مهم ترین انگیزه‌ی هموارسازی سود این باور است که شرکت‌هایی که روند مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمی‌شود نسبت به شرکت‌های مشابه ارزش بیشتری دارند. هموارسازی سود باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت در بورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای آن می‌شود. نتایج تحقیقی در مورد ۳۵۸ شرکت پذیرفته شده دربورس آمریکا نشان داد که شرکت‌هایی که سود آنها دچار تغییرات زیادی درطول سال‌های قبل نبوده، دارای ارزش سهام بالاتری هستند و در مقایسه با شرکت‌های مشابه بدهی کمتری دارند. سایر انگیزه‌هایی که باعث می‌شود مدیران درپی هموارسازی سود باشند عبارتند از: (چن، ۲۰۰۵)
پایان نامه - مقاله - پروژه
دریافت پاداش‌های مدیریتی بیشتربه خاطر بالا بودن ارزش سهام :
وقتی سهام شرکت دربورس نسبت به شرکت‌های مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.
پرداخت بهره کمتر در استقراض از موسسات اعتباری و بانک‌ها:
ویبزو تسکه (۱۹۹۱) استدلال نمودند که شرکت‌ها به منظور کاهش ریسک اقدام به هموارسازی سود می‌نمایند. شرکت‌هایی که از نسبت بدهی به کل دارایی‌های بالایی برخوردار می‌باشند به منظور اطمینان بخشی به اعتباردهندگان مبنی برتوانایی پرداخت اصل و بهره وام‌ها و اعتبارات دریافتی اقدام به هموارسازی سود می‌نمایند. عدم وجود نوسانات قابل توجه در سود این اطمینان را برای اعتباردهندگان پدید می‌آورد که واحد تجاری در آینده قادر به پرداخت مطالبات آنان خواهد بود.
جذب سرمایه :
روند رشد شرکت درتصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مؤثر است زیرا آنها معتقدند این شرکت‌ها ریسک کمتری دارند و برای سرمایه‌گذاری بهترند.
اندازه شرکت:
شرکت‌های بزرگ نسبت به شرکت‌های کوچک ازنظرسیاسی حساس‌ترهستند. نوسانات مثبت با اهمیت سود درشرکت‌های بزرگ ممکن است سبب افزایش تردید در مورد سود انحصاری گردد. به عبارت دیگر، افزایش قابل توجه در سود شرکت‌های بزرگ ممکن است این شبهه را پدید آورد که این شرکت‌ها با استفاده ازقدرت انحصاری خود سود را افزایش داده اند. ازسوی دیگر، نوسانات منفی با اهمیت سود در شرکت‌های بزرگ ممکن است سبب نگرانی در مورد ورشکستگی احتمالی گردیده و تصویر شرکت را در محیط تجاری که واحد تجاری در آن فعالیت می کند خراب نماید. همچنین نوسانات قابل توجه درسود شرکت‌های بزرگ، احتمال ایجاد هزینه‌های سیاسی ناخواسته نظیر تقاضای افزایش دستمزد توسط کارکنان شرکت، محدودیت‌های مهارکننده توسط دولت را افزایش دهد. بنابراین، شرکت‌های بزرگ انگیزه بیشتری برای هموارسازی سود دارند(زمانی،۱۳۸۹)
مالیات بر درآمد:
در ایران سیستم مالیاتی نقش قابل توجهی در گزارشگری مالی شرکت‌ها دارد و قوانین مالیاتی عامل مهمی ‌در انتخاب روش‌ها و رویه‌های حسابداری می‌باشد. انگیزه شرکت‌ها برای هموارکردن سود، حداقل نمودن تأثیر مالیات در طول زمان می‌باشد. ازآنجا که سود بیشترمنجر به پرداخت مالیات بیشتر می‌شود و در واقع سبب خروج نقدینگی، خصوصاً در مواقعی که شرکت دارای بدهی‌های مالیاتی قابل توجهی می‌باشد، دست به هموارسازی سود می زنند. (زمانی،۱۳۸۹)
انحراف از فعالیت‌های عملیاتی:
زمانی که فعالیت‌های عملیاتی واقعی از فعالیت‌های عملیاتی مورد انتظار فاصله می‌گیرد، انگیزه هموارسازی سود افزایش می‌یابد. هرچه فعالیت‌های عملیاتی واقعی از انتظارات استفاده کنندگان انحراف بیشتری داشته باشد، انگیزه بیشتری برای هموارنمودن سود گزارش شده وجود خواهد داشت(زمانی،۱۳۸۹).
۲-۲-۱۰-۳٫قربانیان مدیریت سود، چه کسانی هستند؟
البته قربانیان بالقوه مدیریت سود، استفاده کنندگان صورت‌های مالی هستند؛ هرچند، این موضوع که آیا استفاده کنندگان، قربانی این حرکت می‌شوند، جای سؤال و پژوهش دارد. این استفاده کنندگان، شامل سهامداران، سرمایه گذاران دراوراق قرضه، بانکداران، قانون گذاران، اتحادیه‌ها، عرضه کنندگان، مشتریان و رقبا هستند (کین لو، ۲۰۰۸) .
درزمینه‌ی عرضه‌ی اولیه‌ی سهام، روشن است قربانیان بالقوه، سرمایه‌گذارانی هستند که خالص دارایی‌های شرکت‌ها را خریداری می‌کنند. سؤال این است که آیا سرمایه گذاران، به خاطر مدیریت سود، برای سهام، بیش از ارزش آن می‌پردازند؟ تئو (۱۹۹۸)، این موضوع را بررسی کردند و دریافتند که سرمایه‌گذاری‌ها در شرکت‌های با مدیریت سود بالا، به عملکرد ضعیف در دوره‌های آتی گرایش دارند.
پذیرش این نتیجه برای معتقدان به کارایی بازارهای سرمایه، مشکل است. چرا سرمایه گذاران، مدیریت سود را پیش بینی نمی‌کنند و اطلاعات را کاهش نمی‌دهند تا درنتیجه آن، قیمت عرضه‌ی اولیه‌ی سهام را کاهش دهند؟ یک پاسخ این است که بازار عرضه‌ی اولیه در مورد سهام، مشابه بازار ثانویه عمل نمی‌کند و در نتیجه، درجه‌ی متفاوتی از کارایی را دارد. کارایی نیازمند تعادل خریداران و فروشندگان و قیمتی برای تنظیم این تعادل است. دربازارهای ثانویه، سهامداران موجود و کارگزاران فروش استقراضی، توازنی را برای تعداد نامحدود بالقوه خریداران فراهم می‌کنند. دربازارعرضه‌ی اولیه‌ی سهام فروشندگان افراد درونی شرکت هستند و قیمت عرضه‌ی اولیه برای سهام پذیره نویسی شده توسط بانک‌های سرمایه‌گذاری تعیین می‌شود (کین لو، ۲۰۰۸) . اگر ابهامی درمورد ارزش سهام وجود داشته باشد (که بدون تردید وجود دارد)، انتقال اطلاعات از قسمت پایین‌تر توزیع، به دلیل فعالیت فروش محدود قبل از روز اول مبادله، محدود شده است. بنابراین، نیازی نیست که عرضه و تقاضا برای سهام عرضه‌ی اولیه‌ی سهام، متعادل باشند و مدیریت سود برای افزایش ارزش مشاهده شده این سهام به طور‌بالقوه می‌تواند موفق شود (زمانی،۱۳۸۹).
۲-۳٫ بررسی پژوهش­های انجام شده
۲-۳-۱٫پژوهش­های داخلی
نادری و همکاران (۱۳۹۳) در مقاله خودبه بررسی ارتباط بین نوع مالکیت، مدیریت سود و کیفیت حسابرسی پرداخته است. در این تحقیق برای سنجش مدیریت سود از مدل کازنیک استفاده شده است. همچنین نوع مالکیت با سه مولفه مالکیت دولتی ، خانوادگی و سهامدار عمده و کیفیت حسابرسی با دو معیار اندازه موسسه حسابرسی و دوره تصدی حسابرس سنجیده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شرکت هایی که قبل از سال ۱۳۸۰ در بورس پذیرفته و تا پایان سال ۱۳۹۰ کماکان عضو بورس بوده اند برای محدوده زمانی ۱۰ ساله از ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۰ در نظر گرفته شده است. نمونه آماری با بهره گرفتن از روش حذفی سیستماتیک از جامعه مورد نظر انتخاب شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از نرم افزار ره آورد نوین و صورتهای مالی شرکت های مورد مطالعه از سایت RDIS و CODAL اخذ شده است. فرضیه های تحقیق، با بهره گرفتن از روش همبستگی بین متغیرها و معادلات رگرسیون از طریق روش پانل دیتا، مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از این است که کیفیت حسابرسی با مدیریت سود رابطه معکوس و معنی داری دارد و نوع مالکیت با مدیریت سود رابطه معنی داری ندارد.
آذین فر و همکاران (۱۳۹۳)، جدایی مالکیت از مدیریت،رسوایی شرکت های بزرگ ، بحران های مالی، آشفتگی بازارهای سرمایه و مواردی از این قبیل ، اعتماد سرمایه گذاران را سلب و نگرانی آنها را برای حضور دربازار های سرمایه افزایش داده است.آگاهی از قابل اعتماد بودن اطلاعات مالی به دلایل مختلفی از جمله تضاد منافع ، پیچیدگی رویدادهای اقتصادی از اهمیت ویژه برخوردار است . از طرف دیگر ورشکستگی به تقصیر و تقلب شرکتهای بزرگ موجب شد مساله استفاده از خدمات حسابرسان مستقل و نظارت دقیق و توجه به کیفیت گزارشات حسابرسی ، مورد توجه جدی قرار گیرد. دراقلام تعهدی سود ،از یک سو به مدیران اجازه میدهند تا سود را طوری محاسبه کنند که گویای ارزش واقعی بنگاه اقتصادی باشد. بنابراین ، حسابرسان با رسیدگی های دقیق و باکیفیت خود می توانند اقلام تعهدی مورد استفاده مدیران را کاهش و مدیریت سود را محدود کنند.به عبارتی دیگر، حسابرسان با رسیدگیهای دقیق و با کیفیت خود در صورت های مالی میتوانند به اعتبار دهندگان ، سرمایه گذاران و مدیران اطمینان دهند و در تصمیم گیری های اقتصادی وسوء استفاده افراد سودجو به آنها کمک کنند.در نهایت نتیجه اندازه ی موسسات حسابرسی بیانگر، کیفیت حسابرسی موسسات نمی باشد و همچنین کیفیت حسابرسی با مدیریت سود رابطه معناداری داردکه نتایج تحقیقات انجام شده نشان دهنده ی همین موضوع می باشد.
بحرینی و همکاران (۱۳۹۲)، تحقیقی را با هدف بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی انجام دادند .از میان شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران، به روش حذف سیستماتیک، تعداد ۷۳ شرکت طی دوره زمانی ۸۵ الی۸۹ انتخاب گردیدند.فرضیه های تحقیق بر مبنای ارتباط بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود واقعی و همچنین اجزاء تشکیل دهنده آن، که شامل جریان نقد عملیاتی غیرعادی و تولید غیرعادی میشوند، استوار شدند. نتایج نشان داد که میان کیفیت حسابرسی و مدیریت سود واقعی رابطه معناداری از نوع مثبت برقرار است. همچنین بین جریان نقد عملیاتی غیرعادی با کیفیت حسابرسی رابطه منفی و معنادار و بین تولید غیرعادی و کیفیت حسابرسی رابطه مثبت و معنادار وجود داشتند.
دیلمی (۱۳۹۲)، پژوهشی را با هدف بررسی تاثیر مکانیزم های حاکمیت شرکتی شامل آزادی عمل ( استقلال هیات مدیره)، درصد مالکیت نهادی، درصد مالکیت موسسات نهادی غیر مالی، درصد مالکیت موسسات مالی و استقلال مدیر عامل از رئیس هیات مدیره و همچنین ویژگی های شرکت شامل اندازه شرکت، پیچدگی شرکت و اهرم مالی و ویژ گی های شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران بر کیفیت حسابرسی انجام داد. در این پژوهش از متغییر مجازی کیفیت حسابرسی به عنوان متغیر وابسته استفاده به عمل آمده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که تاثیر استقلال هیات مدیره و درصد مالکیت موسسات نهادی غیر مالی برکیفیت حسابرسی، منفی و در مقابل تاثیر درصد مالکیت نهادی، درصد مالکیت موسسات مالی و تمام ویژگی های شرکت شامل اندازه شرکت، پیچیدگی شرکت و اهرم مالی بر کیفیت حسابرسی مثبت بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد که استقلال مدیر عامل از رئیس هیات مدیره شرکت برکیفیت حسابرسی تاثیر ندارد. از یک سو، شرکت های دارای سیستمهای قوی تر حاکمیت شرکتی و نظارت مناسب تر، احتمالا توانایی بیش تری برای تحت تاثیر قرار دادن مدیریت شرکت جهت حسابرسی با کیفیت اطلاعات شرکت را دارند.از سوی دیگر، حاکمیت شرکتی مناسب توسط مدیران به این دلیل مهم پنداشته می شود تا بر کیفیت گزارشدهی مالی تاثیر بگذارد که این مهم خود تاثیر با اهمیتی بر اعتماد سرمایه گذاران و اطمینان عموم ذی نفعان نسبت به بازارهای سرمایه و خرید سهام شرکتهای عام دارد.مطالعات نشان داده اند که حاکمیت شرکتی مناسب اثرات نامطلوب مدیریت سود و نیز احتمال گزارشدهی مالی بی کیفیت ناشی از تقلب یا خطا را کاهش می دهد.به شکل سنتی حسابرس مستقل نیز نقش با اهمیتی در ارتقای اعتبار اطلاعات مالی ایفا می کند. لذا، وی در این پژوهش به دنبال این موضوع بوده که آیا بین مکانیزم های حاکمیت شرکتی و ویژگی های شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و کیفیت حسابرسی رابطه ای وجود دارد یا خیر؟ با توجه به مطالب بالا، در ادامه پژوهش این هدف دنبال می شودکه آیا مکانیزم های حاکمیت شرکتی و ویژگی های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران منجر به تغییر در کیفیت حسابرسی(تغییر حسابرس از سایر موسسات حسابرسی به سازمان حسابرسی)می شود یا خیر؟ برای انجام این پژوهش ، تعداد ۱۲۸ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی زمانی ۱۳۹۰-۱۳۸۲ انتخاب و فرضیه های مربوطه با بهره گرفتن از مدل های رگرسیونی حداکثر درست نمایی- لوجیت باینری( لجستیک)آزمون شده است.
رضایی و تیموری (۱۳۹۱)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین ریسک جریان های نقدی آزاد با متغیرهای حاکمیت شرکتی و میزان بدهی پرداختند آنها براساس نمونه ای متشکل از ۱۲۰ شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی۱۳۸۱ لغایت ۱۳۸۹ با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات سه مرحله ای به این نتیجه رسیدند که بین متغیرهای حاکمیت شرکتی (تمرکز مالکیت، مالکیت نهادی) با ریسک جریان های نقدی آزاد رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین اهرم مالی با دارایی های ثابت مشهود، اندازه شرکت، فرصتهای رشد، رابطه مثبت و معنادار و بین اهرم و مالیات بر درآمد رابطه منفی و معنادار و بین استقلال اعضای هیئت مدیره و بدهی با ریسک جریان نقدی آزاد رابطه منفی و معنادار وجود دارد.
حدادی و همکاران (۱۳۹۱)، پژوهش را با هدف بررسی رابطه بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران انجام دادند. در این پژوهش مدیریت سود با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز اندازه گیری شده است و وجوه نقد عملیاتی از صورت های مالی شرکت ها استخراج شده است. جامعه ی آماری مورد مطالعه این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بااستفاده از روش نمونه گیری حذفی، ۷۲ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸ انتخاب و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بین مدیریت سود و دوره تصدی گری حسابرس(دوره تداوم حسابرس)، و بین مدیریت سود و تجربه حسابرس نیز رابطه معنی داری وجود دارد.
نمازی و همکاران (۱۳۹۰)، طی پژوهشی به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در تحقیق ایشان، جهت تعیین کیفیت حسابرسی از دو معیار اندازه حسابرس و دوره تصدی حسابرس و به منظور محاسبه مدیریت سود از مدل تعدیل شده جونز استفاده شده است. در این پژوهش، تعداد ۶۱ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۶ -۱۳۸۰ بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها نیز از مدل های رگرسیونی حداکثر درست نمایی- لوجیت باینری و نرم افزار اقتصادسنجی Eviews 6 استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در حالت کلی یک رابطه مثبت و ضعیف بین معیارهای اندازه حسابرس (حسن پژوهش حسابرس) و دوره تصدی حسابرس و مدیریت سود وجود دارد، ولی این رابطه از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. به دلیل وجود مشکل هم خطی در مدل کلی، رابطه بین متغیرها به صورت جداگانه بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که بین مدیریت سود و اندازه حسابرس، یک رابطه مثبت ولی غیرمعنی دار و هم چنین بین مدیریت سود و دوره تصدی حسابرس رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. در این پژوهش برای تعیین معنی داری کل مدل رگرسیونی از آمار ضریب تعیین مک فادن و آماره نسبت درست نمایی استفاده شده است.
اعتمادی و شفاخیبری (۱۳۹۰)، امروزه ارائه اطلاعات حسابداری و گزارش های مالی قابل اتکا از نیازهای اساسی دنیای متحول کنونی است. برای حصول اطمینان از این امر نیاز به سازوکارهایی همانند نظام راهبری مناسب در شرکت ها و سایر بنگاه های اقتصادی است. کمیته حسابرسی یکی از ارکان اصلی نظام راهبری شرکت ها است که موجبات تقویت و سلامت گزارش گری مالی را فراهم می نماید و استقلال حسابرسان مستقل را ارتقا می بخشد. بسیاری از پژوهش های انجام شده در خصوص رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد، بر مبنای نظریه جنسن (۱۹۸۶) بوده است. اعتمادی و شفاخیبری در پژوهش خود، تاثیر جریان های نقد آزاد بر مدیریت سود و نقش کمیته حسابرسی در آن را بررسی می نماید که با بهره گرفتن از داده های ۸۷ شرکت نمونه پژوهش، از طریق آزمون پیرسون، -t استودنت و رگرسیون چندگانه طی سال های ۸۸-۸۲ مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رابطه معنادار مستقیمی بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد وجود دارد. به عبارتی جریان های نقد آزاد شرکت ها می تواند محرکی برای مدیریت سود تلقی شود همچنین یافت شد که شرکت هایی که دارای کمیته حسابرسی هستند مدیریت سود بهتری نسبت به سایر شرکت ها دارا می باشند و همچنین به بررسی رابطه کمیته حسابرسی و جریان های نقد آزاد و متغیرهای کنترلی پرداخت گردید که رابطه معناداری بین کمیته حسابرسی و جریان های نقد آزاد با مدیریت سود یافت نشد اما جریان های نقد آزاد، اندازه شرکت و کل اقلام تعهدی رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد.
جبارزاده لنگرلوئی و همکاران(۱۳۸۹) در پژوهش تحت عنوان «بررسی رابطه مدیریت سود شرکت های گروه (تلفیقی) با بازده سهام شرکت اصلی در بورس اوراق بهادار تهران» به این نتیجه رسیدند که رابطه ضعیف و معکوس ولی معنی دار بین مدیریت سود شرکت های گروه (تلفیقی) با بازده سهام شرکت اصلی وجود دارد.
هاشمی و کمالی (۱۳۸۹)، در بررسی تأثیر افزایش تدریجی اهرم مالی، میزان جریان نقدی آزاد و رشد شرکت بر مدیریت سود شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به این نتیجه رسیدند که میزان مدیریت سود در شرکت­هایی که همواره درجه اهرم مالی زیادی دارند با شرکت­هایی که به تدریج درگیر افزایش اهرم مالی می شوند تفاوت معنی­داری ندارد و همچنین جریان نقد آزاد و رشد شرکت عواملی تاثیر گذار در میزان رفتارهای فرصت طلبانه مدیران هستند که در میزان مدیریت سود تاثیر گذار بوده است.
رضوانی­راز و همکاران (۱۳۸۹) به بررسی رابطه بین جریان های نقد آزاد و سیاست تقسیم سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته­اند، نتایج تحقیق آنها حاکی از این است که هم در شرکت­های بزرگ و هم در شرکت­های دارای فرصتهای سرمایه گذاری پایین بین وجوه نقد آزاد و تغییرات تقسیم سود، رابطه مسنقیم معنی داری وجود دارد. این نتیجه حاکی از این است که مدیران شرکت­های مذکور در اتخاذ تصمیات مربوط به سیاست تقسیم سود، سه عامل مهم وجوه نقد آزاد، فرصت­های سرمایه گذاری و اندازه را مورد توجه قرار می دهند.
سیدی و همکاران (۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان نقش حسابرسان مستقل در کاهش اقلام تعهدی اختیاری رابطه بین حسابرسان مستقل و نوع اظهار نظر حسابرس با مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفته است. مدیریت سود با اقلام تعهدی اختیاری سنجیده شده است. در رابطه با حسابرسان مستقل و نوع اظهار نظر حسابرس، تاثیر نوع موسسه حسابرسی، نوع اظهارنظر حسابرس در گزارش حسابرسی و تعداد بندهای شرط در گزارش حسابرسی بر روی اقلام تعهدی اختیاری سنجیده می شود. نوع موسسه حسابرسی به دو دسته سازمان حسابرسی و سایر موسسات و نوع اظهار نظر حسابرس به دو دسته مقبول و مشروط تقسیم شده است یافته های پژوهش نشان می دهد که فقط نوع موسسه حسابرسی با اقلام تعهدی اختیاری ارتباط دارد.
ابراهیمی و همکاران(۱۳۸۷) در تحقیق خود در ۷۱ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی تاثیر نوع موسسه حسابرسی(سازمان حسابرسی و سایر موسسه­ها) و نوع اظهار نظر حسابرسی در گزارش حسابرسی بر روی اقلام تعهدی اختیاری پرداختند و به این نتیجه رسیدند که تنها نوع موسسه­ی حسابرسی با اقلام تعهدی اختیاری ارتباط دارد.
حساس یگانه و همکاران (۱۳۸۴) در پژوهشی تحت عنوان عوامل موثر بر استقلال و شایستگی اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران در ارائه خدمات گواهی به بررسی کیفیت حسابرسی پرداختند که نتیجه آن تعیین ۷ عامل موثر زیر جهت ارتقای کیفیت حسابرسی بود:
الف) تخصص گرایی، ب) کارایی حسابرسی، ج) کشف تحریفات با اهمیت، د) تضاد منافع، ه) وجود قوانین و مقررات، و) مکانیزم بازار و ز) اندازه موسسات حسابرسی.
جدول (۲-۱): خلاصه پژوهش­های داخلی انجام شده در زمینه موضوع پژوهش

 

سال انتشار پژوهشگر (پژوهشگران) متغیر مورد بررسی مدل مدل ریاضی نتایج
۱۳۹۳
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...