۲-۱۳-۳- اعتقاد و عمل اسلامی:
احیای اعتقاد و عمل اسلامی که بر گرفته از توجه به مسائل دینی و اعتقادی است از اصول لاینفک تعلیم و تربیت اسلامی است.
در اعتقاد و عمل اسلامی بایستی به این مهم توجه داشت که زنده نگه داشتن اعتقاد و عمل اسلامی با آموزش دینی تفاوت دارد. ما در آموزش دین به متربی صرفاً معارف و مطالب دینی را آموزش و یاد می دهیم ولی در تربیت دینی، علاوه بر آموزش، بسترهایی را فراهم می کنیم تا متربی به آموزه های دینی باور پیدا کرده و رفتار و کردار خود را بر اساس آن تنظیم نماید. به عبارت دیگر منش دینی داشته باشد و به آموزه های دینی جامه عمل بپوشاند.
یکی از اشتباهات مکرری که امروزه از روی غفلت مرتکب می شویم ملازمه ای است که میان «معرفت دینی» یا به عبارتی حس مذهبی و «اطلاعات دانش مذهبی» قائل می شویم و می پنداریم که شرط قطعی دین دار بودن و دینی شدن، تراکم اطلاعات و اندوخته های حفظی و صوری دانش دینی است.
در حالی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد، نه تنها کمکی به تقویت تمایلات نظری نمی کند، بلکه خود مانع و حجاب بزرگی در برابر این تمایل خود انگیخته ایجاد می نماید. البته مقصود ما به هیچ وجه ابتکار آموزشهای دینی نیست و ضرورت چنین آموزشهایی براهل فن پوشیده نیست. اما سوال اساسی این است که آیا اینها کافیست و ما را به مقصود می رساند؟ و آیا اصلاً «آموزش دینی» در فرایند «تربیت دینی» حتی اگر به بهترین و کاملترین شکل آن انجام گیرد تا چه حدی می تواند نقش ایفا نموده و ما را به هدف نزدیک کند؟
در سالهای اخیر از اشکالات جدی در حوزه فرهنگی ملازم قرار دادن آموزش های صوری دینی با معرفت دینی است، آن هم در عصری که بمباران اطلاعات جای معرفت حقیقی را گرفته است. در این شرایط مصداق بارز «العلم هو الحجاب الاکبر» رخ می نماید.
حضرت امام خمینی (ره) می فرماید:
« علمی که ایمان نیاورد حجاب اکبر است». و بالاتر از این در جای دیگر فرموده است: «اگر تهذیب نباشد، علم توحید هم بدرد نمی خورد». یعنی همین علم توحید که فی نفسه با مسائل الهی و دینی سروکار دارد، اگر با صفای باطن و آماده سازی روانی و جاذبه های قلبی همراه نگردد خود به عنوان حجاب عمل می کند.
همین طور است عمل صالح. قرآن کریم هر گاه از عمل صالح صحبت می کند قبل از آن به ایمان اشاره می کند و در واقع عمل صالح هم مشروط بر ایمان و ناشی از آن برمی شمارد. «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات انا لانضیع اجر من احسن عملاً » (کهف، ۳۰)
آنان که به خداایمان آوردند و نیکوکار شدند، ما هم اجر نیکوکاران را ضایع نخواهیم گذاشت. (قوام، ۱۳۹۰: ۱۶۰)
مقام معظم رهبری در رابطه با احیاء اعتقاد و عمل اسلامی می فرماید: اعتقاد من آن چیزی که امروز بیش از همه باید از آموزش و پرورش ما به آن توجه شود اعتقاد اسلامی و عمل اسلامی است که در دانش آموزان باید احیاء گردد، باید اینطور باشد که اگر کودکی از یک خانواده ی اعتقاد بی مبالات نسبت به عمل و اعتقاد اسلامی به مدرسه می آید و وارد محیط تحت تصرف و تسلط آموزش و پرورش می شود یا کودکی از خانواده ای می آید که تنها اعتقاد و مبالاتشان نسبت به افکار و عمل اسلامی بد نیست، لیکن به خاطر بی سوادی و کمبودهای فکری و روانی والدین، توانایی اثرگذاری روی طفل را ندارند باید اینها آن خلاءها جبران شود، یعنی این کودک هم علماً هم عملاً، هم اعتقاداً به یک آدم متدین تبدیل شود، باید همت این باشد.
… در مدارس، همت باید بر این باشد که بچه های ما را از لحاظ دینی- هم در قلمرو اعتقاد ، هم در قلمرو تربیت و اخلاق، هم در قلمرو تعبد عملی- انسان های مسلمان بار بیایند، این علاج و اساس کار ماست. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۹۸)
۲-۱۴- سیاست ها در عرصه تعلیم و تربیت:
۲-۱۴-۱- جهانی و جاودانه بودن هدایت الهی:
یکی از سیاست ها در عرصه تعلیم و تربیت، جهانی و جاودانی بودن هدایت الهی است. یعنی هدایت الهی که توسط پیامبران بر انسان ها وارد شده است مربوط به یک دوره زمانی خاص و یا مردمان خاصی نیست بلکه هدایت خداوند همیشگی و جاودانه است.
در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً والّذی اوحینا الیک و ما وصیّنا به ابراهیم و موسی و عیسی (شوری، ۱۳) » (خداوند برای شما دینی را قرار داده که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون به تو وحی کردیم و به ابراهیم و به موسی و عیسی نیز توصیه کردیم).
پایان نامه - مقاله - پروژه
قرآن در همه جا نام دینی را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت کرده اند (اسلام) می نهد. البته مقصود این نیست که در همه زمان ها به این نام خوانده می شده است بلکه مقصود این است که دین دارای حقیقت و ماهیتی است که بهترین حرف آن نفس (اسلام) است. مانند آیه زیر:
ما کان ابراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً ولکن کان حنیفاً مسلماً «آل عمران، ۶۷». ابراهیم یهودی و نصرانی نبود ولیکن مسلمان حق گرا بود (کوشا:۱۳۹۰، ۱۵۸). پس می توان گفت هدایت الهی که در آن تربیت اسلامی نهفته است برای زمان و مکان خاصی نیست بلکه شامل همه انسان ها در همه مکان هاست.
یکی خط است ازاول تا به آخر بر او خلق خدا جمله مسافر
کما اینکه دراین رابطه مقام معظم رهبری نیز می فرماید:
دین خدا، رستگاری را برای مردمی خاص و زمانی خاص و منطقه ای خاص نمی خواهد، آن را بر مردم تحمیل نمی کند و آن را مخصوص بخشی از عرصه های زندگی آنان نمی داند، بلکه همه ی مردم در همه جا و در همه وقت و نسبت به زندگی فردی و اجتماعی خود، مخاطب پیامبران خدایند و آنان با جلب ایمان و بر انگیختن خود در تلاش انسانها، هدایت الهی را به آنان هدیه می کنند و صراط مستقیم به سوی فلاح و صلاح را در برابر آنان می گشایند. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۰۰)
و یا در جای دیگر می فرماید:
ما که پیام انقلاب را مخصوص به داخل مرزهای خود نمی دانیم و معتقدیم که اسلام متعلق به همه ملت های مسلمان است باید آغوش خود را باز کنیم که مشتاقان آموزش احکام اسلام و قرآن به خانه اسلام و قرآن بیایند و به تحصیل و تعلیم مشغول شوند. (همان، ۲۰۰)
۲-۱۴-۲- سرمایه گذاری فرهنگی:
یکی دیگر از سیاست های عرصه تعلیم و تربیت سرمایه گذاری فرهنگی است. مسائل فرهنگی یکی از مباحث مهم در تعلیم و تربیت اسلامی است هر کشوری نیاز به غنای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی دارد. ولی آنچه که شاخص است و کار ریشه ای و بنیادی می کند بحث فرهنگ جامعه است. در یک نگاه کلی اگر جامعه ای غنای فرهنگی نداشته باشد هر چند از نظر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز پیشرفت نماید ره به جایی نخواهد برد چون بالاخره مطیع و تسلیم خواسته های کسانی می شود که دارای فرهنگ غالب هستند پس سرمایه گذاری در این بعد بسیار اهمیت و ضرورت دارد. غنای فرهنگی می تواند پیشرفت های دیگر را نیز به دنبال داشته باشد.
تعلیم و تربیت اسلامی با فرهنگ رابطه مستقیمی دارد. مراکز آموزشی و تربیتی سه وظیفه مهم در برابر میراث فرهنگی دارند:
الف) معرفی و اشتغال میراث فرهنگی
ب) ارزیابی میراث فرهنگی
ج) گسترش میراث فرهنگی (شریعت مداری، ۱۳۷۹ : ۱۳)
که هر کدام از اینها به جای خود قابل بررسی عالمانه است. اسلام خود دارای غنای فرهنگی بالایی است و این فرهنگ برگرفته از تعالیم عالیه اسلام که بر زبان پیامبران جاری بوده است می باشد. به همین منظور نفوذ فرهنگ اسلام قبل از حمله سپاه اسلام به ایران شکست را بر سپاه شاهان ایرانی تحمیل کرده بود و ما می بینیم که با توجه به غنای فرهنگ اسلام ایرانیان اسلام را می پذیرند و این شروعی می شود بر درخشش آنان در تمامی زمینه های علمی و آموزشی و تربیتی که تأثیرگذار بر دنیا نیز بوده اند.
حفظ و نشر فرهنگ اسلامی نیاز به تلاش و کوشش فراوان دارد. در زمان کنونی که با جهانی شدن مرزهای اطلاعات و اخبار برداشته شده است و فرهنگ های مختلف از هر سو به فرهنگ اسلامی حمله ور شده اند پاسداری از فرهنگ اسلامی دارای اهمیت حیاتی است و بایستی در این رابطه سرمایه گذاری کرد و با برنامه پیشروی را آغاز کرد.
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
در کار فرهنگی نباید مسئله پول و بودجه یک مشکل عمده به حساب آید. به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجه ای و در آخرهای لیست قرار ندهیم بلکه در اوّل های لیست – اگر نگوییم در ردیف اول – قرار بدهیم. اگر درست فکر کنیم این به صرفه اقتصادی مملکت هم است یعنی از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی به خصوص فرهنگ آموزشی متوجه کنیم، کشور زیان نخواهد دید زیرا که خود این برای آینده کشور تولید امکانات می کند. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۰۲)
۲-۱۴-۳- اهمیت فراگیری علم در هر کجای عالم:
خوب است اگر بحثی راجع به علم و فراگیری آن داشته باشیم به تعریف آن اشاره کنیم: ( یک رشته از حقایق و دانش هایی است که تحت نظم و قاعده در آمده و قابل اثبات باشد) باید دانست، که علم دو معنا دارد: یکی علم در برابر جهل که به همه ی دانستنی ها اعم از ریاضیات ، اخلاق ، زیست شناسی، فقه و غیره اطلاق می شود و معنای دیگر علم مطلق آگاهی نیست بلکه به دانستنی هایی گفته می شود که مبتنی بر تجربه حسی است. (تقوی دامغانی، ۱۳۷۸: ۱۹۰)
اسلام اهمیت فراوانی به آموختن علم می دهد و در این مورد آیات و روایات بسیاری آمده است شهید مطّهری در این باره می فرماید:
در اینکه بر اسلام راجع به علم تأکید و توصیه شده و در کمتر موضوعی و شاید نسبت به هیچ موضوعی اینقدر توصیه و تأکید نشده بحثی نیست. از قدیم ترین زمانی که کتب اسلامی تدوین شده در ردیف سایر دستورهای اسلامی از قبیل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بابی هم تحت عنوان «باب وجوب طلب العلم» باز شده و علم بعنوان یکی از فرائض شناخته شده. گذشته از آیات قرآن کریم، مؤثرترین و صریحترین توصیه های رسول خدا فرمود:
«طلب العلم فریضه علی کل مسلم» تعلم و دانشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است.
اختصاص به دون طبقه ای، به جنس دون جنس ندارد. هر کس مسلمان است باید دنبال علم برود و فرمود:
«اطلبوا العلم ولو بالصین» علم را پی جویی کنید ولو مستلزم این باشد که تا چین سفر کنید. یعنی علم مکان معینی ندارد. با هر نقطه جهان که علم است بروید و اقتباس کنید. (مطهری، ۱۳۷۰: ۲۵۷)
در اهمیت فراگیری علم در هر جای عالم مقام معظم رهبری می فرماید:
ایرانی های با همّت، جوانان دانشمندان، متخصصان، مغزهای ورزیده و انسانهای برجسته، عامّه مردم، بازوها و پنجه های کار، باید برای ساختن ایران تلاش کنند. البته باید از تجربه و علم و تخصص دیگران استفاده کرد، ما را، یادگیری را به روی خودمان نمی بندیم. در شرق و غرب عالم، هر جا علم و تجزیه است، ما می رویم تا آن را در خدمت خود در بیاوریم. این اسلامی و دستور اسلام است و هیچ مخالفتی با آن نیست، اینکه بار بر دوش شماست. این حرف امروز ماست. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۰۴)
۲-۱۴-۴- جهت گیری علم:
با توضیحاتی که در خصوص اهمیت علم در تعلیمات اسلامی بیان شد. در تعلیم و تربیت اسلامی جهت گیری علم مهم است، علم شما را به چه سمت می برد، آیاعلم، یک علم سودمند برای بشر است یا به حال او مضّر است. با نگاهی گذرا به مصنوعات بشر به این نکته پی خواهیم برد که علم گاهی ابزار دست انسان های شرور است که بوسیله آن به امیال شیطانی خود برسند و بتوانند انسانهای دیگر را استثمار نمایند. اما از دیدگاه اسلام و علمی که با اسلام و دین اسلام و دین سازگار است، علمی است که مفید به حال او باشد و دیگران نیز بتوانند از آن بهره ببرند. یعنی در واقع علم، برقرار باشد. که مقام معظم رهبری نیز به این موضوع تأکید دارند و برای بیان مطلب می فرماید: آقای شیمیست شما این دانش شیمی را برای چه یاد گرفتی؟ آیا برای این یاد گرفتی که مثلاً مواد منفجره درست کنی و انسانها را بکشی؟ یا هدف تو این است که دارو بسازی و از آن دارو، بیماران استفاده نمایند. (همان: ۲۰۵)
پس جهت گیری علم باید مشخص باشد هدف علم تخریب است یا سازندگی؟ از نکاتی دیگر که جهت گیری بایستی به آن توجه کرد اینست که علم در خدمت ارزشهای والا قرار گیرد. در تعلیم و تربیت اسلامی انسان پرورش می یابد تا علم آن در خدمت ارزشهای والای انسانی قرار گیرد. آموزش علم کار خوبی است. اما باید دید که با این آموزش علم در اختیار چه چیزی قرار می گیرد. آیا علم در خدمت هدفها و جهت های والا است یا برعکس آن. قبلاً پزشکی از جمله ارزشمندترین دانشهاست و کسی که این دانش را دارد دارای ارزش بالایی است. به قول مقام معظم رهبری البته این بالقوه دارای ارزشی است زمانیکه بالفعل می شود که در اختیار جهت باور و ارزشهای والا قرار گیرد. پس هر طبیبی و یا هر دانشمندی قابل احترام نیست، دانشمندی که با علمش باعث قتل انسانهای بیشماری شود مورد احترام نیست و این وقتی قابل احترام است که دانش او در اختیار و خدمت انسانها قرار گیرد. (همان: ۲۰۷)
۲-۱۴-۵- رابطه علم و دین:
رابطه علم و دین یک رابطه دوسویه است. شهید مطهری در کتاب ده گفتارش می فرماید:
بسیاری از کارهایی که به حکم دین آن کارها فرض و واجب است، کارهایی است که خود آن کارها علم و درس و مهارت لازم دارد. مثلاً طبابت واجب کفایی است اما انجام این فرضیه بدون درس و تحصیل و کسب علـم پزشکی میسر نیست، پس تحصیل این علـم فریضه است، و همچنین بسیاری چیزهای دیگر. باید دید چه نوع اموری است که از نظر جامعه اسلامی لازم و واجب است و آن کار را بدون یاد گرفتن و تعلیم و تعلم نمی توان خوب انجام داد، پس علم آن کار هم واجب است. (مطهری، ۱۳۶۸: ۱۶۸)
شاید در گذشته علی الظاهر زیاد رابطه علم و دین به این معنای کنونی مورد بهره برداری قرار نمی گرفت. صنعتگر یک رابطه شاگرد و استادی داشت و از این راه صنعتگر می شد و همینطور بازرگان و کشاورز. اما اکنون این بحث بسیار جدی است باید برای هر کاری و پیشرفت در آن علم آن را آموخت. حال این سوال پیش می آید آیا علم به تنهایی کافی است؟ مسلماً نه. انسان نه تنها با داشتن معرفت نمی تواند به مقصد برسد بلکه نیاز به بالی دیگر به نام ایمان دارد که بر گرفته از دین است.
مقام معظم رهبری نیز پدر این رابطه می فرماید:
ایمان غیر معرفت است و هیچکدام هم به تنهایی کافی نیست و بایست به هر دوی آنها به عنوان دو بال برای پرواز نگریست. اگر ایمان در دانشی مورد نظر باشد، دانش یک چیز بی روح، کم محتوا، بی ارزش و گاهی مضر است. دانش بدون ایمان و یا ایمان بدون دانش به تنهایی برای عروج یک امّت کافی نیست. علم گرایی بدون توجه به دین و یا دین گرایی بدون توجه به علم هیچ ارزشی نخواهد داشت. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۱۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...