کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



مدل مقایسه­ ارزش بازاری و ارزش دفتری ( ام – بی – وی )
مدل مقایسه­ ارزش بازاری و ارزش دفتری، جزو مدل های مبتنی بر سرمایه بازار است که در سال ۱۹۹۷ میلادی توسط توماس استوارت معرفی شده است (استورات ۱۹۹۷).
مدل ارزش بازاری به دفتری، بدون شک پر دامنه ترین مدل به لحاظ به کارگیری در سنجش و ارزش گذاری سرمایه فکری به سبب سادگی و قابلیت فهم آسان آن است. مبنای طبقه بندی فکری قابل سنجش در این مدل، چارچوب سرمایه فکری است که توسط استوارت طرح شده است. این چارچوب در شکل زیر نمایش داده شده است.
در این مدل فرض بر آن است که ارزش نهایی تقریبی شرکت از مجموع ارزش دارایی­ ها مشهود و نامشهود به دست می ­آید که در قالب ارزش بازار بروز می­نماید. مقدار ارزش در واقع حاصل از ضرب قیمت بازاری هم سهم عادی در تعداد سهم صاحبان سهام است. از سوی دیگر، ارزش دفتری به معنی ارزش نمایانده شده در ترازنامه­های مالی شرکت است. در این مدل تفاوت میان ارزش بازاری و ارزش دفتری، به عنوان مقیاس تقریبی سنجش سرمایه­ فکری شرکت، که در واقع بخشی از دارایی های شرکت به حساب آمده، اما در ترازنامه ها ثبت نمی گردد، در نظر گرفته می‏شود.(خاکاوند و دیگران، ۱۳۳۸۸)
در واقع این مدل را می­توان، ارزیابی مبتنی بر بازار از ارزش فعلی خالص پروژه­ های به کار گیری سرمایه­ جاری یا مفروض شرکت، به حساب آورد. بر این اساس می توان ارزش بازاری به دفتری را، ارزیابی مختصر و معتبری از عملکرد سازمان در نظر گرفت.
مدل های مستقیم سرمایه فکری
دومین دسته از مدل های مرتبط با سنجش سرمایه فکری، مدل های مستقیم سرمایه فکری هستند. در این مدل ها سعی اصلی بر تخمین ارزش پولی سرمایه فکری از خلال شناسایی و تعریف مولفه های مختلف آن، استوار است. هر چند در برخی از مواقع، این مدل ها در ارزیابی و تجزیه و تحلیل جنبه های خاص سرمایه فکری و دارایی های دانشی با محدودیت هایی روبرو هستند.
مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع (سی-دبلیو- پی)
مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع، جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط نیک بونیتیس معرفی شده است(بونتیس، ۱۹۹). هر چند بایستی اشاره داشت که سابقه­ استفاده از اطلاعات حقوق انحصار معنوی در تحلیل اقتصادی تغییرات فنآوری، به دهه­شصت میلادی باز می­گردد. مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع، در واقع برداشتی از رویه­ای است که در صنایع شیمیایی دارو بر پایه­ آن از حقوق انحصار معنوی در سنجش سرمایه فکری استفاده می­شده است. چهارچوب جاری سرمایه فکری مورد نظر بونتیس در شکل زیر نمایش داده شده است.
شکل ‏۲‑۳- مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی
بر اساس چهارچوب فوق، مدلی شش مرحله ای به منظور مدیریت سرمایه فکری بنا نهاده شده است، که در ذیل به مراحل مختلف آن اشاره می گردد:
شناسایی و تعریف دانش در کسب و کار.
ارزیابی دارایی­ های دانشی و استراتژی‏های رقابتی.
طبقه بندی پرتفلیوی دارایی دانش شرکت.
ارزیابی ارزش دارایی هایی که نگه داری شده، توسعه یافته، فروخته شده یا رها سازی می گردند.
سرمایه گذاری برای جبران شکاف دانشی که مورد شناسایی قرار گرفته است.
مقاله - پروژه
استقرار پرتفولیوی جدید دانش و تکرار دایمی چرخه(خاکاوند و دیگران، ۱۳۸۸).
یکی از مهمترین مولفه­های این مدل، بازببینی نگه داری حقوق انحصار معنوی در تحقیق و توسعه، به منظور ایجاد صرفه جویی در هزینه های شرکت، به شکل عینی است. در این مدل عامل فناوری به منظور شناسایی تاثیرات تلاش های تحقیق و توسعه منجر به خلق مالکیت فکری، مورد ارزیابی قرار می­گیرد. در این فرایند شاخص­ های چون: هزینه تحقیق و توسعه بر واحد پول حاصل از فروش، تعداد حقوق و امتیازات انحصار معنوی، درآمد به هزینه­ تحقیق و توسعه، هزینه نگهداری حقوق و امتیازات انحصار معنوی[۸۱] بر واحد پول حاصل از فروش، هزینه­ چرخه­ پروژه بر واحد پول حاصل از فروش، مورد استفاده قرار می­گیرد. فرایند ارزیابی امتیازات و حقوق انحصار معنوی، فرآیندی گروه محور است که در آن اعضایی از بخش تحقیق و توسعه و بخش بازاریابی سازمان، به طور مستقیم در مورد محصول تا مرحله رسیدن به قابلیت سودآوری فعالیت می­ کنند.
بر پایه­ این تجربیات در کار تحقیقی مجزایی بر و نوین هال و همکارانش[۸۲](۱۹۹۹)، به بررسی تفاوت میان حقوق انحصار معنوی و میزان ارجاعات به این حقوق، به مثابه خروجی فن­آورانه و جریان اطلاعات پرداختند. نتایج بررسی در حوزه ارزش بازاری، شرکت‏هایی که از مالکیت حقوق انحصار معنوی برخوردار بودند، به این نتیجه تحقیقی دست یافتند که شرکت‏هایی که ارجاع بیشتری به حقوق در انحصار معنوی شان صورت پذیرفته، از ارزش بیشتری نسبت به شرکت هایی که با همان تعداد مالکیت حقوق انحصار معنوی، اما با ارجاع کمتر یا بدون ارجاع برخوردارند. بر پایه­ این یافته، هال و همکارانش، میزان ارجاع به حقوق انحصار معنوی را نسبت به محاسبه تعداد حقوق انحصار معنوی، سنجه­ بهتری برای سنجش برون دادهای نوآوری تشخیص دادند.
مدل حسابداری آینده (ای – اف – تی – اف )
مدل حسابداری آینده جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال ۱۹۹۸ میلادی توسط هامفری نش (۱۹۹۸)معرفی شده است[۸۳]. در واقع این مدل، یک سامانه حسابداری ارزش افزوده، بر پایه­ جریآن‏های نقدینگی مورد تنزیل یافته در آینده[۸۴] است. مبنایی که به طور گسترده­ای در قیمت گذاری[۸۵]، بودجه بندی سرمایه، ارزیابی، مطالعات سودآوری، تحلیل های اقتصادی و مالی به کار گرفته می‏شود. به طور کلی در این مدل، درون دادها و برون دادها در قالب عناوین سنتی، چون: دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام، اما با گستره­ی معنایی جدید مورد استفاده قرار می گیرند.
اساس ارزش در حسابداری آینده، ارزش جاری جریآن‏های نقدینگی مورد انتظار در آینده است که در هزینه بازار سرمایه تنزیل یافته اند. هزینه بازار سرمایه، نرخ بازدهی است که خریداران سهام پیش از خرید سهام شرکت، بدان احتیاج دارند. تفاوت میان ارزش حسابداری آینده در پایان یک دوره­ زمانی و ارزش حسابداری آینده، در آغاز دوره زمانی به عنوان ارزش افزوده طول زمان دوره در نظر گرفته می‏شود. سایر تعاریف موجود در این مدل عبارتند از :
دارایی­ های حسابداری آینده: ارزش جاری تمام جریان های نقدینگی مورد انتظار در آینده درون شرکت.
بدهی­های حسابداری آینده: ارزش جاری تمام جریآن‏های نقدینگی مورد انتظار در آینده از شرکت.
حقوق صاحبان سهام حسابداری آینده: تفاوت میان دارایی­ ها و بدهی های حسابداری آینده. از فرایند و نتیجه­ نهایی تعیین حقوق صاحبان سهام در حسابداری آینده برای کل شرکت، با عنوان ارزش گذاری شرکت یاد می­ شود. در واقع این مدل ارزش­های واقعی سهامداران را از طریق مکانیسم ارزش جاری مورد سنجش قرار می­دهد(خاکاوند و دیگران، ۱۳۸۸).
یکی از مزیت­های این مدل، ایجاد امکان اتخاذ دورنمای تصمیم گیری برای سازمان است. در واقع سامانه ارزش گذاری حسابداری آینده بر پایه­ ضوابط تصمیم گیری خود، امکان اتخاذ تصمیمات پیرامون تخصیص سرمایه، برای مدیران و یا سهامداران را فراهم می­ کند. از سویی دیگر مدل حسابداری آینده، به حداکثر سازی قابلیت پیش بینی در سازمان کمک می کند. ارزش افزوده محاسبه شده نیز، امکان سنجش رشد و پیشرفت سازمان را ایجاد می­ کند.
مدل سنجش ارزش گذاری جامع (آی – وی – ام )
مدل سنجش ارزش گذاری جامع ( مدل ارزش گذاری جامع ) جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال ۱۹۹۸ میلادی توسط فیلیپ مک پیرسون معرفی شده است[۸۶]. این مدل به سرعت مورد توجه شرکت‏های نرم­افزاری قرار گرفته و بر پایه­ آن، محصولاتی طراحی گردیده است. مدل سنجش ارزش­گذاری جامع، چارچوبی دوگانه و سلسله مراتبی از ارزش ها ایجاد می­ کند که توسط ارزش­های متقابل دیگر، ارزیابی می­شوند. پایه­ منطق استوار در این مدل، تمایزی است که میان سرمایه­ پولی، فیزیکی و فکری برقرار است. در این مدل سه سطح ارزش به منظور ترکیب ارزش­های مالی و نامشهود تعریف گشته است.
مدل سنجش ارزش گذاری جامع با هدف مدل سازی محیطی و به منظور تسهیل تصمیمات استراتژیک و مدیریت پیچیدگی ها طراحی گردیده است.
از آنجایی که، از ارتباط بین ارزش شرکت، سرمایه فکری و سنجه­های پولی، برای ارزش­گذاری جامع کسب و کار در این مدل استفاده می­ شود، سه حوزه­ ارزشی مورد استناد در این مدل را می توان در قالب موارد زیر دانست:
ارزش ذاتی[۸۷]: نمایانگر اثربخشی داخلی شرکت.
ارزش برونی[۸۸]: که توسط اثربخشی خروجی شرکت سنجیده می‏شود.
ارزش ابزاری[۸۹]: که تاثیرات خود را بر فضای رقابتی برای می گذارد.
این مدل تلاش می­ کند تا ارزش سراسری کسب و کار را که از خلال مجموع سرمایه­ فکری و جریآن‏های نقدینگی شرکت منعکس می­گردد، محاسبه کند. بر این اساس ارزش ترکیبی افزوده، برابر با ارزش پولی افزوده ترکیب شده و ارزش نامشهود افزوده خواهد بود(خاکاوند و همکاران ،۱۳۸۸).
مدل سنجش ارزش گذاری جامع، در اصل مدل ریاضی قاعده محوری برای ارزش گذاری چند بعدی است که این امکان را می دهد تا به عنوان راه حلی برای مدیریت و یکپارچه سازی منابع مختلف به ارزش به کار آید. به کارگیری این مدل امکان سنجش، ترکیب، یکپارچه سازی و مدیریت تمام جنبه های ارزش اعم از فرآیندها و دارایی های نامشهود را به شکلی معتبر و با قابلیت اطمینان بالا فراهم می­ کند. به طور خلاصه دامنه­ تاثیر مدل سنجش ارزش گذاری جامع را می توان در موارد روبرو خلاصه نمود:
بهینه سازی ارزش پولی در کسب و کار، خدمات و پروژه‏ها.
مدیریت آنالیز سود – هزینه و اثربخشی هزینه ای چرخه­ی عمر پروژه‏ها.
تخمین و محاسبه ارزشهای نامشهودی چون: سرمایه فکری، اطلاعات و اعتبار.
تخصیص برابرهای پولی به ارزش های منتج از دارایی های نامشهود.
مدل سازی محیطی به منظور تصمیم گیری استراتژیک و مدیریت پیچیدگی ها.
به کار گیری به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش ارزش کسب و کار.
مدل سنجش ارزش­گذاری جامع به لحاظ اجرایی بر پایه­ یک سامانه اطلاعاتی حاصل از یکپارچه سازی سامانه پشتیبانی تصمیم گیری و سامانه خبره که می ­تواند در تصمیم گیری و سنجش عملکرد سازمان مفید واقع گردد، عمل می­نماید. این مدل، با رویکردی کل نگر، تمام عامل­های را مورد محاسبه قرار داده و متناسب با آن میزان دستیابی به اهداف و مقاصد سازمانی مورد سنجش قرار می­دهد و سپس به منظور کمی سازی عملکرد و تعیین سهم ارزش دارایی های نامشهود، عامل های نامشهود ( غیر مالی ) و مشهود ( مالی ) ترکیب شده و مورد سنجش قرار می گیرند. به طور کلی می توان مدل سنجش ارزش گذاری جامع را بر پایه­ سه اصل بنیادی زیر، متفاوت از سایر مدل های تصمیم گیری دانست در این مدل:
ارزش هنگامی که متناسب با محتوای خاصی در نظر گرفته می­ شود، دارای معنای منطقی و قابل سنجش است.
ارزش مشابه فرایند در نظر گرفته نمی‏شود.
سنجه­های مختلف، ساده بوده و افزاینده نیستند(خاکاوند و همکاران ،۱۳۸۸).
مدل های بازده دارایی ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 09:45:00 ب.ظ ]




لیث بن علی بن اللیث و سبکری از موالی عمرو بن لیث، سرزمین فارس را از طاهر بن محمد بن عمرو بن اللیث گرفتند، و سبکری بعد از آن لیث را از آن سرزمین راند و خود به تنهایی زمام امور رابه دست گرفت.[۴۲۲] زمانی که سبکری بر فارس غلبه کرد لیث بن علی بن اللیث به طاهر بن محمد بن عمرو، پسر عم خود پیوست. طاهر بن محمد سپاهی فراهم آورد و به فارس تاخت و پس از نبری منهزم و سبکری طاهر بن محمد بن عمرو بن لیث و برادرش یعقوب بن محمد بن عمرو را اسیر نمود و آنها را به صحابت وزیر خود، عبد الرحمن بن جعفر شیرازى روانه بغداد کرد. بعد از ورود به فرمان مقتدر آنها را حبس کردند.[۴۲۳] آنگاه سبکری فارس را با پرداخت مالی که به گردن گرفت از خلیفه مقاطعه کرد. لیث بن علی بن اللیث زمانی که این خبر را شنید به فارس لشکر کشید و فارس را از سبکری گرفت و سبکری به ارّجان گریخت، و قضیه را به دربار خلافت خبر داد. بنابراین المقتدر مونس خادم را با لشکری به یاری سبکری به ارّجان فرستاد. سبکری و مونس خادم در ارّجان گرد آمدند، و زمانیکه این خبر به لیث بن علی بن اللیث رسید، با لشکری به سمت ارّجان حرکت کرد. در این احوال خبر یافت که حسین بن حمدان از قم برای یاری مونس و سبکری وارد بیضاء شد. علی بن اللیث ترسید که مبادا شیراز را از او بگیرد، بنابراین برادر خود را با بخشی از سپاه برای نگهبانی به شیراز فرستاد، و خود با یک راهنما از راه میانبر به بیضاء آمد، اما راهنما راه را گم کرد و آنها را از یک راه پیاده رو تنگ برد که برای عبور سپاه مناسب نبود وارد نمود. بنابراین او پس از رنجهای بسیار شمار زیادی از مردان و چهارپایان خود را از دست داد او راهنما را کشت و به راه همگانی برگشت تا به «خوابذان» رسید که مونس قبلاً بدان جا رسیده بود. آنها در جایی که لشکر مونس خادم بود فرود آمدند. زمانی که لیث سپاه مونس را دید گمان کرد که لشکریان برادرش است که به شیراز گسیل داده بود و یارانش به تکبیر گفتن پرداختند لشکریان مونس بیرون آمدند، و میان دو لشکر نبردی در گرفت، سپاه لیث بن علی منهزم شد و او خود نیز اسیر گردید.[۴۲۴] و او را با برادرش محمد به بغداد بردند، و با خواری گرد شهر گرداندند، و لیث ظاهراً در بغداد به قتل رسید.[۴۲۵] زرکلی نیز در کتاب خود به صورت مختصر به این واقعه اشاره می کند.[۴۲۶] پس از این وقایع یاران مونس به او پیشنهاد کردند که سبکری را دستگیر نماید و فارس را به تصرف خود در آورد، و زمانی این کار را انجام دهد خلیفه نیز فرمانروایی فارس را به او خواهد داد. مونس نیز به آنها وعده داد که این کار را انجام دهد، ولی در نهان سبکری را از این راز آگاه کرد. سبکری نیز به شیراز گریخت و مونس نیز روز بعد اصحاب خود را ملامت کرد که شما او را خبر دادید و گرنه او چگونه می دانست و خود با لیث بن علی بن اللیث به بغداد باز گردید.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
پس از این وقایع سبکری بر فارس مستولی گردید و کاتب او عبد الرحمان بن جعفر زمام کارهایش را به دست گرفت. پس از آن بعضی از یاران او نزد سبکری سعایتش را کردند و سبکری او را دستگیر کرد و در بند کشید، و اسماعیل بن ابراهیم البمی را به جای او کاتب خود کرد. نیز او را متهم کردند که عصیان کرده، و از حمل اموال به سوی خلیفه ممانعت نمود. عبد الرحمان بن جعفر از زندان به ابن الفرات وزیر نامه نوشت و حقیقت حالش را با او در میان نهاد. ابن فرات به مونس که در واسط بود نامه نوشت و فرمان داد که به فارس بازگردد و از اینکه سبکری را در بند نکشیده است ملامتش نمود. مونس به اهواز رفت و سبکری رسولی با هدایای گران نزد او فرستاد، و از او خواست تا در این مورد نزد خلیفه شفیع او شود. و چون ابن فرات از گرایش مونس به سبکری آگاه شد، وصیف کاتب خود محمد بن جعفر را، به فارس فرستاد. محمد بن جعفر به فارس آمد و سبکری بر در دروازه ی شیراز نبرد کرد و به درون شهر ریخت. محمد بن جعفر شهر را محاصره نمود، بنابراین سبکری از شهر گریخت و محمد بن جعفر اموال او را تارج نمود. سبکری به بیابان خراسان گریخت و سپاهیان خراسان او را یافتند و اسیرش کردند و به بغداد فرستادند. محمد بن جعفر بر فارس مستولی شد، و قنبج خادم افشین را بر آن ناحیه امارت داد.[۴۲۷]

بخش سوم اوج اقتدار سیاسی ارّجان در دورۀ آل بویه:
یکی از مهمترین حکومت هایی که در قرن چهارم هجری در قلمرو اسلامی شکل گرفت حکومت آل بویه بوده است. این حکومت که توسط فرزندان ماهیگیری به اسم بویه شکل گرفته است از دو لحاظ در تاریخ ایران اهمیت دارد. یکی اینکه نخستین بار پس از سالها سیطره اعراب بر ایران توانسته است بر قلب مرکز قلمرو بنی عباس یعنی عراق سیطره پیدا کند، و دیگری اینکه نخستین حکومتی بود که به صورت رسمی دم از حمایت از مذهب شیعه زد. بنیانگذار این حکومت یعنی علی عمادالدوله یکی از نخستین گام های اساسی تشکیل حکومت را با تصرف ارّجان برداشته است، و این سرزمین مدت ها برای آل بویه نقش حیاتی خود را از جنبه های مختلف ایفا نموده است. چنانچه عضدالدوله امیر بویه ای می گوید من عراق را بخاطر نامش و ارّجان را بخاطر عایداتش می خواهم. امیران آل بویه تا مدت های مدید این سرزمین را در اختیار داشته اند و این سرزمین اغلب محل درگیری ها و حوادث گوناگون در این دوره بوده است. ما در اینجا به نقش برخی از امیران آل بویه در این سرزمین خواهیم پرداخت.

چگونگی شکل گیری:
در فارسنامه ناصری بویه به ضم باء و فتح واو و سکون یاء وهاء آمده است.[۴۲۸] آل بویه سلسله ای ایرانی نژاد و شیعی مذهب، منصوب به ابوشجاع بویه که میان سالهای ۳۲۲-۴۴۸ه. ق/۹۳۳-۱۰۵۶م بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی شام فرمان راندند.[۴۲۹] ابوشجاع بویه پسر فنا خسرو و جد آل بویه نسبت خود را به مهر نرسی وزیر بهرام گور، و بنا به گفته ابن خلدون به بهرام گور پسر یزدگرد ساسانی می رسانید.[۴۳۰] ابن طقطقی می گوید نسبت آل بویه از بویه بالا رفته و به یکایک پادشاهان ایران می رسد، تا آنکه به یهود ابن یعقوب ابن اسحاق ابن ابراهیم خلیل(ع)، و همچنین به آدم ابو البشر متصل می شود. البته ابن طقطقی بر این اعتقاد است که آل بویه از دیلم نیستند و سبب آنکه دیلمی نامیده شده اند، این است که در بلاد دیلم سکونت داشتند.[۴۳۱] بویه از طایفه ی شیرزیل آوند از اهالی قریه ی کیاکلیش در دیلمان بود، و نخست به ماهیگیری می پرداخت. سپس شخصیتی یافته به خدمت ماکان کاکی سردار امیر نصر سامانی درآمد[۴۳۲] و پس از مرگ وی در سپاه مرداویج زیاری داخل شد. بویه سه پسر به نام های علی، حسن و احمد داشت که عماد الدوله مؤسس سلسله ی آل بویه و اولین پادشاه از سلسله ی دیالمه ی فارس (۳۲۲-۳۳۸) است که در جوانی در دربار امیرنصر بن احمد ۳۳۳-۳۰۱ه. ق/۹۴۳-۹۱۳م بود، و از نزدیکترین حواشی دربار امیر به شمار می رفت، سپس با برادرانش به خدمت ماکان کاکی[۴۳۳] در آمد. بی گمان وی می بایست در در سپاه ماکان از پایگاهی بلند برخودار بوده باشد، زیرا توانست دو برادر کوچکتر خود حسن و احمد را به پیوستن به خود دعوت کند و مشاغلی در سپاه و خاصگان خود به آنها بسپارد. دو سال بعد که ماکان بر آن شد تا به سامانیان در خراسان بتازد، از حیث سیاسی گام مهلکی برداشت. وی موفق گردید که نیشابور را تصرف کند و مدتی نیز آنجا را نگه دارد اما از مرداویج شاهزاده دیگر گیلانی شکست خورد و ناگزیر طبرستان را ترک کرد. بنابراین عمادالدوله همراه با برادرش به سرعت به طرف برنده یعنی مرداویج زیاری پیوسته، و از طرف او به حکومت کرج ابودلف در بین همدان و اصفهان، که محل ان را با کوهرود اراک تطبیق کرده اند، منسوب شد و جرأت نمود تقاضای مرداویج را برای تسلیم شهر ری رد نماید.[۴۳۴] ماجرای آن بدین قرار است که علی در طبرستان به مرداویج پیوست و به سرداری گمارده شد و هنگامی که مرداویج او را به ری نزد برادرش فرستاد، کارگذار کرج از پرداخت مالیات کوتاهی کرد، و علی بن بویه برای گوشمال دادن او با کمتر از یکصد تن از یاران به کرج فرستاده شد و در آنجا یاران او نزدیک سیصد تن شدند، و مرداویج که نگران بود در نامه ای از او خواست که بازگردد. او دست به دست داده و به چون و چرا پرداخت، و بیش از پانصد هزار هزار (؟)در اندک زمان مالیات کرج را برداشت و مرداویج که نگران شد او را تهدید کرد و با همیای برادرش وشمگیر درصدد دستگیری او بر آمد.[۴۳۵] و در همان زمان که ماکان و اسفار در خدمت پسران ناصر کبیر در گرگان و طبرستان به سر می بردند علی بن بویه نیز جزء آنها بود و در یکی از جنگ های ابوالحسن بن ناصر کبیر و داعی صغیر با سیمجور دواتی که در سال ۳۱۰ ه. ق رخ داد شرکت داشت، و نام او را در ردیف کسانی می بینیم که با داعی صغیر از چنگ سیمجور نجات یافتند.[۴۳۶] قدرت علی به تدریج زیاد شده و به یاری سپاهیان دیلمی، و به کمک یکی از سرداران آنها به نام شیرزاد اصفهان را تصرف نمود، ولی از مقابل برادر مرداویج به نام وشمگیر به ارّجان و رامهرمزد عقب نشینی کرد. وی ارّجان را در سال ۳۲۰ ه. ق، نوبندجان را در سال ۳۲۱ه. ق و سپس نواحی ای از خوزستان و فارس را تصرف نمود،[۴۳۷] و از طرف خلیفه لقب عماد الدوله گرفت، و برادرانش حسن به لقب رکن الدوله و احمد به لقب معز الدوله سرافراز گردیدند. می توان چنین استنباط نمود که یکی از نخستین قدم هایی که عمادالدوله در راه تشکیل حکومت برداشته است، فتح ارّجان بود. این فتح بعدها زمینه ساز فتوح بعدی امیران بویه ای گردید. آل بویه پس از معز الدوله و رکن الدوله به سه طبقۀ دیلمیان فارس، دیلمیان عراق و خوزستان و کرمان و دیلمیان ری و اصفهان و همدان تقسیم می شوند.[۴۳۸] تاریخ الکامل نام چندین تن از پدران و اجداد آنها را آورده و آنها را دیالمه می نامد که مدتی در بلاد دیلم که نام شهری از گیلان و مازندران است توطن داشتند.[۴۳۹] امّا پس از تصرف اصفهان توسط علی بن بویه چون گزارش به مرداویج رسید خشمگین شد و سعی کرد که نیرنگ بزند. چون آوازه گشاده دستی و رادمنشی علی بن بویه به همه جا رسیده بود مرداویج از پیوستن یارانش به او ترسید. زمختی مرداویج همکاری با وی را مشکل می کرد و برای یک جوانمرد تحمل ناپذیر می نمود. پس بر آن شد که نیرنگ بازانه به علی پیامی را بفرستد که به او بیم و امید دهد و با نرمش از وی پاسخ بخواهد، اما چون علی بن بویه دید که این پیام با آمادگی و ساز و برگ جنگی سازگار نیست. بنابراین ترسد و پس از یک ماه تلاش و کوشش برای گرد آوری مالیات، اصفهان را رها کرد و به ارّجان رفت. فرماندار ارّجان ابوبکر بن یاقوت شهر را بدون جنگ رها کرد و به رامهرمزگریخت، و علی بن بویه آنجا را تصرف نمود و دارایی بسیاری به دست آورد.[۴۴۰] احتمالاً عزیمت عمادالدوله به ارّجان به یک تهاجم شباهت داشت، اما بی گمان وی امیدوار بود که پادشاهی مستقلی در جنوب ایران بنیان کند، از این رو تنها زمستان را در ارّجان گذراند و در بهار سال ۳۲۱ق/۹۳۳م رهسپار لشکر کشی های تازه گردید.[۴۴۱] می توان از اینجا استنباط نمود که فتح ارّجان زمینه ساز فتوح بعدی عمادالدوله گردید، و فتوحات او از ارّجان سازماندهی و برنامه ریزی می شد. پس از اینکه عماد الدوله در ارّجان قدرت یافت از اطراف و اکناف مملکت فارس مراسلاتی به او رسید، که این خود حاکی از اهمیت ارّجان و قدرت عمادالدوله در این دوره دارد. یکی از آنها نامه ای ازابوطالب زید بن علی نوبندگانی[۴۴۲] بود که بویه را به شیراز فراخواند. این نامه نیروی یاقوت را ضعیف نشان می داد، و فصلی از سستی کار یاقوت والی فارس را بیان می کرد، زیرا در چپاول اموال و دارایی های مردم زیاده روی می کرد و هزینه ی او و سپاهیانش بر دوش مردم سنگینی می نمود. علی به سبب نام و آوازۀ او، و پشتیبانی پسرش ابوبکر بن یاقوت ترسید و این رأی را نپذیرفت.[۴۴۳] ابو طالب مى‏گفت: « اگر کوتاهى کنى چه بسا یاقوت و مرداویج در برانداختن تو همدست شوند، تو دشمن بسیار دارى، اگر ایشان بر ضد تو گرد آیند، کارى نتوانى کرد، مبادا با گذشت زمان ایشان بر تو چیره شوند، چه بسا کمک هایى از خلیفه بغداد به ایشان برسد و سپاهیان گوناگون بر سر تو آیند. براى کسى که در چنین شرایط است بهتر آن است که زودتر دست به کار شود و مهلت نقشه ریزى و گرد آورى نیرو به دشمن ندهد». ابوطالب در نامه های پی در پی کار را سبک می نمود، و کوتاه آمدن علی بن بویه را سنگین نشان می داد. نامه های یاقوت تمامی نداشت و پی در پی می آمد و علی بن بویه را به رفتن تشجیع و ترغیب می نمود، تا اینکه علی از ارّجان به شهر نوبندگان شولستان آمد. اما پیش از ورود علی بن بویه به نوبندگان سپاهی از یاقوت در آنجا مستقر شد؛ دو هزار تن از ایشان که سردارانى دلیر، همچون «کورمرد» خراسانى و ابن خرگوش و مانند ایشان از جوانمردان که به دلیرى شهرت داشتند در میانشان بودند؛ از او جلو افتادند که پس از ورود علی به آنجا جنگ در روز سه شنبه سیزده روز از جمادی دوم سال ۳۲۲ه. ق مانده، آغاز شد. سپاه دشمن شکسته و پراکنده شدند و عماد الدوله علی برادر خود رکن الدوله حسن را به کازرون وسایر بلاد فرستاده؛ و به دنبال آن حسن لشکر یاقوت را در کازرون شکست داد و اموال بسیاری به دست آورد. علی عماد الدوله بار دیگر پس از شکست یاقوت در شیراز در سال ۳۲۲ ه. ق فرمان عمارت بر نواحی متصرف شده را از جانب خلافت گرفته و دارالامارۀ خود را در شهر شیراز قرار داد.[۴۴۴] البته اگر چه علی و برادرانش بر شیراز چیره شدند و دولت مستقل خود را در آنجا پی افکندند، ولی مورخان فتح ارّجان (۳۲۱ ق/۹۳۲ م) را آغاز پایه گذاری دولت آل بویه دانستند.[۴۴۵] همچنین در این سال نامه ای به تاریخ سه شنبه چهارم محرم از ابو جعفرمحمد بن قاسم کرخی، که کارگزار خراج و آبادیهای بصره و اهواز بود رسید، که می گفت نامه هایی به من رسیده که یاران مرداویج به اصفهان در آمده، و یکی از سرداران بزرگ اوکه فرمانده ی ماه البصره بود و علی بن بویه خوانده می شود از وی جدا شده، دارائی بسیار به دست آورده و به ارّجان گریخته است.
او در یک نامه به من نوشت که پیرو سلطان است و از وزیر اجازه می خواهد که یا به پایتخت برود یا به شیراز رفته و به یاقوت بپیوندد.[۴۴۶]

آغاز کار ابو الحسن على بن بویه:
پیش از این گفتیم که ابو الحسن على بن بویه در بخشهاى طبرستان به مرداویج پیوست. بنابراین مرداویج او را به سردارى گمارده و مردانى بدو سپرد، و هنگامى که او را به نزد برادرش وشمگیر به رى فرستاد، کارگزار «کرج» از پرداخت مالیات کوتاهى کرد و على بن بویه براى گوشمال او با کمتر از یکصد تن یاران به کرج فرستاده شد. مرداویج از اینکه به گروهی از امان خواندگان سپاه ماکان امارت بلد داده بود پشیمان شد و به برادرش وشمگیر نامه نوشت، که بقیه را که هنوز در ری هستند دستگیر کند، و قصد داشت کسی را نیز از پی علی بن بویه بفرستد اما از بالا گرفتن فتنه می ترسید. مرداویج که از گرد آمدن دیلمیان به دور او نگران شده بود، در نامه‏اى از او خواست که باز گردد، علی بن بویه به چون و چرا پرداخته، و پس از تصرف چند قلعه، بیش از پانصد هزار هزار [؟] در اندک زمان مالیات کرج را برداشت کرد، و با بذل و بخشش این اموال کارش رونق یافت و مهر او در دل مردمان جای گرفت و این موضوع سبب نگرانی بیشتر مرداویج شد و پس از تهدید علی بن بویه با همیارى برادرش وشمگیر در صدد دستگیرى او بر آمد و او نیز ترسید. مرداویج براى همین کار و بسیج سپاه بر ضد او به رى نزد برادرش آمده است. على بن بویه که ترسیده بود، از کرج به سوى اصفهان رهسپار شد تا به مظفر بن یاقوت پناهنده شود.[۴۴۷] در این هنگام در سپاه مظفر بن یاقوت هفتصد مرد دیلمى به سردارى فنا خسرو پدر حسن دیلمى بود که روزگارى در بغداد سرپرستى پلیس را داشته است.
پس چون به اصفهان نزدیک شد، مظفر بن یاقوت براى جلوگیرى او بیرون آمده، با اینکه حدوداً چهار هزار مردجنگی همراه داشت، به سبب دشمنى که برخى دیلمیان با فنا خسرو داشتند، در میان ایشان دو دستگى رخ داد و دو رگه‏ها از جنگ دست کشیدند. مظفر بن یاقوت به فارس که پدرش یاقوت در آنجا بود گریخت. پیرامون چهار صد تن از آن دیلمیان به على بن بویه پناهنده شدند، تا شمار یارانش به هفتصدنفر رسید، ولى او اصفهان را با سیصد نفر گرفته بود. چون گزارش به مرداویج رسید، برادر خود وشمگیر را براى گرفتن او فرستاد، که چون به اصفهان نزدیک شد، على بن بویه آنجا را رها کرد، و با احتیاط به سوى ارّجان‏ رفت، زیرا که او اکنون در میان سپاه یاقوت که در فارس بود، و میان پسرش محمد بن یاقوت که در رامهرمز بود، جا مى گرفت. بنابراین ایشان او را سبک مغز و فرومایه انگاشتند. او در ارّجان‏ فرود آمد و در آنجا ماند و براى یاقوت نامه نوشت. او از خراج ارّجان‏ دو میلیون درم به دست آورد و جز آن گنجینه‏هائى را نیز یافت و کارهاى خود را رو به راه کرد، تا اینکه به کرمان برود و به ما کان بن کاکى دیلمى که در آنجا بود پناهنده شود.
چون یاقوت به نامه على بن بویه پاسخ نداد و او را نپذیرفت، او دوباره نامه نوشته وى را امیر و خود را بنده نامیده، خواستار یکى از این دو راه شد، یا او را بپذیرد، یا اجازه دهد که به درگاه خلیفه‏ رود. یاقوت نپذیرفت و با پسرش مظفر، براى جنگ به سوى او آمد و على بن بویه به نوبندگان آمد، تا در آنجا با نبرد کند. او باز هم نامه نوشته، امان خواسته، از جنگ دورى مى‏جست، ولى یاقوت مى‏ترسید، زیرا شنیده مى‏شد که على بن بویه نیرنگى در کار دارد تا فارس را بگیرد.
على بن بویه هنگامى که پس از بیرون آمدن از ارّجان در کازرون و شهر «شاپور» مى‏زیست، پیرامون پانصد هزار دینار از گنجینه‏هاى بسیار که یافته بود بدست آورد و نیرومند شده، و یارانش فزونى یافتند.
زمانی که به نوبندگان آمد، ابو طالب زید بن على هزینه‏هاى او را به عهده گرفته، هنگامى که یاقوت به جنگ او آمد بسیار ترسید، زیرا سپاه یاقوت هفده هزار مرد از گروه‏هاى گوناگون «ساجى»، «حجرى» و «پیادگان مصافى» و «دیلمیان» و گروه‏هاى دیگر بودند و على بن بویه، تنها هشتصد مرد همراه داشت. او درخواست کرد که به او راه دهد تا باز گردد، امّا یاقوت نپذیرفت، زیرا به دارائى بسیار و شمار اندک یارانش چشم دوخته بود. على بن بویه ایستادگى نکرد و به سوى «بیدا » عقب نشینی کرد. ولى یاقوت از آن نیز جلوگیرى کرد و دو روز در بیرون شهر استخر با وى جنگید که یاقوت برنده بود و بر طمع او و ترس على بن بویه افزوده شد. او در خواست یافتن راه بازگشت را بیشتر نمود، ولى باز هم پذیرفته نشد، تا آنجا که در روز پنجشنبه دوازده شب مانده از جمادى دوم سال ۳۲۲ ه. ق تا به پاى جان جنگید.
سربازان علی بن بویه سپرهاى خود را نزدیک هم گرفته، به پیش مى‏خزیدند و با اشتلم همه یاقوتیان پیش روى خود را به پس مى‏راندند. ابو الحسین احمد بن بویه نیز همراه با سى تن یورش آورد، یاقوت و همه یارانش هنگام نیمه روز گریخته به شیراز پس نشستند. على بن بویه که گمان کرد یاقوت براى فریب نه گریز، عقب نشینی کرده است، در همانجا ماند و تا هنگام عصر در پى او نرفت. او وقتی متوجه شد که دشمن گریخته است، به سوى شیراز رفت، و در دیه «زرقان» شش فرسنگى شیراز فرود آمد. بامداد شنبه نیز از آنجا به دیه «دینکان» آمد. او چنین مى‏اندیشید که یاقوت از شیراز دفاع خواهد کرد، زیرا سپاه او بدون جنگ عقب نشینی کرد و دست نخورده مانده بود. او در یک فرسنگى شیراز اردو زد و چون شنید که یاقوت و على بن خلف بن تناب از شیراز بیرون رفته‏اند و شهر بى‏نگهبان مانده است، گروهى دیلمى و سپاهیان آمیخته براى نگهبانى و سامان دادن به شهر فرستاد. سنیان و گروهى پیادگان سیاه پوست، بردگان بومى در بازار جلو ایشان را گرفتند. دیلمیان نیز هفتاد تن از ایشان را کشتند. زمانی که گزارش به على بن بویه رسید برادر خود ابو الحسین احمد را که آن روز نوزده ساله بود با هشتاد مرد دیلمى به شهر گسیل داده، نزدیک یک هزار سیاه پوست را کشتند و در شهر جار کشیدند که سربازان دولت پیشین و یاران یاقوت باید از شهر بیرون روند، و هر گاه کسى پس از این آگهى در آنجا یافت شود خون و دارائى او هدر خواهد بود. پس هیچکس از آنان در شهر نماند.
هنگامی که دارایی و اموال علی بن بویه افزایش یافته و گنجینه هایش معمور شد مردان ماکان بن کاکی از کرمان به او پیوسته، بدین صورت سپاهش افزایش یافته، و کارش بالا گرفت. رسیدن این گزارشها به مرداویج باعث آمدن او به اصفهان، و سپس رفتن به اهواز شد. علی بن بویه پس از آگاهی از آمدن مرداویج تملق نامه ای به دبیر او نوشه و گروگانی برای او فرستاد. این باعث رام شدن مرداویج شد. علی بن بویه پس از بیرون کردن یاقوت و علی بن خلف از ارّجان آن را به ابراهیم بن کاسک سپرد.[۴۴۸]
ابو عبد الله بریدى که به دبیرى یاقوت استوار مانده بود، هنگامى که در بصره بود و در بستان «مؤما» مى‏خواست سوار طیار خود شود و به واسط برود، گزارش کشته شدن مرداویج را در حمام اصفهان، دریافت نمود و ابو عبدالله بن جنی جرجرائی را برای جانشینی خود به اهواز فرستاده، و به او دستور داد که در بیرون شهر اهواز اقامت کند و پس از مطمئن شدن از بیرون رفتن دیلمیان و گیلها، سواران خود را در جاهای حساس سازماندهی کند. پس از وارد شدن به شهر اهواز من نیز، ابوالفتح بن ابو الطاهر و ابو احمد جستانی را با هزار مرد جنگی برای حفظ و نگهبانی از شهر اهواز می فرستم.
سپس ابوعلی غلام «جواذب» دبیر بریدی از راه آب رسید، و ابن طاهر در اهواز و ابو احمد جستانی در عسکر مکرم استوار شدند. از سوی دیگر در این زمان حاکم ارّجان ابراهیم بن کاسک که اهواز را خالی دید، به تصرف آن چشم دوخت، و از ارّجان به رامهرمز آمد، اما علی بن بویه در نامه ای به او دستور داد که تا هنگام رسیدن نیروی کمکی از فارس از آنجا نرود.[۴۴۹]یاقوت در واسط اقامت گزید تا وقتی مرداویج کشته شد. ابوعبد الله بریدی هم همراه یاقوت به عنوان منشی بود، و بعد ازقتل مرداویج یاقوت به اهواز لشکر کشی کرد و آن شهر را گرفت.[۴۵۰] پس از رسیدن یاقوت از راه شوش به عسکر مکرم، و رسیدن گزارش به ابراهیم بن کاسک، او از رامهرمز به ارّجان بازگشت. یاقوت دلش به سربازان دیلمی، ترک و خراسانی خود گرم بود، که ابو عبدالله بریدی در عسکر مکرم به او رسید و به دست دو تن صندوقدارش «ابن بلوی» و «ابن سریج» سیصد هزار دینار برای سپاه هزینه کرد، و آن را به ارّجان گسیل داشت. علی بن بویه سبقت جسته در پیرامون ارّجان تلاقی دو لشکر رخ داد، و چون لشکر ابن بویه او را در میدان نبرد دیدند قوت قلب یافتند و یاقوت از بسیاری سپاهیان عجمی و دیلمی خود سودی نبرد و پس از شکست چنان گریخت، که دیگر نتوانست بر پای ایستد و کمر ببندد. پس از شکست یاقوت علی او را تا رامهرمز دنبال کرد، و پس از تصرف اهواز، ابو عبد الله بریدی پیام آشتی فرستاد و او پذیرفت، و در نامه ای برای وزیر ابوعلی مقله شرایط آشتی را نوشت و وزیر آن را به راضی خلیفه عباسی نشان داد، و او نیز پذیرفت و بین آنها صلح برقرار شد، و بلاد فارس به ابن بویه واگذارشد.[۴۵۱] البته قبل از آن مرداویج چشم به پایان زمستان۳۲۳ ه. ق داشت تا نخست به ارّجان و سپس بر ابوعلی بن بویه بتازد، و پس از تصرف اهواز، شوش و بغداد کلاه پادشاهی بر سر نهد، اما کشته شدن او از این امر جلوگیری کرد.[۴۵۲]

شورش بریدی:
ابوعبدالله بریدی که که پیماندارکار خراج و دیه های اهواز بود،کارش بالا گرفت و دارای شأن عظیم و توانایی شد. سبب آن این بود که او کارهای اهواز را بر عهده گرفته و مالیات را تعهد و ضمانت کرده بود. پس از فتح اهواز توسط شیرج بن لیلا دیلمی از سوی مرداویج، و فرار یاقوت و غلامش مونس، بریدی به بصره رفت، از آنجا بخش های پایین اهواز که هنوز به دست دیلمیان نیفتاده بود را اداره می کرد، تا اینکه یاقوت او را به دبیری فرزندش محمد گمارد، و همراه او به واسط رفت.[۴۵۳] در همین زمان پس از دستگیری محمد و مظفر پسران یاقوت، وزیر« ابو علی بن مقله»، نامه ای به ابوعبدالله بریدی نوشته است واز او خواست تا به یاقوت آرامش دهد و بگوید که ناگزیر برای خرسندی خلیفه یا به نقل از الکامل ابن اثیر برای آرام کردن سپاهیان این کار را کرد؛ به زودی آنها را آزاد می کند؛ و نزد پدرشان می فرستد؛ و تو باید برای تصرف فارس لشکرکشی کنی. بنابراین یاقوت از راه شوش به عسکر مکرم، و سپس از راه آب به اهواز آمد و پس از وی برادرش ابی یوسف که شریک برادر سومشان ابو حسین، در کارگزاری شوش و جندی شاپور بوده و خراج شوش را ضمانت کرده بودند فرارسید. آنها ادعا نمودند که مالیات سال ۳۲۲ ه. ق را شیرج بن لیلی دیلمی از طرف مرداویج برداشت کرده و امسال(سال۳۲۳ه. ق) این بخش ها بی مالیات مانده اند وچیزی حاصل نشده است، ولی در حقیقت قضیه درست عکس و ضد آن بود، و خود برادران بریدی خراج را ربوده بودند. ابو علی بن مقله (وزیر) ابن عینویه را برای بازرسی فرستاد، که ایشان پس از گرفتن رشوه کا رآنها را تصدیق کرد. این سرکشی برای ابوعبدالله و ابو یوسف بریدی خوشبختی آورد، زیرا با این بهانه و پیشامد های پس از آن تا هنگامی که از اهواز گریختند، بنابر به گفتۀ ابوالفرج بن ابو الهشام و همچنین تارخ الکامل ابن اثیر چهار میلیون دینار برداشت کردند،[۴۵۴] که با این پول به سرکشی بر ضد خلیفه پرداختند. سپس دو برادر برای دیدار با یاقوت به عسکر مکرم آمدند و او به پیشواز آنان آمده، و در جایی به نام «دهانه ی دو نهر» او را دیدند و برای گشودن فارس او را به ارّجان بردند.[۴۵۵]
چنانچه گفتیم ابن بریدی به یاقوت گفت بهتر است که به سوی ارّجان لشکر بکشی و فارس را تصرف نمایی، و یاقوت برای جنگ با علی بن بویه به ارّجان رفت، و بریدی برای جمع آوری خراج ماند و مال بسیاری به دست آورد.[۴۵۶] او در این لشکر کشی همه سپاهیان ترک و سواران دیگر و سه هزا پیادۀ سیاه پوست - گویا این سیاه پوستان بازمانگان ده ها هزار زنگی بودند که در قیام زنگیان در جنوب به سالهای ۲۵۵-۲۷۰ه. ق شرکت داشتند- را همراه خود برد، ولی با آن همه سپاه دم دروازه ارّجان از سپاه علی بن بویه شکست خورد و گریخت. چون یاقوت خود بیش از دیگران ایستادگی کرده بود، در دنبال سپاه جای داشت و علی بن بویه پشت سر او رفت تا به رامهرمز رسید، و یاقوت در بخش باختری عسکر مکرم ماند و پل مسرقان را برید، و علی بن بویه نیز در رامهرمز ماند تا اینکه چنانچه گفته شد میان او و سلطان پیمان آشتی بسته شد. ابو عبد الله نیز از بیم جان خود، از اهواز بیرون رفت تا مبادا پس از جنگ ارّجان جنگ دیگری رخ دهد.[۴۵۷] عاقبت سپاهیان بریدی رسیدند و در بیابان «خان طوق» فرود آمدند، و زورآزمای میان یاقوت و ابو جعفر جمال در گرفت. یاقوت در عسکر مکرم از روند کار جا خورد و صلاح را در این دید که با بریدی کنار بیاید و پخش شدن سخنان او در این مورد یاران او را سست تر کرد. هر روز عده ی زیادی از یاران او جدا شده و به دشمن می پیوستند و وقتی این خبرها توسط مونس به او می رسید، یاقوت که آنها را در نبرد ارّجان آزموده بود می گفت: «اگر یک هزار مرد پابرجای برای ما بماند، که هر جا بخواهیم بیایند، بهتر از این انبوه است که در روزگار ارامش انگل ما و در روز جنگ دشمن ما باشند». عاقبت چون بریدی دانست که برتری درست را به دست آورده است، ابا القاسم تنوخی دادرس را به میانجی گری نزد یاقوت فرستاد و گفت که من دبیر تو هستم و شایسته امیری نیستم و دختر او به عقد ابوالعباس احمد، پسر یاقوت درآمد، صلح برقرار شد و یاقوت به شوشتر رفت.[۴۵۸]

حمله احمد بن بویه و ابو عبد الله بریدى به اهواز:
عماد الدوله با تصرف ارّجان که از لحاظ سوق الجیشی اهمیت حیاتی داشت، در خوزستان، یعنی ولایت با ارزشی که فارس و عراق را به هم متصل می ساخت، جای پایی به دست آورد. بریدیان، فرمانروای واقعی ولایت در این هنگام برای کمک به بر اندازی ولینعمت خود، خلیفه ی بغداد به وی پشت کرده و به آل بویه پیوستند. عماد الدوله نیز از این فرصت طلایی برای اجرای نقشه های قدیمی خود در فتح قلمروی آنها بهره برداری کرد.[۴۵۹] بنابراین ابو عبد الله بریدى به سوى على بن بویه رفت، و او به برادرش احمد بن بویه پیشنهاد کرد که همراه وى به اهواز برود. ابو عبد الله بریدى نیز دو پسر خود ابو الحسن محمد و ابو جعفر فیاض را گروگان نزد على بن بویه نهاد، و همراه امیر ابو حسین احمد بن بویه به سوى اهواز رفت. چون گزارش آمدن احمد بن بویه به ارّجان‏ به بجکم رسید، براى جنگ با او آماده شد، ولى در همان حمله نخست شکست خورد.[۴۶۰] بزرگترین سبب شکست او باران پشت سر هم بود، که کار تیر اندازی با کمان را برای ترکان دشوار نمود. بنابراین بجکم به اهواز برگشت و پل «اربق» را برید و محمد بن ینال ترجمان را به «عسکر مکرم» فرستاد. در آنجا میان معز الدوله احمد بن بویه و محمد بن ینال ترجمان سیزده روز جنگ شد تا احمد بن بویه با پنج تن از ویژگان خود در یک سمیریه از آب عبور کرده در «مشرعه حباس» پیاده شد و نگهبانان آنجا گریختند. او سپس یاران خود را گروه گروه به آنجا برد، و پس از جمع کردن حدوداً سیصد مرد در کرانه باختری، با دشمن جنگ کرد و باعث فرار آنها تا شوشتر گردید.[۴۶۱] چون گزارش به بجکم رسید از دجله اهواز گذشت، و بزرگان شهر را که در میان ایشان ابن ابو علان و ابو زکریاى سوسى بودند دستگیر کرد و با خود برد. او در شوش به ترجمان رسید، و با همه سپاه به سوى واسط رفت. زمانی که بجکم به «طیب» رسید گزارش حادثه را براى ابن رائق نوشت. وقتی که بجکم این سخنان را شنید با صرف نظر کردن از گرفتن مال زنجیر ها را پاره کرد، و سپس ابن رایق و ابن مقاتل و کوفى، براى یحیا بن سعید سوسى میانجى شدند، تا وى را آزاد کرد، و به علت برتری او بر دیگران او را به عنوان رایزن و مشاور خود برگزید. سپس یحیا بن سعید براى دیگران میانجى شد، و ایشان را ضمانت کرد تا آزاد شدند.
چون على بن بویه از آمدن طاهر گیلى به بصره آگاهى یافت و کینه او را براى کارى که در ارّجان کرده بود در دل مى‏داشت، به برادرش ابو حسین نامه نوشت که دستگیرى او را از ابو عبد الله بریدى بخواهد، بنابراین او را گرفته به فارس فرستادند. و پس از فرار محمد بن ینال و حوادثی چند احمد بن بویه به اهواز رفت و سه تن از سرداران خود را در عسکر مکرم بر جاى خود گمارد. ابو عبد الله بریدى پس از سى و پنج روز از او جدا شد و به باسیان گریخت و در نامه نگاری هایی که کرده بود عذر تقصیر آورد و کار خود را توجیه نمود.[۴۶۲]
در سال ۳۳۴ ه. ق احمد بن بویه که کوچکترین اولاد بویه بود، از طرف برادر بزرگش علی که پس از تصرف ارّجان و شکست یاقوت در آنجا شیراز را مقر خود قرار داده بوده، به بغداد حمله نمود. او بعد از ملاقات با ابراهیم متقى خلیفه، امناى خلافت، على بن بویه را که بزرگترین اولاد بویه بود به لقب عماد الدوله سرافراز نمودند، حسن بن بویه که پسر میانى بویه بود رکن الدوله و احمد را معز الدوله لقب دادند. درهم و دینار با نام انها زینت یافت و به امر اوخلیفه مستکفی از سریر سلطنت به زیر کشیده شد و کور و مبحوس گردید، و فضل بن جعفر مقتدر عباسى با لقب المطیع للّه به جای او بر تخت سلطنت تکیه داد.[۴۶۳]
در سال ۳۳۶ه. ق معزالدوله همراه المطیع عازم بصره شد و می خواست که بصره را از دست ابو القاسم بریدی بگیرد، آنها از راه خشکی عازم بصره شدند. در این میان قرمطیان سفیری نزد معزالدوله فرستادند و او را به سبب این کار ملامت کردند، ولی معزالدوله نامه ای همراه با وعید و تهدید برای آنها فرستاد و پس از نزدیک شدن او به بصره سپاهیان ابو القاسم بریدی از او امان خواستند و خود او به میان قرمطیان گریخت. بنابراین معزالدوله پس از گرفتن بصره از دست ابوالقاسم پسر ابوعبدالله بریدی از بصره برای ملاقات برادرش علی عمادالدوله به خوزستان آمد، و در ارّجان به خدمت او رسید و در مقابل او بر زمین بوسه زد.[۴۶۴] همچنین در بیان این ملاقات ابو حسن ما فروخى[۴۶۵] نقل کرده است که با معز الدوله بودم که عماد الدوله به ارّجان‏ آمد و آنها با هم روبرو شدند. او گفت: « عماد الدوله مرا خواسته و گفت: شنیدم به برادرم گفته‏اند که من آمده‏ام اینجا که برخى نواحى اهواز را از وى پس بگیرم،[۴۶۶] پس با دست به ریش خود اشاره کرده گفت: چه بدبختى است اگر من تا این اندازه پست شوم. من کى را دارم تا در پى افزودن دارائى و پس انداز براى او باشم. این مرد و برادرش دو پسر من هستند، من جهان را براى ایشان مى‏خواهم. من نیامده‏ام مگر براى آنکه ریاست آینده را میان ایشان درست کنم، تا هر گاه حادثه‏اى براى من رخ دهد میان ایشان ناسازگارى نیفتد، مى‏بینید که من بیمار هستم، من از او مى‏خواهم که احترام بزرگتر را مانند معمول نگاه دارد. شهرستانها که دارد مبارکش باد، اگر برخى از فارس را نیز بخواهد به او خواهم داد، من شبانه روز از خداوند جز سلامتى این دو را نمى‏خواهم. این دو در نسب برادر من، و در پرورش دو فرزند من، و دو دست پروردۀ من در شهرستانها هستند. من جز این دو چه کس دارم که بتواند کارى انجام دهد[۴۶۷]». بی گمان عمادالدوله خود را امیر الامرا می دانست، اگر چه معز الدوله در مقام فرمانروای بغداد بالفعل چنین عنوانی را داشت، اما وی هرگز ادعا نکرد که فرمانروای بزرگ تمام امپراتوری آل بویه است. تنها پس از مرگ وی بود که امیرالامرای بغداد، پادشاه سراسر قلمروی آل بویه نیز خوانده می شد. در ضمن مسأله جانشینی که می بایست تا نزدیک شدن مرگ عماد الدوله بی زاد و رود بی تکلیف باقی بماند، موجب تحمیل یک راه حل موقتی گردید. وی برادرزاده اش عضد الدوله را نامزد جانشینی تاج و تخت شیراز کرد. با این تصمیم شکافی که بر سر موضوع جانشینی در امپراتوری آل بویه پدید آمده بود دائمی گردید، و می بایست زمانی فرا رسد که هیچ یک از پادشاهان آل بویه آن قدرت معنوی و نظامی را نداشته باشند که به هنگام نیاز مسؤلیت تمام امپراتوری را به عهده بگیرند.[۴۶۸]

فرمانروایی رکن الدوله:
پس از شکست یاقوت در نوبندگان و گریز لشکریان او به سمت گرگان، یاقوت با تمام سپاه رسید و در همان میدان آماده نبرد شد. در این حال عماد الدوله برادرش حسن را به کازرون فرستاد و پس از تلاقی با گروهی از لشکریان یاقوت آنها را شکست داد.[۴۶۹] در سال ۳۲۲ه /۹۳۴ م که میان مرداویج و عمادالدوله علی بویه صلح برقرار شد وی برادر خود حسن را به گروگان نزد او فرستاد. رکن الدوله ابو على حسن بن بویه که نزد مرداویج به گروگانى برادرش على بن بویه زندگانى مى‏کرد، همینکه از داستان قتل مرداویج آگاه شد با دادن وعده با نگهبانان کنار آمد، و یک شب پس از کشتن مرداویج فرارکرد.[۴۷۰]
ترکان نیز دو گروه شدند: گروهی از آنان که به سوى فارس رفتند و به على بن بویه پناهنده شدند، که «خجخج» در میان ایشان بود. این همان کس است که چون توزون[۴۷۱] بر عراق چیره شد او را کور کرد. گروه دیگر که بیشترین بودند، به کوهستان‏رفتند و بجکم[۴۷۲] در میان آنها بود که حکومت عراق را گرفت و در روزگار خلیفه الراضى امیر الامراء شد. البته مرداویج چشم به پایان یافتن زمستان سال ۳۲۳ ه. ق داشت، تا نخست به ارّجان‏ رود، سپس بر على بن بویه بتازد و چون کار او را ساخت، به اهواز و سپس به شوش برود. پس بیشتر سپاه خود را به شیرج سپرد تا بر واسط یورش برد. او بر آن بود که بغدا را بگیرد و افسر پادشاهى بر سر نهد، و کشور پارسیان باز گرداند، ولى کشته شدن او از آن جلوگیرى کرد.[۴۷۳]
رکن الدوله هنگام مرگ برادرش عماد الدوله در نواحى گرگان بود، زیرا براى جنگ با وشمگیر رفته بود، و او را شکست داد، و تا چالوس دنبالش کرده بود. چون گزارش مرگ برادر را دریافت کرد آزرده خاطر شد و دانست که فارس بر ضد فرزندش فنا خسرو - عضد الدوله ی آینده- شورش خواهدکرد. پس با شتاب بدان سو شتافت، تا کارها را رو به راه کند. او نخست به رى آمد، على بن کامه را به جانشینى خود گمارد، ولى دورى او از شهر کینه دشمنان را بیدار کرد و هر یک به گونه‏اى نقشه مى‏کشیدند. رکن الدوله براى برادرش معز الدوله نامه نوشت، و او را از مرگ برادرشان و تصمیمات خود آگاه کرد. معز الدوله نیز به وزیرش ابو جعفر صیمرى که مشغول جنگ با عمران شاهین بود نامه نوشت، که از آن بگذارد و براى کمک به رکن الدوله به فارس رود.
او نیز چنان کرد و زودتر از رکن الدوله به شیراز رسید، رکن الدوله از این رفتار خوشش آمد. پس زمانی رکن الدوله به شیراز رسید، نخست به زیارت قبر برادرش که دم دروازه استخر است رفت. سپس مقدارى از مرده ریگ عماد الدوله را براى برادرش معز الدوله به بغداد فرستاد که یکصد و هفتاد غلام و یکصد بار سلاح و همین اندازه پوشاک و اثاثیه در آن بود. او از بخشهاى فارس نیز ارّجان را به اقطاع وى پیوند داد، سپس او وزیرش را در آنجا گذاشت و به رى بازگشت.[۴۷۴]

فرمانروایی عضد الدوله:
پس از مرگ علی در سال ۳۳۸ه. ق پسر برادرش فناخسرو جانشین او شد، و در سال ۳۵۱ ه. ق المطیع خلیفه عباسی به او لقب عضد الدوله داد.[۴۷۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ب.ظ ]




یکی از انواع دسته‌بندی گردشگران بر اساس رفتار، دسته‌بندی بر اساس هدف آن‌ها از سفر است (سو و همکاران، ۲۰۰۸). عوامل ایجاد کننده انگیزه برای سفر به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱. عوامل فشاری[۱۲۴] ۲. عوامل کششی (جذب)[۱۲۵]. مقصود از عوامل فشاری نیروهایی است که در درون فرد و محتوای اجتماعی شخص موجب حرکت وی می‌شود. در واقع این‌ها نیروهای سوق‌دهنده فرد به‌سوی سفر هستند. برعکس، عوامل جذب عبارتند از ویژگی‌های یک مقصد که مسافر تصور می‌کند، می‌‌تواند نیاز‌های روحی خود را تأمین‌کند و همین ویژگی‌ها او را بدان دیار می‌کشاند. در تمایز میان این دو دسته عوامل می‌بایست به این موضوع توجه کرد که یک عامل می‌تواند همزمان عاملی فشاری برای گروهی از افراد و عامل جذب برای گروهی دیگری باشد. به‌عنوان مثال امکان دارد یک نفر قایق‌رانی در آب‌های نیلگون را عاملی برای تأمین نیازهای حادثه‌جویی خود به حساب آورد، در حالی که دیگری آن را نوعی تمرین و ورزش بداند (گی، ۱۳۸۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
گردشگران تحت تاثیر عوامل فشاری و در اثر نیاز به تعطیلات و دور شدن از محیط معمول خود به سفر می‌روند اما عوامل کششی نیز در جذب یا تشویق آن‌ها به سفر به مقصدی مشخص نقش دارند. به این دلیل، بازاریابان فعالیت‌‌های ترفیعی خود را در دو سطح انجام می‌دهند، اول متقاعد کردن مشتریان به وجود نیاز به سفر و دوم متقاعد کردن مشتریان به این موضوع که تعطیلات و مقصد ارائه شده توسط شرکت آن‌‌ها، نیاز موجود را به بهترین شکل برطرف می‌سازد (هالووِی وتیلور، ۲۰۰۶).
بخش‌بندی بر اساس تناوب استفاده، سطح استفاده گردشگران از محصولات را مبنای بخش‌بندی گردشگران قرار می‌دهد. معیارهای مورد استفاده در این بخش‌بندی عبارتند از طول مدت اقامت، تناوب سفر (تعداد دفعات سفر به یک مقصد در یک بازه زمانی) و فاصله زمانی بین اولین سفر آن‌ها به مقصد تا حال. بنگاه‌های گردشگری نیازمند این هستند که این اطلاعات را به طور متناوب از مشتریان موجود و بالقوه خود جمع‌ آوری کنند تا بتوانند مشتریان سودآور خود را شناسایی کنند. اغلب بنگاه‌ها دریافته‌اند که ۸۰ درصد درآمد ‌آن‌ها توسط بیست درصد گردشگران ایجاد می‌شود. بنابراین شناسایی ویژگی‌های این ۲۰ درصد ضروری است. این اصل زیربنای برنامه‌های وفاداری مشتری است که توسط شرکت‌های هواپیمایی و مهمان‌داری برای مسافران و مهمانان پر مصرف[۱۲۶] ارائه می‌شود (سو و همکاران).
مردم به طور کلی به دو دلیل سفر می‌کنند: ۱. برای انجام یک کار (انجام وظایف و ماموریت‌های شغلی، انجام فرایض مذهبی، دیدار دوستان و آشنایان، انجام معالجات پزشکی و. . . ) ۲. برای تفریح و لذت بردن (لذت ماجراجویی، لذت اکتشاف و لذت ورزش و. . . ). مسافرت با هدف تفریح به سه دسته کوچکتر گردشگری عام، گردشگری خاص و گردشگری نوگرا قابل تقسیم است.
با این وجود به طور‌کلی می‌توان گفت که عوامل انگیزشی، سفرهای کاری، دلایل مذهبی، دیدار دوستان و آشنایان و دلایل پزشکی و درمانی را شامل می‌شوند و عوامل جذب، انگیزه‌های سفر با هدف تفریح و لذت بردن مانند لذت استراحت، لذت ماجراجویی و لذت ورزش را در بر می‌گیرند (داسویل، ۱۳۷۸).
۲-۱-۵-۲- رقابت
‌ محیط رقابتی یک بنگاه، بنگاه‌های رقیب مستقیم و غیر مستقیم آن هستند. محیط رقابتی، کلیه بنگاه‌هایی هستند که محصولاتی مشابه و جایگزین به به یک بازار ارائه می‌کنند (سیه[۱۲۷]، ۲۰۰۷). طبق مدل رقابت پورتر، نیروهای رقابتی تعیین کننده جذابیت یک صنعت عبارتند از: خطر رقبای جدید، خطر محصولات/ خدمات جایگزین، قدرت چانه‌زنی مشتریان، قدرت چانه‌زنی رقبا و رقابت بین رقبای موجود (پورتر، ۲۰۰۱).
مدل پنج نیروی رقابتی پورتر برای بخش صنعتی طراحی شده و استفاده از این ساختار برای بخش خدمات به‌ خصوص زمانی که از محصولات جایگزین برای محصول گردشگری بحث می‌شود، دشوار است. با این وجود می‌توان نوعی جایگزینی را بین گردشگری و سایر محصولاتی که در زمان فراغت مورد استفاده قرار می‌گیرند، شناسایی کرد (کاتِنا، لیگُری، پانسُنلینی و رُسِتی[۱۲۸]، ۲۰۰۴).
یک بنگاه زمانی می‌تواند به مزیت رقابتی دست ‌یابد که خدمت یا محصولی برتر از رقیبانش ارائه دهد. دست‌یابی به این مهم از طریق گوناگونی چون قیمت پایین‌تر، کیفیت بالاتر، آسان‌تر بودن و یا کاهش زمان جستجو یا دریافت، امکان‌پذیر است. استفاده از فناوری‌های به‌روز اغلب کلید دست‌یابی به مزیت‌های رقابتی است (سیه، ۲۰۰۷).
چنانچه طبق تعریف سازمان جهانی گردشگری، گردشگر را شخصی بدانیم که حداقل یک شب در مقصد مورد بازدید خود اقامت می‌کند، بنگاه‌های ارائه دهنده‌ی فعالیت‌های زیر را درصورتی که منجر به اقامت شبانه افراد نگردند، می‌توان به‌عنوان رقبای گردشگری معرفی کرد:

 

    1. تفریحات شامل ورزش‌ها، هنرها (اعم از تماشا یا مشارکت در آن‌ها) و تفرج‌های برون شهری (مانند ماهی‌گیری، اسب‌سواری، رفتن به نقاط ساحلی و. . . )

 

    1. مشغولیت‌‌ها[۱۲۹](امور مورد علاقه‌ای که در خانه به آن‌ها پرداخته می‌شود مانند نگهداری از حیوانات خانگی و گیاهان و کلکسیون‌سازی )، ساخت صنایع دستی (مانند گل‌سازی، ساخت وسایل خانه و. . . ) و آموزش (آموزش‌های غیر اجباری که فرد داوطلبانه در آن‌ها مشارکت می‌یابد مانند فراگرفتن انواع ورزش، هنر، زبان و. . . )

 

    1. سرگرمی‌ها[۱۳۰](فعالیت‌های مصرفی که ازسوی بخش تجاری فراهم می‌گردد و مورد استقبال عموم قرار می‌گیرد مانند رادیو، سینما، تلویزیون، کنسرت و. . . )

 

    1. خرید (به‌عنوان نوعی فعالیت فراغتی)

 

    1. بازی‌های ماشینی و قمار (لِس، کوو، برمهام، اسپینک، کاپِنِرهِرست و هِنری[۱۳۱]، ۲۰۰۲)

 

هم‌چنین استفاده از فناوری اطلاعات و مشتقات آن مانند واقعیت مجازی[۱۳۲] از دیگر کالاهای جایگزین برای محصولات گردشگری به شمار می‌روند (کُزاک و بالُگلو[۱۳۳]، ۲۰۱۱).
۲-۵-۲- سطح عرضه
عبارت کالای جنریک[۱۳۴] به کالای مفهومی یک صنعت اشاره دارد. برای مثال، کالای عمومی صنعت اتومبیل‌سازی، حمل و نقل شخصی است. محصولات جنریک، شکل‌های گوناگونی می‌توانند به‌خود بگیرند اما هریک از اشکال یک محصول جنریک، کارکردی یکسان دارند. محصول جنریک صنعت گردشگری نیز تسهیل سفر و فعالیت‌های افرادی است که دور از محل سکونت خود به‌سر می‌برند (اسمیت[۱۳۵]، ۱۹۹۴).
اسمیت محصول گردشگری را متشکل از پنج عنصر بستر فیزیکی، خدمت‌رسانی، مهمان‌‌نوازی، قدرت انتخاب و مشارکت می‌داند. با توجه اینکه این تحقیق به‌دنبال تعریف محصول گردشگری بر مبنای مدل مفهومی هدمن و کالینگ است، عناصر خدمت رسانی، مهمان‌نوازی، قدرت انتخاب و مشارکت در ذیل عنوان خدمات مطرح شده و در کنار آن به مولفه فیزیکی و قیمت/هزینه پرداخته شده است.
۱-۲-۵-۲- مولفه فیزیکی
مولفه فیزیکی عرضه در مدل کسب‌وکار گردشگری، عناصر ملموس محصول گردشگری را شامل می‌گردد. عناصر ملموس محصول گردشگری به بیان داسویل، جاذبه‌ها، زیرساخت‌ها و روساخت‌ها و هرچیزی از یک مشخصه عینی را در بر می‌گیرد، است (داسویل، ۱۳۷۸).
۲-۲-۵-۲-مولفه خدمات
طراحی و آماده‌سازی بستر فیزیکی گردشگری، تنها آغاز ارائه یک محصول گردشگری است. بستر‌های فیزیکی نیازمند خدمات هستند تا بتوانند برای گردشگران مفید واقع شوند. خدمات، اشاره به انجام وظایف مورد نیاز برای برآورده‌کردن نیازهای گردشگران دارند. به‌عنوان مثال، یک هتل نیاز به مدیریت، فرایندهای پیش‌خوان[۱۳۶]، خانه‌داری، نگهداری و غذا و نوشابه است تا بتواند به عنوان یک هتل عمل کند (اسمیت، ۱۹۹۴).
اما خدمات به‌تنهایی کافی نیوده و مشتریان انتظار چیزی بیش از خدمات را دارند که همان مهمان‌نوازی است. درحالی که خدمت، اجرای تکنیکی یک وظیفه است، مهمان‌نوازی، نگرش یا سبکی است که وظیفه در آن اجرا می‌شود. به‌‌عنوان مثال، درحالی که خدمات پیش‌خوان به پردازش کارای امور مربوط به مهمانان دارد، مهمان‌نوازی زمانی وجود خواهد داشت که این خدمات با لبخند، گرمی و تمایل به پاسخ‌گویی به سایر نیازهای مهمان همراه باشد. مهمان‌نوازی، خوش‌آمد گویی ساکنین محلی به گردشگران است (اسمیت، ۱۹۹۴).
قدرت انتخاب، عتصر بعدی مولفه خدمات است که به ضرورت وجود دامنه قابل قبولی از گزینه‌های قابل انتخاب برای رضایت بخش‌کردن تجربه اشاره دارد. یک ویژگی بسیاری از محصولات خدماتی، مشارکت مصرف‌کننده در فرایند تحویل خدمت است. این ویژگی برای محصولات گردشگری نیز صادق است. اساس مشارکت موفقیت آمیز مصرف‌کنندگان در تولید محصولات گردشگری، ترکیبی از بستر فیزیکی قابل قبول، خدمت رسانی خوب، مهمان‌نوازی و آزادی انتخاب است. این عناصر، زمینه لازم برای مشارکت فیزیکی، فکری و یا احساسی در خدمات سفر را ایجاد می‌کنند (اسمیت، ۱۹۹۴).
۳-۲-۵-۲- قیمت/هزینه
عرضه می‌تواند برحسب هزینه، قیمت و سود اندازه‌گیری شود. عرضه و محاسبات آن بر اساس قیمت تجاری، مرکز توجه کسب‌وکار است زیرا آن‌ها منعکس کننده محیط خارجی شرکت (همان ارزش‌گذاری مشتری و فشار رقابتی) و هم‌چنین کیفیت منابع و قابلیت‌های داخل هستند. فرایند درک عرضه ممکن است با بازنمایی هزینه‌ها آغاز شود. این کار می‌تواند برای هزینه‌های داخلی کار نسبتاً ساده‌ای باشد. بازنمایی ارزش یعنی همان قیمت، می‌تواند مشکل‌تر باشد زیرا مشتریان و رقبا برای شرکت عامل خارجی محسوب می‌شوند (هدمن و کالینگ، ۱۳۹۰).
در صنعت گردشگری، قیمت نهایی دیدار از یک مکان، هزینه کل سفر است. قیمت نهایی شامل: هزینه مسافرت، کرایه اتاق و هم‌چنین خریدهای اختیاری و هزینه‌های متفرقه در مقصد می‌شود (داسویل، ۱۳۷۸). میل و موریسون[۱۳۷]، سه رویکرد را در قیمت‌گذاری محصولات گردشگری عنوان می‌نمایند که عبارتند از رویکرد‌های ساده، پیچیده و چند مرحله‌ای.
رویکردهای ساده، خیلی مبتنی بر تحقیق و یا هزینه‌ها نیستند بلکه بیشتر بر شهود صاحبان کسب‌وکار استوارند. این رویکردها عبارتند از :

 

    1. رویکرد رقابتی که بر اساس آن شرکت‌ها قیمت‌های خود را بر اساس قیمت رقبایشان تعیین کرده و به هزینه‌ها یا بازار تقاضای خود توجهی نمی‌کند؛

 

    1. رویکرد پیروی از رهبر بازار که بسیار شبیه رویکرد رقابتی است و اغلب توسط شرکت‌هایی استفاده می‌شود که سهم اندکی از بازار در اختیار دارند؛

 

    1. رویکرد شهودی که مبتنی بر قضاوت شهودی صاحبان کسب‌وکار است؛

 

    1. قوانین سرانگشتی یا رویکرد سنتی (مانند قاعده هوبارت به منظور تعیین نرخ اتاق در هتل‌ها) (میل و موریسون، ۲۰۰۲)؛

 

    1. تحلیل نقطه سربه‌سر و قیمت‌گذاری بر مبنای هدف که در آن، هدف معمولا بر حسب بازگشت سرمایه مشخصی تعیین می‌گردد (مانند فرمول هوبارت)؛

 

    1. قیمت‌گذاری براساس هزینه که در آن مقدار یا درصدی به به هزینه تخمین زده شده برای یک محصول یا خدمت افزوده می‌شود؛

 

    1. قیمت‌گذاری مبتنی بر مشتری. در این شیوه، بنگاه گردشگری قیمت محصول خود را بر اساس ارزش درک شده از جانب مشتری تعیین می‌کند و نه هزینه‌های تولید محصول. برای این منظور بنگاه‌ها از متغیرهای غیر قیمتی برای ایجاد ارزش در اذهان مشتریان استفاده کرده و قیمت را به‌گونه‌ای تعیین می‌کنند تامنطبق با ارزش درک شده باشد. بنگاه‌‌هایی که از این شیوه برای قیمت‌گذاری محصولات خود استفاده می‌کنند باید چگونگی شناسایی ارزش از دیدگاه مشتری را یادبگیرند. یکی از روش‌های شناسایی اینکه مشتریان حاضر به پرداخت چه مبلغی هستند، استفاده از تحلیل trade-off است. در این روش، محققین از خریداران می‌پرسند که چه مبلغی برای یک اتاق هتل با و یا بدون تسهیلاتی خاص پرداخت خواهند کرد (کاتلر، باوِن و مَکِنز[۱۳۸]، ۱۹۹۹).

 

تمامی این رویکردها بر مبنای فاکتورهایی کوچک و یا در نهایت یک فاکتور قرار داشته و تحلیل هزینه/ فایده شرکت را در نظر نگرفته و انتظارات مشتریان را نادیده می‌گیرند.
رویکردهای پیچیده فاکتورهای بیشتری را در نظر گرفته عبارتند از:

 

    1. استراتژی‌‌های قیمت‌گذاری محصولات جدید که در آن قیمتی متفاوت برای یک محصول جدید تعیین می‌شود. استراتژی‌های متفاوتی برای معرفی یک محصول جدید وجود دارد؛ دو مورد از شناخته شده‌ترین این استراتژی‌‌ها عبارتند از :

 

الف- قیمت‌گذاری با پرستیژ[۱۳۹]. هتل‌‌ها، رستوران‌‌ها و کلوب‌های شبانه که می‌خواهند خود را در بازار به ‌عنوان یک مکان لوکس معرفی کنند با قیمتی بالا که لازمه چنین جایگاهی است وارد بازار می‌شوند. در چنین حالتی، کاهش قیمت جایگاه بنگاه در بازار را تغییر داده و باعث از دست رفتن بازار هدف آن می شود.

 

    1. عرضه با قیمت بالا[۱۴۰]. در این شیوه یک قیمت مصنوعی بالا برای محصولی جدید در زمانی که بازار به قیمت حساس نیست تعیین می‌شود. چنین استراتژی‌ای تنها زمانی منطقی است که کاهش قیمت به کاهش درآمد بیانجامد. به‌عنوان مثال صاحب تنها متل موجود در یک شهر کوچک می‌تواند زمانی که میزان تقاضا بیشتر از تعداد اتاق‌‌ها است، قیمت‌ بالاتری را برای اتاق‌های خود تعیین کند.

 

    1. قیمت گذاری نفوذی[۱۴۱]. این شیوه به‌جای قیمت‌گذاری بالا جهت جلب بخش‌های کوچک اما سودآور بازار، قیمت اولیه بسیار پایین را برای نفوذ سریع و عمیق در بازار، جذب خریداران بیشتر و در نتیجه کسب سهم بازار بیشتر انتخاب می‌کند.

 

    1. استراتژی‌های قیمت‌گذاری محصولات موجود

 

الف - قیمت گذاری بسته محصولات[۱۴۲]. در این شیوه، فروشندگان، چندین محصول و خدمت خود را در قالب یک بسته و با قیمت کمتر می‌فروشند. به‌عنوان مثال، هتل‌ها بسته‌های سفر آخر هفته خود شامل اتاق، وعده‌های غذایی و سرگرمی‌ها را با قیمتی ویژه ارائه می‌کنند. این استراتژی هم‌چنین توسط خطوط کشتی‌های تفریحی، توراپراتورها و کازینو‌ها توسعه یافته و مورد استفاده قراد دارد.

 

  1. استراتژی‌های تطبیق قیمت[۱۴۳]. شرکت‌ها اغلب قیمت‌های پایه خود را برای تطابق با مشتریان و شرایط مختلف، تغییر می‌‌دهند. از جمله این استراتژی‌ها عبارتند از:

    •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ب.ظ ]




نسل ۲٫۵

 

 

 

CDMA
HCDMA[58]

 

سوئیچ بسته ای

 

دیجیتال

 

نسل ۳

 

 

 

منبع: (Lee et al, 2003)
بخش دوم
الگوهای مرتبط با پژوهش
مقدمه
از آنجا که موضوع این پژوهش مربوط به بخش بندی فناوری های نوین ( بانکداری موبایلی) است، سعی نمودیم تا در این قسمت، خلاصه­ای از مهم­ترین الگو­های مربوط به این مباحث را ارائه نماییم. لازم به تذکر است که در ادبیات پژوهش، پژوهش (یا الگوی) که صرفاً در راستای بخش بندی کاربران بانکداری موبایلی باشد یافت نشد. از این رو اشاره به مباحث و الگو­هایی که از لحاظ موضوعی و مفهومی قرابت بالایی با موضوع اصلی پژوهش دارند، الزامی می نمود.
در این قسمت از پژوهش به بررسی الگو های مربوط با پذیرش و بکارگیری خدمات فناوری پرداخته می شود. از جمله الگو هایی که در این قسمت از پژوهش به آنها پرداخته شده است می توان به موارد زیر اشاره نمود:
الگو اقدام مستدل
الگو پذیرش فناوری
الگو پیکاراینن
نظریه شناخت اجتماعی
الگو انگیزشی
الگو رفتار برنامه ریزی شده
الگو تجزیه شده رفتار برنامه ریزی شده
۱٫۲٫۲- الگو های مرتبط با پذیرش و بکارگیری فناوری
در این قسمت از پژوهش به بررسی الگو های مربوط به پذیرش و بکارگیری خدمات فناوری پرداخته می شود. از جمله الگو هایی که در این قسمت از پژوهش به آنها پرداخته شده است می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الگو اقدام مستدل
الگو پذیرش فناوری
الگو پیکاراینن
نظریه شناخت اجتماعی
الگو انگیزشی
الگو رفتار برنامه ریزی شده
الگو تجزیه شده رفتار برنامه ریزی شده
۱٫۱٫۲٫۲- الگو اقدام مستدل
الگو اقدام مستدل (نمودار ۴٫۲) که الگو نیات رفتاری نیز نامیده می شود، به منظور بهبود توانائی الگو نگرش نسبت به پدیده و پیش بینی رفتار، ایجاد شده است. این نظریه الگو پایه ای نگرش نسبت به پدیده را به چند طریق بسط می دهد. نخست آنکه این الگو پیشنهاد می کند که رفتار حاصل شکل گیری نیات خاص برای رفتار کردن است، بنابراین الگو مزبور فی نفسه تلاشی در جهت پیش بینی رفتار نمی کند، بلکه بیشتر سعی در پیش بینی نیات عمل دارد. دوم این که الگو اقدام مستدل شامل مفهومی به نام هنجار ذهنی است. هنجارهای ذهنی به ارزیابی آنچه که به گمان مصرف کننده و دیگران فکر می کنند، که او باید انجام دهد می پردازد. به عبارت دیگر هنجار ذهنی، اثرات قوی رهبران عقیده و گروه ­های مرجع بر رفتار را در این فرمول­بندی مطرح می کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برخی از صاحب نظران معتقدند که هنجارهای ذهنی نیز تابعی از باورهاست. اما باورهائی از نوع دیگر، این باورها را باورهای شخصی می نامند. براساس این باورها شخص با در نظر گرفتن نظریات دیگران و بایدها و نبایدهای مورد قبول آنان رفتار خود را تنظیم کند. تغییر سوم در الگو، در برگیرنده پدیده ای است که نگرش ها به آن معطوف اند. این الگو به جای ارزیابی نگرش مصرف کننده نسبت به خدمات نگرش مصرف کننده نسبت به رفتار آشکار خرید را ارزیابی می کند.
اختلاف کلیدی در ارزیابی نگرش نسبت به رفتار به جای نگرش نسبت به پدیده در آن است که تمرکز بر روی ادراک مصرف کننده از پیامدهای خرید است. هنگامی که پیامد های خرید ارزیابی می شود، صرف نظر از این که محصول یا خدمات دارای بعضی ویژگی ها باشد، پژوهشگر بهتر می تواند انتظاراتی را که ممکن است در جهت جلوگیری از تبدیل نیات به رفتار عمل بنماید را مورد توجه قرار دهد (Peter & Olson, 1999).
متغیرهای جمعیت شناختی
سن / شغل / موقعیت اقتصادی و اجتماعی / تحصیلات / مذهب
نگرش ها نسبت به اهداف
نگرش ها نسبت به افراد
نگرش ها نسبت به مؤسسات
ویژگی های شخصیتی
درون گرایی – برون گرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ب.ظ ]




در قسم اول (اجیرخاص) اجرت به تناسب مدت اجاره به طور روزانه یا ماهیانه و مانند این‌ها تعیین می‌شود و در اجیر مشترک، اجرت برای کار و به تناسب مقداری که انجام شده است پرداخت می‌شود[۴۸]. خواهیم‌دیدکه همین شیوهی پرداخت دستمزد به عنوان یکی از معیارهای تمیز قرارداد کار از مقاطعهکاری پیشنهاد شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۲-۳-۲-۲- اجاره‌ی متصدیان حمل و نقل
درباره‌ی‌ ماهیت ‌قـرارداد‌ حمل‌ و نقل، میان‌‌‌‌ حقوق‌دانان‌ اختلاف‌ نظر ‌وجود دارد: برخـی از آن‌ها بـه تبع فقهای عظـام و با توجه به مواد ۵۱۲ و ۵۱۳ قانون مدنی، آن را اجاره دانسته و احکام و شرایط اجاره را در آن جاری میدانند؛ برخی دیگر با توجه به مواد ۳۷۷ الی ۳۹۴ قانون تجارت، قرارداد حمل و نقل را جز موارد خاص، تابع احکام وکالت می‌داننـد و بـرخی دیگر اصولاً قرارداد حمل و نقل را تابع اصل آزادی قراردادها و حاکمیت اراده می‌دانند و با تمسک به ماده‌ی۱۰ قانون مدنی، آن را قراردادی مستقل از عقود معین می‌دانند.[۴۹]
با توجه به مجموع این نظرات و رویهی تاریخی موضوع حمل و نقل، بهتر است آن را نوعی اجاره دانسته و احکام و شرایط اجاره را در آن جاری بدانیم زیرا با این کار اولاً: قرارداد حمل و نقل را دارای چارچوب مدون در قالب اجاره میدانیم. ثانیاً: نیازی به تدوین قواعد و مقررات خاصی نخواهد بود. ثالثاً: این روش با رویهی رایج نزد فقها که مسائل مربوط به حمل و نقل را در کتاب اجاره ذکر کردهاند، مطابقت دارد.[۵۰]
البته جمعی از حقوق‌دانان که قرارداد حمل و نقل را عقد اجاره می‌دانند خود به سه دسته تقسیم شده‌اند: گروهی آن را نوعی اجارهی اشیاء و گروهی آن را قسمی از اجارهی اشخاص و گروهی ترکیبی از اجارهی اشیاء و اشخاص میدانند. لیکن با عنایت به ماده‌ی۵۱۳ ق.م و رویهی فقها که این مورد را از اقسام اجارهی اشخاص قرار دادهاند به نظر میرسد حق همین باشد. اما در نقد دو نظر دیگر، به‌طور خلاصه میتوان گفت که پیروان این دو دیدگاه دچار خلط مبحث شده‌اند چه این که در قرارداد حمل و نقل، آن چه مهم است حمل و نقل مسافر یا بار توسط متصدی است نه اجارهی خود وسایل حمل و نقل.[۵۱]
۱-۳- ارکان اجاره‌ی اشخاص
اجارهی اشخاص به عنوان عقدی معوض، بر سه رکن استوار است: متعاقدین، ایجاب و قبول و عوضین.
۱-۳-۱- متعاقدین
متعاقدین که همان پدیدآورندگان اصلی عقد اجارهی اشخاص هستند عبارتند از: اجیر و مستأجر. وجود متعاقدین به انضمام شرایطی، یکی از ارکان تشکیل دهنده عقد محسوب می‌گردد. با توجه به این که مفهوم اجیر و مستأجر به عنوان طرفین قرارداد قبلاً مورد شناسایی قرار گرفته است به بررسی مختصر شرایط متعاقدین اکتفا می‌شود.
در متعاقدین، قصد و رضا و اهلیت آن‌ها به این که بالغ و عاقل و رشید باشند، شرط است. چنان که در ماده‌ی ۱۹۰ ق.م این دو امر از شرایط اساسی مقررگردیده‌اند. تنها تردیدی که به میان آمده اجیر شدن سفیه و ورشکسته است.
سفیه کسی است که در تصرفات مالی خود به شیوهی خردمندان عمل نمی‌کند و عقل معاش ندارد؛ ولی ورشکسته از لحاظ نیروی دماغی مشکل ندارد بلکه به دلیل حمایت قانون از طلبکارها از تصرف در اموال خود محروم می‌شود. برخی از حقوق‌دانان[۵۲] به دلیل این که کار انسان در زمرهی اموال او نیست، اجیر شدن سفیه و ورشکسته را درست میدانند و برخی دیگر از این لحاظ که نیروی کار وسیلهی تحصیل مال است به آنان اجازه نمیدهند که به طور مستقل تصمیم بگیرند.[۵۳]
امـا بـاید حکم ورشکستـه و سفیـه را از هـم جـدا کرد چه این که در مورد ورشکسته، مبنای حجر وی حمایت از حقوق طلبکاران در دارایی بدهکار است و این حمـایت حقی بر شخص بدهکار ایجاد نمی‌کند زیرا دارایی مدیون وثیقهی طلب طلبکارهاست نه خود او.[۵۴] بنابراین چه منفعت و کـار انسان را در زمره‌ی اموال بدانیم و چه ندانیم در اجیر شدن ورشکسته اشکالی به نظر نمیرسد.
اما در خصوص اجیر شدن سفیه، گروهی که کار و منفعت انسان را جزو اموال او به شمار نمی‌آورند معتقدند سفیه می‌تواند اجیر خاص شود مخصوصاً هر‌گاه کارگر عادی و معمولی نباشند.[۵۵] اما گروه دیگر معتقدند که اجیر شدن سفیه درست نیست و او حق ندارد بدون اجازهی سرپرست خویش طرف قرارداد اجاره شود. زیرا کار انسان وسیله‌ی تحصیل مال و دارای ارزش‌مالی است، و اگرحمایت از سفیه ایجاب می‌کند که در سایر قراردادهای مالی ارادهی او نافذ نباشد در اجاره نیز همین مصلحت وجود دارد ‌و عدالت اقتضا می‌کند که در برابر نیروی کارش، اجرت شایسته و متناسب بگیرد.[۵۶] بنابراین دخالت نمایندهی قـانونی وی در تنظیم قـرارداد و تعیین شـرایط کـار و اجاره ضرورت دارد مگر آن‌که ‌مطابق ماده‌ی ۸۵ قانون امور حسبی «ولی یا قیم به محجور اجازهی اشتغال به کار و پیشه بدهد و در این صورت اجازهی نامبرده شامل لوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود.»
۱-۳-۲- ایجاب و قبول
عقد اجارهی اشخاص نیز مانند هر عقد دیگر به عنوان یکی از شروط اساسی صحت خود، نیازمند ایجاب و قبول است، تا با ظهور عرفی کاشف از ارادهی باطنی اجیر (مبنی بر قصد واگذاری عمل و منفعت عمل خود به مستأجر) و ارادهی باطنی مستأجر (مبنی بر قصد تحصیل عمل و یا منفعت عمل اجیر) باشد.
لکـن در اجرای عقـد اجـاره، لفظ خاص و یا عربی بودن معتبر نیست بلکه هر لفظی که معنای مورد نظر را برساند به هر زبان و لغتی که باشد کافی است. در افراد لال و امثال آن هم، اشاره جایگزین لفظ می‌شود و ظاهراً معاملهی معاطاتی در اجاره‌ی اشخاص نیز جریان دارد، به این که موجر-که فرضاً کارگر است- خود را در اختیار صاحب کار قرار داده به عنوان اجیر شروع به انجام کار او کند.[۵۷]
۱-۳-۳- عوضان (مورد معامله)
رکن سوم در عقود معاوضی، محل عقد است که از آن به عوضان یعنی عوض و معوض یاد می‌کنیم.
۱-۳-۳-۱- معوض (منفعت عمل یا شخص)
در اجارهی انسان، متعلق اجاره خود انسان است مثل این که شخص آزاد خود را اجیر غیر کند برای این که عملی را برای او انجام دهد مانند شیر دادن طفل، که غالباً تملیک عمل در مقابل اجرتی انجام میگیرد. گاهی هم عمل شخص تملیک نمیشود بلکه منفعت شخص تملیک میشود مثل این که زنی برای رضاع و نه برای ارضاع اجیر شود یعنی شیر خود را در اختیار مستأجر قرار دهد نه عمل شیر دادن را اجاره دهد.[۵۸]
عدهای نیز معتقدند که در اجارهی اشخاص، معوض، تعهد عمل از طرف موجر است بدون این‌که فرقی بین اجارهی خاص و اجارهی عام باشد. با این توضیح که تعهد فعل مقدمه‌ای برای تحصیل نتیجه‌ی عمل است که در اختیار مستأجر و در مقابل اجرت قرار خواهد گرفت. در واقع موازنه، بین نتیجه‌ی عمل و اجرت است نه تملیک در برابر تملیک.[۵۹]
متعلق عقد اجارهی اشخاص، خواه عمل باشدیا منفعت یا تعهد به عمل، قطعاً باید دارای شرایطی باشد. یکی از این شرایط معلوم و معین بودن موضوع معامله است،[۶۰] به ویژه اگر اجیر منافع متعددی داشته باشد. ماده‌ی ۵۱۴ ق.م مقرر میدارد: «خادم یا کارگر نمی تواند اجیر شود مگر برای مدت معینی یا برای انجام امر معینی. برای معلوم بودن مورد اجاره لازم است مقدار منفعت مبهم نماند و برحسب موارد با تعیین مدت یا کار مورد نظر، مورد اجاره معین میشود.
یکی دیگر از شرایط مورد اجارهی اشخاص مقدورالتسلیم بودن منفعت مطلقاً و یا برای اجیر است. مقدورالتسلیم بودن منفعت برای اجیر زمانی است که مباشرت اجیر شرط شده‌ باشد.
از دیگر شرایط عمل مورد اجاره، مملوکیت آن است؛ به این معنا که صاحب عمل باید نسبت به عمل مورد اجاره سلطنت داشته و حق غیر به آن تعلق نگرفته باشد، بنابراین اگر شخصی برای انجام دادن کاری معین، در مدت معین اجیر شود، نمی‌تواند بدون اذن و اجازه‌ی مستأجر در همان زمان برای انجام دادن عملی که منافی با اجاره‌ی اول است، اجیر دیگری شود.
یکی دیگر از شرایط، جایزالانتفاع بودن عمل و منفعت است. در واقع موضوع اجارهی اشخاص به فعل و منفعت حرام تعلق نمی‌گیرد. مثلاً اجیر کردن زن حائض برای این‌که شخصاً مسجد را جارو کند جایز نیست.[۶۱]
۱-۳-۳-۲- عوض (اجرت)
عوضِ منفعت حاصل از عمل اجیر که از آن به اجرت تعبیر میشود یکی از ارکان اجارهی اشخاص محسوب می‌شود و باید توسط مستأجر پرداخت گردد. اجرتی که به اجیر پرداخت می‌شود می‌تواند عین، منفعت یا حق باشد. به عبارت دیگر بین عوض اجاره و ثمن بیع کاملاً تناسب وجود دارد، یعنی هر آنچه را که در بیع می‌توان ثمن قرار داد،[۶۲] ممکن است در اجارهی اشخاص اجرت واقع شود. بنابراین، تمام شرایطـی کـه برای عـوض در عقد بیع، لازم است در خصوص اجرت نیز ضروری می‌باشد و فقدان هر یک از این شرایط غالباً بطلان عقد را به دنبال خواهد داشت. این شرایط عبارتند از: مالیت داشتن، مملوک بودن، طلق بودن، مقدورالتسلیم بودن و معلوم و معین بودن.
۱-۴- مقایسه‌ی اجاره‌ی اشخاص با برخی از قراردادهای مشابه
برخی از قراردادها در عین حال که ذاتاً اجارهی اشخاص محسوب میشوند به دلیل وجود نص قانونی و برخی مصالح دیگر از دایرهی شمول اجارهی اشخاص و برخی از قواعد حـاکم بر آن خارج شدهاند. همچنین گاهی تشخیص ماهیت بعضی از قراردادها مشتبه میگردد و تردید میشود که آیا این قرار داد اجارهی اشخاص است یا قراردادی دیگر؟ بنابراین همهی این موارد دقت نظر ویژهای را میطلبد.
۱-۴-۱- اجاره‌ی اشخاص و تصدی حمل و نقل
با تصویب جلد اول قانون مدنی در سال ۱۳۰۷ هـ.ق، قانون مدنی اقسام عمدهی اجاره‌ی اشخـاص را در ماده‌ی ۵۱۲ خود معرفی مینماید و تا مدت‌ها نیز قانون مدنی، بر تمامی روابط اجارهی اشخاص و تمامی اقسام آن حاکم بود. تا این که در سال ۱۳۱۰ هـ.ش، قانون تجارت، قسم دوم اجاره‌ی اشخاص در قانون مدنی یعنی تصدی حمل و نقـل را به جهت چهرهی اقتصـادی آن در زمـره‌ی اعمـال تجـاری شمرد و قـرارداد حمـل و نقـل را تابع قواعد حاکم بر وکالت و مقررات استثنایی آن قانون کرد.[۶۳]سپس این رشته نیز جای خود را به حقوق دریایی و هوایی داد.
۱-۴-۲- اجاره‌ی اشخاص و قرارداد کار
بعد از جنگ جهانی دوم و حوادث بعد از شهریور ماه ۱۳۲۰، ملاحظات اقتصادی‌ و اجتماعی، وضع ‌قوانین ‌و مقررات ‌متناسب با نیازهای ‌جامعه ‌را اقتضاء‌ می‌کرد. تا این‌که درسال ۱۳۲۵ متنی به نام قانون کار به تصویب رسید، این مصوبه جای خود را به قانون کار ۱۳۲۸ و سپس به قانون کار ۱۳۳۷ داد؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بر مبنای برخی ملاحظات و بعضاً با ملاحظات شرعی علیرغم فراز و نشیب‌های فراوان بالأخره قانون فعلی در آبان ماه ۱۳۶۹ به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید.[۶۴]
با تصویب حقوق‌کار در کنار حقوق مدنی، بخش مهمی از مسائل اجارهی اشخاص از قلمرو حقوق مدنی خارج شد و دولت با تصویب قانون کار و بیمه‌ اجتماعی، رابطه‌ی کارگر و کارفرما را در اختیار گرفت. البته ناگفته نماند که در قرارداد کار، عقد اجاره همچنان مبتنی بر قانون مدنی است ولی شرایط دستمزد و مرخصی و بیمهی کارگران و مسئولیت مدنی ناشی از کار از طرف قانون‌گذار معین میشود. به طور خلاصه در قرارداد کار، این قانون است که آثار قرارداد را معین می‌کند نه حاکمیت ارادهی دو طرف عقد.[۶۵]
با عنایت به این که تمام مسائل مربوط به اجارهی اشخاص در بند ا ماده‌ی ۵۱۳، تحت حمایت قانون کار قرار نگرفته‌است و همچنان بخش وسیعی از آن تحت حاکمیت قانون مدنی است، شناسایی موارد و تمیز قانون حاکم، امری مهم است. مثلاً زمانی که شخص برای دوختن لباس خود به خیاط رجوع می‌کند یا سیم‌کشی خانه خود را به مقاطعه میدهد یا برای مداوای بیماری خود با پزشک یا جراح قرارداد می‌بندد، از لحاظ مقررات قانون مدنی دیگری را اجیر می‌کند بدون این که این افراد کارگر وی محسوب شوند و قانون کار بر روابط آن‌ها حکمفرما باشد.
مـواردی‌که خـارج از حکومت قانـون کـار قرار دارند به طـور کلـی به عنـوان مقاطعـه‌کاری مطرح میشوند و همچنـان تحت حاکمیت قانـون مدنـی قرار دارند. حقوق‌دانان برای تمیز کارگر از کسی که به عنوان پیشهور یا صنعت گر یا متخصص (مقاطعهکار) کار را بر عهده می‌گیرد پیشنهادهایی دادهاند که در ذیل برخی از آن‌ها را مشاهده می‌کنیم.
الف) تمیز اجارهی اشخاص از قرارداد کار
گفته شد که بند اول ماده ۵۱۳ ق.م اجارهی خدمه و کارگر را از هرگونه که باشد در یک گروه آورده‌است و فرقی بین اجاره‌ی‌اشخاص و قرارداد کار قائل نشده‌است. قانون کار نیز در ماده‌ی ۳۰ تعریفی از قرارداد کار را ارائه می‌دهد اما اوصاف آن را بیان نمیکند.
نویسندگان حقوقی برای تمیز این دو قرارداد معیارهای گوناگونی به شرح زیر ارائه داده‌اند:
معیار اول: اگر مزد به تناسب زمان کار پرداخته شود اجیر،کارگر است و قرارداد کار بر آن حکومت دارد خواه قرارداد کار برای مدت معین باشد یا نامحدود، و اگر دستمزد به نسبت مقدار عمل انجام شده باشد اجیر، مقاطعه‌کار است و قوانین مدنی بر آن حکومت دارد.
معیار دوم: در مواردی کـه شخص نیـروی کـار خود را در اختیـار کـارفرمایـان حرفهای ــ کسانی‌که مـیخواهند از حـاصل کـار اینـان بهرهبـرداری کنند ــ میگذارد، قرارداد تابع قانون کار است ولی در جایی که شخص پیشنهاد انجام خدمتی را به عموم میکند و بر مبنای آن، در برابر شخص متعهد به اجرای پیشنهاد خود می‌شود، قرار داد مقاطعه‌کاری است.
معیار سوم: مبنای تمایز مقاطعه‌کار ازکارگر استقلال‌ رأی ‌مقاطعهکار در اجرای کار است. کارگر کسی است که با تعلیمات کارفرما، انجام وظیفه می‌کند و همین لزوم فرمان برداری از کارفرما و تبعیت او، حمایت کارگر را ایجاب می‌کند ولی مقاطعه‌کار چه در حد یک پیشه‌ور جزء که به تنهایی کار می‌کند و چه به شکل شرکت‌های‌ بزرگ مقاطعه‌کاری، در انجام‌ عمل‌ خود استقلال دارد. صاحب‌کار ‌‌نتیجه‌ای را که میخواهد مشخص ‌می‌سازد و مقاطعه‌کار برای رسیدن به آن نتیجه تلاش می‌کند ولی در ترسیم نقشهی رسیدن به آن نتیجه آزاد است.
در بررسی ضوابط فوق‌الذکر می‌توان گفت: معیار نخست نمی‌تواند درست باشد چون دلیل حمایت قانون کار از کسی که به تناسب کار، مزد می‌گیرد معلوم نیست. قانون کار نیز این معیار را نپذیرفته است. زیرا در تعریف کارگر و کارفرما و قرارداد کار، برای شیوه‌ی پرداختن دستمزد هیچ سهمی قائل نشده است. معیار دوم نیز از نظر حقوقی روشن نیست زیرا گاه به قراردادهایی برخورد می‌کنیم که در نظر عرف بی‌گمان مقاطعه‌کاری است و از نظر اجتماعی نیز نیازی به حمایت از اجیر مشاهده نمی‌شود ولی بر پایه‌ی این ضوابط باید قرارداد کار باشد.[۶۶]
به نظر می‌رسد آن چه به عنوان بهترین معیار می‌توان ارائه داد این است: کارگر کسی است که در قالب قرارداد کار تابع و مطیع کارفرما باشد. در واقع استقلال رأی و عمل نداشته باشد ولی اگر اجیر در جهت رسیدن به مطلوب کارفرما، خود رأی باشد و مستقل عمل کند مقاطعه‌کار بوده و تابع قوانین مدنی است. البته باید توجه داشت که قانون کار اگر چه جدای از قانون مدنی است، اما احکام قانون مدنی در شرایط انعقاد قرارداد‌ کار، اعتبار دارد و حاکم است مگر حکم مخالفی در قانون وجود داشته باشد.[۶۷] همچنین هرگاه در موارد مشمول قانون‌کار، این قانون نسبت به حکمی ساکت باشد قواعد عمومی قانون مدنی اعمال میشود.[۶۸]
ب) فایده‌ی تمیز قرارداد کار از مقاطعه‌کاری
گفته شد که قـرارداد کـار تابـع قوانیـن کار است و بر انواع مقاطعهکاری، قانون مدنـی حکومت می‌کند ولی برای این که اهمیت و فایده‌ی تمیز این دو قرارداد معلوم شود، تفاوت‌های اصلی آن دو را یادآور می‌شویم:

 

    1. آن‌جا که کارگر به دستور کارفرما کار می‌کند و قوانین کار از کارگر حمایت میکند، ساعات کار، حداقل میزان دستمزد، مرخصی کارگر و فسخ قرارداد کار و اخراج و استعفای کارگر تابع قواعدی است که قوانین کار یا قراردادهای جمعی مقرر داشته‌است و حاکمیت اراده در آن دخالت ندارد.

 

کارفرما مسئول سوانحی است که هنگام کار روی میدهد و باید کارگران را بیمـه‌کنـد و سهمـی از هـزینـه‌های تـأمین اجتمـاعی را متحمـل شـود. ولـی دربـاره‌ی مقاطعه‌کاری، چون اجیر برای خود کار می‌کند، رابطه‌ی او و صاحب‌کار اصولاً تابع قرارداد اجاره است.

 

    1. در صورت بروز خسارت از ناحیه‌ی کارگر در حین انجام کار یا به مناسبت آن، قانون‌گذار بر مبنای اقتدار و نظارتی که کارفرما بر کارگاه و شیوه‌ی کار تولید دارد، برای او فرض تقصیر کرده است؛ در حالی که چنین فرضی برای صاحب کار در مقاطعه‌کاری وجود ندارد. مقاطعه‌کار خود مسئول زیان‌هایی است که در اثر تقصیر به دیگران وارد میسازد.

 

  1. مقاطعه‌کار ممکن است تاجر باشد در حالی که کارگر مزد بگیر در هیچ‌ حالتی نمی‌تواند چنین وصفی داشته باشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم