دانلود فایل های پایان نامه با موضوع بررسی تطبیقی درخواست طلاق از سوی زن در مذاهب اسلامی- ... |
مسلم در صحیح اش در باب فضائل اهل بیت از عایشه نقل می کند که گفت: روزی پیامبر عبایی از موی سیاه بر خود انداخته بود که ناگهان حسن بن علی وارد شد و او را در عبای خود داخل کرد و سپس حسین آمد و همراه بردارش زیر عبای حضرت رفت آنگاه فاطمه وارد شد پس حضرت او را هم داخل عبای خود جا داد پس علی آمد و درون عبا رفت سپس فرمود: احزاب ۳۳ هان! من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها باقی می گذارم یکی کتاب خدای عزوجل است، آن ریسمان اللهی است که هر که آن را پیروی کند هدایت شده است و هرکه از آن جدا شود گمراه است و اهل بیتم!
من شما را نسبت به اهل بیتم سفارش می کنم و سه بار این جلمه را تکرار فرمود ما گفتیم اهل بیت چه کسانی هستند: زنانش؟! گفت نه خدا قسم چرا که زن ممکن است مدت زمانی با شوهرش باشد سپس او را طلاق دهد و به سوی پدر و قومش بازگردد ولی اهل بیت اش. اصل و ریشۀ خانواده اش هستند که پس از او صدقه بر آنان حرام شده است.[۳۷]
تمامی اهل سنت برای این همسر پیامبر احترام ویژه ای قائل هستند و قائل هستند که نیمی از دین خود را از پیامبر گرفته و پس دانشمند و فقیه بوده است و پیامبر اکرم او را بیش از بقیه همسرانش دوست می داشت و بسیاری از حرف های دیگر که در بالا بردن شأن او می زنند.
فصل سوم
طلاق به درخواست زن در اقوال رفتاری فقهای
مذاهب اسلامی
۳-۱- طلاق به درخواست در اقوال رفتاری فقهای مذاهب اسلامی
زن و مرد در ایجاد عقد نکاح در برابر یکدیگر و حقوق و مسئولیت هایی دارند در تبصرۀ شش ماده واحده یکی از شرایط پرداخت اجرت المثل ویا نحله به زن ، عدم سوء اخلاق و رفتار و عدم تخلف از وظایف همسری داشته شده است اگرچه از مصادیق آن مشخص شده است اما با توجه به عرف و موازین فقهی و حقوقی می توان به برخی از مصادیق آن اشاره نمود.
سرقت از اموال شوهر
فحاشی و هتاکی نسبت به شوهر
داشتن رابطۀ غیر مشروع
خروج از منزل بدون اجازه
مصرف موادمخدر و مشروبات الکلی
اشتغال له مشاغل خلاف قانون
اشتغال به مشاغلی که منافی حق شوهر باشد
اشتغال به مشاغلی که منافی حیثیت خانوادگش و اجتماعی شوهر باشد
می توان محکومیت های جزایی به هر شکل را به عنوان سوء اخلاق محسوب داشت
ضرب و جرح توسط زوجه
اما از وظایف همسری برای زوجه عبارتند از:
تمکین، حسن معاشرت که وظیفۀ طرفین می باشد، همکاری در تشدید مبانی خانوادگی، این وظایف نوعاً در مواد قانونی مطرح میباشد.
گرچه رویکرد قانون گذار به بحث ایام زناشویی از دو منظر، یکی کاهش آمار طلاق در جامعه و دیگری ارتقاء حقوق در خانواده می باشد. اما به نظر می رسد به علت عدم استفاده از ظرفیت های فقهی و مسألۀ استیفاء این قانون به اهداف مورد نظر است نیاورده است.
رجوع به مبانی فقهی و حقوقی راجع به مسألۀ اجرت المثل و استیفاء است که می تواند به عنوان راهکار صیانت از حقوق زناند خصوصاً زنان مطلقه باشد پس می توان گفت که با برداشتن جامع و منطبق با شرایط جامعه از منابع فقهی و حقوقی به ساختار مناسب از قوانین رسید که در سایۀ آن روابط عادلانه و افراد جامعه تنظیم و از امنی های اجتماعی جلوگیری شود.[۳۸]
الطلاق۵
«اسکنو هن من حیث سکنتم من وجدکم ولا تَضَارو هن لِتٌضیقوا علیهن وان کن اولات حملِ فانتقوا علیهن حتی یضعن حملهن فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن واتمووا بینکم بمعروفٍ وان تعاسرتم فسترِضع له اخری.»
الطلاق۶
خــداوند متعال وقتی که احکامی در رابطه با جــدایی زن از مرد فـــرمود در این آیه یک تـــذکر می دهد که «ذلک امراله انزله الیکم» که این دستورالهی امر خداوند است که برشما نازل گردانده است این امر بسیار پر دامنه است که انسان در رابطه با طلاق خود به خود مورد نزاع واقع می شود وخداوند با این آیه متذکر می شود که امر طلاق مربوط به خداوند است. و لذا از امور دیگر و خود رائب بر حذر باشید چون در امور خارجی وقتی نگاه می کنیم با تهمت به طلاق ختم می شود در حالیکه در هنگام طلاق باید محترمانه و
بدون تهمت طلاق بگیرند که دستور خداوند این است : «و من یتق الله یکفر عنه سیاته و یعظم له اجرا و اتقوا الله ربکم ….. لعّل الله یحدث بعد ذلک امرا» (الطلاق۱)
«ومن یتق الله یجعل له مخرجا» (الطلاق۲)
«و یرزقه من حیث لا یحتسب» (الطلاق۳)
«و من یتق الله یجعل له من امره یسوا» (الطلاق۴)
در این سوره چندین اثر برای تقوا ذکر شده است که اشاره نمودیم. ایجاد برون رفت از مشکلات، آسانی کارها و امور بخشش گناهان این آثار تقوی است مخصوصا برای زن و مردی که با هم توافق ندارند و زندگی شان راه خروج ندارد و نی توانند از این گروه خودشان را نجات دهند این زن ومرد سختی برایشان و برای پدر و مادرشان ایجاد شده روز به روز گناهانشان بیشتر می شود گاهی اتفاق می افتد مثلا دختر و پسری از هم جدا باشند که نوعا با تهمت هم آلوده می شوند که در این موارد طلاق نعمت است و راه خروجی است و این حلال معضوب گاهی راهی برای خروج از ادامه گنانهن است گاهی زندگی بر هم مقدور نیست تا بگوییم زندگی بعد از طلاق خوب و بهتر است و لذا خداوند متعال طلاق را مشروع کرده است و اینکه زمینه هایش چیست .
در تفسیر نمونه ۴ سبب اصلی یرای زمینه های طلاق ذکر شده است.
۱-توقعات بیجا – سختیگیری بیجا – عدم توازن فرهنگی بین دختر و پسر، دخالت های خانواده در زندگی زوجین لذا اینکه در روایات مطرح می شود که زوجـین هم کفو باشند مــراد این است که سبب طلاق ایجاد نشود هم کفو خیلی چیز ها را شامل می شود اما اینکه چه تمهیداتی را باید در نظر گرفت برخی را باید محکوم، برخی را پدر و مادر، برخی را خود افراد باید انجام دهند تا زمینه طلاق از بین برود.
در تهران در باغی که ازدواج های مجللی در آن صورت می گرفته حدود ۲۰۰ نفر آن در آن باغ طی ۴ سال
ازدواج نمودند فردی به دنبال افراد برای همایشی از بین این افراد بود اما در هر خانواده ای که گشته اکثـر این افــراد طلاق گرفته اند که حداقل هزینه ازدواج شان ۶۰ میلیون بوده است. حــالا گاهی عدم تناسب اخلاقی و گاهی عدم تناسب مذهبی و اجتماعی و تحصیلی …. می تواند زمینه طلاق را ایجاد کند که همه نشانی از عدم هم کفو بودن ایجاد می شود.
خداوند بعد از طلاق دستور نیز دهد: «اسکنوهن مِن حیثُ سکنتم من وجُدکم»
زندگی را برایش سخت نگیرید که مسکنشان سخت باشد که جایگاهشان سخت باشد. زنی که در حال طلاق است بعد طلاق عده دارد رجعی است زن حساب می شود مطلقه رجعیه زوجه این قاعده در فقه مقارن بسیار زیاد است مانند حکــم زن چهارم را دارد و مرد با وجود این زن مطلقه رجعی حق گرفتن زن دیــگر را ندارد . المطلقه رجعیه زوجه حق مسکن و نفقه بر زن بار می شود و شوهر موظف است به تضمین آنهاست عدم حق ازدواج این زن حکم بعد در این زمان خیلی از کارهایی که زن بون شوهر آزاد است نمی تواند انجام دهد مانند خطوه النساء و منع خروج بدون اجازه و… نمی تواند انجام دهد.
«اسکنوهن» :
اگر این زوجــۀ مطلقه حامله بود یک حکم با لاتری دارد . «و انِ کن اولاتِ حمل فـانفقوا علیهن حتی لضعین حملهنّ» .
که تا زمان وضع حمل همه کارهایش با مرد است قبلا گفتیم عده زن حامله وضع حمل است ممکن ۸ و ۹ ماه طول بکشد و در تمام این مدت وظیفه مرد انفاق بر اوست .فقهای اهل سنت احناف مدعی هستند که مطلقه بائن نفقه و سکنی دارد مثل زمخشری و ابوحنیفه و…. ابوسیف و محمد بن احسن شیبانی و ابوبکر سرخسی، صاحب المسبوط که مفصل ترین کتاب احناف است .بخاری و فقیه (غیراز بخاری مشهور است) صاحب کتاب المحیط البرهانی فی الفقه النعمانی ،فقهای حنفی دیگر مثل ابوبکر کاشانی صاحب بدایع الصنایع، نظام و دو ستانشان الفتوای الهندیه که در همه این کتاب ها در باب مطلقه می گویند که مطلقه بائن حق سکنی و نفقه داردو کنز العرفان صاحب فاضل مقداد این را ذکر کرده اند که ادله ای هم دارند.
محمد بن ادریس شافعی که متوفی ۲۰۴ و تابعانش مثل: نبوی در المجموع، ماوردی در کتاب خـودش معتقدند کـــه بین سکنی و نفقه فــرق است سکنی دارد چون «اَسکِنوهُـــنَّ من حیث سَکَنتُم» بیان نکــرده است که زن مطلقه بــائن باشد یا رجعی، چون این آیــه شریفه مطلق است چرا سکنی را گفته اند چـــون می گویند تنها از سکنی صحبت شده است.
حنفی ها می گویند که وقتی قرآن سکنی را می گوید به طریق اولی نفقه ثابت است چون آیه مطلق است و فرق بین اینها نگذاشته است.
اما امامیه معتقدند که رجعی در هر دو مورد (سکنی و نفقه) را دارد امـــا مطلقه بائن هیچ کدام را نــدارد این اطلاق را مختص رجعی ها قرار دادند روایات اهل بیت (ع) در ایـن زمینه وارد شده است و روایــاتی که سکنی و نفقه را برای بائن ثابت نمایند موجود نمی باشد . در طلاق بائن هیچ ارتباطی بین او و شوهرش نیست.
اما اگــر حامل باشند مطلقه حــامل از اطلاق آیه «فانفقوا علیهن» می فهمیم که بــرای زن حامله چه بائن و چه رجعی باشد نفقه لازم است و فرق بین بائن و رجعی نیست.
در مذاهب اربعه نیز مراجعه زوجه به محکمه یک حق برای زوجه می تواند در موارد که ما تحت عنوان «اسباب حـــکم محاکم در جدایی بین زن و شوهر» برسی خواهیم کرد کــه در حقوق و شریعت نهادینه شده است به محکمه مراجعه و تقاضای طلاق نماید علاوه بر آن مواردی که دین اسلام موضوعات ایلاء، لعان، ظهار، نیز حــق جدایی را برای زنان می دهد که از طــریق در خواست در محکمه اجــرا خواهد شد اما حنیفه ها در مورد تامین نفقه نظر دارد مبنی بر اینکه در عــدم تامین نفقه از طرف شوهر نباید بین
زوجین جدایی افکند زیــرا شوهر یا مستمند است یا ثزوتمند.
اگر شوهر مستمند است برای پرداختن نفقه ظلم و ستمی را مر تکب نشده است زیرا خداوند متعال می فرماید: هر کس که دارایی ثروت دارد (برای اهل خانه و خانواده اش) از آن خرج و هزینه نماید. اما کسی که روزی بر او تنگ شده واو مال و ثروت و در آمد کافــی ندارد از همان که خداوند نصیب او نموده (در حـــد توان) مخــارج از زندگی خانواده گی اش تامین نماید. الطلاق اما اگر شوهر ثروتمند باشد به دلیل نپرداختن نفقه گناه کــار می شود ولی جلوگیر ی از ستم او از طریق طلاق درست نیست بلکه او با گرفتن تعهد برای تامین مخارج زندگی اش همسرش مجبور کرد هرگونه حبس او و فروش اموالش در حد تامین نفقه مشکل را حل می کند
۳-۱-۱- اقوال فقها
۳-۱-۱-۱- مفهوم طلاق خلع و اجبار و اختیار زوج در پذیرش آن
خلع اسم مصدر است به معنای کندن و بیرون آوردن و جدا کردن گرفته شده است وبه جهت آنکه در قرآن کریم هریک از زوجین مادام که رابطۀ زوجیت برقرار است لباس دیگر قمداد شده اند[۳۹]و جدایی آنها از یکدیگر به منزلۀ در آوردن لباس و کندن آن است که در بیان روایات و کلام فقهیان و مسلمانان این جدایی با شرایط خاصی خلع نامیده می شود.
البته در قرآن از این جدایی با شرایط خاصی به افتراء تعبیر شده است لکن مفاد آیه ای که مستند جواز این نوع جدایی است در روایات و به تبع آن در کلام فقهیان خلع نامیده شده است.
در اصطلاح حقوقی خلع آن است که زوجه به دلیل کراهتی که نسبت به زوج خویش دارد و بیم مخالفت و
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 06:47:00 ب.ظ ]
|