1. اهداف تحقيق:

 

 

 

1-3-1- هدف اصلی تحقیق:
تعیین مولفه های تاثیر گذار بر توانمندسازی کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

 

 

  •  

 

 

 

 

 

  •  

 

      1. اهداف فرعی تحقیق :

     

     

 

 

 

3
*تعیین میزان سهیم بودن کارکنان در اطلاعات سازمانی، بر توانمندی کارکنان در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
*تعیین میزان مرزبندی و خودمختاری در روند شغلی کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بر توانمندی کارکنانش
*تعیین میزان جانشینی تیم های خودگردان به جای سلسله مراتب قدیمی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بر توانمندسازی کارکنان آن سازمان

 

 

  •  

 

 

  • تشریح و بیان موضوع :

 

 

 

 

با توجه به اثبات عدم انجام کار مفید از سوی کارکنان دولتی و درک صحیح کارشناسان و محققین از این موضوع، در سالهای اخیر سیاست دولتمردان بر این بوده که کارکنانی توانمند در دستگاه های دولتی بکار بگیرند یا کارکنان توانمند تربیت نمایند و در این راستا قدم هایی برداشته‌ شده که از جمله آنها، کارگاهها و آموزش مدیران برای توانمندسازی کارکنان در دستگاه های دولتی و به خصوص جامعه مورد نظر این تحقیق، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می باشد. نظر به اینکه هدف اصلی از این اقدامات سازمان ارتباطات افزایش کارآیی و اثر بخشی و استفاده بهینه از منابع محدود کشور می‌باشد، در این حرکت همواره بایستی هدف اصلی بعنوان یک چشم انداز مدنظر باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
با وجود اینکه آثار و نشانه هایی از مثبت بودن این اقدامات در همین مدت کوتاه چند ساله مشاهده می‌شود و بسیاری از فرآیندها شفاف تر از گذشته به نظر می آیند، اما آنچنانکه انتظار می‌رود و اثرات شگرفی که شایسته چنین تغییراتی است مشاهده نمی گردد. از یک سو بهره وری سازمان بطور چشمگیری تغییری نکرده است و از طرفی شاخص های رضایت مندی شغلی و تعلق سازمانی سیری نزولی داشته اند و در ساختار باقیمانده از گذشته نیز کارکنان با احساس عدم امنیت شغلی قابل مشاهده است. دلیل این مدعا مشاهدات عینی محقق است که پس از گذشت حدود 8 سال از انجام اقداماتی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، موردی از توانمندی کارکنان مشاهده نکرده است.
با درک ضرورت حیاتی توانمندسازی کارکنان و حرکت به این سو، باید دید که چگونه می‌توان به اهداف اصلی سازمان رسید و از طرفی دیگر کیفیت کار کارکنان را ارتقاء داد. همانطور که در قبل بیان شد، بسیاری از مدیران این نکته را تشخیص داده اند که تنها مزیت رقابتی واقعی و پایدار سازمانها افراد و کارکنان آنها هستند و برای آنکه یک سازمان موفق باشد می بایست این افراد به صورت فعال درگیر انجام کارها شوند.
4
در این تحقیق در نظر است با بررسی عوامل و مولفه های توانمندسازی، سطح توانمندی فعلی کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مورد سنجش قرار گیرد. با توجه به اینکه توانمندسازي فرايند قدرت بخشيدن به افراد است. در اين فرايند به کارکنان خود کمک مي کنيم تا حس اعتماد به نفس خويش را بهبود بخشند و بر احساس ناتواني و درماندگي خود چيره شوند. توانمندسازي در اين معني به بسيج انگيزه هاي دروني افراد مي انجامد(وتن کمرون، 1996). توانمندسازي همچنين تشويق افراد به مشارکت بيشتر در اتخاذ تصميم هايي که بر فعاليت هاي آنان تاثير گذار است. از اين طريق مي توانيم فرصت هائي را براي افراد فراهم آوريم تا نشان دهند که مي‌توانند ايده هاي خوبي آفريده و به آن جامه عمل بپوشانند(اسميت، 2000، 1). توانمندسازي به اين معنا است که افراد را به طور ساده تشويق کنيم تا نقش فعال تري در کار خود ايفا کنند و تا آنجا پيش روند که مسئوليت بهبود فعاليت هاي خويش را بر عهده بگيرند و در نهايت به حدي از توان برسند که بدون مراجعه به مسئول بالاتر بتوانند تصميماتي کليدي اتخاذ نمايند(باقريان، 1381، 10). توانمندسازي فراهم آوردن ابزار لازم براي افراد به گونه اي است که براي آنها قابل فهم باشد و بتوانند از آن در جهت مصالح خود استفاده کنند(نيکل، 1995، 155). در فرهنگ لغت وبستر از تواناسازي به عنوان تفويض اختيار يا اعطاي قدرت قانوني به سايرين تعبير شده است. کانگر و کاننگو معتقدند هر‌گونه استراتژي يا تکنيک مديريتي که به افزايش حق تعيين سرنوشت و کفايت نفس کارکنان منجر شود تواناسازي آنها را در پي خواهد داشت.
با توجه به مطالب بیان شده این سئوال در ذهن می آید که، چرا توانمندی کارکنان در برخی از سازمانها پایین است؟ لذا همانگونه که بیان شد، به منظور بررسی این موضوع یعنی بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این تحقیق صورت خواهد گرفت. تصور سازمانی با نیروهای توانمند، آنقدر جاذبه دارد، که اگر یک تحقیق دانشجویی بتواند اثری هر چند کوچک در این راه ایفا کند، ارزش انجام آن را دارد.
5

 

 

  •  

 

 

  • اهميت وضرورت موضوع تحقيق:

 

 

 

 

سازمان هاي امروز تحت تاثير عواملي از قبيل افزايش رقابت جهاني، دگرگوني هاي ناگهاني، نياز به کيفيت و خدمات پس از فروش و وجود منابع محدود و زير فشارهاي زيادي قرار دارند.
پس از سال ها تجربه، دنيا به اين نتيجه رسيده است که اگر سازماني بخواهد در اقتصاد و امور کاري خود پيشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند بايد از نيروي انساني متخصص، خلاق و باانگيزه بالا برخوردار باشد. منابع انساني اساس ثروت واقعي يک سازمان را تشکيل مي دهند.
بين سرمايه انساني و بهره وري در سازمان ها رابطه اي مستقيم وجود دارد. از دغدغه هاي مهم بنگاههاي اقتصادي موفق جهان، گردآوري سرمايه انساني فرهيخته و خردورزي است که قادر به ايجاد تحول در سازماني که به آن متعلق هستند باشند.
يک سازمان موفق مجموعه اي است مرکب از انسان هايي با فرهنگ سازماني، انديشه و اهداف مشترک که با کار گروهي در نظام انعطاف پذير سازمان، تجارب و دانش خود را با عشق به پيشرفت روز افزون سازمان در اختيار مديريت خود قرار مي دهند. بنابراين هر فرد نسبت به سازمان و وظيفه اي که انجام مي دهد، احساس مالکيت خواهد کرد.
استفاده از توانايي هاي بالقوه منابع انساني براي هر سازماني مزيتي بزرگ به شمار مي رود. در بهره وري فردي، سازمان از مجموعه استعدادها و توانايي هاي بالقوه فرد به منظور پيشرفت سازمان استفاده مي کند و با بالفعل درآوردن نيروهاي بالقوه و استعدادهاي شگرف در جهت سازندگي موجب پيشرفت فرد و همسويي با سازمان خواهد شد بنابراين لازمه دستيابي به هدف هاي سازمان، مديريت موثر اين منابع با ارزش است.
در اين راستا رشد، پيشرفت، شکوفايي و ارتقاي توانمندي هاي کارکنان در ساليان اخير تحت عنوان توانمندسازي کارکنان مورد توجه صاحبنظران و کارشناسان مديريت منابع انساني واقع شده است.
همانگونه که سازمان ها به مقابله با چالش هاي سازماني بر مي خيزند و بهبود مستمر را در اولويت قرار داده اند، نياز بيشتري به حمايت و تعهد کارکنان و درگيرکردن آنها در کار احساس مي‌شود. توانمندسازي تکنيکي نوين و موثر در جهت ارتقاي بهره وري سازمان به وسيله بهره گيري از توان کارکنان است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...