران، بدان آغاز مي‏كنند و شما كليدهاي دنيا و آخرت هستيد.
امّا بعد ؛ سخنت با دشمن خدا و پيامبرش، به گوش دوستدارت رسيد. پس خدا را بر آن، سپاس گزاردم و از او خواستم كه تو را به مرتبتي بالا بركشد و به شاخه‏هاي سرخ و پايه‏هاي سياه برساند؛ چرا كه او ستون دين است. هر كه از او جدا شود، از دين پر فروغ، جدا گشته است.
اگر نَفست تو را به سوي معاويه كشانده تا مالي از او به چنگ آوري، تو كه همه ويژگي‏هاي معاويه را مي‏داني. پس برحذر باش! مبادا شعله‏اي از آتش او تو را بگيرد و تو را از حجّتت گم‏راه كند كه خداوند، آنچه را در ديگران فرو گذارده، از شما اهل بيت بركشيده است، و هر فضل و احساني هست، به وسيله شما به ما رسيده است.
خداوند، منزلت شما را بزرگ شمرد و شكوهتان را پاس داشت و يادگارهايتان را نگاه داشت كه منزلتتان پسنديده، و شكوهتان محفوظ، و يادگارهايتان نمايان است، و شما امان خلق از گرفتار شدن به عذاب خدا و وسيله راهيابي به راه‏هايش هستيد ؛ دستاني والا و چهره‏هايي تابان !»[280]
محمدبن‌ابي‌بكر
محمدبن‌ابي‌بكر كه ازياران دلباخته وپرشور اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) بود، درزمان فرمانداري‌اش درمصر همواره مردم را به اطاعت از واجبات الهي وفرامين حضرت امير(عليه‌السلام) دعوت مي‌كرد؛ هنگامي‌كه محمّد شنيد عمروعاص براي جنگ با او وارد مصر شده‌است، مردم را گردآورد وبعد ازحمد وثناي الهي ودرود بر رسول خدا(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) گفت: « مسلمانان ومؤمنان، مردمي كه حرمت‌ها راازبين مي‌برندوگمراهي را دامن مي‌زنند وآتش فتنه را شعله‌ور مي‌كنند ومي‌خواهند بازور به مردم تسلّط پيدا كنند، به دشمني باشما برخاسته وبه‌سوي شما لشگركشي كرده‌اند. بندگان خدا هركس طالب بهشت وآمرزش خداوند است، به‌سوي آنها بيرون رود، ودرراه خدا باآنها جهاد كند…»[281]
مَعقِل بن قيس رياحي
مَعقِل بن قيس رياحي، از جنگاوران بي‏باك كوفه و از سخنوران چيره دست آن ديار و از سرداران سپاه اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) و امام حسن(عليه السلام) است. در جنگ جمل، فرمانده پياده نظام كوفه بودو در جنگ صِفّين، فرماندهي برخي از قبايل كوفه را و در درگيري‏هاي ماه ذي‌حجّه در جنگ صِفّين نيز گاهي فرماندهي سپاه را به عهده داشت.در جنگ نهروان، فرمانده جناح چپ سپاه بود و پس از آن، مأمور سركوبي شورش بني ناجيه شد و خرّيت بن راشد را شكست داد.
بعد از شبيخونِ يزيد بن شجره بر مكّه و مدينه، مَعقِل به مقابله با او و همراهانش شتافت، عدّه‏اي از آنان را اسير كرد و بقيه را فراري داد. پس از درهم شكسته شدن فتنه نهروان، اميرالمؤمنين (عليه السلام) قصد جنگ با معاويه را داشت و وقتي آمادگي نسبي مردم كوفه روشن شد، مَعقِل، براي جمع‏آوري جنگاوران به نواحي اطراف كوفه رفت ؛ امّا در حين مأموريت، خبر جانگداز شهادت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) را دريافت كرد.
مَعقِل بن قيس رياحي درميدان جنگ در ميان سربازان حركت مي‏كرد و آنها را ترغيب مي‏نمود و مي‏گفت:اي بندگان خدا! شما جنگ را آغاز نكنيد و ديدگانتان را فرو اندازيد و كم گوييد و خود را براي زخم نيزه و ضربت شمشير، آماده كنيد و پاداش بزرگ را در پيكار با آنان به خود، مژده دهيد.
شما با كساني مي‏جنگيد كه از دين، بيرون رفته‏اند و كافراني كه از پرداخت ماليات، مانع گشته‏اند. به من بنگريد. پس چون حمله كردم، همگي چون فردي واحد، يورش بريد.
او از ميان همه صف‏ها گذشت و اين سخنان را به آنان مي‏گفت تا آن كه از ميان همه گذشت و سپس پيش آمد و در ميان ميدان، در قلب لشكر ايستاد و همه به او مي‏نگريستند كه چه مي‌كند. سپس پرچمش را حركت داد و حمله كرد و همگي با او حمله كردند .[282]

3.3. شناخت ودفع فتنه

دورۀ زمامداری امیرالمؤمنین علی(عليه‌السلام) که از اواسط دهۀ سوم  بعد از رحلت پیامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله)، آغاز گردید با فتنه‌های بسیار عمیق و آزمون های بسیار دشوار، همراه بود. تفاوت عمدۀ تحوّلات زمان پیامبر‌(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) و امیرالمؤمنین (عليه‌السلام)، این بود که در دوران رسول مکرّم اسلام(ص)، مرز میان اسلام و کفر مشخص بود و در اکثر جنگها، در یک سو اسلام صریح و در سوی دیگر، کفر صریح قرار داشت؛ اما درزمان اميرمؤمنان علی‌(عليه‌السلام)، جنگ‌های رخ داده، میان جناح‌های داخلی اسلام بود و طرف‌های مقابل حضرت امير(عليه‌السلام)، نه تنها ظاهراً مسلمان بودند بلکه سابقه داران جهاد و مبارزه در راه اسلام و همچنین برخی صحابه و یاران پیامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) نیز در آن حضور داشتند . این مسأله موجب شد که نه تنها مردم عادّی در تشخیص جبهه حق از باطل دچار مشکل شوند بلکه حتی برخی از خواص نیز نتوانستند به عمق مسائل آگاه شوند و حق را از باطل تشخیص دهند و در نتیجه به اشتباه افتادند.
فتنه از مادة «فِتْن» به معناي آزمایش[283]، فریبندگی، اضطراب اندیشه، عذاب، گمراهی[284]، وسوسه، بیماری، آشوب،[285] مال، اولاد، اختلاف کردن مردم در رأی و تدبیر، کفر،[286] گداختن و در آتش انداختن سیم و زر جهت امتحان به کار رفته است[287] ونوعی فشار در معنای این واژه نهفته که منظور تبیین خالص از ناخالص است.[288]
البته معانی مذکور، برخی مصداق و برخی مفهوم فتنه را می رسانند. این واژه در قرآن به معنای سوختن، عذاب، نتیجۀ بدی که زاییدۀ مخالفت با امر رسول خداست، کفر، شرک، افساد، اضلال و آزمایش و اختیار استعمال شده است.[289]
فتنه امری است که وسیله آزمایش قرار می گیرد و لذا گاهی به خود امتحان و گاهی به چیزهایی که غالباً با آن ملازم است، مانند شکنجه و آزار و سختی و گرفتاری و عواقب سوء آنها، مانند گمراهی و شرک نیز گفته می شود و در قرآن شریف در همه این معانی استعمال شده است.[290] وفتنه امري است كه از قصد خدا دور باشد، گرفتار بلا و محنت شدن و پيروي از هواي نفس نيز از معاني آن است.[291]
موارد بي‏شماري از آن در «نهج البلاغه» آمده است ؛ چنانكه اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
« چون خدا اين آيه را فرستاد: ﴿الم، أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ﴾، دانستم تا رسول خدا(ص) در ميان ماست، فتنه نتواند برخاست. پرسيدم اي رسول خدا، اين فتنه‏اي كه خدا تو را از آن خبر داده چيست؟ فرمود: «اي علي امّت من پس از من به زودي دچار فتنه گردند.»[292]
مراد از فتنه، دراين‌جا ظاهراً فتنه و امتحان برگشتن از امامت و رفتن‏ به قهقرا است و به وجود آمدن اختلافات و افتادن به جان هم ديگر است.[293]
فـتـنه گران، به خوبي مي‌دانند كه اگر حق به طور واضح مطرح گردد، راهي براي نفوذ آنان در جامعه باقي نمي‌ماند و اگر باطل به صورت عريان عرضه شود، هيچ كس در پـي آن نـمـي رود؛ از ايـن رو هـمـواره بـر تـن بـاطـل، لبـاس حـق مـي‌پـوشـانـنـد و تـشـخـيـص حـق از بـاطـل را بـر مـردم مـشـتـبـه مـي سـازنـد تـا از طـريـق حـق جـلوه دادن باطل، مردم را اغفال و به دنبال خود بكشانند. نتيجه اين حيله گري به آنجا مي‌انجامد كه ناآگاهان به آنان مـي پـيـونـدنـد و آگـاهان نيز به ورطه بي عملي دچار مي‌شوند و در هر دو صورت آنان به مقصود پليد خويش دست مي‌يابند. چنانكه حضرت امير(عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
« همانا، فتنه‏ها چون روي آورد، باطل را به صورت حقّ آرايد، و چون پشت كند، حقيقت چنانكه هست نمايد. فتنه‏ها چون روي آرد نشناسندش، و چون بازگردد دانندش. چون بادهاي گرد گردانند، به شهري برسند و شهري را واگذارند.» [294]
با نگاهي به موارد كاربرد كلمۀ فتنه دركلام اميرمؤمنان(عليه‌السلام)، درمي‌يابيم كه فتنه، به حوادث پيچيده‌اي اطلاق مي‌شود كه ماهيت آن روشن نيست؛ ظاهري فريبنده وباطني، مملوّ از فساد دارد. جوامع انساني را به بي‌نظمي، تباهي، دشمني، جنگ وخونريزي وفساد اموال مي‌كشاند وغالباً چهرۀ حق‌به‌جانبي دارد وساده‌انديشان را به دنبال خود مي‌كشاند وتا مردم از ماهيت آن آگاه شوند، ضربات خود را برهمه چيز وارد كرده است. [295]
درمجموع، ‘فتنه’، تـرفـنـدي سـيـاسـي اجـتـمـاعـي اسـت كـه از آمـيـزش حـق و بـاطـل و پـنـهـان نـمـودن بـاطـل در پـوسـتـه حـق، بـا هـدف اغفال و فريفتن مردم و براي رسيدن به مقاصدي شوم، طرح‌ريزي مي‌شود.
از ديدگاه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) ، فتنه انگيزي عوامل گوناگون دارد[296] كه مهمترين آنها عوامل انساني و عالمانه است.درذيل به برخي ازآنها اشاره مي‌شود:

 

    1. خواسته‌هاي نفساني؛

 

اميرمؤمنان علي (عليه‌السلام) ريشۀ همۀ فتنه‌ها را پيروي از خواسته هاي نفساني وبدعت‌گذاري در دين دانسته كه در آنها حكم خدا مخالفت مي شود .
«همانا آغاز پديد آمدن فتنه‏ها، پيروي خواهشهاي نفساني است و نوآوري در حكم‌هاي آسماني. نوآوريهايي كه كتاب خدا آن را نمي‏پذيرد و گروهي از گروه ديگر ياري خواهد تا بر خلاف دين خدا، اجراي آن را به عهده گيرد. پس اگر باطل با حقّ در نياميزد، حقيقت جو آن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشيده نگردد، دشمنان را طعنه زدن نماند. ليكن اندكي از اين و آن گيرند، تا به هم در آميزد و شيطان فرصت يابد و حيلت برانگيزد تا بر دوستان خود چيره شود و از- راهشان به در برد- . امّا آن را كه لطف حقّ دريافته باشد، نجات يابد و راه حقّ را به سر برد.»[297]
هدف از بعثت پيامبران، تعالي زندگي مردم در امور دنيا وآخرت است. هر انديشۀ ابداعي(بدعت) ويا هرنوع پيروي از خواهش‌هاي نفساني كه از محدودۀ كتاب خدا وسنّت پيامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) بيرون باشد، سبب بروز آشوب و فساد ونهايتاً فتنه، خواهد شد.[298]
خودخواهی موجب می‌شود در مواردی که خواسته‌های انسان با موازین دینی و الهی سازگاری ندارد، به توجیه رفتارش و یا به تأویل‌های ناشایسته‌ای از معارف دینی دست بزند. از دیدگاه چنین افرادی معیار ارزش کارها، موافقت و سازگاری‌شان با هوس‌ها و خواهش‌های نفسانی آنان است. هر کاری که مطابق امیال و خواسته‌های آنان باشد، خوب و هر کاری که مخالف امیال و اهداف شخصی و گروهی‌شان باشد، بد است.
2- بدعت‌گذاري دردين؛
هدف از بعثت پيامبران الهي، تعالي زندگي مردم، درامور دنيا وآخرت است، درنتيجه هرابداعي(بدعت) ويا هرنوع پيروي از خواهش‌هاي نفساني كه ازمحدودۀ كتاب خدا وسنّت پيامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) بيرون باشد، سبب بروز آشوب وفساد ونهايتاً فتنه خواهد شد.[299] پيامبر اكرم(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) دربارۀ وقوع فتنۀ اجتماعي، پس ازخود به اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) هشدار دادند:
« اي علي پس از من ، مردم به مالهاي خود فريفته شوند و به دين خويش بر خدا منّت نهند. رحمت پروردگار آرزو كنند، و از سطوت او ايمن زيند. حرام خدا را حلال شمارند ، با شبهت‏هاي دروغ و هوسهايي كه به غفلت در سر دارند. مي را نبيذ گويند و حلال پندارند . حرام را هديّت خوانند و ربا را معاملت دانند». گفتم: اي رسول خدا (صلّی‌الله‌عليه‌وآله )، آن زمان آن مردم را در چه پايه نشانم؟ از دين برگشتگان، يا فريفتگان؟ فرمود: « فريفتگان » .[300]
بدعت در حقیقت مکمّل عامل اول، یعنی هوا و هوس، است. ابزاری است در دست هوسرانانی که اطلاعاتی از دین دارند و سعی می‌کنند با تمسک به آیات و احادیث و ارائه تفاسیر خاصی از آنها راهی برای توجیه هوا و هوس خود بیابند. بدعت در دین معمولاً از سوی عالمان صورت می‌گیرد و نه مردم عادی. لغزش این گروه است که موجب لغزش جمع کثیری از مردمان می‌شود. چنانكه درسال‌هاي بعد نيز، بدعت‌های صورت گرفته در اسلام موجب شد، عدۀ بسیاری از مردم مسلمان و صحابه پیامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله)، قربةً إلی الله به جنایت‌هایی هولناک علیه خاندان پیامبر و شهدای کربلا دست زدند. عمر بن سعد برای تحریک و تهییج سپاهیان خود به جنگ با امام حسین(عليه‌السلام) و یاران مظلومش، با شعار «یاخَیلَ‌ اللهِ اِرکَبی وَ بِالجَنَّةِ اَبشِرِی»[301] دستور حمله به خیام امام‌ حسین(عليه‌السلام) را صادر کرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
3- معيار قرار دادن افراد، براي تشخيص حق وباطل؛
جـنـگ جـمل با حضور عدّه‌اي از صحابۀ پيامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله)، ازجمله طلحه و زبير عليه حكومت عـدل اميرمؤمنان‌عـلي(عليه‌السلام) بـه راه افـتـاد. فـتـنـه جـويـان بـراي فـريـب افكار عمومي، عايشه همسر پـيـامـبـر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) را نـيـز براي ستيز با اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)، به همراه خود به صحنۀ جنگ آوردند. در بحبوحۀ جنگ و در آن موقعيت حسّاس، يكي از ياران حضرت امير(عليه‌السلام) به نام حارث، به آن حـضـرت مـراجـعه كرد و گفت: «من در امر حيرت آوري گرفتار آمده ام؟ حيرانم از ايـنـكه مي‌بينم شما با كساني از قبيل طلحه، زبير و عايشه مي جنگيد كه از صحابه بـزرگ پـيامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله) بوده‌اند و از طرفي خود شما هم از نزديكان پيامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله) هستيد، هر دو طرف سابقه درخشاني در حمايت از اسلام داريد؛ در اين امر متحيّر مانده ام كه كدام يك از شما را بر حق بدانم؟’ حضرت امير (عليه‌السلام)، توصيۀ روشن گرِ مهمّی به او فرمودند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم